در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
سال 1960 است و نازیها دنیا را تحت تسلط خود درآوردهاند. شهرهای زیبای برلین و لندن شرایط غمبار دارند. پوسترهای عوامفریبانه سراسر دیوارهای شهرها را پوشانده و شعارهای حکومت نازی مدام از بلندگوها به گوش میرسد. هر چه به گوش و چشم میآید، از عقاید حکومت و برخورد با خاطیان حکایت دارد. نگهبانی از خیابانهای شهر بهعهده دستگاههای مخوف دیجیتال از رباتهای عظیم گرفته تا سگهای نگهبان مکانیکی است. این دنیایی است که «ولفنشتاین: محفل نو» به نمایش میگذارد. به نظر میرسد هیچکس تاب ایستادگی در برابر این اوضاع را ندارد، اما قهرمانی با نام ویلیام بی. جی. بلازکویکز همان کسی است که در Wolfenstein 3D (که در کشور ما نیز از محبوبیت بالایی برخوردار بود) نازیهای بسیاری را از پا درآورده و در نهایت هیتلر را نابود کرد.
میدانیم که سری ولفنشتاین بود که سبک شوتر اول شخص را رقم زد. اما همانطور که داستان محفل نو میگوید، زمانه عوض شده است. آیا این عنوان توانسته روایت پیچیدهای را که در بازیهای امروز بر آن تاکید میشود بخوبی با لذت ساده قتلعام نازیها ترکیب کند؟ آنچنان که به نظر میآید، استودیوی MachineGames، پایهگذاری شده از سوی شش کهنهکار Starbreeze، با خلق فضایی جذاب، اسلحه قوی و جالب و یک نگرش تازه رباتیکمحور بهموضوع نازیها، توانسته بخوبی از پس این کار برآید.
اولین ساعات بازی در سال 1946 صورت میگیرد. با وجود مرگ هیتلر، متفقین در حال واگذاری نبرد هستند. بلازکویکز حملهای به پایگاه تازهتاسیس رایش سوم ترتیب میدهد. عملیات ناکام مانده و بلازکویکز از جانب سر مورد اصابت گلوله قرار میگیرد. او 14 سال را روی تخت بیمارستانی در لهستان میگذراند.
این یک آغاز نخنمای دیگر بر یک شوتر اولشخص نیست. همینطور که بازی به پیش میرود، قصد و نیت سازندگان از این درآمد روشنتر میشود. زمانی که بلازکویکز در سال 1960 از حالت کما برمیخیزد، بیهیچ شکی میتوان دید که با همان بلازکویکز بیکله نسخه قدیم بازی طرف هستیم. او نه مثل بوکر دویتِ بایوشاک: لایتناهی گذشتهای کثیف دارد، نه مثل جوئلِ آخرینانِ ما شاهد مرگ عزیزانش بوده و نه مثل مارتین واکر Spec Ops: The Line با ماهیت ستیزهجوی خود درگیری دارد. او مردی است که به گفته خود «زاده شده تا نازی بکشد». او هنوز هم نمیداند دنیا را فراتر از لوله تفنگش چگونه ببیند. دکمهای که یک فشار لازم دارد، با مشت میزند یا اگر دری باید باز شود، با لگد میشکندش. حقیقت اینجاست که داستان محفل نو به همان اندازه که به کنترل خوفآور نازیها بر جهان میپردازد، حضور نامتجانس اول فرد شوتر اولشخص را در دنیایی مملو از اولشخصهای پیشرفته در نظر دارد.
پس از فرار از آسایشگاه و تماس گرفتنش بانیروی مقاومت، بلازکویکز دستورهای عجیبی دریافت میکند؛ دستوری مثل «این ماژول را در برج مراقبت پیاده کن تا بتوانیم هلیکوپتر را بدزدیم» به نگاه وامانده او ختم میشود. دیالوگهای او نیز پس از انجام هر کار، بازیکن را بیشتر با شخصیتش آشنا میکند. «نازی را کشتم. ربات نازی را کشتم. خرد و خاکشیرش کردم. هلیکوپتر را دزدیدم.» دوستانش او را خل و چل یا آمریکایی دیوانه خطاب میکنند و یک نازی در اوج بهت از قدرت گلولهای میگوید که باید فیلی را از پا درآورد، اما در بلازکویکز اثر نکرده است و حتی این را به مشکل مغزی داشتن او ربط میدهد.
اما مغز بلازکویکز موردی ندارد. او عینا همانطور رفتار میکند که یک شخصیت برآمده از دل شوترهای اول شخص سال 1992 میکرد. در نهایت حسی که به بازیکن القا میشود، همان است که سبک اول شخص طی کرده و در این راه امثال بلازکویکز را پشت سر نهاده است.
حتی در مبارزه هم میبینیم که بلازکویکز خصوصیات یک قهرمان سال 1992 را دارد. او برای زنده ماندن نیاز دارد بستههای سلامت و زره بردارد. حتی قادر است تمام اسلحه خود را یکجا همراه داشته باشد. سلاحهایی که شلیک یکایک آنها لذتی وصفناپذیر به همراه دارد و داشتن همزمان آنها تنوع خوبی به مبارزات میدهد. برخی از سلاحها را نیز میتوان دوتایی استفاده کرد که بهدلیل پیادهسازی مناسب، هدفگیری را تضعیف نکرده و به این تنوع میافزاید. هوش مصنوعی دشمنان چندان پیچیده نیست، اما بخوبی روی بازی نشسته است. در عوض، حضور دشمنان بزرگتر که از پا درآوردنشان نیاز به استفاده از استراتژیهای پیچیدهتر (مثلا پرتاب نارنجکهای تسلا برای گیج کردن یا شلیک به تکههای خاصی از زرهشان) است، به سختی بازی افزوده است.
مراحل از تنوع خوبی برخوردار است؛ بعضی از آنها در محیط سر باز و مثلا روی یک پل رخ میدهد و بعضی دیگر در فضاهای بسته و تنگ، مثل راهروهای یک موزه. مراحل پر افت و خیز و سریع هستند، اما هیچگاه غیرقابل کنترل نمیشوند.
سیستم خاص گیمپلی محفل نو، اجازه ادغام مخفیکاری را با اکشن پر زد و خوردش میدهد. گاهی ممکن است چیزی جز یک چاقو به همراه نداشته باشید. پیش میآید که یکی از رده بالاهای نازیها در فضایی حضور داشته باشد. اگر حضور شما را تشخیص دهد، به فراخوانی نیروی پشتیبانی اقدام کرده و کارتان را سخت میکند. بازیکن باید با اتکا به تنها راهنمایی بازی، یعنی ارائه فاصله حاضر تا فرمانده مورد نظر، او را یافته و از پا درآورده، سپس بیمهابا آتش کرده و غوغا به پا کند.
یک سیستم مزایا و یک برنده لیزری نیز در بازی وجود دارد که متاسفانه هیچکدام آنطور که باید ساخته و پرداخته نشدهاند. سیستم مزایا ناپایدار است و برنده لیزری با این قول که همه چیز را میبرد، فقط قادر به بریدن اهداف مشخص است. این ایرادهای کوچک به کنار، اکشن محفل نو به تنهایی از پس حفظ اعتبار آن برآمده است.
سیاوش شهبازی
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
صادق ورمزیار در گفتوگو با جامجم مطرح کرد
روح الامینی در گفتوگوی تفصیلی با «جامجم»:
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد