روزنامه خندان

رفتی و ما را فروختی

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۰۴۶۰۸
باید احساس را بکنند توی حلقش!

جام جم: تعیین سن فرسودگی

در خبرها از قول رئیس سازمان بهزیستی آمده بود که تا 20 سال آینده، سالمندان کشور سه برابر خواهند شد. از قرار معلوم، اکنون تعداد این عزیزان حدود 6.2 میلیون نفر است. داشتیم با خواندن این خبر به تأمل و تفکر فرو می‌رفتیم و می‌خواستیم در راستای آن، چند کلمه‌ای به عرض برسانیم، چرا که عاقبت همه ما یک روز سالمند می‌شویم؛ اما درست در زیر همین خبر که عرض شد، یک خبر دیگر هم دیدیم که رقم 20 در آن خودنمایی می‌کرد.

از قول رئیس سازمان حفاظت محیط زیست اعلام شده بود که: «هیات وزیران، سن فرسودگی خودروها را 20 سال تعیین و مصوب کرد خودروهای فرسوده ای که در آلودگی شهرها تاثیرگذار است، از چرخه حمل و نقل کشور حذف شود.»

در هر دو خبر، سخن از سالمندی و فرسودگی است، اما هیچ ربطی به یکدیگر ندارند، فلذا سوءتفاهم نشود. در یکی، صحبت از انسان است که اگر سالمند شود، هرچند دچار فرسودگی جسمی و عصبی و روحی می شود اما باید که مورد تجلیل و تکریم قرار گیرد و از تجربیات ارزشمندش به عنوان سرمایه و پشتوانه حرکت نسل جوان کشور استفاده بهینه به عمل آید.

همه ما باید فردای خودمان را در همین آیینه مشاهده کنیم. لهذا انسان سالمند از رده خارج نمی شود، بلکه تازه به گونه ای دیگر و در رده ای بالاتر، مورد توجه و التفات اطرافیان (اعم از دولت و ملت) قرار می گیرد.

و اما در جای دیگر، سخن از خودروست. ماشین بی جانی که مرکب انسان است و ایضاً همان سالمند بازنشسته عزیز که گاهی شدیدا نیاز به خودرو دارد.

طبق خبری که از قول خانم «معصومه ابتکار» عرض شد، بتازگی آمدند برایش سن فرسودگی تعیین کردند که اگر بیست ساله شد و باعث آلودگی هوای شهرها بود، از رده خارج شود.

چرا که شئ بی جان است و از دور خارج شدنش بلااشکال. این طرح برای سلامتی همان سالمندان فوق الذکر نیز بیشتر از همه ضروری است و به قدری طرح خارج کردن خودروهای فرسوده (مشتی ممدلی سابق!)، خوب و مفید است که الان سال هاست می خواهند آن را اجرایی کنند.

بسته پیشنهادی: در مقوله حفظ تعادل سنی جمعیت کشور که دولت و والدین باید خودشان برنامه هایی بچینند که این مشکل برطرف شود و تعداد سالمندان جامعه از جوانان پیشی نگیرد؛ اما درخصوص خودروهایی که سن فرسودگی برایشان تعریف کردند، نکاتی به استحضار ملت شریف ایران می رساند:

1ـ عدم برخورد یکدست:سن فرسودگی ژیان مثلا با سن فرسودگی فلان خودروی آخرین سیستم که فقط با پول سپرش می شود یک ماشین ژیان یا پراید خرید؛ نمی تواند یکسان باشد.فلذا نمی شود که تمامی خودروها را در بیست سالگی با یک چوب راند؛ مگر چوبش مشکل فنی داشته باشد.

2ـ گوشزد به مسئولان: یواشکی در گوش پاره ای از مسئولان گفته شود که: «قربان، هیچ کس دوست ندارد خودروی فرسوده سوار شود، منتها با قیمت خودرو چنان تا کردید که اگر همین خودروی فرسوده اش را بفروشد، با پول آن می تواند یک دوچرخه صفر کیلومتر ابتیاع کند.» حالا فوقش موتورسیکلت معروف که سر کلاه گذاشتن بر سر راننده اش بحث و دعواست.

3ـ تسهیلات غیرفرسوده: یک مقداری تسهیلات خرید خودروی تازه نفس را جدید و به روز کنیم و از حالت فرسودگی دربیاوریم. مثلا چه اشکال دارد که دو تا خودروی فرسوده بیاورند، به عوضش یک خودروی صفر هلو تحویل بگیرند؟... فکر می کنید جای دوری می رود؟ (می توانید کیلومترشمارش را نگاه کنید!)

شرق: آوردن نفت، سر شکمی که سفره شده؟

نفت بر سر سفره‌های مردم می‌آید

این حرف میمون را معاون وزیر امور اقتصادی و دارایی از قول وزیر نفت، بیژن زنگنه، گفته است.

آن‌دفعه که خود رییس‌جمهور مملکت گفت می‌خواهد نفت را بیاورد سر سفره، یک سفره باز شد و یکسری نانشان را زدند در نفت و خوردند. ما چی؟ ما یک مدت سرمان به وام ازدواج گرم شد، بعد به مسکن مهر. بعدش چی؟ هیچی دیگر. به امید مسکن مهر نان‌خور اضافه کرده بودیم. بعد چی شد؟ هیچی، مجبور شدیم سفره را کلهم جمع کنیم. بعد چی شد؟ هیچی، سفره را که دادیم پای قسط بانک، جاش روزنامه پهن کردیم. بعد چی شد؟ هیچی، روزنامه را توقیف موقت کردند، ما موقتا سفره روزنامه را هم برچیدیم. بعد چی‌کار کردیم؟ هیچی، چهارزانو نشستیم هیات دولت را یکی‌یکی مدنظر قرار دادیم و اسم تک‌تکشان را به زبان آوردیم و هی ازشان تشکر کردیم. هی تشکر کردیم.

علم الاعداد اسم وزرای نفت

آن ‌وقتی که وزیر نفت «وزیری‌هامانه» بود اوضاع اینطوری بود که: ببخشید شما که وزیری، کی قرار است نفت را بیاوری سر سفره مردم؟

وزیری‌هامانه: با کی هستی؟ ها؟ ما؟ نِه.

بعد که وزیر نفت شد«نوذری»، همان سیاستی در آوردن نفت سر سفره مردم اعمال شد، که مرحوم نوذری در صبح جمعه با شما داشت. یعنی وزارت نفت خنده‌دار شده بود و ملت کارشان از گریه گذشته بود، هی می‌خندیدند.

بعد که«میرکاظمی» شد وزیر نفت هم خبری نشد. بعد که«قاسمی» وزیر شد هم خبری نشد. فقط هر چندوقت‌یک‌بار توی رسانه‌ها می‌خواندیم نفت ‌گران شد، منتها مردم بپایند نفتی نشوند.

همین‌طوری پیش می‌رفت وزیر بعدی نفت ممکن بود میرزاقاسمی باشد که چون چنین آدمی در دولت نبود تا دل مردم شاد شود، یکدفعه یک کشتی‌گیر را گذاشتند وزیر اقتصاد، تا قضیه را فیتیله‌پیچ و کار را یکسره کند که آنطور که دیدیم، خود استاد ضربه‌فنی شد.

آوردن نفت، سر شکمی که سفره شده

حالا هم که زنگنه شده وزیر نفت، ما ماندیم لای منگنه. می‌خواستیم سر شوخی را باهاش باز نکنیم، ولی همین اول کار برگشته می‌گوید نفت را می‌آورد سر سفره. آقا چی‌چی نفت را بیاوری سر سفره؟ به آمار نگاه کن، کاملا مشخص است که شکم ما سفره شده. شما بی‌زحمت نفت را نیاور سر سفره، همین پول نفت را به‌جای برنج هندی و جنس چینی به‌صورت ارز وارد کشور کنی، ما راضی هستیم.

سیاست روز: احساس معلمان نسبت به مدیر مدرسه!

معاون وزیر ورزش و جوانان: دانشگاه یکی از بهترین عرصه های ... است.

نقطه چین بالا را با یکی از گزینه های زیر پر کنید.

الف) ارتقای سطح علمی

ب) ارتقای سطح فنی

ج) ارتقای جهان بینی

د) پیدا کردن همسر آینده

فرمانده ناجا: اگر روزانه ۵ هزار نفر هم به کشور به طور غیرقانونی وارد شوند تعداد آنها سالانه به بیش از ۲ میلیون نفر می‌رسد آیا این یک عدد منطقی است در حالی که کل افغان‌های غیرمجاز در کشور یک میلیون نفر هستند.

با توجه به اظهارنظر ایشان کدام یک از گزینه‌های زیر صحیح است؟

الف) مرزهای ما مثل پنیر سوییسی سوراخ سوراخ است که روزی پنج هزارنفر به طور غیرقانونی از آن رد می شوند.

ب) اگر سال را در بدبینانه ترین حالت ممکن ۳۶۶ روز حساب کنیم و آن پنج هزارنفر هم به سلامت از مرز رد بشوند می شود به عبارتی یک میلیون و هشتصد و سی هزارنفر!

ج) هشتصد و سی هزار نفر از دو میلیون نفر کمتر است.

د) پیدا کنید پرتقال فروش را

وزیر آموزش و پرورش: معلمان باید این احساس را داشته باشند که کسی که مدیر مدرسه است، حقش بوده که مدیر مدرسه شود.

به نظر شما اگر معلمی "احساس" نکند چه باید کرد؟

الف) باید "احساس" را بکنند توی حلقش!

ب) باید "احساس" را طوری بیاورند جلوی چشمش که بتواند "مشاهده" کند.

ج) آنقدر بکوبند توی سرش تا فریاد "احساس، احساس"ش به آسمان برسد.

د) هر سه گزینه فوق صحیح است.

وزیر راه و شهرسازی: اینکه من با افزایش سقف وام خرید و ساخت مسکن موافق یا مخالف باشم، مهم نیست.

به اعتقاد شما کدام یک از گزینه های زیر برای آقای وزیر مهم است؟

الف) کشته شدن روزانه سی تا چهل شهروند در تصادفات مربوط به کامیون هوو

ب) کشته شدن روزانه بیست تا سی نفر در حوادث مربوط به اتوبوس اسکانیا

ج) کشته شدن روزانه شصت هفتاد نفر در تصادفات مربوط به خودروی پراید

د) هیچکدام

تهران امروز : ای فلان ابرو

چرا دیگر کسی چیزی نمی‌گوید از آن ابرو

از آن ابرو که با آن صاحبش می‌شد کمان ابرو

کمان عیبی مگر دارد که ابرو عین آن باشد

چه عیبی داشت گر بود این زمان هم آن چنان ابرو

به هر تقدیر زیبا بود اگر بالای چشمی بود

اگر هم فی‌المثل،مثل کمان بود آن زمان ابرو

جوان هم چشم و ابرو داشت عین سایر مردم

مگر حالا نمی‌بینید بر چشم جوان ابرو

همیشه بود نان شخص زیبا داخل روغن

برای هر که زیبا بود می‌شد آب و نان ابرو

اشارت‌های ابرو خود زبانی سخت شیرین داشت

بلا می‌شد به جان‌ها بود اگر شیرین زبان ابرو

زمانی شهر را می‌ریخت بر هم بس که عاشق داشت

اگر می‌خورد حتی گوشه‌ای از جا تکان ابرو

نبود این گونه جایش روی چشم مردم از حرمت

اگر می‌ریخت زیر دست و پاها در جهان ابرو

اگر از جنس آن باشد که می‌دانید و می‌دانم

فقط با یک اشارت می‌زند آتش به جان ابرو

به چشم خودروی دیگر ببینی،احتمالش هست

ولی هرگز نخواهی دید بر چشم مگان ابرو!

ندارم هیچ کاری با زن و ابروی زن، هرگز

که دارد حرمتی مخصوصِ خود نزد زنان ابرو

من از این ماجرا گاهی شکایت می‌کنم،از این

که زیر ماهتاب چشم زنها شد کتان ابرو!

نه این که شد کتان،گاهی پس از پیرایشی معمول

چنان گم شد که شد بر گونه حتی بی نشان ابرو

بنی‌آدم که با اعضای هم همدرد هم بودند

چرا بیرون نیامد سربلند از امتحان ابرو

صدایت می‌کنم با نام ابرویت که نشناسد

تو را هرگز کسی غیر از خودِ من ای فلان ابرو!

اگر ابرو پرانی نردبان باشد به هر علت

نخواهد رفت بالا هرگز از این نردبان ابرو

جهانش مشتری باشد به روی چشم جا دارد

چرا حدّش شود نازل تر از حدّ دکان ابرو !؟       

کیهان : لایه اُزن (گفت و شنود)

گفت: مگر دولتمردان آمریکا نمی‌خواستند به جمهوری اسلامی ایران ضربه بزنند؟ ولی دولت فدرال تعطیل شد و ضربه سختی دریافت کردند.

گفتم: چه عرض کنم؟!

گفت: مگر قرار نبود با تحریم‌های اقتصادی، جمهوری اسلامی ایران را فلج کنند؟ اما، امروزه اقتصاد آمریکا با 17 هزار میلیارد دلار بدهی غیرقابل پرداخت فلج شده است.

گفتم: باز هم چه عرض کنم؟!

گفت: مگر «جو بایدن» نگفته بود که پروژه دقیقی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده‌ایم؟ این چه پروژه دقیقی بود که خودشان را به دست و پا زدن انداخته است؟!

گفتم: یارو رفته بود سوراخ لایه اُزن را بدوزد ولی دیگر برنگشت. تحقیق کردند و متوجه شدند سوراخ لایه اُزن را از بیرون لایه دوخته و خودش آن طرف لایه گیر افتاده!

قدس : مش غضنفر و ماندن الیت

سین. ترش - از وَختی شِنُفتُم شورایِ شهرِ سِوُّمِما تِموم رَفتُ از وختی گفتَن شهردارَم عوض رَفت، ...

دِگه یَک نِفس راحتی کیشیدُم بِرِیکه خیالُم تَخت رَفت که اَزی بِبَعد هَم هر خیابونُ میلانی که دِلُم بِخه مِتِنُم پیکان لَخّه یِ خُسورُم رِ پارک کُنُمُ دِگه او یَرِگه هایِ مامورِ «الیت» با او جِلیزقه هایِ سبز که بَرِشایِ یُ او ماشین حساب چُمبه ها به دستِشا نِمیَن نُمره یِ ماشین رِ بِزِنَن تو سیستِمِشایُ پول از جیبُم سیوا کُنن. آخِر مُگُفتن شورای شهرُ شهرداری پشتِ ای «الیتِ» که هَم هَردِفه وَختِ قِراردادِش تِموم مِره وازَم وَرِش نِمِدِرَنُ هَموجور به کارِش ادامه مِده. حالا امروز که مُخواستُم ماشین رِ چِفتِ خیابون پارک کُنُم واز دیدُم یَک یَرِگه با جِلیزقه سبز دُوید آمد سمتِ ماشین که نُمرَش رِ بِزِنه تو دَسگا. تا دیدُمِش جینگی از ماشین پِرّیدُم پایینُ یَخَنِش رِ گیریفتُم گفتُم یَرِگه تو دِگه کی ای؟ گفتِگ مو مامورِ اِلیتُم. تا ایره گفتِگ یَکدِنه قایِم زدُم تو کِلَّمُ گفتُم یَره شهردارُ شورای شهر که رفتن، «اِلیت» هنوز نِرِفته؟ خِندیدُ

حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم ای «الیت» توش چی دِره یُ به کُجه وَصله که ایقذَر مُندِگاریش زیات رِفته؟! خُب بِرِیچی کارخِنه های موادغِذایی نِمیَن از سیستُمِ «الیت» تو ساختِ خوراکیا بهره بُبُرَن تا مُندِگاری محصولاشایِ از چَنروز به چَنسال افزایش بِدَن؟!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها