او در آثار مختلفی ازجمله سربداران، محله برو و بیا، باجناقها، امین و مینا، مختارنامه، پایتخت 2، تبریز در مه، ق مثل قلقلک، طنزآوران جهان و چاق و لاغر و مامور سوم بازی کرده است. البته او در تئاتر پیشینه زیادی دارد و نقشهای مختلفی را تجربه کرده است. محباهری در سریال تلویزیونی «خوب، بد، زشت» به کارگردانی منوچهر هادی که نوروز امسال از شبکه دو پخش شد، نقش پدر خانواده را بازی کرد که سه دختر به نامهای بهاره، بهنوش و سوسن و یک پسر به نام بهادر داشت. از آنجا که پسرش اهل خلاف است، او را با مشکلات زیادی روبهرو میکند و درگیر ماجراهای متعددی میشود. با او درباره این سریال به گفتوگو نشستیم.
شما سال گذشته در سریال نوروزی «پایتخت 2» ایفاگر یک نقش کوتاه بودید، اما امسال تجربه یک نقش بلند را داشتید. گرچه در طول سالهای اخیر به سبب بیماری نتوانستید خیلی در آثار تلویزیونی حضور پررنگی داشته باشد، چطور بازی در این سریال را پذیرفتید؟
همان طور که شما گفتید اولین کار مناسبتیام در تلویزیون، سریال پایتخت 2 بود و سریال خوب، بد، زشت به کارگردانی منوچهر هادی دومین کار مناسبتیام برای نوروز است. در واقع میتوانم بگویم اولین کار شستهرفته نوروزی در تلویزیون بود.
من پیش از این بیشتر گرفتار کارهای تئاتر بودم. در تلویزیون هم بیشتر ترجیح میدهم در سریالهای خاص و تاریخی بازی کنم. هرچند بین سالهای 60 تا 70 در تلویزیون خیلی حضور داشتم و بعد از آن، سالها بیشتر مشغول کارهای نمایشی و تئاتر شدم تا این که اکنون دوباره مدتی است در تلویزیون کار میکنم، بنابراین نمیشود گفت من فقط تئاتری هستم، بلکه بازیگر تلویزیون و تئاترم.
سال گذشته از طرف آقای مقدم پیشنهاد بازی در سریال پایتخت 2 به من شد. در آن زمان احساس کردم بد نیست به خاطر بیماریام بازی در این سریال را بپذیرم که حال و هوایم عوض شود و به جای این که روی بیماریام تمرکز کنم، بیشتر مشغول بازی شوم. بازی در این سریال برایم تجربه خوبی بود. در ضمن متوجه شدم سریالهای نوروزی تا میزان زیادی با مخاطبان ارتباط برقرار میکنند.
بنابراین به نظرم رسید بهتر است باز هم تجربه بازی در آثار نوروزی را کسب کنم. وقتی آقای هادی پیشنهاد بازی در سریال تلویزیونی خوب، بد، زشت را داد با کمال میل پذیرفتم. البته از قبل چند کار ایشان را دیده بودم و با فضای کارش آشنا بودم. او کارگردان حرفهای است.
یکی دیگر از ویژگیهای این سریال انتخاب بازیگران حرفهای بود. مطمئن بودم با این عوامل میتوان شاهد یک اتفاق خوب بود. علاوه بر آن قصه هم جذبم کرد. بازی در آثار نوروزی لذتبخش است و تجربه خوبی برای هر بازیگر است. ما نزدیک به سه ماه برای ضبط این کار مشغول بودیم.
پس بازی در سریال خوب، بد، زشت برای روحیهتان هم خوب بود؟
بله، با توجه به این که سالها با بیماری دست و پنجه نرم کردم، بازی در سریال خوب، بد، زشت برایم خیلی خوب بود و روحیهام را تغییر داد. سعی کردم با انرژی نقش پدر خانواده را بازی کنم. به قول یک ضربالمثل قدیمی که مرگ میخواهی برو گیلان، من هم تلاشم را کردم تا در کنار یک گروه حرفهای و منضبط بازی خوبی ارائه کنم. بینندگان در این سریال شاهد اتفاقات زیادی بودند و قصه بیشتر حول محور خانواده میچرخد. به نظرم سریال خوب، بد، زشت با نمک است و توانسته نظر مخاطبان را در ایام نوروز جلب کند.
با توجه به این که مخاطبان سریالهای مناسبتی به ویژه در ایام نوروز زیاد است، آیا این مساله در انتخاب شما هم نقش داشت؟
یکی از اهدافی که من به عنوان بازیگر دنبال میکنم، انجام دادن یک کار مناسب و خوب برای مردم است و این که ارتباط خوبی با آن برقرار کنند. یکی از امتیازات آثار مناسبتی که برای نوروز، رمضان و... تولید میشود، تعداد مخاطبان بالاست و من هم به عنوان بازیگر علاقهمند هستم بازیام دیده شود و تماشاگر از دیدن کار لذت ببرد.
وقتی میبینیم مردم با علاقه یک اثر را دنبال میکنند و پیگیر اتفاقات هستند، برایم جذاب است و این مساله هم در انتخاب من بیتاثیر نیست. البته کارهای دیگر هم پیشنهاد شده بود، اما به نظرم سریال خوب، بد، زشت امتیازات بیشتری داشت. به همین دلیل در این سریال بازی کردم.
شنیدهایم بعد از انتخاب بازیگران دوباره فیلمنامه بازنویسی شد. آیا شما هم پیشنهادهایتان هنگام بازنویسی مجدد دادید؟
بله، فیلمنامه آماده بود، اما بعد از صحبتی که کارگردان با بازیگران داشت به این نتیجه رسیدیم که باید تغییراتی در فیلمنامه صورت بگیرد تا اشکالات آن برطرف شود. بنابراین به بازنویسی نیاز بود. با توجه به صحبتهای انجام شده بابک کایدان شاخ و برگهای تازهای به کار داد که به نظرم خیلی خوب شد.
هنگام صحبت با آقای هادی، پیشنهادهایم را برای نقش پدر دادم و این که او باید چه خصوصیاتی داشته باشد. تاکید من و کارگردان این بود که با توجه به فضای طنز سریال، شخصیت پدر به سمت لودگی نرود و فرزندانش با او ارتباط خوب و صمیمانهای برقرار کنند.
در واقع میخواستیم شخصیت پدر آبرومند شود و ویژگیهای خاصی داشته باشد تا برای مردم تازگی داشته باشد. گرچه این پدر با ماجراهای متعددی روبهرو میشود، اما تلاش دارد فضای خانواده را همیشه گرم نگه دارد. خوشبختانه کارگردان سریال خوب، بد، زشت فضای تعاملی خوبی میان خودش و بازیگران شکل داده بود و همه براحتی درباره کار صحبت میکردند و این طور نبود چیزی به کسی تحمیل شود. به نظرم همین فضا باعث شد نتیجه دلخواه هم گرفته شود.
ولی فکر نمیکنید نوع حرف زدن پدر با دخترش سوسن دور از ذهن و غیرقابل باور بود؟ گرچه در سریال تاکید میشود چون سوسن با نوسانات روحی روبهروست، باید با آرامش با او حرف بزنند، اما این نوع حرف زدن و استفاده از واژههایی مانند ملوسکم و... کمی رابطه پدر و دختر را لوس کرده بود. شما این طور فکر نمیکنید؟
اتفاقا من و کارگردان درباره رابطه پدر با دخترانش خیلی صحبت کردیم و علاقهمند بودیم رابطهای دوستداشتنی و دلنشین میان پدر و دخترانش وجود داشته باشد. گرچه پدر از ادبیاتی خاص برای صحبت با دختر کوچکش سوسن استفاده میکند، اما به هیچ وجه غیرقابل باور نیست، بلکه نشاندهنده محبت و دوست داشتن بیش از اندازه است.
به نظرم این ایراد نیست و حسن کار محسوب میشود. از آنجا که سوسن مرتب استرس دارد، خانوادهاش با او این طور صحبت میکنند تا نگرانی او برطرف شود. در ضمن در سریال نشان داده میشود اگر اعضای خانواده از یکدیگر حمایت کنند و پشت هم باشند، میتوانند مشکلات را از سر راهشان بردارند.
اما خانواده میتواند با استفاده از روشهای دیگر هم اضطراب دختر کوچک (سوسن) را برطرف کند؟
ولی این نوع رابطه صمیمانه که ما در سریال خوب، بد، زشت میان پدر و دخترانش میبینیم، در برخی خانوادهها وجود دارد و اگر هم به قول شما غلوآمیز شده، به هیچ وجه چیز بدی نیست. اتفاقا بهتر است گاهی محبت و دوست داشتن را درشتنمایی کنیم تا خانوادههایی که چنین رابطهای با فرزندانشان ندارند، یاد بگیرند با محبت به بچههایشان نزدیکتر شوند و اعتماد یکدیگر را جلب کنند.
اتفاقا کلام محبتآمیز پدر خانواده شیرین است و من زمانی که با خانم سوسنپرور که نقش دخترم سوسن را بازی میکرد، حرف میزدم واقعا حس پدر و دختری را داشتم و او را مثل دختر خودم میدانستم و از صمیم قلب دیالوگهایم را بیان میکردم تا مخاطبان با او همذاتپنداری کرده و شخصیت برایشان قابل باور باشد. به نظرم این اتفاق هم افتاد و تماشاگر توانست ارتباط خوبی برقرار کند.
ولی در برخی صحنهها شاهدیم رفتار بهاره دختر بزرگ خانواده در مقایسه با کارهای پدرش معقولانهتر است و شرایطی فراهم میکند تا برادرش به خانه برگردد، اما جالب است ما از پدر خانواده رفتارهای غیرمعقولانه میبینیم، مثلا وقتی متوجه ارتباط بهاره با بهادر میشود، به جای خوشحال شدن ناراحت میشود یا درباره ازدواجش مخفیانه عمل میکند؟
اتفاقا این مواردی که شما اشاره کردید ما خودمان هم درباره آن صحبت کردیم. درباره ازدواج پدر خانواده باید بگویم به هر حال پدر تنهاست و به یک همدم نیاز دارد، اما از آنجا که هنوز فرهنگ خانوادهها این مساله را نپذیرفته که وقتی پدر یا مادرشان تنها میشوند خودشان برای تنهاییشان اقدامی کنند، او هم بناچار خودش عمل میکند، چون نمیتواند مستقیم این مساله را با فرزندانش در میان بگذارد، به همین دلیل شاهد هستیم او با شهین در کافی شاپ قرار میگذارد یا وقتی شهین به خانهشان زنگ میزند، زمانی که دخترها گوشی را برمیدارند، حرف نمیزند و... .
در مجموع چنین اتفاقی در بسیاری از خانوادهها که یکی از والدینشان فوت شده پیش میآید؛ بنابراین نمیتوان خرده گرفت که چرا پدر خانواده این طور برخورد میکند. درباره این مساله که چرا پدر از رفتار بهاره ناراحت میشود که به دور از چشمش با بهادر در ارتباط بوده و تلفن همراه داشته و از خانواده پنهان کرده، به این دلیل است که از دختر بزرگش انتظار نداشت چیزی را از او پنهان کند و این که پدر از تلفن همراه بدش میآید چیز بدی نیست، چون افرادی در جامعه هستند که هرگز تلفن همراه نخریدهاند و علاقهای هم ندارند داشته باشند.
پس میتوان نتیجه گرفت از بازی در این سریال راضی هستید؟
بله، خیلی خوشحال هستم که مردم سریال خوب، بد، زشت را دنبال کردند. البته با توجه به محدودیت زمان ممکن است در مونتاژ، موسیقی و بازیها ایرادهای کوچکی وجود داشته باشد، اما باید قبول کنید همه عوامل زحمت کشیدند تا با وجود محدودیت زمان یک کار آبرومند و شریف برای نوروز آماده کنند. در ضمن بازیگران تلاش کردند بازی گرمی به نمایش بگذارند تا مورد پسند مردم قرار بگیرد.
فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد