یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
عمدهترین دلیل حمایت انگلیسیها از این شورشها را میتوان در تضعیف نظام داخلی ایران دانست تا برای امپراتوری انگلیس که شبهقاره و خلیج فارس را در اختیار داشت؛ خطری وجود نداشته باشد. این شورشها که از دوره فتحعلیشاه قاجار شروع شده بود به صورتهای گوناگون ادامه یافت که بزرگترین و خطرناکترین آن شورش بابیه بود که نیمی از مملکت را در خود فرو برد. انگلیسیها برای دست زدن به این شورشها که بدون شک در منابع خود آنها به عنوان قیام!! (یعنی درخواستی حقطلبانه) یاد میشود؛ انواع و اقسام حمایتهای سیاسی و نظامی را به عمل میآوردند. یکی از شورشها که ریشه در اختلافات داخلی داشت و از زمان تاسیس سلسله قاجار به وجود آمده بود، شورش اسماعیلیه یا همان آقاخان محلاتی بود. در مورد بنیادهای این شورش خونین که قسمتهای شرقی و مرکزی کشور را در خود فرو برد؛ دلایل متعددی برشمردهاند که به جز تحریک خارجی به نظر میرسد بقیه آنها بهانهای بیش نباشد. حضور اسماعیلیه در بخشهای مرکزی کشور بعد از سرکوبی شدید آنها در دوره مغول و سپس تقیه آنها در دوره صفویه که با گرویدن وسیع مردم ایران به مذهب اثنی عشری همراه بود؛ اولین جرقههای جنگ مذهبی را میان این دو گروه که هر دو شیعه هم بودند؛ زد. تغییر دین بسیاری از اسماعیلیان به دوازده امامی و مهمتر از همه قدرتمندتر شدن آنها، بر رهبران اسماعیلیه بسیار گران آمده و همواره درگیریهای دینی میان آنها رواج داشت. ویژگی مهم اسماعیلیان مانند بسیاری دیگر از گروههای قومی و مذهبی در کشور، ارتباطات گسترده آنها و در نتیجه هماهنگ بودن آنها بود که این مساله بخصوص در هنگامه حمله آقامحمدخان قاجار به کرمان و نبرد وی با لطفعلی خان زند، خود را نشان داد. در پی حمایت رئیس اسماعیلیه از شاه زندیه؛ روابط میان وی و دربار قاجار برای مدتها تیره بود تا اینکه در زمان فتحعلیشاه روابط سلطان و امام از سرگرفته شد. شاه قاجار بعد از مرگ ابوالحسن جانشین و فرزند او خلیلالله را گرامی داشت، تا از محبت و پشتیبانی روحانیت، اعم از شیعه و سنی برخوردار باشد. بهرغم پشتیبانیهای فتحعلیشاه، خلیلالله در درگیری با پیروان فرقه اثنی عشری شهر کشته شد.1 آقاخان عنوانی است که فتحعلیشاه به حسنعلیشاه چهل و ششمین امام اسماعیلی ایران داد و پس از آن نیز این عنوان در این مذهب تاکنون مانده است. فتحعلیشاه برای جبران این واقعه، فرزند خلیلالله، حسنعلیشاه محلاتی که بعدها عنوان «آقاخان» را یافت مورد پشتیبانی و حمایت قرار داد و یکی از دختران خود را به او به زنی داد و 23 هزار تومان برای هزینه عروسی آنان پرداخت و حکومت ایالت «قم و محلات» را که زمانی از آن اجدادش بود به او واگذارکرد. امام اسماعیلی زندگی را با آسودگی در محلات آغاز میکرد و پیروان خود را مسلح و آماده نگه میداشت. 2 مرگ فتحعلیشاه که با حفظ روابط مختلف موفق شده بود قدرت دولت مرکزی را تا اندازه بسیاری ـ بهرغم 2 جنگ خانمانسوز با روسها ـ حفظ کند و روابط خود را با کانونهای محلی قدرت نیز ادامه دهد، موجب بروز تحولاتی چند در عرصه داخلی و سیاسی کشور شد که شاید مهمترین آن، خارج شدن دستهای توانا و کهنهکار سیاسی مانند خانواده قائم مقام فراهانی باشد که آخرین وزیر با تدبیر آنها نیز به دستور محمدشاه جانشین فتحعلیشاه کشته شد. روند سیاسی جدید در کشور با حمله ارتش ایران جهت اعاده حاکمیت خود بر شهر هرات، موجبات دخالت انگلیسیها را فراهم آورد و نخستین جنگ ایران و انگلیس در همین زمان روی داد. عقبنشینی ارتش ایران از هرات همزمان شد با شورشهای متعدد در دوره 14 ساله سلطنت محمدشاه قاجار که برای سرکوب آن ایران دچار هزینه مالی و معنوی بسیاری شد و کشور را در یک رکود کامل فرو برد. دلایل شورش آقاخان مورخان بر آن هستند تا اختلافات داخلی را دلیل اصلی شورش آقاخان برشمرده و از اینرو همواره بر نوع رفتار نامناسب حاجی میرزا آقاسی وزیر محمدشاه تاکید میکنند. در مورد دلایل این شورش میتوان دلایل عمده دیگری هم برشمرد که به سادگی نمیتوان از آن گذشت. اعتقاد و باور به این موضوع که اختلافات میان میرزا آقاسی و آقاخان عامل شورش وی بوده و تحریکات وزیر بانفوذ شاه عامل این وقایع میباشد، نظریه تسلط همه جانبه آقاسی بر محمدشاه را که برخی از مورخان بر آن صحه گذاشتهاند، زیر سوال میبرد. چگونه ممکن است حاکم یک منطقه انتخاب شود ولی وزیری چون حاجی میرزا آقاسی در آن حضور و نفوذ نداشته باشد! آقاخان، از همان ابتدای رسیدن به حکومت محلات و قم از فرصت پیش آمده استفاده کرد و با تدارک گسترده، کانونهای همراه خود را به خصوص در کرمان گسترش داد. این کانونهای قدرت که عبارت بود از همکیشان اسماعیلی وی، با وجود آنکه در اقلیت بودند دست به شورش زدند که بسادگی هم شکست خوردند و این خود میرساند که آنها در عِدّه بسیار اندک بودهاند اما در ساز و برگ و تجهیزات از جای دیگری تامین میشدهاند. حس انتقامجویی که در آقاخان جوان وجود داشت به همراه انگیزههای ناشی از قدرت ـ چنانکه بعد از خروج از ایران موفق شد این قدرت را با حمایتهای همه جانبه انگلیسیها گسترش داده و لقب سر را هم از آن خود کند ـ در وهله نخست مهمترین عامل این شورش به شمار میرود. اصرار بر شورش و اقدام مسلحانه علیه دولت مرکزی که خود به دلیل ازدواج با خانواده حاکم؛ دخیل در قدرت بود، نیز عامل مهمی در غیرموجه بودن تحریک دولتیها به شمار میرود کما اینکه پس از شورش اول، محمدشاه او را بخشید و به حکومت محلات فرستاد، اما انگیزه شورش علیه دولت آن اندازه قوی بود که او را در چندین نوبت وارد اقدام مسلحانه کرد. دلیل دیگر این شورش را که نمیتوان چشم از آن برگرفت، باید در تحریکات مقامات انگلیسی جستجو کرد. اینکه آقاخان در هنگام محاصره هرات توسط ارتش ایران، شورش خود را در کرمان شروع کرد، دلیلی بر این مهم است. کما اینکه میتوان بر این دلیل عوامل دیگری را هم مترتب دانست و آن نیز حمایتهای همه جانبه انگلیسیها از آقاخان پس از خروج وی از ایران است، که بر هیچکس پوشیده نیست. 3 خدمات بیشائبه آقاخان به انگلیسیها را میتوان در کتاب معروف وی «عبرتافزا» به خوبی ملاحظه کرد که چگونه از خدمت کردن به انگلیسیها ابراز خوشنودی میکند. شورشهای چندگانه متاسفانه در بسیاری از منابع مکتوب، عنوان حرکت مسلحانه آقاخان همانگونه که در پیشتر هم آمد، «قیام» عنوان میکنند در حالی که یک قیام دارای ساختارها، عوامل و پیامدهای مختلفی است که در هیچ یک از چند شورش آقاخان نمیتوان آن را یافت. معمولاً قیام را تودههای مردم شروع میکنند و رهبری آن را فردی خارج از قدرت بر عهده دارد، در حالی که در این واقعه، شورش را یکی از افراد حکومتی به قصد انتقام و قدرت شروع کرده و مردم را برای حمایت از خود تحریک میکند. آقاخان در مجموع 2بار سر به شورش برداشت و در هر دوبار هم شکست خورد و پس از شکست آخر، وقتی دید شورش راه به جایی نخواهد برد، ناچار به ترک ایران شد. حامد الگار در مورد شورش اول وی مینویسد: در زمان صدارت قائم مقام در زمان محمدشاه، حکومت کرمان و بلوچستان نیز به او اعطا میشود. دو سال در این سمت بود تا اینکه حاج میرزا آقاسی که از تمایل شدید آقاخان برای صدارت عظمی اطلاع داشت و به او به چشم رقیب مینگریست، به نحوی زشت و توهینآمیز او را از کار برکنار میکند و به تهران احضار میکند. آقاخان که از حکومت کرمان معزول شده بود نخست در بم متحصن شد، ولی بعد به شفاعت فریدون میرزا(حاکم فارس) بخشیده شد، به شرط آنکه به محلات برود و عزلت گزیند؛ به این نحو اولین شورش آقاخان پایان یافت.4 الگار هم در مورد قدرتطلبی آقاخان نظر تایید دارد و نمیتواند این ویژگی وی را رد کند. بویژه که وی با خاندان حاکم قاجاری نسبت فامیلی داشت و خود را در مورد صدراعظمی محقتر میدانست. انگیزههای شورش آن اندازه در وی قوی بود که بخشش شاه و قول قرارهایی را که با وی گذاشته بود هم فراموش کرد، ابتدا زن و فرزند خود را به بهانه حج از ایران خارج کرد و به عتبات فرستاد و پس از آن مهیای موج دوم شورش شد. او ظاهرا مشغول تهیه اسباب سفر حج شد ولی در خفا وسایل و تجهیزات فراوان برای مقابله با دولت و اعلام استقلال را تهیه میکرد؛ از جمله 500 راس اسب عربی از گوشه و کنار ایران خرید و با ملازمان و برادران در رجب 1255هجری قمری به طرف کرمان به راه افتاد و برای تسهیل کار خود، نامهای جعل کرد از قول شاه که «ما آقاخان را به حکومت کرمان و بلوچستان تعیین کردهایم و لازم است که مردم از او فرمان برند اما روز دیگر اخبار صحیح شیوع یافت و کارگزاران دولت به فکر اخذ و قید آقاخان افتادند.»5 اینکه آقاخان پس از شورش اول این همه امکانات مالی را از کجا آورده که دست به تجهیز نیروها و تهیه تدارکات شورش شود، سوالی است که باید پاسخ آن را در اسناد انگلیسی جستجو کرد. دربار قاجار به سرعت دستوری به فضلعلیخان قرهباغی (حاکم کرمان)، در جلوگیری از آقاخان صادر کرد. آقاخان 14 ماه با قوای دولتی جنگید و به جنگ با فضلعلیخان، حاکم کرمان و برادرش اسفندیار پرداخت و آنها را شکست داد و خود بسوی «بردسیر» پیش رفت. اسفندیارخان در این جنگ کشته شد. فضلعلیخان که از کشته شدن برادر خود خشمگین بود، حمله سهمناکی به بردسیر کرد. آقاخان و پیروانش گریختند وعده زیادی نیز دستگیر شدند. 6 تقدیر چنین خواسته بود که او دیگر نتواند در سرزمین اجدادی خود بماند حتی تجهیزات فراوان و قورخانه زیادی که انگلیسیها در بندرعباس جهت وی فراهم آورده بودند کاری از پیش نبرد و حسنعلی شاه برای بار آخر در حدود نرماشیر کرمان از قوای دولتی شکست خورد. به این ترتیب دومین شورش کرمان که 14 ماه توجه حکومت محمدشاه را به خود جلب کرده بود، خاموش شد. آقاخان بعد از آن از راه کویر لوت به قندهار و بلوچستان رفت و به سپاهیان انگلیسی پیوست و به همراهی آنان با بلوچها که تسلط انگلیسیها را برنمیتافتند به جنگ پرداخت.7 شورش آقاخان به این ترتیب تمام شد، اما این شورش مناطق مرکزی ایران بخصوص کرمان را که وضعیت مناسبی نداشت، حداقل از نظر اقتصادی بیثباتتر کرد. رها شدن دربار قاجار از این شورش سهمگین و فرار آقاخان از ایران باعث شد تا اسماعیلیان نزاری برای دههها در آرامش به سر ببرند. صادق راستگو پانوشتها : 1. هدایت، رضاقلیخان؛ روضه الصفا، تهران، مرکزی 1339، ج 10، ص 552. 2. سپهر، لسان الملک؛ ناسخ التواریخ، تهران، اسلامیه، 62، ص 158. 3. الگار، حامد؛ آقاخان محلاتی، مترجم ابوالقاسم سری، تهران، توس،1370، چ اول، ص 27ـ22. 4. الگار، حامد؛ همان، ص 20. 5. اعتماد السلطنه، منتظم ناصری، تهران، دنیای کتاب، 1364، ج3،ص105. 6. وزیری، احمدعلیخان؛ تاریخ کرمان، تهران، علمی، 1364، ج 2، ص 771. 7. نوایی، عبدالحسین؛ ایران و جهان در عصر قاجار، تهران، هما، 1346، ص372. |
|
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد