جام جم: پیشنهاد تشکیل حزب باد
فکر بد نکنید؛ اصلا منظور سیاسی نداریم و گوشه و کنایهای هم نمیخواهیم به احزاب بزنیم. خیلی هم خوشحال و خرسند و خرم شدیم وقتی که شنیدیم تمامی نمایندگان احزاب بالقوه و بالفعل در وزارت کشور جمع شدند و به مدت چند ساعت، دست به یک هماندیشی زدند. چیزی که واقعا نیازی مبرم برای پویایی و بالندگی و حداقل اعلاموجود احزاب است. وگرنه آدم بر اثر حواسپرتی و گرفتاری، کمکم فراموش میکند که حزبی هم هست.
حرفهای خوبی هم در این هماندیشی عنوان شده که جای کار دارد. مخالفت با پرداخت یارانه به احزاب از سوی دولت، ضرورت تامین هزینههای مالی احزاب، حق مطلق نداشتن هیچ حزبی، انتقاد از وجود احزاب بدون شناسنامه یا کپی آن، ضرورت عبور احزاب از برخی بداخلاقیها، مساوی ندانستن رقابت با دشمنی، و..... خیلی مباحث دیگر، از جمله حرفهای خوبی بوده که مطرح شده و ما نیز براهمیت پرداخت به آنها شدیداللحن صحه میگذاریم. گرچه شیوههای گذاشتن صحه را خیلی وارد نیستیم.
و اما این وسط، حرف حساب ما چیست؟.... بیشتر ناراحتیمان به خودمان برمیگردد. این که کاش بنده نیز به همین سبک و سیاق طنزآمیزی که داریم و همگان مستحضرند که خیلی عادی نیستیم و گاهی فوقالعادهایم؛ با عنایت به خیلی جدیشدن وضع نامطلوب هوا، در یک اقدام خودجوش،یک حزبی تاسیس میکردیم به نام مثلا «حزب باد» که البته هیچ معنا و مفهوم سیاسی هم در بر نداشته باشد که دیگر احزاب بهشان بربخورد. در اساسنامه حزب، صرفا بر موضوع نظارت بر وضع آلودگی هوا و تلاش در جهت ارتقای آن (یعنی بالابردن کیفیت هوا) اشاره و تاکید شود که راه را بر دیگر برداشتها ببندد. اگر این حزب را زده بودیم، شاید الان میتوانستیم در این هماندیشی شرکت کنیم و برنامههای خود را مطرح نماییم؛ برنامههایی که در زیر خلاصهاش میکنیم:
تبیین مواضع: برای رفع هرگونه شبهه و برداشت سیاسی ناجور در ارتباط با حزب بادمان، توضیح میدادیم که با توجه به نقش بسیار زیاد باد و جهت وزش سازنده آن در انتقال آلودگی هوای تهران به خارج شهر، و ایضا به دلیل نبودن طرح و تصمیمهای مدیریتی جایگزین، به نظر میرسد که بیش از همیشه باید برای استفاده بهینه از باد برنامهریزی اصولی و اصلاحی کرد. به هرحال،یک انرژی بادآورده است. مثل نفت و گاز هم لازم نیست که دغدغه آیندگان را داشته باشیم. برای آنها هم به اندازه کافی باد هست. تا باد چنین بادا!
شرق: همهچیز زیر سر یک بز است
وقتی سهراب سپهری گفت: «صدای پای آب» آب به اندازه یک بغل از توی جوب رد میشد. حالا رودخانه و دریاش بماند که لبالب از آب بود. اینقدر آب بود که صداش درآمده بود. هم صدای پای آب، هم صدای مردم و میگفتند چرا همهچیز اینقدر آبکی شده؟ شاید به همین دلیل بود که مردم آبکی شده بودند. یکی از مردم قدیم به خبرنگار ما گفت: به سلامتی آب. زندگی از بس آبکی بود ما آبکی شدیم.
اما سهراب صداش از جای گرم - احتمالا شکمش هم مملو از آب گرم بوده - درمیآمد. سهراب آیندهنگر نبود و بحران آب را درک نمیکرد. این مساله اولینبار توسط فروغ فرخزاد مطرح شد. فروغ در پاسخ به سهراب که گفته بود «صدای پای آب» گفت «تنها صداست که میماند.» یعنی بعدها با بحران آب و خشکسالی روبهرو میشویم عزیزم.
سهراب حتی شناختی از وضعیت زیستمحیطی ما نداشت. مثلا میگوید: «پدرم وقتی مرد. آسمان آبی بود.» در حالی که الان ما اگر آسمان آبی باشد امکان ندارد بمیریم و اگر بمیریم فقطوفقط به خاطر آلودگی هواست.
سهراب ریختوپاش زیادی داشت. او میگوید: «آب بیفلسفه میخوردم.» در حالی که الان ما وقتی میرویم حمام، با نعلبکی خودمان را میشوییم که نه آب اسراف شود نه پول آب برایمان زیاد بیاید.
سهراب نهتنها اهل افراط بوده، اهل تفریط و تفریح بوده و رسما میگوید: «رختها را بکنیم، آب در یکقدمی است.» آیا این درست است؟ الان ما میرویم میدان ونک، آب در یکقدمی و وسط میدان است، آیا باید سریع رختها را بکنیم؟
نااهلان میگویند این سیاستهای غلط دولتمردان بوده که باعث کمآبی و خشکشدن دریاچه ارومیه و هامون و زایندهرود و کارون شده است. اما اینطور نیست. سهراب علنا اعتراف میکند که «و بزی از خزر نقشه جغرافی آب میخورد.» که همین بز باعث خشکشدن دریاچهها شده است. پس تقصیر مسوولان نیست و همهچیز زیر سر یک بز است.
سیاست روز: آه ای یک چشمه توالت!
یک مقام آگاه در گفتگو با یک خبرگزاری: «بابک – ز» تحویل زندان اوین شده و در یک سلول انفرادی به سر میبرد که یک چشمه توالت در آن قرار دارد تا برای فرد بازداشت شده مشکلی به وجود نیاید.
با توجه به این اظهارنظر کدام یک از گزینههای زیر صحیح است؟
الف) بابک زنجانی چند روزی است که دیگر «ب - ز» نیست و به مقام «بابک – ز» ارتقا یافته است.
ب) هر کس به سلول انفرادی می رود فقط حق دارد از یک چشمه توالت استفاده کند و این برای اشخاص مجرم بزرگترین تنبیه است.
ج) در ممالک دیگر که حقوق بشر رعایت نمی شود عمدا از یک چشمه توالت خبری نیست تا برای فرد بازداشت شده مشکلی به وجود بیاید.
د) در بعضی ممالک دیگر هم برخی زندانیان خاص! علاوه بر یک چشمه توالت از امکاناتی نظیر تلویزیون ۸۴ اینچ، سونای خشک و سونای بخار و جکوزی و ...استفاده می کنند تا برایشان مشکلی پیش نیاید.
مصاحبهای با شبکه بیگانه «من و تو» نداشتم و آنها با توسل به حیله و فریب اینجانب این مصاحبه را انجام دادند.
جمله فوق از کیست؟
الف) یک خواننده لس آنجلسی
ب) یک سوپراستار سینمای ایران
ج) دختر شایسته سال
د) کمال الدین پیرموذن – نماینده اردبیل –
جمله زیر از کیست؟
پس از پیوند زناشویی، با نوزادی به نام ازدواج دو نفر مواجه هستیم.
الف) برنده جایزه نوبل در رشته فیزیک
ب) معاون انفورماتیک سازمان فضایی آمریکا – ناسا –
ج) مریم حیدزاده
د) برادر گلزار – معاون وزیر ورزش و جوانان –
جمله زیر را به زبان سلیس فارسی ترجمه کنید.
جمشید پژویان: دولت باید به جای استفاده از اقتصاد خواندههای سیاستمدار از اقتصاددانان واقعی که دستی در کار داشتهاند استفاده کند.
الف) دولت اگر راست می گوید باید به جای «طیب نیا» من را به عنوان وزیر اقتصاد منصوب کند.
ب) دولت اگر راست می گوید باید حکم ریاست شورای رقابت را دوباره به نام من بزند.
ج) من یک اقتصاددان واقعی هستم ولی چرا کسی از من استفاده نمی کند.حالا وزیر هم نشدم اشکالی ندارد. لااقل معاون وزیری ، مدیرکلی ، چیزی!
د) یا من هم بازی یا اصلا بازی را بهم می زنم!
کیهان:چند؟! (گفت و شنود)
گفت: بالاخره بابک زنجانی بازداشت شد.
گفتم: علاوه بر دادستان، سازمان بازرسی کل کشور هم در این پرونده وارد شده است.
گفت: مجلس هم یک گروه ویژه برای رسیدگی به پرونده بابک زنجانی تشکیل داده است.
گفتم: دستگاه قضایی و نمایندگان مجلس باید مواظب سفارشها و توصیههای برخی از افراد برای آزادی وی باشند و بدون ملاحظه به این پرونده رسیدگی کنند.
گفت: چه عرض کنم؟! فعلاً که در زندان اوین است.
گفتم: شایع شده که بعد از بازداشت و ورود به زندان اوین، اولین سؤالش این بوده که اوین چند؟!
قدس: مش غضنفر و وضعیت هشدار هوا
دیروز عینِ روزایِ دِگه کِلّه صُب از خواب وَرخاستُمُ لباسامِ بَرُم کِردُمُ کِلّه کِردُم سمتِ ادارَما ولی نِمِدِنُم بِرِیچی هَم پام رِ گُذِشتُم تو حُولی، یَک خُردو گُلوم به خِس خِس افتاد.
به تو میلان که رسیدُم انگار که یَک کُخی تو گُلوم گیر کِرده بِشه یُ پال پالَک بِزِنه، به سُلفه افتادُم. دِگه نِزدیکایِ ادارَم که رسیدُم مُگُفتی یَک کُچّه سَگی کِکِرنَکُم رِ کَلَف زده بِرِیکه حلقُم بَند آمده بودُ نِمِتِنِستُم نفس بِکیشُم. وَختی رسیدُم تو اتاقُمُ یَک خُردو حالُم مَقبولتَر رَفت به همکارِ چِفتیم گفتُم یَره نِمِدِنُم امروز چیکارُم رِفته بود که از هَم صُب نفس تنگی گیریفتُم.
گفتِگ پَخمه تو کاریت نِرِفته، امروز واز ناشوریِ هوا زده بالایُ اخبارَم گفتِگ که هوایِ مِشَد امروز به وضیتِ هشدار ریسیده. گفتُم اگِر ایجوری رِفته پس بِرِیچی مِشَد رَم عینِ تهران تَطیل نِکِردَن؟ گفتِگ حَتمنی مسؤولایِ مِشَد با خودِشا گفتن ای مِشَدیا ایقذَر که شُله مُخورَن، قِویَنُ عینِ تهرانیا سوسول نیستن که جینگی مَریض احوال بِرَنُ دِگه گولویاشا ایقذَر سُرب رِفته توش که هَمَّشا آب بندی رِفتن!
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم یَنی خونِ بِچّه مَردِسه ایایُ کارمندایِ تهرانی از ما مِشَدیا رنگی تره یُ جونِشا عزیزتره که وَختی وضیتِ هواشا به هشدار مِرِسه تَطیل مِرَن ولی ما مِشَدیا بایِست تو وضیتِ هشدارُ هوایِ ناشورَم به مَردِسه یُ سَرِ کارِما بِرِم؟
آرمان: جادوگران و 2014 در ایران
با توجه به آغاز سال ۲۰۱۴ جادوگران کوسکو، مرکز جدید امپراتوری باستانی اینکا در کشور پرو با تجمع در یکی از سواحل لیما پیشبینی کردند در سال جدید میلادی مناقشات دریایی میان شیلی و پرو به پایان میرسد، باراک اوباما قانون مهاجرت به آمریکا را تصویب میکند، یکی از سه کشور برزیل، آلمان و یا آرژانتین پیروز جام جهانی میشود، فیدل کاسترو نیز در سال ۲۰۱۴ فوت خواهد کرد و سال ۲۰۱۴ بیبرو برگرد پایان جهان است.
جالب توجه است بدانید در سال ۲۰۱۲ این گروه پیشبینی کرده بودند که اوباما در انتخابات ریاست جمهوری رقیب خود، میت رامنی را شکست خواهد داد و مجدداَ رئیسجمهور آمریکا میشود و فوت ماندلا را برای سال ۲۰۱۳ پیشبینی کرده بودند.
با توجه به همسایگی پرو با برزیل و دوستی ما با این کشور در دولت جدید، از طریق جادوگران برزیل ارتباطی برقرار کردیم با سرجادوگر پرو تا ببینیم آیا پیشبینی خاصی برای ایران در سال ۲۰۱۴ دارند؟ اینطور که «دن خوان آسکو مارتانیکاس» به همراه همکارانش پیشبینی کرده در سال ۲۰۱۴ هوای تهران همچنان آلوده میماند، نخست وزیر چند کشور اروپایی به تهران میآیند، دلار به ۳۰۰۰ تومان میماند، آخرین شب پاییز را همه مردم ایران خصوصا اهالی دهدشت و فسا جشن چله میگیرند و بعد به هم تبریک سال نوی میلادی میگویند، رویانیان چهاردستی پرسپولیس را بغل کرده و میگوید من میروم، محل برگزاری نمایشگاه کتاب تهران تغییر نمیکند، محدوده طرح ترافیک تهران از این طرف به میدان آزادی و از آن طرف به سه راه تهرانپارس میرسد، کلنگ پل چهار طبقه نازی آباد – گلابدره به زمین میخورد، علیرضا افتخاری کنسرت زنده اجرا میکند و اجرایش را به محمدرضا شجریان تقدیم میکند، نیروی انتظامی تهران ۴۵۳ اراذل و اوباش را در هفته دوم شهریور بازداشت میکند، خبرگزاری فارس تا اول مهر سه هزار و 245 خبر را تکذیب میکند، ایران خودرو قول میدهد تا ۲۰۱۵ روی خودروهایش کیسه هوا نصب کند، پژمان جمشیدی کاندیدای بهترین هنرپیشه فیلمی از اصغر فرهادی در جشنواره کن میشود که اسم فیلم پیشبینی نشد، علی پروین سرمربی تیم ملی میشود و تیم ملی فوتبال از هر سه تیم گروهش میبازد، ظریف جایزه نوبل صلح میگیرد، محسن رضایی کاندیدای نمایندگی مجلس میشود، حمید رسایی برای تبلیغ ماه محرم اجازه میدهد تا از او انگشتنگاری شود برود فرانسه، تعطیلات نوروز ۴۵ میلیون گردشگر خارجی به ایران میآید اما به علت نبود سرویسهای دستشویی بین شهری همه دل درد میگیرند و روانه بیمارستان میشوند، احمدینژاد سخنگوی سازمان ملل میشود، مسعود ده نمکی مشغول به نوشتن رمان اخراجیهای یک میشود، ۴۵ بمب در عراق منفجر میشود و لیست کشته شدگان را به علت بد خطی نمیتوان پیشبینی کرد، در دربی اول پرسپولیس و استقلال بازی مساوی میشود، گرمای هوای تابستان تهران به ۵۴ درجه میرسد و از اینجاهای پیشبینی چیزی نمیتوان گفت. دن خوان آسکو مارتانیکاس چند اتفاق مهم دیگر پیشبینیهایی کرد که در صورت امکان در فرصتی دیگر.
تهران امروز: ضربه سر با مدل موی فرهنگی ورزشی
هی گفتم صبر کنید و این قدر زود قضاوت نکنید! هی هشدار دادم که پشتسر مدیران فرهنگی- ورزشی صفحه نگذارید و جلوی این دهان بیصاحب مانده را بگیرید که هرچی به ذهنتان آمد بازگو نکند! اما کو گوش شنوا؟ در دروازه را میشود بست، حتی گاهی دهن مردم را هم با ترفندهایی میشود بست اما امان از دهن روزنامهنگاران! فریاد از دهن اهل قلم! وای وای وای ازدست طنزنویس جماعت که به هیچ صراطی مستقیم نیستند و هیچ رقم، حتی با ارقام بالا دهنشان را نمیتوان بست.
ای کاش بسته بشود آن دهانی که گفت: چرا مدیران غیرورزشی را وارد دم و دستگاه ورزش کردید!ای لال بشود آن زبانی که گفت: چرا کسی که در عمرش حتی یک بارپا به توپ نبوده، رئیس باشگاه فوتبال میشود. من که میدانستم هیچ کاری در این عالم بیحکمت نیست. من که خبرداشتم مدیریت کلان هرچه کند لابد یک فلسفه اسطقس داری پشت قضیه است.
ای بدگویان!شما خیال کردید که فوتبال فقط توپ بازی است؟ به گمان شما فوتبال فقط برای گل زدن و جام گرفتن و کسب عنوان است؟ فوتبال و بلکه تمام ورزشها، حتی ورزشهای قهرمانی، وسیله است پدرجان! وسیلهای برای تربیت اخلاقی و فرهنگی نسل جوان! شما خیال کردید این همه پول بیزبان ملت که به جیب قهرمانان میرود فقط برای درست بازی کردن و قهرمان شدن است؟ شما که تمام حواس تان به ردهبندی فیفا و جا ماندن فوتبال ایران از رقیبان است.
مگر شما نمیدانید که این جوانان برومند تحت تربیت آن مدیران اخلاقی و فرهنگی (گیرم که غیرورزشی) قرار است که الگوی نسل جوان بشوند؟مگر شما خبر ندارید که این پیران دنیا دیده و تجربه اندوخته، آن جوانان فوتبالیست را زیر پر و بال خود گرفتهاند و یک حرف و دو حرف، اخلاق و فرهنگ و وطن دوستی و غیرت و حمیت به آنان میآموزند، نکته به نکته مو به مو!
آهان مو به مو گفتم یادم افتاد که در گذشته که فوتبال، فقط فوتبال بود و هنوز فرهنگی- ورزشی نشده بود، بازیکنان نمیدانستند که فوتبالیست باید مدل مو داشته باشد و آرایشگر مخصوص داشته باشد. این را من نمیگویم که!این را پدیده فوتبال فرهنگی - ورزشی میگوید:
نیکبخت زمانی توی این فوتبال مدل مو میزد که اصلا کسی نمیدانست مدل مو یعنی چه! اما امروز من مدل مویی میزنم که ۹۰درصد جوانهای جامعه دارند.
حالا موها را چه مدلی زده بودید؟
مدل خاصی نبود. همین که بغلها را سفید کرده بودیم گیر دادند. گفتند شما الگوی جوانها هستید.
بعد از تذکر اصلاحش کردید؟
نه! همانطور ماند کسی هم چیزی نگفت.
حالا شما بفرمایید،کسی که به این خوبی حرف میزند نباید دهانش را پر از طلا و جیبهایش را پر از پول کنیم؟ اگر ما به او پول ندهیم چگونه میتواند الگوسازی کند؟ اگر این نسل جوان ما بدون الگوی فرهنگی- ورزشی باشد چه کسی جوابگوی جامعه است؟ پدیدهای که میتواند آنقدر خوشگل زندگی کند که بگوید:
خب از بحث موهایت بیایم بیرون... برای کفش و لباسات ماهانه چقدر هزینه میکنی؟
دقیق که نمیشود گفت. کم و زیاد دارد.
میانگین؟
حدودا ماهی هفت - هشت -10 میلیون میشود. گاهی هم ۱۵میلیون. بستگی دارد چه بخواهم بخرم. مثلا یک ماه ممکن است ساعت بخرم که خودش ۱۰میلیون میشود. یا مثلا دو جفت کالج بخرم میشود هفت - هشت میلیون.
ماشینباز هم که حتما هستی؟زیاد ماشین عوض میکنی؟
بله. زیاد.
همین دو تا کلمه آخر را دوباره و بلکه 10 باره بخوانید! گوهر حکمت در همین دو کلمه است؛ بله، زیاد!
بله، این رهاوردهای مدیریت فرهنگی، اخلاقی در ورزش است که از سر این ورزش هم زیاد است، بله، زیاد!
قانون: یک خواسته کاملا مدنی: علی مطهری را کلا فیلتر کنید!
ساعت 10 صبح: در رسانه ها میخوانیم وبسایت علی مطهری فیلتر شد. ما تا الان فکر میکردیم فیلتر شدن سایتها دلایل اخلاقی و فرهنگی دارد، ولی حالا میبینیم علی مطهریای که ضدیت عجیبی با ساپورت و این مسائل داشت هم از امنیت کافی برخوردار نیست!
در همین زمینه یک مسئول که هرکاری کرد نامش فاش شود، نمیشد گفت: متاسفانه آقای مطهری در نطق اخیر خویش صحبتهای تندی علیه ساپورت مطرح کردند که احساسات عمومیرا جریحهدار کرد.
هرکس احساسات عمومیرا جریحه دار کند ما فیلترش میکنیم و این بسیار طبیعی است. این فعال سیاسی ضمن فشار دادن «دکمه نامفاشکن» گفت: چرا هرکاری میکنم نام من فاش نمیشود استاد؟ سیستم خراب است؟ (میخندد) عرض میکردم. چرا نمیذاریم جوونا آزاد باشن؟ مخصوصا الان که این ساپورتهای گورخری اومده. انتخابات مجلس هم که نزدیک است و مردم نیاز دارن نام کسانی که (با تمام قدرت دکمه را فشار میدهد) به مردم... عشق ... میورزززززن رو بدوننننن ... اه لامصب! چرا فاش نمیشه این اسم ما؟ تو هم خودتو گیر آوردی. جمعش کن این ستونت رو.
خواسته مدنی: ما خواستار فیلترینگ علیمطهری بهطور کلی هستیم!
***
ساعت یازده صبح: رسانه ها این سوال را مطرح کرده اند که آیا فردا، یعنی امروز احمدی نژاد به دادگاه میرود؟ برای کسانی که در جریان نیستند بگویم قضیه از این قرار بوده که کمیسیون اصل 90 مجلس از خدمتگزار ملت شکایت کرده. دادگاه هم یک بار تشکیل شده، بعد یه هفته، دو هفته، محمود دادگاه نرفته.
همین باعث شده که دادگاه بگوید خب، جیگرگوشهام کی وقت داری بیای؟ خدمتگزار بگوید من اصلا وقت ندارم. بعد دادگاه بگوید باشه پس 16 دی بیا. خدمتگزار منت بگذارد برود دادگاه، قاضی سوال بپرسد، خدمتگزار بگوید من از شما سوال میپرسم. قاضی بگوید از شما شکایت شده.
خدمتگزار بگوید من از شما شکایت میکنم. بعد قاضی به جای چکش سر خودش را میکوبد روی میز و میگوید: وقت تنفس. خدمتگزار میگوید من از شما تنفس میکنم. قاضی وحشت زده پا به فرار میگذارد.
ساعت 12 ظهر: در یکی از سایت ها میخوانیم معاون وزیر بهداشت گفته: «افرادی که ازدواج میکنند باید زودتر بچه دار شوند.» حقیقتش کمیترسیدیم. پیش خودمان گفتیم مثل این که آقای معاون وزیر فعلا عصبانی است، برویم یک موقع مناسب تر مزاحم شویم که دیدیم خبر مذکور از خبرگزاری فارس نقل شده.
خیالمان راحت شد که جناب معاون عصبانی نبوده، بلکه ادبیات آن رسانه اینطور اقتضا میکرده! مثلا آنجا یک خبرنگار که میخواهد به همکارش بگوید یه حبه قند بده با چایی بخورم میگوید: «آینده دردناکی در انتظار کسانی خواهد بود که قندان را وسط میز نمیگذارند.» طرف دیگر حساب کار را میکند و قندان را میگذارد وسط میز.
تصور میکنیم اگر معاونوزیر همین مصاحبه را با رسانههای دیگر انجام میداد الان شاهد چه تیتری بودیم:
کیهان: معاون وزیر بهداشت: سناتور
steven baby maker از طراحی زن و شوهرهایی که ازدواج میکنند اما به زودی بچهدار نمیشوند توسط بخش تکنولوژی سیآیای خبر داده. این فناوری قرار است به زودی طی برنامهای پیچیده از طریق اصلاحطلبان به داخل کشور وارد شود.
آرمان: معاون وزیر بهداشت: علاقه شدید آیتا... هاشمیرفسنجانی به زوجهایی که زود بچهدار میشوند.
قانون: معاون وزیر بهداشت: روزنامه قانون روزنامه خیلی خوبی است. به خصوص برای کسانی که بعد از ازدواج زود بچهدار میشوند.
یک رسانه دیگر: معاون وزیر بهداشت از قول تیرانداز معروف: احساس کردم زوج جوانی که در اتوبان مشغول رانندگی هستند ازدواج کردهاند اما زود بچهدار نمیشوند. گفتم بد نیست به سبک اکبر میثاقیان یک شوکی بهشان وارد کنم!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: