این را حتی ترکشهایی که امروز بر برخی ساختمانهای شهر است بخوبی نشان میدهد و این روایت دو سقوط است در این نبرد؛ اول روایت سقوط خرمشهر و تبدیل آن به خونین شهر و دوم روایت سقوط یکی از مجهزترین ارتشهای جهان در برابر نیروهای ایرانی.
بندر خرمشهر از روز ابتدایی جنگ مورد توجه رژیم عراق بود و قرار بود در طرحی بلندپروازانه، این بندر همان روز ابتدایی جنگ تصرف شود، اما مقاومت جانانه تکاوران نیروی دریایی ارتش در کنار نیروهای مردمی شهر باعث شد خاطره مقاومت 34 روزه این شهر در یادها باقی بماند.
درباره چرایی این سقوط دلایل متعددی از سوی کارشناسان بیان شده است. محسن رضایی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران که خود در روزهای جنگ، فرماندهی این نیرو را به عهده داشت معتقد است نزدیکی این شهر به مرز، کار دستش داد و باعث شد وقتی بر اثر محکم نبودن خط دفاعی، مرز در دست عراق افتاد، عملا نجات شهر کار غیرممکنی باشد. از نظر او استراتژی جنگی بنیصدر و پشتیبانی نکردن مناسب از نیروهایی که در خط مقدم بودند، دیگر دلایلی بود که به این سقوط کمک کرد.
با وجود این نباید از فشار سنگین عراق هم گذشت؛ فشاری که از سه محور یعنی از اهواز، دزفول، شوش و از بستان، سوسنگرد و هویزه به خرمشهر آورد. گفته میشود در این عملیات سه ستون زرهی ارتش عراق حضور داشتند و نام لشکرهای 3 زرهی و 5 مکانیزه عراق در این عملیات به چشم میخورد. برخی منابع بینالمللی، تلفات عراق در این عملیات را حدود 5000 نفر دانستند، در حالی که تعداد کل افراد مقاومت کننده در خرمشهر بسختی به این رقم میرسید. سرانجام ارتش عراق موفق شد با عبور از مرز بینالمللی و تصرف شلمچه، از منطقه غربی خرمشهر وارد این شهر شود. مقاومت ادامه داشت. نیروهای ایرانی از سمت غرب به سمت شرق رفتند. کار به جایی رسید که پل میان آبادان و خرمشهر منفجر شد تا خطر بیشتری آبادان را تهدید نکند.
اما بعد از تصرف خرمشهر، مجموعه عواملی زمینهساز پیروزی ارزشمند نظامی ایران در این منطقه شد. نخست اینکه ارتش عراق به خود غره شد و همین مساله باعث میشود که در خاطرات فرماندهان عراقی بخوانیم؛ فرماندهان ارشد آنان هیچ اعتنایی به نظرات کارشناسی دیگران نداشتند و حتی خطوط دفاعی را به میل خود تغییر میدادند. از سوی دیگر نباید نادیده گرفت که روحیه ارتش عراق به دلیل شکست حصر آبادان در مدت یک ماه قبل از شروع عملیات بیتالمقدس کم شده بود. این را بگذارید کنار معنویت موجود در نیروهای ایرانی و مقایسه کنید با صدامی که در آخرین دقایق به فرماندهان خود وعده خودرو و پول میدهد. از این روست که میتوان روایت مقاومت 34 روزه و عملیات بیتالمقدس را جنگ معتقدان با غیرمعتقدان دانست.
از منظر نظامی، چند مساله باعث این پیروزی برای ایران شد. نخست نباید از حرکت خوب نیروهای پیاده ایرانی گذشت که با وجود مسطح بودن منطقه، نبود موانع طبیعی و خطرناک بودن حرکت نیروی پیاده، دست به کار بزرگی زدند و در گام اول بخشی از جاده اهواز ـ خرمشهر را جدا کردند. از سوی دیگر گفته میشود عملکرد واحدهای زرهی، توپخانه و نیز نیروی هوایی در این عملیات بسیار برجسته بوده، زیرا آنان زمینه پیشروی نیروهای پیاده را آماده میکردند. در کلام فرماندهان عراقی مقوله سرعت نیروهای ایرانی هم پررنگ شده است. آنان از میزان سرعت ایرانیان در این نبرد مثلا در نمونه انتقال تجهیزات از رودخانه خروشان و وسیع کارون تعجب کرده بودند. شناخت نقاط ضعف عراق، دیگر نقطه قوت ایرانیان بود. این موضوع بخصوص در زمینه نقاط ضعف لشکرهای زرهی این کشور دیده و باعث شد ایرانیان دست بالا را در نبرد داشته باشند. این کاری است که نیروهای اطلاعاتی بخوبی انجام دادند و همه این مسائل دست به دست هم داد و خرمشهر را به ایران بازگرداند و این در حالی بود که چهار لشکر تا بن دندان مسلح عراق از این شهر دفاع میکردند.
میگویند عراقیها هنگام ورود به خرمشهر، با تی. ان. تی منازل مردم را منفجر کردند تا شاید امکان جنگ شهری کاهش یابد. حتی در موردی برای دید بهتر به منطقه، طوری خانهها را ویران کردند که حتی اثری از کوچه هم باقی نماند. خودروهای مردم را مانند گیاه در زمین کاشته بودند تا امکان هلیبرن از بین برود. میگویند اینقدر مطمئن بودند که نوشته بودند: «آمدهایم که بمانیم.» اما آنقدر مفتضحانه رفتند که مجبور شدند به جای پذیرش شکست بزرگ، دروغ بزرگ بگویند و از عقبنشینی تاکتیکی سخن بگویند. غافل از اینکه حجم کشتههایی که آب به ساحل کویت و عراق آورد و نیز تعداد بالای اسرا، واقعیت را برای جهانیان روشن میکند.
مصطفی مسجدیآرانی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد