هستند کسانی که به دلایلی نمیتوانند به خدمت سربازی اعزام شوند. قصد دفاع از این دسته افراد نیست اما واقعیت این است که صرفنظر از ذهنیت برخی سیاستگذاران نظامی، هستند کسانی که دلایلی قابل توجیه برای نگذراندن خدمت سربازی دارند؛ دلایلی که حداقل کاری که میتوان در موردشان کرد این است که به آن گوش کرد. به دلایلی نمیتوانیم نام این عزیز را ذکر کنیم. همین قدر میگوییم که او به جد از مسوولان سازمان وظیفه عمومی یا مسوولان ستادکل نیروهای مسلح درخواست کمک داشت. این مشمول فراری مصرانه از ما میخواست تا به نحوی کمکش کنیم.
چقدر درس خواندهای؟
تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندهام.
زمانی که مشمول شدی چه اتفاقی افتاد که نرفتی خدمت؟
در سن پایین یعنی سن ۱۷ سالگی ازدواج کردم و یکی از بزرگترین اشتباهات زندگیم را مرتکب شدم. نمیخواهم توجیه کنم اما پدر و مادر خودم و پدر و مادر خانمم واقعا مقصر بودند.
چرا؟
پدر و مادر همسرم نباید وقتی خدمت نرفته بودم دخترشان را به من میدادند و پدر و مادر خودم نیز نباید برای من خواستگاری میکردند. واقعا هم نباید این کار را میکردند.
حتما خودت هم اصرار کردی؟
خب جوان بودم. پدر خانمم هم گفته بود من نمیتوانم دخترم را نگه دارم. اگر میخواهی عقد کنی باید زود عروسی بگیری و این یکی دیگر از اتفاقاتی بود که من را در این داستان انداخت.
چرا بعد از ازدواج خدمت نرفتی؟
بعد از ازدواج اصلا نمیتوانستم بروم چون دنبال شغل بودم. عشق و عاشقی هم برای من پیش آمده بود. در آن زمان خیلیها به من میگفتند یا اصلا خدمت نکن یا اگر رفتی باید تا آخر زمان سربازی ادامه دهی، چون اگر برگردی سرباز فراری محسوب میشوی و میآیند در خانهات و این تفکر یکی دیگر از دلایلی بود که سربازی نرفتم.
الان مشغول به چه کاری هستی؟
کاشیکاری و بنایی. زیر دست استاد بنا کار میکنم.
درآمدت در ماه چقدر است؟
میانگین یک ماه را حساب کردیم شد معمولا ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان. چون کارگر ساده و زیر دست کار میکنم و کارم همیشگی نیست.
در شهرستان زندگی میکنی؟
بله.
مستاجری یا صاحبخانه؟ اگر مستاجری چقدر اجاره میدهی؟
مستاجرم. ۱۰ میلیون رهن دادم و ماهی ۳۰۰ هزار تومان اجاره میدهم که این یکی از مشکلات بزرگم است و من را تحت فشار قرار داده است. دو دختر هم دارم.
دخترانت چند ساله هستند؟
یکی ۶ ساله و دیگری ۷ ساله.
زود ازدواج کردی اما وقتی شرایطت اینطور بود چرا زود بچهدار شدی؟
من بچه روستا هستم و این فرهنگ در ما جا نیفتاده که پدر و مادرها از ما بچه نخواهند. حتی یه چیزی هم جالب بود. من بعد از چهار سال بچهدار شدم. آن زمان خیلیها در روستا به من گفتند اگر زنت مشکل دارد برایت همسر دیگری بگیریم و بعضیها هم به همسرم گفته بودند اگر شوهرت مشکل دارد طلاق بگیر. میخواستند برای من زن بگیرند چون میگفتند بچهدار نمیشوی.
در حال حاضر مشکل شما برای اعزام به خدمت سربازی چیست؟
در روزنامهها خواندهام که سربازان متاهل در محل زندگیشان خدمت خواهند کرد. مشکل اما این است که حتی یک روز هم نمیتوانم سرکار نروم چون مشکل مالی دارم. کار من شلکن سفتکن است. چون یک روز هست و یک روز نیست. حساب کردم اگر در یک ماه چند روز سر کار نروم در آن ماه حتما به مشکل میخورم.
پس مشکل شما مالی است؟
صددرصد.
یعنی اگر زمان خدمت ماهی ۴۰۰ هزار تومان حقوق دریافت کنی که حداقل حقوق از لحاظ قانون کار است، حاضری به خدمت سربازی بروی؟
بله، چرا نروم؟ بچههای من پسفردا بزرگ میشوند و اگر من بیمه داشته باشم میتوانند از آن استفاده کنند. من نهایتا ۱۰ یا ۱۵ سال دیگر میتوانم بنایی کنم.
یعنی در حال حاضر بیمه نیستی؟
نه، چون کارگر روزمزد هستم.
پس اگر فرزندانت بیمار شوند چه میکنی؟
آزاد میبرمشان دکتر.
سخت نیست؟
واقعا سخت است. حتی الان گفتهاند که قرار است یارانهها را برای مشمولانی که فراری هستند یا غیبت دارند قطع کنند. یک چیزی را صادقانه و از ته دل میگویم. من دیگر هیچ آرزویی ندارم. فقط دلم به حال بچههایم میسوزد. اگر بچههایم ضرر نمیدیدند حاضر بودم بروم خدمت. این دنیا برای من از زندان بدتر شده است. من را ببرند زندانی کنند اما بگویند خرج زن و بچه من را میدهند. حاضرم بمیرم اما فرزندانم در آسایش زندگی کنند، من برای خودم هیچی نمیخواهم. مدت زمان زیادی است که آرزوهای خودم تمام شده است. حرف من این است که الان جرم من را مشخص کنند. الان من را میخواهند چه کار کنند؟
طبق قانونی که اعلام شده است اگر شما خودت را تا پایان شهریورماه معرفی کنی تمام مدتی که غیبت داشتی بخشیده میشود. اگر شرایطی فراهم شود که خدمت را در همان شهری که هستی بگذرانی، آیا حاضری به خدمت بروی؟
بالاخره که باید دو سال خدمت را بروم. مشکل اینجاست که من نمیتوانم کار نصفروز برای بنایی پیدا کنم تا در کنار کسب درآمد به خدمت سربازی هم بروم.
خلاصه راهحل چیست؟
نمیدانم به خدا.
شما معتقدی با شرایطی که داری نمیتوانی به سربازی بروی و این حرف شما ظاهرا در شرایط فعلی قابل قبول است. از طرفی سازمان وظیفه عمومی یا ستادکل نیروهای مسلح هم میگوید شما در هر شرایطی باید خدمت سربازی را انجام دهی. اگر خدمت نروی، گواهینامه رانندگی نمیتوانی بگیری. نمیتوانی از کشور خارج شوی. نمیتوانی بیمه شوی و یارانهات را هم قطع میکنیم. حتی ممکن است دادگاهی هم بشوی یعنی مجرم خواهی بود و باید زندان هم بکشی جریمه هم میشوی و بعد اضافه خدمت هم میگیری. پس باید بهگونهای این شرایط را حل کرد. راهحل شما چیست؟
من حرفم این است که چرا من را طرد میکنند؟ چرا برخی مواقع مثل رایگیری مرا به حساب میآورند؟ برای درس خواندن که یک اولویت است نمیتوانم اقدام کنم. اما چرا نمیتوانم بدون سربازی رفتن بسیاری از کارها را انجام دهم؟ راهحل من این است که من و امثال بنده را که زن و بچه داریم، معاف کنند یا مثلا به قول شما اگر ماهی ۴۰۰ هزار تومان ستاد نیروهای مسلح به من پرداخت کنند چرا به سربازی نروم؟میخواهم راهحل بدهم. یکی از مقامات اعلام کرده است معاف کردن سربازان متاهل راه را برای سوءاستفاده و لوث شدن ازدواج باز میکند اگرنه ما برای معاف کردن آنها بیمیل نیستیم. حرف من این است که من الان ۳۴ سالم است و ۱۴ سال از ازدواج من گذشته چطور میتوانم ازدواج صوری کرده باشم؟ چرا ماهایی که بچه داریم را معاف نمیکنند. اگر حقوق سربازی را برای امثال من زیاد کنند من از خدا میخواهم که بروم سربازی. حتما میروم.
آخر مشکل این قضیه این است که ممکن است با ماهی ۴۰۰ تومان زندگی شما بچرخد ولی ممکن است بسیاری از افراد با ماهی یک میلیون تومان هم نتوانند گذران زندگی کنند. در این صورت هزینه سرسامآوری به نیروهای مسلح تحمیل میشود؟
آن موقع ماها باید طمع نکنیم. شرایط من و امثال من عادی نیست پس باید بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنیم.
فرض کن شما میروی پیش معاون نیروی انسانی ستادکل نیروهای مسلح و شرایط خود را برای وی تشریح میکنی، اگر او معتقد باشد که در هر صورتی شما خودت مقصر هستی، آن موقع که باید خدمت میرفتی نرفتی، حالا باید تبعات آن را نیز بپذیری. پاسخ شما چیست؟
آن زمان من جوان و خام بودم. آن زمان عقل و منطقی در کار نبود. در چنین شرایطی پدر و مادرم باید من را راهنمایی میکردند و پدر زن و مادر زنم راضی به ازدواج من با دخترشان نمیشدند. آن موقع که من جوانی کردم کسی جلوی من نایستاد. کارهای خودم را توجیه نمیکنم. من الان منتظر یک پیشنهاد هستم چون حس میکنم لب پرتگاه هستم و بار زندگی خیلی سنگین است. دلسرد و ناامیدم. از مردم گریزان هستم. از همه بدتر اینکه دو دختر دارم، شاید اگر این دو فرزند پسر بودند، خودشان در آینده سراغ زندگیشان میرفتند. برای بچههایم استرس دارم من نمیدانم دو دختر را چطور بزرگ کنم. باور کنید فقط همه سختیها را به خاطر دو دخترم تحمل میکنم، اگرنه خانمم را میفرستم شهرستان پیش پدر و مادرش. باور کنید که عرضه دزدی ندارم اگر عرضه کار خلاف داشتم شاید این کار را میکردم چون لبه پرتگاه هستم. با این وضعیتی که من دارم و کارت پایانخدمت ندارم، زندگیام فلج شده چون دو تا دختر دارم. دختر نیاز به نگهداری و مراقبت بیشتر دارد نمیتوانم همینطور ولشان کنم.
تا به حال به این فکر کردی که بروی و همین شرایط را برای یکی از مسوولان توضیح دهی؟
یک بار تا پل چوبی رفتم اما گفتند ما هیچکاره هستیم و طبق برگه میتوانیم کاری را انجام دهیم. نمیگذارند داخل بروم باید شماره داشته باشم. میترسم مراجعه کنم وضع بدتر شود و من را بگیرند چون پیش از این نیز یکی، دوبار من را دستگیر کردند اما با گریه و التماس فرار کردم.
چطور دستگیر شدی؟
یک بار در گیلاوند و یک بار در فیروزکوه موقع برگشتن از شهرستان من را گرفتند. آن زمان جوان بودم که در خیابان کارت پایانخدمت از من خواستند. من را بردند کلانتری و بازداشتگاه و همسر و دو فرزند من آمدند و گفتم واقعیتش من کارت پایانخدمت ندارم چرا دروغ بگویم. تا صبح من را نگه داشتند اما صبح آزاد شدم. دو دخترم همراه همسرم آمدند کلانتری آنها هم دلشان به حالم سوخت و رهایم کردند. خدا شاهد است زندگی خیلی به من چک و لگد زده است. سوال من این است که با وجود معافیتهایی که برای خیلیها در نظر گرفته میشود مثل معافیت کفالت و دو برادری و... چرا فکری هم به حال من و امثال من نمیشود. یک قانونی هم برای امثال من بگذارند. من حاضرم به خدمت سربازی بروم اما همسر و فرزندانم حقوقی را دریافت کنند. شاید پسر تربیت نخواهد اما دختر تربیت میخواهد. البته خودم برای خودم یک راهحل دارم؛ آخرین راهحل برای خودم این است که کلیه خود را بفروشم حتی کسی را پیدا کردم که گفت سه میلیون کلیه من را میخرد در این صورت میتوانم بالای سر دخترانم باشم.
فکر میکنی این کارها درست است؟ بعد از فروختن کلیه میخواهی بروی خدمت سربازی؟ آخر آدم عاقل چنین کاری میکند؟
من برای دخترهایم و خانوادهام همه جور کاری میکنم. بچههایم چند وقت دیگر باید بروند مدرسه. شاید با فروختن کلیه از رفتن به سربازی معاف شوم.
چه کسی گفته معاف میشوی؟
در روزنامهها نوشته بودند که با «دادن کلیه از خدمت معاف شوید.» وقتی میتوانم اینگونه مشکل خود را حل کنم چرا این کار را انجام ندهم؟
شما فرض کن کارت پایانخدمت داری چه کاری انجام میدهی؟
اول اینکه یک کار دائم در یکی از کارخانههایی که این دور و بر هست، پیدا میکنم. در این صورت مطمئنم تا زمانی که کار خلافی انجام ندادهام من را بیرون نمیکنند. اگر کار دائم داشته باشم بازنشستگی هم خواهم داشت. چون سنی ندارم و میتوانم سی سال دیگر کار کنم. نداشتن کارت پایانخدمت باعث شده که من هیچوقت کار دائم نداشته باشم.
همسرت در مورد فروختن کلیه چه میگوید؟
همسرم اصلا راضی به فروختن کلیه نیست. البته خانم من داخل اجتماع نیست و نمیداند و متوجه شرایط من نیست.
پس همسرت از تو عاقلتر است. فکر میکنی بعد از فروختن کلیه میتوانی به راحتی کار کنی؟
دو ماه استراحت میکنم و بعد از آن میتوانم مشغول به کار شوم.
فکر میکنی با یک کلیه میتوانی مثل حالا کار کنی؟ فروختن کلیه راهحل نیست چون بعد از آن نمیتوانی به راحتی زندگی کنی و کار کنی. یک اشتباه را نباید با یک اشتباه دیگر جبران کرد. توصیه میکنم با یکی از مسوولان صحبت کنی.
یعنی مسوولان وقت خود را صرف گوش دادن به حرفهای من میکنند؟ من امتحان کردم. حاضر نیستند به حرفهای من گوش کنند. چه کسی از این مسوولان نظامی وقتش را در اختیار من قرار میدهد؟
شاید شما از راه درست وارد نشدی؟
من تعجب کردم که اصلا شما به من زنگ زدی و درد دل من را میشنوی.
حاضری با تضمین من با یکی از مسوولان صحبت کنی؟
این را از خدا میخواهم. من وقتی میبینم بچههایم دارند زجر میکشند ناراحت میشوم. چطور وقتی چیزی را از من میخواهند بگویم ندارم؟ شما خودت حتما بچه داری. کاش راهی جلوی پای من بگذارند، دیگر واقعا بریدهام و ممکن است دست به خودکشی بزنم.
همسرت میگوید به سربازی بروی یا خیر؟
خانمم هیچی نمیگوید. نه پدر و مادرم و نه خانمم. هیچی نمیگویند. من واقعا خواهش میکنم که مسوولان ستادکل نیروهای مسلح یک راهی جلوی پای من بگذارند و به من کمک کنند که از این وضعیت نجات پیدا کنم. خانمم فقط میگوید که دعا کن شاید خدا به تو کمک کند. حالا امیدوارم که خدا لطفی به من بکند و مشکلم را حل کند. کاش در روزنامهتان بنویسید چرا پدر و مادرها بچههایشان را به عقد کسانی درمیآورند که خدمت سربازی نرفتهاند. حتی به نظر من این مشکل درخصوص ازدواجهای دانشجویی هم هست. اینها که این کار را میکند وای به حال ما که درسخوانده نیستیم و چیزی سرمان نمیشود. من فقط میخواهم بالای سر دخترانم باشم. اگر مطمئن باشم که زندگی خانوادگیام با مشکل مواجه نمیشود حتما میروم خدمت و هیچ مشکلی با خدمت سربازی ندارم.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
ما خودمون یه نمونه تو فامیل داریم البته كلی متفاوته! لیسانس داره و مهندسه و الان مدیر یه شركت خصوصیه! از دوران دانشجویی تو شركت بوده و پیشرفت كرده كسی هم كاری به كارش نداشته! تو همون دوران دانشجویی ازدواج كرده و بعدش هم بچه دار شده حالا فكر كنید این بنده خدا بخواد بره سربازی اونم با 36 سال سن! با دوتا بچه 10و 3 ساله دو سال از وقتش رو تو سربازی بگذرونه بعد كه برگرده شغلش رو كه از دست داده! حالا تو این دوسال زن و بچش باید چه جوری سر كنن با خداست! آدمی كه چند ساله داره 40-50 نفر رو مدیریت می كنه بره زیردست یه بچه 20 ساله بهش امر و نهی كنه!!! خدا وكیلی اینا بیشتر لایق معاف شدنن یا ...
نمیخوام بهونه بیارم ولی خودم میدونم باید تحمل میكردم..من الان 22 سالمه..و دیگه جرات اینكه برگردم رو ندارم..
الان فقط چندتا سوال واسم پیش اومده..من تا سال سوم دبیرستان درس خوندم،میتونم ادامه تحصیل بدم؟اگه نه، میتونم پرونده تحصیلی خودم رو توی یه مدرسه بزارم كه حداقل یه گواهی اشتغال به تحصیل بگیرم؟واسه گواهینامه رانندگی میخوام....
خیلی به كمك نیاز دارم..لطفا اگه كسی اطلاعی داره بهم كمك كنه.
مغازه دارم با ماهی 1.5 میلیون اجاره و خیلی بد بختی های دیگه .....همه یه جوری بهم نگاه میكنند كه انگاری ادم كشتم ....ولی میتونم چیكار كنم ....
تنها راه حلی كه هست اینه كه صبر كنم تا 38 سالمه بشه و معافم كنند موضوع رو تو یه سایت خوندم
سربازی چه از نوع استخدامی و چه از نوع خدمت اجباری باید به نحوی باشد كه ایجاد علاقه كند. وقتی بخش عمده عمر جوان ما در سربازی تلف می شود، رفتارهای دون شأن باعث خرد شدن شخصیت او می گردد، و از نظر بیشتر جوان ها سربازی تبدیل به یك حكم زندان دو ساله شده كه بخش مهمی از جوانی آنها را از ایشان می گیرد، این سربازی فایده ای برای اسلام و ایران ندارد.
تبعات بد سربازی امروز در كشور ما:
1. بالا رفتن سن ازدواج. یكی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج همین سربازی است كه باعث می شود جوانها دیرتر بتوانند زندگی خود را سر و سامان بدهند.
2. فرار مغزها. بسیاری از فارق التحصیلان برای فرار از سربازی سعی در خروج از كشور به روش های مختلف می كنند و یا فارق التحصیلان خارج از كشور كه دیگر به كشور بر نمی گردند.
3. اتلاف شدید وقت سربازها. این امر به صورت دایمی نگرش جوانها را نسبت به نیروی نظامی و انتظامی بدتر می كند. متأسفانه حتی بسیاری از جوان های حزب اللهی هم این رویه نظر را دنبال می كنند و این نتیجه مستقیم رفتارها و نحوه گذراندن سربازی است.
4. ناكارآمدی سربازی. از آن نظر كه سربازگیری بیشتر نگاه كمی و نه كیفی به نوع خدمت سرباز دارد، و نو آوری و به روز رسانی در كار نظامی ما بسیار سرعت پایین (نزدیك به صفر) دارد این مسأله باعث هدر رفتن بخش عمده ای از توان عملیاتی جوان ما می گردد كه مسلما بر ضد مصالح دینی و ملی ما می باشد.
به نظر حقیر اگر كشور برنامه ریزی دقیق داشته باشد، بهترین نوع سربازی كه سربازی حرفه ای است قابل اجراست. در چنین شرایطی سربازی تنها مسیر ورودی نیروهای نظامی و انتظامی خواهد بود و مجرای ترقی درجه، تحصیل و كار حرفه ای را برای ایشان فراهم خواهد كرد. ترغیب به سربازی در چنین شرایطی برای خدمت، امكانات مناسب و شرایط استخدامی قابل رقابت خواهد بود و نه زود سر نیزه. لذا چنین سربازی با تمام دل می تواند به خدمت بپردازد و از زمان سربازی او هم به نحو احسن استفاده خواهد شد.
اما در حالت فعلی كه به حمد الله همه كشور ما فقط به لطف حضرت صاحب الزمان سرپاست و بی برنامگی و عمل منظم با همایش و كارهای نمایشی جایگزین شده به نظر می رسد در آینده نزدیك چاره ای جز سربازگیری عمومی نباشد. لیكن همین سربازگیری عمومی هم می تواند قوانین و شرایطش به گونه ای تنظیم گردد كه از وقت سرباز استفاده بهینه گردد و زمان سربازی هم كاسته شود. مثلا
1. فرد بتواند زمان سربازی رفتن را خود انتخاب كند:
1.1. سربازی را به صورت چند روز در هفته قرار بدهیم تا سرباز بتواند كار كند، یا حتی در حین تحصیل خدمت سربازی اش را هم انجام دهد.
1.2. فرد بتواند سربازی اش را چند سال بعد از پایان تحصیل انجام دهد تا سر فرصت زندگی خود را سر و سامانی بدهد.
1.3. سربازی در زمان های تعطیل تحصیلی مانند تعطیلات دوران دبیرستان و دانشگاه. در اسلام عزیز سن بلوغ 14-15 سال است. چرا ما به تقلید از غرب سن سربازی را 18 سال قرار می دهیم. این غلط است. می توان از همان سنین دبیرستان امكان جذب سرباز در دوران تعطیلات دبیرستان را فراهم كرد، و از این نیروی جوان استفاده مناسب نمود.
2. ساختار عملیاتی سربازی نیاز محور شود:
2.1. به جای استفاده از سرباز به عنوان خدمتكار درجه دارها، از سرباز استفاده كاربردی در جهت نیازهای نظامی و امنیتی شود.
2.2. كیفیت لباس، پوتین، شرایط زندگی و امكانات بهداشتی و رفاهی به روز گردد. در حال حاضر بسیاری از آسیب های دوران سربازی به علت عدم وجود امكانات بهداشتی و رفاهی مناسب است. بارها سربازها توسط نیش حشرات و حیوانات موذی آسیب جدی می بینند، یا به علت خوردن آب و غذای نا مناسب مریضی های بلند مدت گرفتار حال ایشان می گردد. كیفیت پایین لباس ها و پوتین ها هم كه بر همگان مسلم است.
2.3. ارتقاء كیفیت آموزشی سربازان. در حال حاضر سربازها بر اساس یك نظام عقب افتاده یك سری آموزش های عمومی غلط می بینند و سلاح های سازمانی بسیار قدیمی و بی كیفیت در اختیار می گیرند كه این برای عملیاتی نمودن ایشان به هیچ وجه مناسب نیست. به جای این می توان آموزش های ویژه و فشرده عقیدتی، عملیاتی، ورزشی و غیره داد كه در اثر آن سرباز به یك نیروی مفید تبدیل گردد. سرباز مسلمان مهمترین سلاحش ایمان است ولی در محیط سربازی ما متأسفانه گزینش و نظارت بر بخش عقیدتی سیاسی دقیق و حساب شده نیست. اهداف استراتژیك اصلا مورد توجه قرار نمی گیرد و حذف یك نفر فاسد هزینه های سنگینی برای افراد و نظام برمی دارد.
2.4. ساختار عملیاتی مراكز نظامی باید روش های مدیریتی چابك و جلسات هفتگی مدیریت سریع داشته باشد تا كسی محیط نظامی را با بیكاری اشتباه نگیرد. متأسفانه بسیاری از مراكز نظامی ما راندمان كاری پایینی دارد و این در عمل راندمان كاری بخش های مخلص كه شبانه روز در حال كار برای اعتلای اسلام عزیز هستند را كاهش می دهد. می بایست یك نظام استراتژیك و عملیاتی دقیق و سریع، به دور از كاغذبازی و با قدرت واكنش سریع مركزی جایگزین گردد تا در نتیجه آن سرباز به كار گرفته شده در جهت اهداف به صورت كاربردی بتواند مؤثر باشد.
3. جایگزینی نظام فكری اسلامی با با نظام فكری غربی. متأسفانه پس از پایان جنگ تحمیلی ساختارهای كارآمد جنگ كه بر اساس «ان اكرمكم عند الله اتقیكم» بود با پاگون و درجه عوض شد. ساختار برادری و گمنامی به فخر فروشی و خواركردن زیر دست بدل گشت و روح ایمان از كالبد نظامی گری ما رخت بر گشت. طی مدارج هم تبدیل شد به یك دوره فرسایشی. در شرایطی كه یك روزی بهترین فرمانده هان ما دانشمندان ما بودند كه از پشت میز دانشگاه به جنگ رفته بودند، یك باره فرمانده ای بر اساس سابقه و درجه شد. دیگر برتری فكری و كاربری اساس گزینش نبود. یك نفر بی تدبیر می توانست فرمانده گروهی انسان فرهیخته و موثر شود و در یك فرایند فرسایشی توان ایشان را هدر بدهد. این بزرگترین خیانت به انقلاب و ثمره خون سید الشهداست و می بایست هرچه زودتر برگردد و اصلاح شود. اگر شد، آنوقت سرباز ما بر اساس احساس تكلیف و نه زور به سربازی خواهد آمد، و به جای ترس، عشق است كه او را به خدمت سربازی می گشاند.
ان شاءالله كه متن من را منتشر نمایید و به دلیل ملاحظات نا صحیح حرف حق من سانسور نشود.
والسلام.
بخدا قسم اگه خود كشی تو دین اسلام حرام نبود خودمو میكشم و از این زندگی پر مشكلات خلاص میشم