پای تلویزیون نشسته بودم و سریال «آوای باران» را تماشا میکردم، سریالی که از همان قسمتهای نخست به خاطر شباهتهای زیاد، من را یاد «الیورتوئیست» و قصه جذابش انداخت. البته در چند سال اخیر کپی کاری و تقلید در تلویزیون به امری عادی بدل شده است. این اتفاق نه تنها در کشور ما بلکه در تمام دنیا میافتد و چیز عجیبی نیست، منتها در کشور ما ماجرا معمولاً توسط عوامل سریالها نفی میشود و همین سرپوش گذاشتن روی ماجرا باعث میشود عواقب چنین کارهایی هم در نظرگرفته نشود.
با «جواد طوسی» منتقد شناخته شده سینمای کشورمان به بهانه پخش سریالهایی مثل «آوای باران» و «شاید برای شما ...» و شباهتهای بیشمارشان در فرم و محتوا با نمونههای خارجی همکلام شدهایم:
در چند سال اخیر سریالهای زیادی مبتنی بر فرمول یا داستان سریالهای خارجی به خصوص ترکیهای و کلمبیایی تولید شدهاند، این ماجرا چه تبعاتی میتواند داشته باشد؟
باید با درکی درست و خوراکی مناسب که بتواند مضمون، روایت، جامعه نگری و نگاه تازه در آن مد نظر قرار گیرد به مخاطب شناسی برسیم و یک عامل را نباید نادیده بگیریم و آن عنصر جذابیت است. منتهی جذابیت برای خودش تعریفی دارد؛ ما نباید با بهانه قرار دادن جذابیت، تن بدهیم به ساخت نسخههای آثاری که هیچ گونه همخوانی با واقعیتهای عینی جامعه ما و طبقهبندی اجتماعی ندارند و در عین حال میتوانند متزلزل کننده کانون و بنیاد خانواده باشند. اگر ما بخواهیم با یک نگاه انفعالی به پیشواز این تاثیرپذیری کاذب از آثار بیگانهها برویم خودمان شرایطی را رقم زدیم که میتواند موجبات تولید آثاری شود که بیننده نمیتواند با آنها همذات پنداری طبیعی، خودجوش و باور پذیر داشته باشد.
علت این ماجرا چیست؟
تلویزیون و اتاق فکرش در شبکههای مختلف باید به آسیبشناسی به موقع برسند، با توجه به این نکته مهم که متاسفانه، سیما در چرخه تولید خود متاسفانه روز به روز دارد دچار ریزش مخاطب میشود. اگر این واقعیت درک و برایش راهکار و برنامه ریزی مدون کوتاه و بلند مدت در نظر گرفته شود، به طور مسلم ما میتوانیم از شرایط بحران بیرون بیاییم بدون اینکه بخواهیم مرعوب آن جذابیتهای مهاجم بیرونی شویم، جذابیتهایی که در شکل ظاهری ممکن است اندکی مخاطب ما را به لحاظ اینکه خوراک مناسب ندارند وسوسه کند؛ ولی در دراز مدت حرفی برای گفتن ندارند. اگر این واقعنگری در اتاق فکر سیاستگذاران تلویزیون وجود داشته باشد ما میتوانیم اندکی حس اعتماد بیشتری را در کوتاهترین مدت برای مخاطب این رسانه فراهم کنیم ولی اگر بخواهیم چشم خود را به واقعیتها ببندیم و صورت مسئله را پاک کنیم به عقیده من وضعیت و مسیر غلطی که در حال طی شدن است کماکان استمرار خواهد داشت.
چرا صدا وسیما با انبوهی از نیروی متخصص و بودجه زیاد باید دست به دامن ایدههای نخ نمای سریالهای خارجی بشود؟
تجربه در طول این سالها ثابت کرده که ما کارگردان آشنا با مضامین اجتماعی، ادبی و تاریخی داریم که میتوانند چرخه تولید را به شکل آبرومندانهای پر کنند. اما بخشی از مشکل متاسفانه برمیگردد به توجیه مدیران و برنامهریزان تلویزیون که یک جوری میخواهند کم کاری خود را با بهانه کمبود بودجه جبران کنند، اگر این توجیه درست است به عقیده من باید در کمیسیون فرهنگی مجلس و حوزههای مدیریتی دیگر مطرح شود تا این کمبود بودجه را جبران کنند و بهانهای برای نقزدنها نباشد و آن جاست که باید مطالبات جدی از سیاستگذاران تلویزیون داشت که با عبو از آزمون و خطا، آثاری را خلق کنند که فاقد غلطها، کمبودها و نقصانها چه از نظر مضمونی و چه در ساختار باشد.
شاید مشکل در کمبود سوژه است!
ما اکنون منابع برای تولید کم نداریم، چه در متون تاریخی و چه در حوزه ادبی و... همینطور فیلمنامهنویسانی که بتوانند بر اساس یک واقع نگری مضامینی را در دنیای پیرامون خود شناسایی کنند که نسبتی با جامعه ما داشته باشد.
در چه حد مجاز هستیم که از سریالهای خارجی تقلید کنیم؟ اصلا آیا تقلید خوب است یا خیر؟
هر قدر فیلمسازان ما به زبان رسانه، به درستی آشنا شوند و اندکی ریتم و ضرب آهنگ و روانشناسی و زیباشناسی تصویری را با در نظر گرفتن سلیقه مخاطب این زمانه به درستی درک کرده و برایش بستر مناسبی پیدا کنند، این تقلید هیچ اشکالی ندارد به شرط آن که مضامین ما وام گرفته از خود همین جغرافیا و جامعه باشد و یک نسبت و سنخیتی با مسائل و مشکلات طیفهای مختلف جامعه ما داشته باشد که مخاطب وقتی شب فارغ از کار و زحمت روزانه میخواهد قسمتی از سریال را ببیند بتواند با آن همذاتپنداری کند و بتواند تصویری از دنیا و طبقه خودش را در سریال تا حد نسبی ردیابی کند، البته من نمیگویم تمام تولیدات ما باید چنین چهارچوبی داشته باشند، بلکه سریالهایی هم میتوانند متکی بر سرگرمیسازی تهیه شوند و با مضامین آمیخته با طنز و... ما نباید از نظر مضمونی درگیر آثاری شویم که در مناسبات اجتماعی و فردی ما هیچ جایگاهی ندارد، که به عقیده من، این کار همان مرعوب شدن بیش از حدی است که میتواند در شکل تخریبی خودش فرهنگساز باشد.
هفته نامه جیم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد