نقدی بر « آوای باران»؛ بینوایان با ویرایش ایرانی

سریال « آوای باران» که از شبکه سه در حال پخش است، مانند دیگر سریالهای چند سال اخیر حسین سهیلی زاده توانسته مخاطبان زیادی را با خود همراه کند.
کد خبر: ۶۳۴۷۵۹
نقدی بر « آوای باران»؛ بینوایان با ویرایش ایرانی

این کارگردان در سریال آوای باران معضل تکدی‌گری، کودکان کار و خیابان را در فضایی رمانتیک و عاشقانه به نمایش گذاشته است. همین فضای رمانتیک باعث شده تا مردم تماشای سریال آوای باران را در برنامه های شبانه و یا روزانه خود بگذارند.در اصل آنها دوست دارند دریابند که آیا فرید موفق می‌شود، باران واقعی را پیدا کند و میزان عشق و علاقه اش را به او ثابت کند یا نه. در میان این طلب وعشق، کودکان کار و مافیای تکدی گری هم بررسی می‌شود. در واقع سهیلی زاده و نویسندگان این سریال با چاشنی عشق و عاشقی یک مشکل اجتماعی را که روز به روز دامنه آن وسیعتر و پیچیده‌تر می‌شود، به نمایش می‌گذارند.
این روش کار را می‌توان کلاسیک‌ترین و شناخته شده‌ترین روش سریال سازی و فیلم سازی دانست. از دیرباز تا کنون فضای رمانتیک و عاشقانه ظرف خوب و مناسبی برای روایت مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی بوده است و حالا سهیلی زاده بعد از ساخته سه گانه ترانه مادری، دلنوازان و فاصله ها کاملاً به این موضوع اشراف پیدا کرده است که فضای عاشقانه بهترین روش برای جلب مخاطب و نشاندن او پای سریال است.


عشق، اصل ماجرا


در سریال آوای باران عشق فرید به باران اصل ماجرا شده است. ماجرایی پر از تعلیق و کشمکش و همین برای مخاطب جذاب است. باران و فرید تا یک قدمی هم پیش می‌روند، اما اتفاقاتی آنها را از هم دور می‌کند. باران حالا می‌داند که فرید برای پیدا کردن او خود را به آب و آتش می‌زند، اما فرید نمی‌داند که دختر گستاخ و پرخاشگری که با اراذل و اوباش می‌چرخد و با آنها دم خور است، همان باران معصوم است که سالهای کودکی آنها در کنار هم گذشته است. برای فرید، باران دختری دست نیافتنی است. همین عشق دست نیافتنی آوای باران را برای عموم مردم جذاب کرده است. حالا در کنار این جذابیت کلیشه ای و نخ نما اما همه کس پسند، سهیلی زاده از مردانی مانند شکیب سخن می‌گوید که کودکان را می‌خرند و از آنها دستفروش و گدا می‌سازند. مردم در لابلای ماجراهای طاها، نادر، زیور و فرید که متعلق به قشر مرفه هستند و چالشها و زیاده خواهی ها و درگیری های خاص خود را دارند؛ در بخش هایی از سریال به جنوب شهر پرتاب می‌شوند و به بیغوله‌ای وارد می‌شوند که شکیب بچه‌های بی‌سرپرست را در آنجا نگه می‌دارد و مانند یک برده دار آنها را استثمار می‌کند.


برداشتی از «الیور تویست»


آوای باران با داشتن چنین فضایی توانسته به یکی از پرمخاطب‌ترین آثار تلویزیون تبدیل شود. درباره کودکان خیابانی و کار تاجبخش فنائیان هم سریالی به نام همه بچه‌های ما ساخت که از شبکه دو پخش شد، اما آن سریال به دلیل نداشتن قصه جذاب و گیرا نتوانست مخاطب را جذب کند و روی او تاثیر بگذارد، اما آوای باران حساب شده و دقیق مخاطب را به تور خود انداخته است. از همان تیتراژ اول که تصاویر رقت انگیزی از بچه‌های دستفروش نشان می‌دهد تا تیتراژ پایانی که شعر زیبا و عاشقانه‌ای دارد و احسان خواجه امیری آن را به زیبایی اجرا کرده است؛ به همه اینها باید به این نکته هم اشاره کرد که سهیلی زاده و نویسندگان سریال الگوی جهانی برای ساخت سریال آوای باران داشته‌اند. این سریال دقیقا از روی رمان الیورتویست برگرفته شده است، اما در اینجا به جای الیور، باران نقش بچه گدا را بازی می‌کند.شکیب (مهران احمدی) هم همان فاگین است که ایرانیزه شده است.
مهران احمدی تلاش کرده نقش شکیب را متفاوت بازی کند، اما صداسازی او و اینکه خواسته مانند دوبلورهای معروف صحبت کند، بازی او را تحت شعاع قرار داده و از کیفیت کار او کاسته است. مخاطبان حرفه ای تلویزیون در ذهن خود فاگین را با شکیب مقایسه می‌کنند و به احمدی امتیاز می‌دهند. او هر چند توانسته به عنوان یک شخصیت منفی بیننده را از خود متنفر کند، اما حتی اگر بازی احمدی را با دیگر کارهای خود او هم مقایسه کنیم، او برای بازی در نقش شکیب امتیاز زیادی کسب نمی‌کند.
سهیلی زاده در آوای باران شخصیتهای متضاد را مقابل و یا روبه روی هم قرار داده است و از این کنتراست بیننده را به این نتیجه می‌رساند که آدمها می‌توانند سفید و یا سیاه باشند. زیور، بیتا و نادر شخصیتهای سیاه هستند که از ابتدا فقط در طیف شر قرار گرفته‌اند و شخصیتهایی مانند فرید، باران و حتی کیانوش هم شخصیتهای مثبتی هستند که دو نفر آخری بنا به مقتضیات زمانه و شرایط تربیتی و پرورشی برخی اوقات دست به کارهای خطایی هم می‌زنند.
البته همه نوجوانان، کودکان و زنانی که زیر سایه شکیب قرار دارند، به نوعی خوب و سفید هستند، چون شرایطی که شکیب برای آنها فراهم کرده از آنها بزهکار ساخته است وحتی بیننده به جاوید هم که معتاد است،حق می‌دهد؛ شرایط باعث اعتیاد او شده است.


تسلیم پدران مقابل فرزندان


سهیلی زاده در سریال آوای باران آهسته و نه گل درشت به شهرداری اشاره می‌کند که یکی از وظایفش جمع آوری و سرپناه دادن به زنان و کودکان خیابانی است.
اما سهیلی زاده در سریال آوای باران دچار یک اشتباه بزرگ شده است و آن منفعل نشان دادن پدرها در مقابل فرزندانشان است.نادر نمی تواند از پس دختر گستاخش بیتا برآید. او با فرید هم مشکل دارد، فرید از خانواده اش جدا شده و مستقل زندگی می‌کند، چون با پدرش مخالف است.
بعد از بازگشت طاها از زندان ترکیه، نادر و زیور، بیتا دختر خودشان را جای باران واقعی به طاها معرفی می‌کنند، اما طاها هم در هیبت و قامت پدر هیچ حرفی مقابل گستاخی های بیتا ندارد و تسلیم او می‌شود.آیا با دیدن سریال آوای باران باید به این نتیجه برسیم که پدران امروزی دیگر توان روبه رو شدن با فرزندان خود را ندارند و نمی توانند آنها را هدایت و کنترل کنند؟

باران باستانی/ قدس آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
الیساكرمی
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۳
۰
۰
خیلی فیلم نامه قشنگی است عاشق سریال شما هستم. ایا باران بافرید ازدواج می كند؟عاشق این هستم كه فقط یك دفعه باران را ببینم

نیازمندی ها