طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۵۹۸۳۳۴
بی تو مهتاب شبی باز ز فیلتر بگذشتم

کیهان :تابلو

گفت: روزنامه‌های زنجیره‌ای و سایت‌های ضدانقلاب، ده‌ها مقاله و گزارش علیه ریاست کنونی دانشگاه آزاد نوشته و خواستار عزل وی شده‌اند!

گفتم: حتما به خاطر این که مسئولان جدید دانشگاه آزاد به اقوام و آشنایان خودشان در دانشگاه پست و مدرک داده‌اند؟!

گفت: این کارها را که مسئولان قبلی کرده بودند.

گفتم: پس شاید به این دلیل که اموال دانشگاه آزاد را حیف و میل کرده‌اند.

گفت: این کارها را هم که قبلی‌ها انجام داده و میلیاردها تومان از اموال دانشگاه را هپل هپو کرده بودند.

گفتم: خب! پس حتما مسئولان جدید اموال دانشگاه را صرف بازی‌های سیاسی کرده‌اند.

گفت: ای عوام! مگر یادت رفته که قبلی‌ها فقط در یک قلم 2 میلیارد تومان پول دانشگاه‌ را برای ایجاد آشوب‌های خیابانی هزینه کرده بودند؟

گفتم: یارو که با دوستانش در حال بازدید از یک نمایشگاه نقاشی بود، جلوی یک تابلو ایستاد و به مدیر نمایشگاه گفت؛ خجالت نمی‌کشید عکس این رانت‌خوارهای سوء استفاده‌چی‌رو اینجا گذاشتین؟ و مدیر نمایشگاه گفت؛ اون تابلو نیست، آئینه است!

شرق:کی کجا استاتوس می‌گذارد؟

حالا که فیس‌بوک برای چند ساعت فیلترش شل شد، ما بررسی می‌کنیم ببینیم کی کجا استاتوس می‌گذارد و یادگاری می‌نویسد:

ظریف خارجه در فیس‌بوک.

خاتمی رییس‌جمهور اسبق توی خطبه عقد روزنامه‌نگاران.

احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور سابق روی تریبون سازمان ملل.

قالیباف شهرداری روی بیلبوردهای اتوبان‌ها، روی پل‌های هوایی، روی بدنه اتوبوس‌ها.

خاوری سه‌هزار‌میلیاردی بانک مرکزی، روی دیوار خانه سلین‌دیون.

فراستی هفت، توی مخ مردم.

ده‌نمکی فیلمساز، روی حافظه تاریخی ما.

بهار:بی تو مهتاب شبی باز ز فیلتر بگذشتم

دیشب فیس‌بوک بعد از تحمل سال‌ها حبس بدون ملاقاتی، برای ساعاتی به مرخصی آمد و آزادی موقت را تجربه کرد. شایعه شده بخش فارسی مغز مارک زاکربرگ دیشب بلافاصله بعد از حکم موقت آزادی‌اش اظهار کرد: «آه اگر آزادی سرودی خواند کوچک، چون گلوگاه یکی پرنده...» و در افق محو شد.

اما این حکم دیری نپایید و دبیر کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه اعلام کرد: «عدم فیلتر فیس‌بوک در شب گذشته ظاهرا به دلیل اشکالات فنی در بعضی از ISP بوده و کمیته فنی در حال بررسی این موضوع است.»

به‌هرحال دیشب روح ملت شریف ایران جریحه‌دار شد. این طرح شوم مارک زاکربرگ فراماسونر فاسد، برای دقایقی به شکلی افسارگسیخته در میان بخشی از ایرانیان جولان می‌داد.

یکی از شهروندان کشورمان که متاسفانه اعتیاد خاصی به فیس‌بوک پیدا کرده و کمپ ویژه‌ای برای درمان اعتیادش پیدا نکرده، می‌گوید: «عادت کردم با فیلترشکن بیام فیس‌بوک. الان که رفع فیلتر شده حس بدی دارم. انگار بدون شلوار اومدم توی خیابون.»

شعر مربوطه:

بی تو مهتاب شبی باز پای لپ‌تاپ نشستم/ بی پراکسی دیدم در توی فیس‌بوک که هستم/شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم/ شدم آن کاربر راحت و آزاد که بودم/ و نهانخانه ذهنم از تعجب یهو گُرخید/ بوی صد حادثه پیچید/فکر صد فاجعه خندید/یادم آمد که شبی در توی فیس‌بوک بگشتم/ آسمان صاف و شب آرام/ رفع فیلتر شده «دات کام»/ سرعت نت شده در حد فراری/من میانش به سواری!/ استاتوس تو چو دیدم/ و کامنتی بنوشتم/تو پراز لایک و کامنت در توی والت به تماشا/من تقاضای پیامی توی چت روم به تقلا/ به تو پی‌ام چو بدادم/ تو به من گفتی که امشب شده‌ای مست؟/ تو که امروز نگاهت به پراکسی نگرانست/ باز فردا وضع فیلتر مثل قبل در جریانست/ فقط امشب بی‌پراکسی توی فیس‌بوک سفر کن/ با تو گفتم: رفع فیلتر دائمی شد به گمانم/ بیش از این پول به پراکسی نتوانم/ نتوانم/ اشکی از شاخه فرو ریخت/ توییتر ناله تلخی زد و بگریخت/ اشک در چشم تو لغزید/ خنده زد دولت امید!/ یادم آمد که دوباره یک پراکسی بخریدم/ پای در دامن اندوه کشیدم/ نگسستم/ نرمیدم/ رفت در ظلمت غم آن شب و شب‌های دگر هم/ از رها‌سازی فیس‌بوک نگردید خبر هم/ و شده سرعت نت بی‌خودی از قبل بَتَر هم! /با پراکسی به چه حالی من ز فیلتر بگذشتم.

ضرب‌المثل‌های فیس‌بوک بی‌فیلتر:

- عاشقی شیوه رندان بلاکش (blockesh) باشد؛ عاشقی کار رندانی است که یک عمر از صفحات بلاک‌شده بازدید کردند.

- گربه آمد و آن دنبه را برد؛ فیس‌بوک دوباره فیلتر شد.

- چشم‌ها چهار تا شدن؛ تعجب بی‌حد از رفع فیلتر فیس‌بوک

- رو که بدهی آستر هم می‌خواهد؛ فیلتر فیس‌بوک که برداشته می‌شود، می‌گویند گشت ارشاد را هم بردار

جام جم:فردا اجاره کنید!

گوش شیطان کر، از قرار معلوم، قرار است که برای قشر بی‌گناه مستأجرجماعت، یک خواب‌هایی دیده شود که اگر همت شود، به واقعیت هم بپیوندد. گذشت آن زمانی که عبارت «اجاره‌نشین خوش‌نشین»، مصداق بیرونی داشت.

 الان چنان نرخ اجاره ها بالاست که بعید است آب خوشی از گلوی هیچ مستأجری پایین برود؛ مگر به ضرب نوشابه ای، دوغی، ماءالشعیری، چیزی. فلذا جا دارد که آن عبارت فوق الذکر را این گونه تصحیح و تعریف بفرماییم که: «اجاره نشین و خشک نشین»!(آن اجاره نشین خوش نشین را دیگر لولو برد!)

باری؛ داشتیم عرض می کردیم که ظاهرا قرار است برای بهتر شدن اوضاع مستأجران، یک کارهایی ترتیب داده شود. و بر این مژده گر جان فشانم، رواست. چرا که فعلا اجاره بهاها(!) پا در هواست. یعنی که هر کس خانه خالی دارد، همین طور هوایی یک چیزی من درآوردی به عنوان اجاره بهاء برای خودش تعیین می کند. برخلاف تیراندازی که می گفتند نترسید، هوایی است؛ در این مورد خاص باید برعکس گفت و گفت: بترسید، هوایی است!

فرمایش وزیر راه و شهرسازی: «برنامه ریزی برای بازار اجاره مسکن به فرصت نیاز دارد، اما بزودی برنامه ای برای مستأجران اعلام می شود.» ـ به نقل از جراید

ـ از ازل تا به ابد، فرصت مسئولان است.... حالا چه عجله ای؟ همین طور دور بودیم!...(این جمله پرتابی را نفهمیدیم کی پراند، اما هر که بود، مستاجر بود؛ یعنی از شدت عسر و حرج گفت. تا آمدیم گوشزد کنیم که به غلط به جای «درویشان» از مسئولان استفاده کرده است، طرف رفته بود.)

بسته پیشنهادی: از آنجا که درد اجاره نشینی، این روزها درد خیلی هاست(حالا خودمان را نمی گوییم که ریا نشود!)؛ از این رو همه ملت هم اکنون چشم به برنامه آینده دولت و بسته پیشنهادی الان ما دوختند. فلذا ناامیدشان نمی کنیم. نکاتی در حاشیه عرض می کنیم:

1 ـ اجاره به شرط فردا: شهروندان ارجمندی که به دلیل بی خانمانی، امروز، در به در دنبال اجاره کردن خانه ای متناسب با درآمدشان هستند و گله دارند که بازار اجاره به امان خدا رها شده است؛ هم اکنون دست نگه دارند. فردا هم روز خداست. مسئولان عزیز نیاز به اندکی فرصت بیشتر دارند تا برنامه حساب شده ای برای تنظیم این بازار ردیف کنند. اکثر مستأجران فقط پول بیشتر نمی توانند بدهند؛ فرصت بیشتر، تا دلتان بخواهد می توانند بدهند.

2 ـ شورای تعیین قیمت: تعیین نرخ اجاره مسکن با شخص موجر یا بنگاهی سر کوچه نباشد. با هم تبانی می کنند، این وسط، پدر مستأجر درمی آید. و این پدر درآمدگی از آن موارد خوش نیست که شاعر فرمود: تا از در اومد، بوی گل اومد! به نظر ما باید یک شورایی مرکب از نماینده وزارت مسکن، اداره تعزیرات و صنف بنگاه داران تشکیل شود که زیرنظر دولت، اجاره مسکن هر منطقه از شهر را تعیین و اعلام عمومی کنند. این شکلی، بازار اجاره، از حالت حسینقلیخانی معروف درمی آید.

3 ـ جریمه موجران: پس از آن که تعیین قیمت اجاره مسکن، مثل آدم سر و سامان گرفت؛ آن وقت است که هرمستاجری از اجاره بهای بالای خود شکایت داشت، می تواند مثلا به اداره تعزیرات مسکن لاپورت بدهد تا بیایند جناب موجر را که اصلا انگار اطلاع ندارد که بنی آدم اعضای یک پیکرند؛ در همان محل اجاره، جریمه کند. حالا ببینیم باز کسی جرات می کند ملکش را به اصطلاح دوبله ـ سوبله اجاره دهد؟ شهر هرت یا هرات که نیست.

4 ـ توصیه به مستاجران: فقط روی قانون نباید به سمت جماعت موجر باشد. گناه که نکرده است خانه اش را اجاره داده است. چه بسیار موجران با انصافی که با قیمت پایین با مستاجرشان کنار می آیند؛ چنان که دو تا باجناق هم ممکن است این طوری با هم کنار نیایند. به مستاجران نیز باید توصیه شود که اگر موجر خوبی گیرشان آمد، روی سر حلوا حلوایش کنند. نه این که از اخلاق خوشش سوءاستفاده کنند و خواسته باشند به زور، خوش نشین باشند. خوش برخورد هم باید باشند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها