آوازه‌ای بر بام تاریخ

فرستاده رضاخان نزد او می‌آید تا پیام‌آور توصیه شاه باشد. اول تعارف می‌کند، تعارفی از جنس معمول آن. درخواست شاه را بازگو می‌کند، همان خواسته‌ای که می‌خواهد آیت‌الله مدرس فقط به درس و بحث مشغول باشد و از دخالت در امور سیاسی و کشوری حذر کند.
کد خبر: ۶۲۱۰۶۹
آوازه‌ای بر بام تاریخ

خواسته‌ای که اگر «مدرس» به آن تن دهد رضاخان هم مطیع امر او و اطاعت‌پذیر دستورات مدرس شود و رضاخان روابط دوستانه‌ای را با مردی فراهم سازد که به فرموده امام راحل (ره) القاب برای او کوتاه و کوچک است.

مدرس خیره فرستاده رضاخان می‌شود، از لباس نظامی و حشم و حکم او هراسی به دل راه نمی‌دهد. با اقتدار و صلابت هر چه تمام‌تر پاسخی را می‌دهد که شاه را از پندار باطل خود پشیمان می‌سازد.

پاسخی که عمل به وظیفه شرعی در آن نهفته است و آن دخالت در امور مسلمین؛ آن هم برای شخصیتی همچون مدرس، به رضاخان پاسخ می‌دهد: من وظیفه دارم که در امور مسلمین دخالت کنم، اسم آن را هر چه می‌خواهید بگذارید. من وظیفه دینی خود را ادامه می‌دهم...

وظیفه مدرس توجه به مسائل سیاسی بود، سیاست در اسلام را جدای از مسائل دینی نمی‌دانست.

دین و سیاست را در کنار هم می‌دید، پویایی اسلام را در همین دخالت‌ها می‌دید. اسلام نزد او متمایز از آیین مسیحیت بود؛ آیینی که تقید به احکام آن متفاوت از مسیحیت است و آن را به حضور تشریفاتی هر از چند گاهی در کلیسا محدود نمی‌کند.

شجاعت در دل این مرد، موجی را خلق می‌کرد که تاریخ مثل آن را در دوره مشروطه کمتر به یاد دارد. خورشید فقاهت آن دوران، هنگام استیضاح تاریخی رضاخان، اهانت عمال او را به سخره گرفت و در مقابل شعار اوباش، رشوه‌گیران و مزدوران شاه که فریاد می زدند مرده باد مدرس، خم به ابرو نیاورد.

مرد‌ومردانه ایستاد تا آنجا که نمایندگان مزدور هر آنچه کنار خود یافتند به سوی او پرتاب کردند و او همچنان ایستاد تا آنجا که رضاخان به سوی او حمله‌ور شد، با دست راست گلوی مدرس را گرفت و به دیوار فشار داد، از شدت غضب چشمانش سرخ شد، رگ‌هایش بیرون زد و با عصبانیت گفت: آخر سید تو از جان من چه می‌خواهی.

سید چیزی نمی‌خواست جز نابودی رضاخان و با آرامشی که در وجودش نهفته بود فقط همین یک جمله را گفت: می‌خواهم تو نباشی!

شهید مدرس، ستاره درخشانی بود بر تارک این کشور؛ کشوری که در ظلم و بیدادگری رضاخان در ظلمت فرو رفته بود.

بی‌شک شناخت ابعاد روحی، بینش سیاسی و اعتقادی او چراغ راه زندگی ما خواهد بود. مردی که امام (ره) در بیست‌وهشتم شهریور سال 63 دستور مرمت و احیای مزار شریف و دورافتاده او در کاشمر را داد تا نشانی از قدردانی و خدمت ناچیز به او شود. یادش در سالروز شهادتش گرامی باد.

محمد خامه‌یار - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها