می‌گویند چهل سالگی سن پختگی و رشد آدمی است و رسیدن به این مقطع از عمر، وزانت و متانتی با خود می‌آورد که آدم‌ها را ملزم به رفتاری متناسب با این سن می‌کند. چهل سالگی را کمرکش زندگی و مرز جوانی و پیری می‌دانند و افراد ضمن این‌که همچنان امیدوارانه نگاهی به آینده و سال‌های احتمالی پیش‌رو دارند، به همان نسبت نیز نگاهی حسرت‌آلود به نیمه عمر از دست رفته خود دارند. از این رو با بلوغ اندیشه گام‌های بعدی زندگی با احتیاط و وسواس بیشتری برداشته می‌شود و آدمی تلاش می‌کند خودش را از خطاها و اشتباهات مرتکب شده پیشین مصون بدارد و از تکرار آنها اجتناب کند.
کد خبر: ۵۸۹۰۸۱

حامد بهداد که امسال وارد چهلمین سال زندگی‌اش می‌شود، جمعه شب مهمان محمود گبرلو در برنامه سینمایی هفت بود. او که این روزها مشغول بازی در فیلم سینمایی «زندگی جای دیگریست» به کارگردانی منوچهر هادی است، با شکل و شمایلی جدید از دیدگاه‌هایش درباره بازیگری، اوضاع فعلی سینمای ایران و حضورش در قاره آفریقا و بازی در فیلم «فرزند چهارم» به کارگردانی وحید موسائیان گفت.

اما آن چیزی که درباره این بازیگر بیش از هر چیز دیگری عجیب می‌نمود و جلب توجه می‌کرد، آرامش و پختگی‌اش بود که پیشتر کمتر از او شاهد بوده‌ایم و بهداد دیگر آن جوان پرشر و شور و عصیانگر گذشته به نظر نمی‌رسید؛ البته دقیقا مشخص نیست که آیا اثرات بلوغ اندیشه، متانت و وقار شایع چهل سالگی اینقدر سریع در او پدیدار شده است یا او که ذاتا بازیگر است، در این برنامه به طور خودخواسته صرفا نقش مردی آرام را بازی کرد، ولی هرچه هست نمی‌توان تغییرات مثبت در کلام، رفتار، اندیشه و شیوه بازیگری بهداد را انکار کرد.

بازی پخته، متفاوت و کنترل شده او به نقش ابراهیم در فیلم شریف و انسانی «فرزند چهارم» تنها نباید از منظر نقش‌آفرینی دگرگونه ارزیابی شود، این پختگی حاصل تغییرات دیدگاه، تامل و تعمق در شیوه زندگی او نیز هست.

با این همه بهداد همچنان بهداد است، با همان ویژگی‌‌های نمایشگرانه و ویرانگری‌های خودخواسته. ظاهرا خودش هم بدش نمی‌آید به این روند بازیگوشانه ادامه دهد و به رسم الگویش مارلون براندو هرازگاهی موج کوچکی راه بیندازد. او بازیگر مستعد و محبوبی است و این ناز و عشوه‌های گاه و بیگاه هم از علم به این موقعیت ناشی می‌شود، اما از او انتظار می‌رود که با ورود به سن کمال عقل نظری و عملی همچون حضور موقرانه‌اش در برنامه اخیر هفت رفتار نماید و شور و انرژی و نیش و کنایه‌هایش را در مسیری نرم و متعادل‌تر مدیریت کند. اگر نه به قول حضرت حافظ: علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد ‌/‌ ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد.

علی رستگار ‌/ ‌گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها