شاید نام غزل شاکری برای عدهای آشنا نباشد اما خاطره شیرین فیلم «گلنار» هنوز هم در ذهن بچههای دیروز زنده است.غزل شاکری همان دختر کوچولویی است که ماجراجوییاش، او را گرفتار خرسها کرد تا یکی از قصههای ماندگار کودکانه، روی پرده نقرهای سینما جان بگیرد.
گلنار کوچولوی دیروز که حالا خانم جوانی است، این روزها با بازی در کنسرت تئاتر «در روزهای آخر اسفند» کار محمد رحمانیان روی صحنه است، او در این اثر هنری نقش یک دکتر روانکاو به نام بهار عارف را بازی میکند.
حضور او در این اثر هنری، فرصتی شد برای خبرنگار تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، برای انجام گفتوگویی کوتاه و صمیمانه با او.
غزل شاکری درگیر یک پروژه طراحی داخلی بود که با پیشنهاد بازی در کنسرت تئاتر «در روزهای آخر اسفند» روبرو شد. او خیلی شرایط پذیرش این پیشنهاد را نداشت اما ناگهان متوجه شد که بازیگر این اثر شده است!
او خود دربارهی این همکاری به ایسنا میگوید: «وقتی این پیشنهاد مطرح شد، موقعیت پذیرش نداشتم چون درگیر یک کار طراحی داخلی بسیار شیرین بودم اما آنقدر همه چیز تند پیش رفت که قبل از دیدن آقای رحمانیان، از طریق اشکان خطیبی وارد ماجرا شده بودم و ناگهان دیدم جلوی آقای رحمانیان نشستهام!«
این پروژه اولین حضور او در تئاتر است آن هم در تالاری به بزرگی وحدت.
شاکری درباره اولین حضور خود در تئاتر توضیح میدهد: «پیشنهاد بزرگی بود، کاری ویژه به کارگردانی آقای رحمانیان، آن هم در تالار وحدت و جالب اینکه کنسرت تئاتر بود یعنی باید هم کنسرت اجرا میکردیم و هم تئاتر.»
او اضافه میکند:«همیشه برای تئاتر احترام زیادی قائل هستم و میدانم بازیگران تئاتر خیلی زحمت میکشند. از بازیگری در سینما جواب گرفته بودم چه از فیلم «گلنار» که در ده سالگی آن را بازی کردم و چه در فیلم «آیینههای روبرو» که بابت آن جایزه گرفتم و حالا فرصتی بود تا تئاتر را هم تجربه کنم.»
البته بازیگر فیلم «گلنار» جزو آن دسته از افرادی است که از پیش آمدهای تازه استقبال میکند و خود در این باره میگوید: «برای من شخصا بعضی از کارها پیش میآید و حالا دارم یاد میگیرم خودم را تنظیم کنم، کار اصلیام طراحی داخلی است. اما در کنار آن آواز میخوانم، فیلم سینمایی بازی میکنم و حالا هم تئاتر دارم. نمیدانم شاید یک ماه دیگر خلبانی هم کردم!»
بازیگر فیلم «آیینههای روبرو» ادامه میدهد: «خیلی وقتها سعی کردم همه چیز را همسو کنم اما متوجه شدم ذهنم این قابلیت را دارد که در آن واحد چند پروژه را پیش ببرد. مهم این است که در هر یک از این کارها سعی میکنم آن کار را به بهترین شکل انجام دهم. ضمن اینکه همه هنرها با هم ارتباط دارند و برای خلق هنری جدید یک هنرمند گاهی از قلم، صدا، ایده و ... استفاده میکند و اینها هیچکدام از هم جدا نیست.»
شاکری بعد از پذیرش پیشنهاد همکاری با رحمانیان با نظرات گوناگونی روبرو شد و عدهای از سختگیر بودن رحمانیان برای او سخن گفته بودند اما او این تجربه را این گونه ارزیابی میکند: «کار با ایشان بسیار شیرین و دوست داشتنی است از قبل گفته بودند ایشان هنرمند سختگیری است که البته هم هست اما سختگیریاش خیلی به جاست. اعتماد به نفس زیادی به بازیگر میدهد و این چنین است که همکاری دو طرفه بسیار خوبی داریم و آقای رحمانیان به خوبی همه قابلیتها و ویژگیهای همکارانش را میبیند. ضمن اینکه اشکان خطیبی، همبازی من نیز بازیگری بسیار پر انرژی و همراهی بسیار خوب و همکاری با او بسیار شیرین است. «
کنسرت تئاتر « در روزهای آخر اسفند» از همان شب اول اجرایش با استقبال تماشاگران روبرو شد. تمام صندلیهای همکف تالار وحدت و حتی هر سه بالکن آن پر شد. از شاکری درباره اولین شب اجرا میپرسیم و او با خنده پاسخ میدهد: «شب اول اجرا از پشت صحنه تالار وحدت آن همه جمعیت را دیدم، جمعیتی که حتی از بالکن سوم این تالار آویزان شده بودند. یک لحظه به خودم گفتم غزل! اینجا چه میکنی؟! اما بعد گفتم دکتر بهار عارف روی صحنه برو! کمی بعد صدای نفسها، خندهها و سکوت تماشاگران، همهی آن دلهرهها را جبران کرد. جو بسیار خوبی بود البته تئاتر هر شبش یک تجربه است. حسی بسیار زنده و شیرین که نیمی از آن به عهده بازیگر است و نیمی تماشاگر و من تلاش میکنم این اتفاق، به خوبی رقم بخورد و الان خیلی خوشحالم که پیشنهاد بازی در این پروژه را پذیرفتم.»
بازی در کنسرت تئاتر «در روزهای آخر اسفند» نیازمند مهارتهای ویژهای است؛ هم بازی روی صحنه و هم آواز خواندن و محمد رحمانیان برای پیدا کردن بازیگری که نقش دکتر بهار عارف را بازی کند، خیلی گشت تا بالاخره سیفالله صمدیان، غزل شاکری را پیشنهاد کرد.
تصور اولیه این بود که کار اصلی غزل، خوانندگی است اما همانگونه که خودش گفت، کار اول او طراحی است ولی در کنارش آواز را هم مورد توجه دارد و خود در اینباره توضیح میدهد:«من و خواهرم از بچگی میخواندیم.در هفده سالگی در گروه کر زیر نظر مهدی نیکنام فعالیت میکردیم اما به تدریج دیگر اعضای گروه از ایران رفتند و فقط من ماندم. در این سالها خیلی دلی خواندهام و خیلی اتفاقی زیر نظر استادان بزرگی چون آقای احمد پژمان، سعید شهرام و فردین خلعتبری، گروه دنگشو و میلاد موحدی همکاریهای بسیاری خوبی داشتهام. البته به دلیل محدودیتهای موجود، تا مدتها با اسم مستعار میخواندم. و حتی در برخی از محصولات مشترک ایران و فرانسه هم خواندم. جالب اینجاست تا مدتها هم صدای مرا به گلشیفته فراهانی نسبت میدادند!»
او به علاقهاش به پروژه «در روزهای آخر اسفند» اشاره میکند و میگوید: «چنین پروژههایی باعث آشنایی بیشتر هنرمندان با حوزههای فعالیت دیگر همکارانشان میشود و امیدوارم این همکاریها ادامه پیدا کند. در گروه موسیقی بچههای خیلی خوبی دور هم جمع شدهاند مثلا حضور علی بیرنگ خیلی موثر است. هم خوانهای خیلی خوبی داریم که امیدوارم روزی تک تک آنها با حضوری پررنگتر به صحنه بیاید. حضور بهروز صفاریان به عنوان آهنگساز اثر نیز بسیار موثر است».
شاکری که در انتخابهایش بسیار وسواسی است، ادامه میدهد: «یا کاری را باور دارم و میپذیرم یا نه. چون معتقدم وقتی هنرمند جواب کارش را میگیرد که مخاطب از آن راضی باشد و اگر خودم کارم را باور نداشته باشم بعید میدانم بتوانم تماشاگر را راضی کنم که مرا باور داشته باشد.»
آخرین پرسش ایسنا از بازیگر فیلم «گلنار» دربارهی حضور کمرنگ او در بازیگری است، بویژه اینکه مادر غزل، فرشته طائرپور تهیه کننده سینماست اما غزل شاکری توضیح میدهد: « تجربه «گلنار» که بسیار هم شیرین بود، باعث شد در سن بسیار کم، شهرت خیلی عجیبی را تجربه کردم که اذیتم میکرد. از آن به بعد خیلی پیشنهاد بازیگری میشد اما خانواده خیلی این پیشنهادها را به من منتقل نمیکردند.آنها اجازه دادند درس بخوانم و خودم انتخاب کنم و حالا میبینم پشت دوربین را بیشتر دوست دارم. با این حال اگر نقشی ویژه باشد، بازیگری را بسیار دوست دارم اما دلم میخواهد بازیگری را کم خرج کنم با این حال وقتی نقشی را پذیرفتم، برایش وقت میگذارم. مثلا امروز خیلی خوشحالم که نقش دکتر بهار عارف را بازی میکنم. همانطور که چند سال پیش نقش «رعنا»ی فیلم «آیینههای روبرو» را خیلی دوست داشتم.»
کنسرت تئاتر «در روزهای آخر اسفند» کار محمد رحمانیان هر شب راس ساعت 18 و سی دقیقه در تالار وحدت به صحنه میرود.
این اثر هنری روز شنبه 17 اسفند ماه یک اجرای ویژه برای دانشجویان دارد که بلیت آن با تخفیف دانشجویی به فروش میرسد.
ایسنا
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شاهین بیانی در گفتوگو با «جامجم»:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
عاشق گلنار و اون خرسا بودم ، چه زیبا هستن غزل خانم عین بچگی شون!