سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ساعت حدود 8 و 30 دقیقه است. بعضی از افراد حین خوردن صبحانه کاغذهایی را که در دست دارند، میخوانند. در همین زمان اعلام میشود صداپیشهها برای دورخوانی وارد استودیو شوند. آنها به تربیت ایفای نقش، روی صندلی نشستهاند. ابتدا میکروفنها مورد آزمایش قرار میگیرد و بعد، تمرین آغاز میشود. بعضی جاها، صداپیشهها با توجه به تجربه کاری خود، مطالب را تغییر میدهند تا هر کدام که بهتر است، اجرا کنند. روحالله سروش، دستیار تهیهکننده و کارگردان هنری برنامه که دانشآموخته کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش است، میگوید: به زمان پخش نزدیک میشویم. خاله شادونه هم در استودیو آماده است. عروسکگردانها در جای خود مستقر میشوند. عوامل فنی برنامه هم اعلام آمادگی میکنند.
ساعت 9 صبح، آرم برنامه پخش میشود. در بخش اول برنامه، خاله شادونه و عروسکها با هم در مورد مسالهای که برای یکی از آنها پیش آمده، صحبت میکنند. در برنامه امروز، یکی از پرندهها مریض شده و خاله شادونه از پرندههای دیگر میخواهد او را پیش پزشک ببرند و از این طریق میخواهد به بچهها حس نوعدوستی و همکاری یاد بدهد. مدت زمان این بخش حدود 15 دقیقه است. در این قسمت یک میانبرنامه پخش میشود و بچههایی که امروز مهمان برنامه هستند، وارد استودیو میشوند. با کمک عوامل برنامه، بچهها مینشینند. یکی از مشکلترین بخشهای برنامه، همین قسمت است، زیرا بچهها حدود 50 نفر هستند و چون وارد فضای جدیدی شدهاند که برایشان تازگی دارد، دوست دارند به هر چیزی دست بزنند، چون شاهد بازی عروسکها از طریق تلویزیون هستند، حالا که خود را در آن مکان میبینند، دوست دارد بروند سمت عروسکها و با آنها بازی کنند.
علیاکبر ذاکری که 20 سال است تهیهکننده برنامههای مختلف تلویزیونی بوده و بیشتر کارهای او مربوط به حوزه کودک است، میگوید: در سری جدید برنامه شادونه و پرندگان زبل که از اول مهر روزهای فرد از ساعت 9 تا 10 صبح به صورت زنده روی آنتن رفته، سعی کردهام در قالب برنامهای نیمه نمایشی با کمک مجری برنامه و عروسکها، مهارتهای زندگی را به کودکان آموزش بدهیم. کار برای کودکان بسیار لذتبخش و مهیج است. دنیای بچهها، دنیایی پاک و بیآلایش است اما کار در حوزه کودک از حساسیت بالایی برخوردار است. این برنامه برای کودکان رده سنی پنج تا هشت ساله تهیه میشود. بازی یکی از روشهای نوین و برگزیده آموزشی است و در این برنامه میکوشیم از طریق بازی و آموزش غیرمستقیم، نکات تربیتی، اخلاقی و فرهنگی را به بچهها آموزشی بدهیم. زیرا روانشناسان کودک معتقدند تاثیرپذیری کودک در زمان بازی و شادی بیشتر است.
ذاکری به این موضوع اشاره میکند که این کار، دشواریهای خاص خودش را دارد. بعضی از بچههایی که به استودیو میآیند، تحمل ندارند در زمان پخش برنامه در جای خود بنشینند. بعضی خانوادهها میخواهند در زمان پخش برنامه، در استودیو باشند تا فرزند آنها گریه نکند که این بر خلاف مقررات است. وقتی بچهای گریه میکند، او را به مادرش تحویل میدهیم، ولی مادرها ناراحت میشوند و میگویند اگر ما داخل استودیو بودیم گریه نمیکردند! این دوستان مسئولیت کار عوامل برنامه را در نظر نمیگیرند. صدای گریه بچه نباید روی آنتن زنده پخش شود. هدف از ارائه برنامه برای مخاطبان این رده سنی، شادی و تفریح است. بچهای که در خانه بیننده برنامه است، نباید با شنیدن صدای گریه مضطرب شود. ما دوست داریم بچهها در برنامه مشارکت داشته باشند. وقتی از ورود بچههای کوچک جلوگیری میکنیم، به دلیل همین برخوردهاست. بچهها وارد فضایی میشوند که برایشان جذاب است و گاهی همین جذابیت سبب هیجان آنها میشود. تجربه ثابت کرده وقتی یکی گریه میکند، بچههای دیگر هم تحتتاثیر قرار میگیرند.
* * *
برنامه چهار عروسک دارد و عروسکگردانهای این برنامه، رویا راد، هانی حسینی و الناز نظری هستند که به تناسب کار عروسک گردانی را انجام میدهند. صداپیشههای این برنامه که جای عروسکها صحبت میکنند، بین 25 تا 35 سال دارند. سروش جمشیدی صداپیشه دارکوب، مینا گلپایگانی صداپیشه نازک، مهرداد مصلحی صداپیشه شکر و پیمان قریبپناه صداپیشه آشی است. پیمان قریبپناه، صداپیشه جغد برنامه (که آشپز است و به آشی معروف است!) میگوید: آشی پیرترین پرنده بین عروسکهاست و به نوعی آنها را نیز راهنمایی و مدیریت میکند.
او معتقد است: دنیای بچهها خیلی قشنگ و با نشاط است. زمانی که جای آشی صحبت میکنم، چون میدانم مخاطب برنامه در چه میانگین سنی است، خودم را از دنیای بزرگترها دور میکنم. در زندگی شخصی خودم همیشه به لحن و گفتار بچهها توجه میکنم تا از دنیای کودکی دور نشوم و بتوانم جای شخصیتهای عروسکی آن طور که بچهها صحبت میکنند ایفای نقش کنم.
بعضی بچهها به دنبال مادر خود گریه میکنند، بعضی جثه کوچکی دارند و به همین دلیل، در چینش، بچههای کوچکتر پایین نشستهاند. از اتاق فرمان اعلام میکنند چند ثانیه دیگر برنامه روی آنتن میرود. با خوشامدگویی خاله شادونه به بچهها، برنامه ادامه پیدا میکند. بچهها به سوالات خاله جواب میدهند و خاله شادونه با کمک عروسکها نکاتی در مورد آبمیوههای استاندارد بیان میکند.
ملیکا زارعی که از سال 83 وارد گروه کودک شده و حالا، خاله دوستداشتنی بچههاست، میگوید: بچهها نعمت و هدیه خداوند هستند. در این برنامه وقتی بچهها وارد استودیوی پخش میشوند، برای این که با آنها ارتباط برقرار کنم، با بچهها همخوانی و همآوازی دارم تا حس خوبی بین ما رد و بدل شود و از این طریق، بچهها همبستگی، اتحاد و با هم بودن را یاد بگیرند و به جای تکروی به بازیهای گروهی علاقهمند شوند.
زارعی با اشاره به این که متاسفانه در برخی برنامههای کودک از الفاظی استفاده میشود که کاربرد آنها برای کودکان درست نیست، میگوید: در برنامه باید از کلمات و الفاظی استفاده کنیم که شایسته فرهنگ کشورمان باشد.
او میگوید: دنیای بچگی، دنیای رنگ، انرژی، مهربانی و صداقت است. هر چه خوبی است در دنیای بچهها وجود دارد و ایکاش کمی از این دنیای زیبا، به بزرگترها سرایت میکرد.
در این برنامه تلویزیونی زنده، از زمانی که بچهها وارد استودیو میشوند، دیگر هیچ چیز قابل پیشبینی نیست! برای مثال پسر بچه کوچکی که ردیف اول نشسته، زمانی که خاله شادونه با عروسکها صحبت میکرد، به سمت او رفت، اما با مدیریت کارگردان تلویزیونی، یک شات بسته از مجری گرفته میشود تا بچه را از صحنه خارج کنند. چند دقیقه دیگر، یکی از بچهها گریه میکند که بلافاصله او را از استودیو بیرون میبرند و او را به مادرش میرسانند. بعضی بچهها، به هر دلیلی با بچه کناری خود مشکل دارند و مرتب تکان میخورند.
برنامه امروز هم با تمام سختیها و خندههایش به پایان میرسد.
* * *
بعد از اجرای برنامه، مادرهای بچهها وارد استودیو میشوند که به دلایل مختلف از آنها خواسته میشود سریع آنجا را ترک کنند. همین موضوع باعث دلخوری آنها میشود. وقتی از محوطه مجتمع تکتا خارج میشوم، هنوز مادرانی هستند که در خیابان ایستادهاند، با هم صحبت میکنند و میگویند: بچهها با شوق و ذوق آمدهاند تا با خاله شادونه و عروسکها صحبت کنند و عکس بگیرند، ولی موفق نشدهاند. بعضی بچهها گریه میکنند و میگویند: بریم پیش خاله! یکی از مادرها که فکر میکند من از عوامل برنامه هستم، رو به من میگوید: شما که این قدر زحمت میکشید، چرا کاری نمیکنید تا خاطره بهتری در ذهن بچه بماند؟ به او میگویم: من از عوامل برنامه نیستم. در پاسخ میگوید: شما از همه آنها خداحافظی کردید و با تهیهکننده برنامه هم داشتید صحبت میکردید. گفتم من برای کار دیگری اینجا آمدهام. میگوید: به هر حال اگر اینها را میشناسید، من پیشنهاد میکنم قبل از شروع برنامه، اجازه بدهند بچهها با خاله و عروسکها حدود 15 دقیقه بازی کنند و عکس بگیرند یا همین کار در پایان برنامه اتفاق بیفتد، زیرا دختر پنج ساله من که بیننده برنامههای شبکه دو سیماست، با شخصیتهای عروسکی برنامههای مختلف شبکه و خاله شادونه از طریق تلویزیون ارتباط خوبی برقرار کرده و دیشب از شوق این که فردا میخواهد اینجا بیاید، در پوست خود نمیگنجید. من به خاطر دخترم امروز مرخصی گرفتهام تا او را اینجا بیاورم، ولی میبینید الان فقط گریه میکند. دیشب به من میگفت فردا خاله شادونه را میبوسم تا بدونه چقدر دوستش دارم، ولی حتی نتوانست یک کلمه با خاله حرف بزند. بچهها وقتی میگویند چیزی را دوست دارند، از ته قلبشان میگویند. ای کاش عوامل برنامه کمی هم به احساسات بچهها توجه کنند!
سیما پویا
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد