تولید و ساخت مجموعه انیمیشن «شکرستان»، اکنون وارد مرحله سوم شده. تاکنون دو فصل از این مجموعه که مبتنی بر ضرب المثل ها و حکایت های قدیمی و ایرانی است از شبکه دوم سیما پخش شده است.
پس از تولید و پخش سریال شکرستان و استقبال چشمگیر مردم و علاقه مندان، عروسک های آن هم به اسباب بازی فروشی ها آمد. تهیه کننده این سریال علت تولید و عرضه عروسک ها را تحقق هدفی تازه عنوان کرده و این هدف را «تولید صنعتی انیمیشن» اعلام کرد و تولید وسایل جانبی سریال ها و مجموعه های موفق را بخشی از این فرآیند دانست که با همان هدف، دفترچه های مشقِ شکرستان را نیز راهی بازار کرد. ضمن اینکه قرار است این دفترچه ها رقیب دفتر مشق هایی باشند که به قول معروف مزین به تصاویر «اسپایدر من» و «بن تن» و... است. طرح روی جلد این دفترمشق ها کاراکترهای شکرستان هستند، بنابراین باوجود ظاهر ساده، سه ویژگی دارند که آنها را از سایر دفترها جدا می کند؛ اول اینکه با هدف تقویت صنعت انیمیشن تولید شده اند؛ دوم اینکه از طراحی جلد تا صحافی کاملاتولید ملی هستند و سوم اینکه مشمول قانون کپی رایت است؛ زیرا تولیدکننده، از طرح های مجموعه خود استفاده کرده و این رویکرد بر خلاف آن دفترهایی است که بدون رعایت کپی رایت از کاراکترهای محبوب انیمیشن های داخلی و خارجی استفاده می کنند. همه اینها بهانه ای شد تا به سراغ سیدمسعود صفوی برویم و درباره ایده به کارگیری شخصیت های شکرستان برای تولید عروسک و لوازم التحریر به گفت وگو بنشینیم.
صنعت انیمیشن از نظر شما اصلاچه معنایی دارد و چرا روی آن تاکید می کنید؟
ظاهرا کلمه پیچیده ای نیست. اما اگر بخواهیم به صورت کلی درباره آن صحبت کنیم، این واژه را باید از دوبعد فرهنگی و اقتصادی نگاه کرد. تا امروز در بحث انیمیشن به هر دوبعد آن بی توجهی شده است. وقتی می گوییم صنعت انیمیشن، یعنی قصد داریم زمینه ای ایجاد کنیم که این صنعت نوپا، اهمیت خود را از این دو نظر نشان دهد. نگاه سنتی در تولید فرهنگی معمولامعطوف به تولید فردی است. در تولید هنری که باید آن را زیرمجموعه تولید فرهنگی بدانیم، تولید سنتی به صورت فردی انجام می شود. اما تولید صنعتی اینطور نیست. ما با تولیدی جمعی و منظم سروکار داریم مثالی از هنرهای تجسمی بزنم تا موضوع روشن شود. در ایران و البته همه جای جهان یک نقاش به تنهایی در آتلیه اش می نشیند و نقاشی می کند. پس از آن نمایشگاهی برگزار می کند و تابلوهایش را می فروشد. در چنین وضعیتی، هنرمند کار فردی خود را به فروش گذاشته است. حالافرصتی برای این بحث نیست که بگوییم هنرمندان ذاتا تمایل به زندگی فردی دارند اما وقتی که از تولید صنعتی در هنر حرف می زنیم دیگر با آن هنرمند و آتلیه کوچک و اقتصاد محدودش سروکار نداریم. در تولید صنعتی یک انیمیشن، چندین هنرمندکه تجربه نقاشی و طراحی دارند، در کنار کسانی قرار می گیرند که با انواع نرم افزارها آشنا هستند. حالاکار فیلمنامه نویسی را هم در نظر بگیرید. فیلمنامه نویس اگر مانند نقاش در اتاق خود بنشیند و تا آخر عمر، فیلمنامه هایی شاهکار خلق کند، کاری از پیش نخواهد برد. اصلاهیچ کس نه به سراغ او خواهد آمد و نه کسی او را خواهد شناخت. در واقع نیاز فیلمنامه نویس به تولید جمعی از یک نقاش هم بیشتر است. بنابراین نویسنده هم به این تیم می پیوندد. فردیت هر کدام از اینها و بعد اقتصادی کارشان در این وضعیت جمعی تغییر اساسی می کند. این جمع برای هدفی مشترک کنار هم می نشینند. این هدف، برای مجموعه بزرگ تری که آنها را گردهم آورده بعد اقتصادی دارد. آنها باید در مجموعه ای هماهنگ، اثری نهایی را به بازار عرضه کنند. درواقع این عرضه هم بر اساس تقاضایی است که مخاطب دارد. پس می بینید چرخه ای در اینجا شکل گرفته که بسیار شبیه کارخانه است. ما نمی توانیم صنعت انیمیشن را با شیوه های سنتی تولید پیش ببریم. تولید صنعتی یک نوع تولید مدرن است؛ تولیدی بر اساس عرضه و تقاضا. عرضه هم هرگز کاری فردی نیست. درواقع فردیت و بعد فرهنگی آن که در ایران اهمیت بسیار دارد، در این شیوه تولید به حاشیه می رود و تولید جمعی، خرد جمعی و روحیه کار جمعی تقویت می شود.
گفتید که صنعت انیمیشن دوبعد فرهنگی و اقتصادی دارد، منظور از بعد فرهنگی کار در تولید صنعتی انیمیشن فقط منجر به از بین رفتن فردیت هنرمند می شود؟
نه مطلقا. این فقط یکی از ابعاد جزیی تولید صنعتی در فرهنگ است. باز هم باید بگوییم که نگاه سنتی به اقتصاد فرهنگی در گذشته چطور بوده تا تفاوت آن با تولید صنعتی روشن شود. البته در این صورت می توانیم نشان دهیم که اقتصاد فرهنگی در تولید صنعتی انیمیشن چه معنایی دارد. متاسفانه اقتصاد فرهنگی بحثی است که چندان جدی گرفته نشده. چون ما کشور نفت خیزی هستیم، همه هنرمندان از دولت انتظار دارند از تولیداتشان حمایت کند. در این باره پیش از این بحث های خوبی شده که اینجا نیازی به تکرار آن نمی بینم. اما روشن است که در تولید صنعتی استقلال اقتصادی نهاد تولیدکننده از دولت بسیار مهم است. درواقع باید موضوع را برعکس ببینیم. به این شکل که تولید صنعتی باید به فرهنگ و اقتصاد دولت کمک کند. تولید سنتی هیچ گاه دستاورهای مالی و فرهنگی خود را با کسی تقسیم نمی کند. اما تولید صنعتی باید رابطه ای متقابل با نهادهای سرمایه گذار داشته باشد. اما تصور برخی از نهادهای سرمایه گذار، حال چه دولتی و چه خصوصی این است که فکر می کنند وقتی برای فرهنگ پول خرج می کنند بازگشتی در کار نیست. مثل کسانی که به دوست بدحسابشان پول قرض می دهند و قبل از قرض دادن به کل، قید آن را می زنند. اما این تصور اشتباه است. تصور اشتباه دیگر این است که فکر کنیم وقتی برای فرهنگ سازی پول خرج می کنیم، فرهنگ، نفعی برای اقتصاد ندارد. بلکه این تصورات معمولاتصوراتی سنتی از تولید فرهنگی هستند. فرهنگ می تواند وجه اقتصادی هم داشته باشد یا به عبارت بهتر، نفع اقتصادی برای سرمایه گذار و تولیدکننده هم داشته باشد. برخی منتقدان معتقدند نباید فرهنگ را با کالامقایسه کرد. تا حدی حرف شان مورد قبول است. اما ببینید با تصور منفی نسبت به صنعت فرهنگی به طور کل چه اتفاقی می افتد؟ یا کلی تر باید بپرسیم که با شیوه تولید سنتی در فرهنگ، آن هم توسط نهادهایی که اساسا مدرن هستند، چه اتفاقی می افتد؟ روشن است؛ نرخ بیکاری در میان فارغ التحصیلان هنر که به نسبت سایر رشته ها بسیار بالاست، بالاتر می رود. کار فردی هنرمندان تاثیری در گردش اقتصادی حاصل از کار فرهنگی ندارد. بنابراین حوزه فرهنگ فقیر و فقیرتر می شود. اما اگر به بعد اقتصادی فرهنگ نگاه جدی داشته باشیم؛ می توانیم برای رسیدن به استقلال مالی در تولید صنعتی برنامه ریزی کنیم. فرهنگ کالانیست. اما واجد ارزش های اقتصادی و به قول معروف معنوی و غیرقابل رویت است. تاثیر فرهنگ بلندمدت است اما رسیدن به سود اقتصادی معمولافوری است. در عرصه فرهنگ باید سرمایه فرهنگی هم داشت. سرمایه فرهنگی همه آن چیزهایی است که ما به عنوان ارزش های خود می شناسیم. تاریخ، دین و مواردی از این دست سرمایه های فرهنگی در تولید صنعتی هستند. آیا می توان به اینها برخورد اقتصادی داشت؟ مسلما خیر. اما گاهی اوقات سرمایه گذارها این موارد را نادیده می گیرند. یعنی به سرمایه فرهنگی بی توجهی می کنند. در حالی که سرمایه فرهنگی به اندازه سرمایه اقتصادی اهمیت دارد. در رویکرد سنتی به تولید فرهنگی گاهی اوقات آنقدر بر سرمایه فرهنگی تاکید می کنند که بعد اقتصادی از بین می رود. گاهی هم آنقدر به تولید اقتصادی توجه می کنند که کارها از نظر سرمایه فرهنگی بسیار فقیر می شوند. تولید صنعتی باید هر دو جنبه را در وضعیتی متعادل نگه دارد.
با توجه به این دیدگاه، به نظر می رسد به دنبال پررنگ کردن نقش حمایت های مالی دولت نیستید. اما بسیاری از تولیدکنندگان عرصه فرهنگ همیشه از حمایت نشدن از سوی دولت گلایه دارند و فکر می کنند بدون حمایت های مالی دولت نمی توانند هیچ کاری انجام دهند.
کلااقتصاد فرهنگی ایران زیرساخت حساب شده و قوی ندارد. دولت ها اصولادر نگاه به فرهنگ به دنبال اموری قابل شمارش هستند. ما می گوییم صنعت انیمیشن؛ یعنی هدفی که پیش رو داریم تقویت صنایع فرهنگی است. نگاه اقتصادی صرف به فرهنگ را هم تایید نمی کنیم. تا به حال بسیار شنیده ایم که منتقدان با تحقیر از صفت «تجاری» برای برخی محصولات فرهنگی یاد می کنند. این صفت بیانگر نگاه صرفا اقتصادی به فرهنگ است. در حالی که ارزش های حاصل از تولید فرهنگی مانند ارز های مالی نیست. یعنی نمی توان انتظاری که از محاسبه تولید ذوب آهن داریم، از تولید انیمیشن هم داشت. بسیاری از هزینه های صنعت انیمیشن به اموری انتزاعی در فرهنگ تبدیل می شوند. این امور غیرقابل شمارش همین تاثیرات فرهنگی و آموزشی هستند. الان عروسک های شکرستان در میان عروسک های خارجی هستند. این تاثیر از حیث علم اقتصاد امری غیرقابل شمارش است، اما از حیث توجه به تولید فرهنگی اتفاق مهمی است. اگر کودک ایرانی در میان انبوه عروسک های خارجی، از «بت من» و «بن تن» بگیر تا «اسپایدرمن» یا هر چیز دیگر، عروسک های شکرستان را انتخاب کند، علم اقتصاد واکنشی نشان نمی دهد. اما همین مساله در حیطه فرهنگ اهمیت دارد. ما به جز عروسک ها سعی کردیم همین رویکرد را حتی در تولید دفترهای مشق هم رعایت کنیم. تولید دفتر مشق، کاری است که هر چاپخانه ای انجام می دهد. اما ما سعی کردیم خودمان دفتر مشق هایی با کاراکترهای بیشتر شناخته شده شکرستان تولید کنیم. نگاه ما در این مورد هم اقتصادی بود و هم فرهنگی. در واقع باید گفت این دو آیتم را توامان در نظر گرفتیم.
شما از اولین تهیه کنندگان انیمیشن در ایران هستید که دست به کار تولید عروسک های یک سریال انیمیشن شدید و آن را در بازار اسباب بازی توزیع کردید و حالاهم دفتر مشق هایی با کاراکترهای شکرستان تولید کردید. بنابراین باید گفت که این کار یک تجربه جدید بود. آیا در زمان ساخت سریال یا پیش از آن چنین ایده هایی داشتید؟
قاعدتا موفقیت تولید وسایل جانبی یا به قول معروف «مرچندایز»، تا حد زیادی بستگی به موفقیت و اقبال عمومی نسبت به آن سریال دارد. این ایده هم در آغاز کار وجود داشت اما موفقیت شکرستان انگیزه ام را برای تولید وسایل جانبی، از جمله عروسک کاراکترهای سریال بیشتر کرد. تولید وسایل جانبی حال چه عروسک یا هر چیز دیگر تا پیش از این مرسوم نبود. ما از آغاز تاسیس مرکز انیمیشن، افقی در ذهن داشتیم و آن ایجاد صنعت انیمیشن به عنوان یکی از زیرمجموعه های صنعت سرگرمی بود. بنابراین باید رویکرد خاصی در شیوه تولید، انتخاب می کردیم. مهم ترین رویکرد ما تولید انبوه با سرعت بالاو قیمت پایین بود. بعد از اینکه در این مرحله موفق شدیم، فکر کردیم که در بخش های دیگر صنعت سرگرمی هم وارد شده و دست به تجربه بزنیم. ساخت عروسک های شکرستان و توزیع آن، بدون صرف هیچ بودجه ای برای تبلیغات یکی از مراحل کار بود. کل عروسک هایی که توزیع کردیم در همان هفته اول فروش رفت. این روند ادامه یافت، طوری که امروز عروسک های شکرستان کاملاجای خود را در اسباب بازی فروشی ها باز کرده است.
پس مساله کپی رایت هم برای شما مهم است؟
کپی رایت تضمینی برای تامین هزینه هاست. بنابراین بسیار مهم است. البته محصولات جانبی ما را هم عده ای تولید کردند، اما از کیفیت، شکل و شمایل آنها مشخص بود که تقلبی هستند. ما سعی کردیم عروسک ها را قابل قبول تولید و عرضه کنیم. البته این مساله در مورد اسباب بازی های خارجی هم هست. بسیاری از اسباب بازی ها از طریق قاچاق وارد می شوند. اگر به رابطه عرضه و تقاضا نگاه کنیم، به خوبی می بینیم که در جامعه تقاضا وجود دارد. اگر این فرض را بپذیریم که مردم نیاز به اسباب بازی دارند، قاعدتا باید این را بپذیریم که فروش محصول ما تضمینی است. بنابرابن ما هم روی زنجیره و گردش مالی حاصل از عرضه و تقاضا برای تولید مجموعه های بعدی خود حساب می کنیم. پس روشن است که اهمیت کپی رایت وجه تضمین مالی در تولید صنعتی ما دارد. مشخص نبودن وضعیت کپی رایت ضربه بزرگی برای تولیدکنندگان است. در مورد دفتر مشق ها هم مساله همین است. حالااگر شما بروید از آن چاپخانه هایی که دفتر مشق تولید می کنند؛ بپرسید که آیا شما برای چاپ کاراکتر «اسپایدر من» روی جلد دفتر مشق به کمپانی مارول کپی رایت داده اید؛ قطعا به شما خواهند خندید. اما در مورد دفتر مشق های شکرستان این واکنش منطقی نیست. هرچند رعایت حقوق نشر، مرز نمی شناسد. ولی به نظرم در مورد تولیدات کشور خودمان، دست کم باید حساسیت بیشتری به خرج دهیم زیرا رقبای بزرگی در دنیا داریم و قطعا هم از نظر اقتصادی توان رقابت با بازار دنیا را نداریم.
همان طور که در اول گفت وگو اشاره کردید، شیوه تولید در صنعت انیمیشن اهمیت دارد. در مورد عروسک ها این کار چگونه انجام شد؟
برای واردشدن به مرحله تولید عروسک ها و بررسی این کار، اول گروهی تشکیل دادیم؛ گروهی که متشکل از تیم فنی و هنری شکرستان و نیز پخش کنندگان عروسک بود. ما 17قسمت از شکرستان را که در زمان های مختلف از تلویزیون پخش شده بود، در کنار هم دیدیم. پس از یک مطالعه جلسه دیگری تشکیل دادیم. مسلما کسانی که در کار توزیع عروسک هستند، دلیل فروش یک عروسک را می دانند، از سوی دیگر هم ما سلایقی برای مطرح شدن برخی کاراکترها داشتیم. می خواستیم پای جذاب ترین کاراکترهایمان به عروسک فروشی ها باز شود. بنابراین پس از این جلسات با خرد جمعی به اتفاق نظر رسیدیم که کدام عروسک ها بازار بهتری دارند. مطالعه ما برای تحقق این امر به این شکل بود که در دو مرحله کاراکترها را به مدارس، از دبستان تا دبیرستان بردیم و آنها را نشان دادیم و بچه ها نظر دادند. بعد از نظرسنجی گروه، بیزینس پلان و پروپزال ساخت نوشتیم. پس از تصویب پروپزال، یک تحقیق میدانی گسترده انجام شد. در این تحقیق میدانی از جامعه آماری حدودا هزارنفری در مورد میزان علاقه آنها به کاراکترهای شکرستان پرسشنامه پر شد. با این بررسی دریافتیم که «ننه قمر» و «اسکندر» بیشترین هوادار را دارند. بعد از انتخاب این کاراکترها به وسیله نظرسنجی، طرح به شورا رفت و کار به این مرحله رسید که می بینید.
تولید عروسک به این شکل، تجربه جدیدی بوده است و احتمالاشما هیچ نیروی متخصصی در اختیار نداشتید. این مشکل را چگونه حل کردید؟
کار تخصصی، بحث مهمی است. در صنعت انیمیشن یک نفر قادر به انجام همه کارها نیست. برخلاف سایر تولیدات فرهنگی ما که یک نفر کار 10نفر را انجام می دهد، هرکس در انجام کاری به خصوص تخصص دارد. یعنی باید این طور باشد. اگر ما فیلمنامه نویس سریال رئال را برای تولید فیلمنامه انیمیشن دعوت به کار کنیم، قطعا در بحث فانتزی کار به مشکل برمی خوریم. همین طور در امور فنی. اما در بسیاری موارد دانش لازم و تخصص لازم وجود ندارد. صنعت انیمیشن در ایران نوپاست و نیروهای آن وجود ندارد. پس باید نیروی کار متناسب با آن را از طریق آموزش وارد بازار کار خودمان کنیم. در مورد تولید و توزیع وسایل جانبی هم وضیعت همین گونه است. نمی توان از تولیدکننده عروسک انتظار داشت که کاری متناسب با سلیقه تیم هنری شکرستان انجام دهد. بنابراین تنها راه این است که توزیع کننده و تیم هنری و تهیه کننده در کنار کار باشند، مثلااین تیم تجربیاتی را بین خود تقسیم می کند و چرخ تولید می چرخد. روش آزمون و خطا در این کار هم مثل سایر بخش هاست. اما وقتی ما به بودجه دولتی فکر نکنیم، بهتر و با دقت بیشتر کار خواهیم کرد. در واقع آزمون ما کمترین خطا را خواهد داشت. چون پیروزی و موفقیت ما صرفا در گروه بازگشت مالی به روش خودمان است.
شروین فضلعلی زاده/ روزنامه شرق
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد