روزنامه خندان

آموزش «پلنگ چین» و «پلنگ چال» در شهرک آزمایش

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۳۴۳۵۶
آموزش «پلنگ چین» و «پلنگ چال» در شهرک آزمایش

سیاست روز: آثار الباقیه عن نطق پیش از دستور

عبارت زیر از کیست و در کجا آمده است؟

قطعا مقصود من توسع بلاوجه در تفسیر قانون نیست بلکه مراد مُرّ قانون است با نگاه خوشبینانه به آزادی بیان و این رویکرد برای وجه نظام و آینده آن قطعا نافع‌تر است.

الف) تجزیة الامصار و تزجیة الاعصار اثر شرف‌الدین عبداللّه شیرازی

ب) المعجم فی معاییر اشعار العجم اثر شمس الدین قیس رازی

ج) آثار الباقیه عن القرون الخالیه اثر ابوریحان بیرونی

د) نطق پیش از دستور مجلس اثر الرئیس المجلس

نقطه چین زیر را با یکی از گزینه‌های مناسب پر کنید:

برادر حسینیان – نمـــاینده مجلس -

اگر جک استراو به مجلس بیاید من حتما با ........ از او استقبال می‌کنم.

الف) آینه و "چراغ"

ب) چک و تو سری

ج) تخم مرغ گندیده و گوجه فرنگی

د) شعار مرگ بر انگلیس

من به داشتن مزرعه افتخار می‌کنم چون کاشتن و داشتن کار خوب و متشخصی است و کار رده پایین نیست، معمولا نیز بسیاری به امور کشاورزی و دامداری علاقه ندارند.

جمله فوق از کیست؟

الف) حنا دختری در مزرعه

ب) پدر پسر شجاع

ج) الیور تویست

د) آقا محمد‌جواد

کدام یک از سوالات زیر "فلسفی تر" است؟

الف) علی مطهری: من نمی‌دانم آقای کوچک‌زاده چه لذتی از خشونت و مسائل اینچنینی می‌‌برند؟

ب ) جراید : "عمه" رهبر کره شمالی کجاست؟

ج) جراید: آیا بابک زنجانی به زودی آزاد می‌شود؟

د) یک خواننده معلوم‌الحال: شهلای من کجایی؟!

شرق : من شعار دوست دارم

استاداصغر و استاداکبر، که از مشهورترین هنرمندان گمنام هستند، در نشست صمیمانه با دکتر حسن روحانی، رییس‌جمهور، حضور داشتند. وقتی روحانی گفت: «تقسیم هنرمندان به ارزشی و غیرارزشی بی‌معناست، هنر یعنی ارزش» استاداصغر بغض کرد و به استاداکبر گفت: «انگار بگویی دلار و ریال یک ارزش دارند. وقتی یک ارزش ندارند تنبان صددلاری به ریال می‌شود 300هزارتومان. حالا مثلا من و استادده‌نمکی یک ارزش داریم؟ معلوم است که او را به دلار حساب می‌کنند من را به ریال.»

استاداکبر گفت: «باز خوب است که تو را به ریال حساب می‌کنند. من را که به یک قرانی‌شان هم حساب نمی‌کنند.»

روحانی گفت: «هرگونه فضای امنیتی می‌تواند جوانه هنر را بخشکاند.»

استاداصغر به استاداکبر گفت: ببین استادجان، انگار این آقای روحانی تازه آمده ایران.

روحانی گفت: «ای هنرمندان، از شما می‌خواهم آثار امیدبخش تولید کنید آثار یأس‌آور کافی است ما با همه توان می‌خواهیم «افراطیون» را به انزوا برانیم.»

استاداکبر گفت: «روحانی با جنتی مسابقه گذاشته‌اند؟»

استاداصغر گفت: «تو چی؟»

استاداکبر گفت: «توی شعار فرهنگی. البته وزیر از رییس‌جمهور جلوتر است.»

استاداصغر گفت: «ولی من شعار دوست دارم. تو هم دولت را تضعیف نکن. هیشکی نباید به دولت مخصوصا وزارت ارشاد نازک‌تر از گل بگوید، حتی اگر آنها به آدم کلفت‌تر از گل بگویند یا آدم را پروانه‌دار کنند.»

شرق:استاداصغر و استاداکبر و استادحسن من شعار دوست دارم

استاداصغر و استاداکبر، که از مشهورترین هنرمندان گمنام هستند، در نشست صمیمانه با دکتر حسن روحانی، رییس‌جمهور، حضور داشتند. وقتی روحانی گفت: «تقسیم هنرمندان به ارزشی و غیرارزشی بی‌معناست، هنر یعنی ارزش» استاداصغر بغض کرد و به استاداکبر گفت: «انگار بگویی دلار و ریال یک ارزش دارند. وقتی یک ارزش ندارند تنبان صددلاری به ریال می‌شود 300هزارتومان. حالا مثلا من و استادده‌نمکی یک ارزش داریم؟ معلوم است که او را به دلار حساب می‌کنند من را به ریال.»

استاداکبر گفت: «باز خوب است که تو را به ریال حساب می‌کنند. من را که به یک قرانی‌شان هم حساب نمی‌کنند.»

روحانی گفت: «هرگونه فضای امنیتی می‌تواند جوانه هنر را بخشکاند.»
استاداصغر به استاداکبر گفت: ببین استادجان، انگار این آقای روحانی تازه آمده ایران.
روحانی گفت: «ای هنرمندان، از شما می‌خواهم آثار امیدبخش تولید کنید آثار یأس‌آور کافی است ما با همه توان می‌خواهیم «افراطیون» را به انزوا برانیم.»

استاداکبر گفت: «روحانی با جنتی مسابقه گذاشته‌اند؟»
استاداصغر گفت: «تو چی؟»
استاداکبر گفت: «توی شعار فرهنگی. البته وزیر از رییس‌جمهور جلوتر است.»
استاداصغر گفت: «ولی من شعار دوست دارم. تو هم دولت را تضعیف نکن. هیشکی نباید به دولت مخصوصا وزارت ارشاد نازک‌تر از گل بگوید، حتی اگر آنها به آدم کلفت‌تر از گل بگویند یا آدم را پروانه‌دار کنند.»
روحانی گفت: «وقتی پروبال هنرمند خود را ببندیم باند فرود را برای هنرمندان دشمن باز کرده‌ایم.»
استاداصغر گفت: «دمش گرم. پروانه خبرنگاری را راه انداختند که روزنامه‌نگاران پر بگیرند یا پرپر بزنند؟»

استاداکبر گفت: «فکر کنم به پرواز فکر نکردند. به فرود یا سقوط فکر کردند و پروانه خبرنگاری نقش کمربند امنیتی، ببخشید کمربند ایمنی را برای روزنامه‌نگاران بازی می‌کند.»

استاداصغر داد زد: «حسن‌جان، حسن. استاد حسن‌جان... با شمام... بله... استاداصغر هستم، هنرمند سوخته دل‌سوخته، ببخشید نظر خودتون درباره حرف‌هایی که زدید، چیه؟»

روحانی گفت: «نگاه امنیتی به هنر بزرگ‌ترین اشتباه امنیتی است چون هنرمند دشمن نیست.»
استاداکبر گفت: «حالا از فردا می‌گویند هنرمند دشمن نیست، قبول. اما دشمن که هنرمند است. بعد از همان اول جای هنرمند به چشم دشمن به آدم نگاه می‌کنند.»

استاداصغر گفت: «ولی حرف‌های قشنگی زد. من شعار دوست دارم. ما نسل شعاریم/ روحانی مچکریم.
البته روزنامه‌نگاریم/ از این بابت روحانی متاسفیم، کاریش نمی‌شود کرد.»پوریا عالمی

تهران امروز : تا از اد‌بیات بفهمد‌ اد‌بش را

تا از اد‌بیات بفهمد‌ اد‌بش را
باید‌ که کند‌ صرف اد‌ب روز و شبش را
باید‌ که به چند‌ین هنر آراسته باشد‌
هر بی هنری را که ند‌وزند‌ لبش را
امروز کسی د‌وست ند‌ارد‌ که چو سهراب
حتماً به بخارا برساند‌ نسبش را
باید‌ که بچرخد‌ سر رانند‌ه به هر شکل
وقتی که از آیینه نبیند‌ عقبش را
کم کم شد‌ه از سوی طلبکار،بد‌هکار
هر کس نتوانسته بگیرد‌ طلبش را
بیهود‌ه کجا می‌رود‌ آن رود‌ که عمری ست
جاری شد‌ه د‌ر د‌شت و ند‌ید‌ه مصبش را
عاشق شد‌ه بود‌ند‌ ولی از بد‌ ایام
از عشق ند‌ید‌ند‌ به جز تاب و تبش را
نان همه د‌ر روغن خوش د‌ولتی افتاد‌
د‌اد‌ند‌ به ما از سر رأفت حلبش را
گاهی شترش گم شد‌ه مرد‌ عرب اما
یک بار نکرد‌ه شتری گم عربش را
وقتی که کسی حاذق د‌اروی گیاهی ست
باید‌ ببرد‌ د‌اخل جنگل مطبش را
بیمارش اگر از بن د‌ند‌ان گله د‌ارد‌
آرام کند‌ با گل میخک عصبش را
تا د‌کتر او از پس یک د‌وره ی تشخیص
بی‌پرد‌ه به بیمار بگوید‌ سببش را
هر کس که کند‌ منع رطب قاعد‌ه آن است
پنهان خورد‌ از د‌ید‌ه ی مرد‌م رطبش را
از بس شد‌ه مشغول به خود‌ زاهد‌ خود‌ بین
باید‌ نشناسد‌ ز رُب انواع رَبش را
ترسم نبرد‌ صرفه ای از زهد‌ ریایی
گر واجب خود‌ هم بکند‌ مستحبش را
اما اگر از عمق وجود‌ش بنوازد‌
شاید‌! بپذیرند‌ ز مطرب طربش را
د‌ر مذهب ما نیست کسی مرد‌،جز آن که
پنهان کند‌ از شد‌ت ایمان غضبش را
این بار پراکند‌ه سرود‌م که زمانی
گر د‌ست د‌هد‌ نظم د‌هم منتخبش را

کیهان : آمپول

گفت: برخی از کسانی که آقای روحانی برای خدمت به مردم به آنها پست و مسئولیت داده است به جای این که برای مردم کاری انجام بدهند، دنبال منافع حزبی خودشان هستند.

گفتم: تازه وقتی به آنها انتقاد می‌شود که چرا با این کارهایتان، دولت را تضعیف می‌کنید؟ انتقادکنندگان را مخالف دولت قلمداد می‌کنند!

گفت: انتقاد به کم‌کاری و بی‌توجهی این عده نسبت به مشکلات مردم خواسته همه مردم است و ربطی به این یا آن جریان سیاسی ندارد. چرا بی‌توجهی خود را سر مردم آوار می‌کنند؟!

گفتم: چه عرض کنم؟! یارو می‌گفت؛ بعضی از تزریقاتی‌ها یک جوری به ما آمپول می‌زنند که انگار 99 درصد مشکلات آنها تقصیر ماست!

قانون: آموزش «پلنگ چین» و «پلنگ چال» در شهرک آزمایش

یوزپلنگ‌ها در طول تاریخ هرگز این قدر خوار و خفیف نشده بودند. جانوری که روزگاری سلطان سرعت در جنگل بود و هرچه می‌خواست به‌دست می‌آورد، حالا مثل گوجه‌فرنگی در جاده‌ها ملق می‌زند و جان می‌دهد. به گفته رئیس سازمان محیط زیست بیشترین آمار مرگ و میر یوزپلنگ‌ها به تصادفات جاده ای مربوط می‌شود. خود یوزپلنگ‌ها هم هرچند در ظاهر چیزی نشان نمی‌دهند اما از درون از این همه مرگ و میر تحقیرآمیز داغان شده اند. یعنی اگر آهنگ "رسم زمانه" رسول نجفیان در جنگل‌ها یا مناطق حفاظت شده پخش شود یوزپلنگی نیست که حداقل برای لحظاتی سر در گریبان نگیرد و متاثر نشود.

دیگر گذشت آن زمان که راننده‌ها با دیدن یوزپلنگ در جاده قالب تهی می‌کردند و فرمان را به سمت دره می‌چرخاندند. الان گربه‌های شهری به طور میانگین تنها چند سانتی متر کوچک تر از یوزپلنگ‌ها هستند و همه ما تجربه زیر گرفتن تعدادی از آنها را داریم. بنابراین راننده‌ها وقتی در جاده یوزپلنگ می‌بینند نه تنها نمی‌ترسند، بلکه به بقیه سرنشینان می‌گویند: «بچه‌ها، یوزپلنگ... محکم بشینید می‌خوام برم تو کارش.» همزمان با این دیالوگ یوزپلنگی که سر و سینه را جلو داده و دارد از جاده عبور می‌کند در دلش می‌گوید: «الان منو می‌بینن کپ می‌کنن بیچاره‌ها.» غافل از اینکه سرعت ماشین لحظه به لحظه بیشتر می‌شود و...

آن دسته از یوزپلنگ‌هایی که زنده هستند هم اکثرا از بی مبالاتی رانندگان آسیب دیده اند. مثلا یوز دارد در لاین سرعت پشت سر پراید می‌رود و هرچه غرش می‌کند پراید عمدا به او راه نمی‌دهد. یا راننده ای که دنده عقب گرفته و می‌خواهد پارک کند، می‌مالد به یوزپلنگی که کنار جاده خوابیده. یوز وقتی از خواب بیدار می‌شود می‌بیند روی پهلویش خط افتاده و زیر لب به باعث و بانی اش فحش می‌دهد یا شب‌ها از داخل جاده نور بالا می‌اندازند روی درخت و نمی‌گذارند یوز استراحت کند.

یوزپلنگ‌ها به صورت ژنتیکی مغرور هستند. آنها حاضرند بمیرند اما موقع عبور از عرض جاده سمت چپ و راست را نگاه نکنند. یوزها ضرب‌المثلی دارند که می‌گوید: «یوزپلنگی که از پل عابر پیاده استفاده کنه، یه یوزپلنگ مرده‌ست.»

بهترین راهکار این است که تعدادی یوزپلنگ در محوطه شهرک آزمایش رها شوند و راهنمایی و رانندگی به متقاضیانی که به آنها آسیب‌می‌زنند گواهینامه ندهد. اضافه شدن مواردی به امتحان رانندگی هم می‌تواند موثرباشد. بخش‌هایی مثل پلنگ چین (پارک کردن بین دو پلنگ بدون اصابت به آنها) و پلنگ چال (رعایت فاصله ایمنی با چاله ای که پلنگ در آن خوابیده) می‌تواند آمار مرگ و میر یوزپلنگ‌ها در جاده‌ها را کاهش دهد. همه اینها به شرطی است که یوزپلنگ‌ها هم کمی‌رفتارشان را اصلاح کنند. بعضی از یوزپلنگ‌ها با سوءاستفاده از جوی که در حمایت از آن‌ها ایجاد شده بی جهت خودشان را روی کاپوت ماشین‌ها می‌اندازند و وانمود می‌کنند که مرده اند، اما وقتی صاحب ماشین پیاده می‌شود می‌بینند چه شده چشم‌هایشان را باز می‌کنند و او را می‌خورند.

عده‌ای دیگر از یوزپلنگ‌های تن پرور به دروغ وانمود می‌کنند در تصادفات جاده‌ای دچار قطع عضو شده اند و چاره ای غیر از گدایی پشت چراغ قرمز ندارند. برخی از آنها هم چنان به دنبال از دست دادن نزدیکان‌شان خود را باخته اند که تمام روز در جنگل در حال فرار از دست آهوها هستند. ببینید بشر دوپا این موجود درنده را به چه روزی انداخته. خب، آرام‌تر رانندگی کنید دیگر... حتما باید در جاده به سمتتان شلیک کنند که حساب ببرید؟حتما باید تیراندازی کنند؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
علی
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۴۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۱
۰
۰
خیلی جالب بود منظورم مقاله یوز پلنگهاولی بیشتر حیوانات در شب وقتی نور به چشمشان میافتد خیره شده وحركتی انجام نمیدهند آموزش هم اگر برای مردم داده شود موثر است.

نیازمندی ها