سپیده خداوردی بازیگری را برای تلویزیون با سریال «بچههای خیابان» همایون اسعدیان آغاز کرد و با سریالهای «سهمی برای دوست» و «پروانه» و فیلمهای «ایستگاه بهشت» و «قهوه اسپرسو» و... ادامه داد. او پس از بازی در نقش گلرخ در سریال «از یاد رفته» با لهجه گیلکی و حضور در تلهفیلم «غافل» با لهجه آذری حالا با لهجهای شبیه به لحن و کلام جنوبی در نقش مرضیه و در سریال «آوای باران» حضور دارد. خداوردی که پس از سریال «گیلعاد» دومین همکاریاش را با حسین سهیلیزاده تجربه میکند، در گفتوگو با سروش از مرضیه میگوید.
دومین تجربه همکاریتان با سهیلیزاده چگونه اتفاق افتاد؟
من شش هفت سال پیش سریال «گیلعاد» را با حسین سهیلیزاده کار کرده بودم و با ایشان از قبل آشنایی داشتم، اگرچه پس از «گیلعاد» چند سریال ساختند و سراغی از ما نگرفتند! (می خندد) اما همیشه دوست داشتم با ایشان کار کنم چون سبک و سیاق کارشان مورد توجه تماشاگر است. به نظرم آقای سهیلیزاده واقعاً تلویزیون را خوب میشناسند.
مرضیه در دل قصه این سریال چگونه تعریف شده بود؟
مرضیه شخصیت مثبت داستان بود. ما فیلمنامه کامل نداشتیم و البته پس از توضیح درباره نقش، تغییراتی نیز انجام شد که امیدوارم حاصلش به رشد کیفی شخصیت کمک کرده باشد. طرح فیلمنامه را که خواندم، شخصیت را دوست داشتم.
شخصیتهایی شبیه به مرضیه را پیش از این هم بازی کرده بودید، چه کردید تا این شخصیت با حداکثر فاصله با تجربههای قبلی، حضوری متفاوت در کارنامه شما باشد؟
من نقش دختران چادری را پیش از این هم بازی کرده بودم. اتفاقاً ارتباط بسیار خوبی هم با این دست نقش ها برقرار میکنم. مدام به فکر این بودم چه کنم تا مرضیه با تجربه های قبلیام متفاوت باشد و کمترین شباهت را با آنها داشته باشد. از طرف دیگر وقتی کارم را در این مجموعه شروع کردم، تنها شش قسمت فیلمنامه در اختیارم بود و تصمیمگیری خیلی راحت نبود اما آقای سهیلیزاده را میشناختم، با عوامل پشت صحنه و البته برخی از بازیگران هم سابقه همکاری داشتم و این بسیار کمک حال بود. در دو سه نقش از جمله گلرخ در هیئت دختر چادری دیده شده بودم و حالا کار سخت بود که اینجا تماشاگر با باورهای قبلیاش در مورد بازی من، به مرضیه نگاه نکند. اولین چیزی که به نظرم می توانست کمک حال باشد، لحن و بیان مرضیه بود. من در همین مسیر به آوایی از هموطنان جنوبی رسیدم؛ شاید لهجه اهوازی که غلظت کمتری دارد. تأکید میکنم در این سریال من برای مرضیه به یک آوا رسیدم نه لهجه، چون نمیخواستم لهجه داشته باشم.
فکر نمیکردید این لهجه یا به قول شما آوا می تواند لطمهزننده هم باشد؟
چرا، چون مسئولیت گرفتن لهجه یا بهتر بگویم آوا برای یک نقش در طول یک سریال تلویزیونی کار مشکلی است؛ ضمن اینکه در شروع کار مجبور بودم تنهایی تمرین کنم و صدای خودم را بشنوم. از طرفی فیلمنامه هم تازه بود و هنوز کاملاً سوار بر قصه نبودم.
مسئولیت گرفتن لهجه یا بهتر بگویم آوا برای یک نقش در طول یک سریال تلویزیونی کار مشکلی است؛ ضمن اینکه در شروع کار مجبور بودم تنهایی تمرین کنم و صدای خودم را بشنوم. |
پس خودتان بحث لهجهدار بودن مرضیه را پیشنهاد دادید؟
بله، من این موضوع را به آقای سهیلیزاده پیشنهاد کردم و او هم خیلی استقبال کرد. به نظرم آوا و لهجه شخصیت را تا حدود زیادی نرمتر و دوستداشتنیتر کرده است. البته این حس من است، نمیدانم نظر شما و مخاطب چه خواهد بود. من معتقدم بازیگر برای فاصله گرفتن از کلیشه و نزدیک شدن به یک حضور متفاوت باید ریسک کند و از انتقاد هم نترسد. ما که عادت کردهایم به انتقادهای مفصل! (میخندد) اگرچه وقتی شما منتقدان و مخاطبان عام، سریال را میبینید و از کار آدم تعریف میکنید، دلگرمی است و خوشحالکننده و بازیگر از این بازتابها انرژی میگیرد اما انتقاد شما هم می تواند در کار مؤثر واقع شود، اگر معنای واقعی نقد و تحلیل در آن دیده شود. باور کنید من به عنوان بازیگر قبل از اینکه جلوی دوربین بروم، به نقش، قصه و فضای کار مدام فکر میکنم، پس دوست دارم مخاطبم متوجه تلاشم بشود. من خودم مرضیه را دوست داشتم ولی از ریسکی که کردم هم مطلع بودم. یادم میآید قسمت اول که پخش شد جلوی تلویزیون کل کار را ایستاده دیدم، دلنگران بودم، حالم برای کارم بد بود، میترسیدم آنچه میخواستم از آب درنیامده باشد اما بعد از اینکه کار را دیدم، خودم راضی بودم. به هر حال با شرایط کار ما و فرصت کم، نتیجه بد نبوده است. اینجا من مشاورهای هم برای لهجه جنوبی نداشتم. تنها یکی دو تا از دوستانم بودند که قبل از ضبط هر سکانس تلفنی صدایشان را میشنیدم و جلوی دوربین میرفتم. در کل، کار خیلی سختی بود.
این لهجه چه کمکی قرار بود به رنگآمیزی شخصیت مرضیه بکند؟ تنها به دنبال یک تفاوت برای این نقش و دیگر تجاربتان بودید یا اینکه قرار بود لهجه، تفاوت شخصیتی او با کاراکتری مثل زینت را دوچندان نمایان کند؟
هم این دو نکته مد نظر بود و هم اینکه این خانواده به آن خطه متعلق بودند. اگر دقت کرده باشید، آقای دژاکام یک آوای دلنشینی در صدایش دارد.
پیشنهاد ندادید او هم در نقش برادر مرضیه لهجه داشته باشد؟
من پیشنهاد دادم و الان هم توضیحش را میدهم. اتفاقاً همین لحن دلنشین او بهانه ای بود تا این جرقه در ذهن من زده شود و لهجه جنوبی را به این شخصیت اضافه کنم. صدای آقای دژاکام بسیار دلنشین و درست است و من این آوای او را در اجرا و بازی خوبشان اصولاً دوست دارم. وقتی این موضوع را به آقای سهیلیزاده پیشنهاد دادم، تأیید کرد: به شرط اینکه راف کاتها را ببیند. من هم تا لحظه آخر دلشوره این را داشتم که لهجه خوب میشود یا مجبور میشوم بروم و کار را دوبله کنم. مرضیه به هر حال دختری است که از شهرستان آمده و شروع کرده به درس خواندن، پس لهجه یک جورهایی میتوانست به قابل باور شدن او کمک کند. نمیدانم چقدر به این مسئله دقت کرده اید، بهجز آذریهای عزیز و اصفهانیها و برخی دیگر از هموطنان ما که لهجه بسیار شیرینی دارند و به آن افتخار میکنند، برخی هم هستند که....
برخی هم لهجهشان را پنهان میکنند!
بله، برخی لهجهشان را پنهان میکنند و یک جایی در آوای صدایشان مشخص میشود. برخی هم بهمرور زمان آوا را از دست میدهند. برخی اصالت خودشان را دوست دارند و سعی میکنند آن را همراه داشته باشند. من خانواده مرضیه و خود او را از این دسته می دیدم، به خاطر فرم زندگی و نوع نگاهشان. از سوی دیگر برادر مرضیه هم سالهاست که به تهران آمده، تحصیلکرده و در محیط های اداری بوده، پس طبیعی است که خیلی لهجه نداشته باشد. دوباره باید اشاره کنم که من از بازی آقای دژاکام در این مجموعه بسیار لذت میبرم.
منطق مرضیه برای تصمیمی که در ابتدای این قصه میگیرد (ازدواج با طه) و در فصل دوم انتظار او برای بازگشت طه کمی میتواند دور از ذهن باشد. چگونه رفتار او را برای خودتان در زمان بازی توجیه کردید؟
تصمیم و رفتار او خیلی دور از ذهن نبود که نتوانم آن را پیدا کنم. به هر حال طه دوست برادرش بود و از رفتار و اخلاق او مورد تأیید مرتضی قرار داشت و بالطبع در جایی که مرتضی به مرضیه میگوید دیگر شرایط فراهم نیست او هم کنار میکشد. |
(مکث میکند) تصمیم و رفتار او خیلی دور از ذهن نبود که نتوانم آن را پیدا کنم. به هر حال طه دوست برادرش بود و از رفتار و اخلاق او مورد تأیید مرتضی قرار داشت و بالطبع در جایی که مرتضی به مرضیه میگوید دیگر شرایط فراهم نیست او هم کنار میکشد. ضمن اینکه رفتار زیور و ماجرای شکایت او باعث میشود واقعاً دستش کوتاه شود و... حالا چه اتفاقاتی رخ میدهد، من نمیتوانم راجع به آن صحبت کنم، چون داستان لو میرود. مرحله بعدی هم برمی گردد به خواسته و نگاه خود کارگردان ـ حالا چه خوشایند چه ناخوشایند و اینکه کارگردان چه میخواهد، آیا میخواهد تنها یک قصه را برای مخاطب روایت کند؟ برخی از کارگردانان به لحظات درام در کار خیلی اهمیت میدهند و برخی نه! بعضی از کارگردانان تنها با دکوپاژ قاببندیهای بسیار زیبا به روایت قصه فکر میکنند.
از نظر شما نگاه حسین سهیلیزاده در این نوع روایت چه بوده است؟
من نگاه آقای سهیلیزاده را در ساخت یک اثر تلویزیونی بسیار دوست دارم. شخصیت کاری ایشان، نظم و ترتیب حضورشان پشت دوربین و... را بسیار میپسندم. او خوب میداند سر صحنه چه می خواهد. شما میدانید کارگردانانی هستند که تا آخرین لحظه حضور پشت دوربین، نمیدانند چه میخواهند و پلان بعدیشان چه خواهد بود! من همیشه به نگاه او در کار اعتماد کرده و نتیجه بدی هم نگرفتهام. شاید من چون بازیگر درام هستم و لحظات درام را بیشتر میپسندم، یک جاهایی نظرم بیشتر به سمت این نوع بازی میرفت. شاید کاری که من در مورد شخصیت مرضیه انجام دادهام و ملموس هم هست، پربارتر کردن لحظات دراماتیک او در دل قصه بوده است. بارها و بارها برای لحظاتی که مرضیه در سریال گریه میکند، خودم هم گریه کردم و در کل غم را در داستان خیلی دوست دارم؛ البته این علاقه من است و شاید مورد تأیید بسیاری از دوستان نباشد.
بارها و بارها برای لحظاتی که مرضیه در سریال گریه میکند، خودم هم گریه کردم و در کل غم را در داستان خیلی دوست دارم؛ البته این علاقه من است و شاید مورد تأیید بسیاری از دوستان نباشد. |
البته در دل این گریهها گاهی لهجه مرضیه فراموش میشد؟
(میخندد) این اتفاق فکر میکنم برمیگردد به سکانسهای روز اول تصویربرداری ما، البته لهجه کاملاً نرفت چون آقای سهیلیزاده می خواهند یک جاهایی مرضیه لهجه نداشته باشد.
واقعاً؟
بله، گاهی حتی میگویند لهجه را کم کن، نمیخواهم که اینجا اصلاً لهجه داشته باشی. واقعاً در بخش اول سریال، کار من خیلی سخت بود چون در لحظه باید به میزانسن، حرکت، حس صحنه و حتی لهجه ام فکر میکردم. باور کنید شبهای اول خودم از انتخاب این لهجه پشیمان شده بودم.
لطفاً از طرف من این جمله را هم ذکر کنید هیچ کس نمیتواند اصالت یک لهجه را اگر اهل آنجا نباشد بهدرستی دربیاورد، من همیشه گفتهام که تنها آوایی از آن لحن را ادا میکنم چون هیچ گاه جسارت نمیکنم و نمیتوانم آن اصالتی را که در بیان اهالی هر خطه وجود دارد، به اجرا بگذارم.
از طرح کلی قصه اطلاع کامل دارید؟
سیناپس کلی که نه، هیچ کدام اطلاعی نداریم.
خب این در کیفیت کار شما مؤثر نیست؟
سیناپس نهایی را که میدانم چون خط محوری قصه را در زمان عقد قرارداد خواندهام اما اینکه از چه مسیری به آن نقطه (انتها) میرسیم نه، البته با پافشاری یک جورهایی از مسیر قصه هم مطلع شدم.
با نویسندگان سریال چقدر در ارتباط هستید؟
خیلی کم و دورادور...
چرا؟
آقای سهیلیزاده خیلی دوست ندارد ما ارتباط مستقیمی با نویسندگان داشته باشیم.
به نظرم در این سبک کار، که فیلمنامه آماده نیست و نقشها در طول کار بیشتر شکل میگیرند، ارتباط نزدیک نویسنده با بازیگران به کار کارگردان هم کمک میکند؟
من هم این ارتباط را میپسندم، البته نه به معنای دخالت در نوع نگارش؛ سرانجامِ شخصیت است که میتواند نوع نگاه بازیگر را تحت تأثیر قرار دهد. به هر حال هر کارگردان نگاه ویژه خودش را دارد و ما به عنوان بچه های آن کارگردان وقتی می پذیریم این آدم بالای سر ما باشد، پس باید اعتماد کنیم و تمام و کمال خود را به او بسپاریم. من از این ماجرا ضرر نکردم.
به هر حال هر کارگردان نگاه ویژه خودش را دارد و ما به عنوان بچه های آن کارگردان وقتی می پذیریم این آدم بالای سر ما باشد، پس باید اعتماد کنیم و تمام و کمال خود را به او بسپاریم. من از این ماجرا ضرر نکردم. |
شما مجموعه «عصر پاییزی» را هم بهجز مجموعه در حال پخش «آوای باران»، در انتظار پخش دارید؟
بله، همزمان با «عصر پاییزی» یکی دو کار دیگر هم پیشنهاد شد که هیچ کدام را قبول نکردم تا با تمرکز کامل آن کار را انجام بدهم.
«عصر پاییزی» قرار است چه زمانی پخش شود؟
واقعاً اطلاعی ندارم.
به عنوان سؤال آخر از «لیلا» شخصیتی که در آن سریال بازی کردید هم کمی صحبت کنید.
اگر اجازه بدهید چیزی نگویم. آن سریال یک مجموعه پرشخصیت است که تمام شخصیتها و قصهها به هم اتصال دارند، باید مخاطب ببیند و بعد راجع به آن صحبت کنیم؛ ضمن اینکه فیلم سینمایی «پیمان» را هم حدود دو هفته است که در رسانههای خانگی دارم. در آن کار با آقای فروتن همبازی هستم
هفته نامه سروش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد