به مناسبت انتشار آلبوم «عارف شیدا»

عارف قزوینی پدر تصنیف سازی نوین

حسین میثمی، پژوهشگر و نویسنده کتاب «موسیقی کلاسیک در قزوین»:

موسیقی ما شبیه یک پازل است

«موسیقی کلاسیک در قزوین» عنوان کتابی است از دکتر حسین میثمی، پژوهشگر موسیقی که وی در این اثر، موسیقی قزوین در عهد صفویه و قاجار و البته در نگاهی کلان‌تر روند موسیقی در این دوران‌ را به طور مبسوط مورد بررسی قرار داده است. قزوین به عنوان شهری مطرح است که بی‌شک نامش با ناموران موسیقی همچون اقبال‌السلطان، عارف قزوینی، سیدیحیی مجابی و... پیوند خورده است. به بهانه این کتاب گفت‌وگویی با این پژوهشگر حوزه موسیقی و فرهنگ عامه کشورمان انجام داده‌ایم.
کد خبر: ۵۸۸۱۲۸

مردم بیشتر قزوین را به عنوان پایتخت خوشنویسی ایران می‌شناسند. چه شد که شما سراغ موسیقی در این منطقه رفتید؟

همان ‌طور که مستحضرید، قزوین از دوره صفوی که پایتخت ایران شد، شهر تأثیرگذاری بوده است. حتی در دوران قاجار نیز این شهر اهمیت داشته است و حالا ممکن است هنر خوشنویسی در این شهر بسیار مشهور شده باشد، اما موسیقی نیز جایگاه خودش را دارد. من البته موسیقی در عصر پهلوی را نیز بررسی کرده‌ام که قرار است آن را در جلد دوم عرضه کنم. در اصل سه عصر را به لحاظ موسیقایی در شهر قزوین بررسی کرده‌ام.

چه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی برای این دو عصر می‌توان قائل شد؟

موسیقی در دوره اول قاجار تقریبا همان روند منطقی را داشت که در گذشته و در عصر صفوی داشت؛ البته با تغییراتی در نظام سازها و موارد دیگر؛ این روال ادامه پیدا کرد تا به عصر مشروطه رسیدیم. در این دوره، تغییرات بنیادینی در موسیقی ایجاد شد و موسیقی به میان مردم آمد. همچنین تغییراتی که در اجرا و نوازندگی موسیقی رخ داد. در دوره قاجار بخصوص در مشروطه به بعد تغییراتی در ساختار سازها به وجود آمد؛ در ادامه کنسرت‌ها رواج پیدا کردند؛ پیش‌درآمد ساخته شد و موارد دیگری که پیش از آن نبوده است.

در کتاب شما تنها به قیاس موسیقی در عصر صفوی و قاجار پرداخته‌اید و به حدفاصل آن اشاره‌ای نکرده‌اید؟

همان ‌طور که در دیباچه کتاب نوشته‌ام، علت نپرداختن به دوره‌هایی که بین دوره صفوی و قاجار بودند، بی‌ثباتی حکومت‌ها بود؛ در حالی که می‌دانیم عصر صفوی و قاجار دوام زیادی در تاریخ ایران داشتند.

نظام موسیقی قزوین در عصر صفویه و قاجار همان طور که اشاره شد، ارتباط تنگاتنگی باهم داشتند؛ نظام موسیقی در عصر صفوی مبتنی بر موسیقی مقامی قدیم بود. در دوره صفوی، بتدریج، مفهوم دستگاه ـ البته نه به آن معنی که در دوره قاجار آمده ـ مطرح شد، اما مفهوم دستگاه‌ در دوره قاجار معنای دیگری داشت. در اصل، دستگاه‌ها به سیکلی اجرایی تبدیل شدند که از تعدادی مقام که اول و آخر آن باید یکی باشد، تشکیل شدند. همچنین در حوزه سازها کم‌کم سازهایی مثل عود و قانون و دف کمرنگ یا حدف شدند و جای خود را به تار و سنتور و تنبک دادند. همان ‌طور که گفتم، با آمدن مشروطه، در ساختار موسیقی تحولی اساسی ایجاد شد که قبل از آن نبود. مثلا تا پیش از مشروطه موسیقی در انحصار دربار و رجال و شاهزاده‌ها بود، اما بعد از آن، وارد عرصه‌های اجتماعی شد و طبقه‌های مختلف به موسیقی روی آوردند و از طرف دیگر، موسیقی برای آن که بتواند جنبه عام پیدا کند، مجبور شد به تصنیف‌خوانی و همچنین صدای زنان نیز روی آورد. همان ‌طور که اشاره شد، کنسرت‌ها به وجود آمدند و گروه‌نوازی مطرح شد و کار انسجام بیشتری پیدا کرد و... بنابراین، قطعات باید مرتب شده و براساس اجرای کنسرتی به وجود می‌آمدند و کلا ساختار مشخصی در موسیقی شکل گرفت.

برخی کارشناسان معتقدند موسیقی در دوران صفوی کمرنگ و بی‌اهمیت بود. به گفته این صاحب‌نظران بسیاری از موسیقیدانان آن‌ زمان یا گوشه‌نشینی اختیار کردند یا به دربار عثمانی و کشورهای دیگر رفتند؟

قبل از آن که جواب این پرسش را بدهم، باید بگویم من مشخصا کتابی در ارتباط با موسیقی در دوران صفویه نوشته‌ام. اصولا من به این اظهارنظرهای کلی توجه ندارم. چون منابع نشان می‌دهد موسیقی در دوره‌های خاص و کوتاهی در عصر صفوی در مهجوریت بود؛ مثل دوران شاه تهماسب (حدود ده سال) یا دوران شاه‌ سلطان حسین. ولی در دوران دیگر سلاطین صفوی حتی موسیقیدانان از کشورهای دیگر به ایران می‌آمدند. البته باید گفت در سطح اجتماع محدودیت‌هایی برای موسیقیدانان قائل بودند، ولی در عرصه حکومت، شاهان و درباریان نیز جزو حامیان موسیقی به حساب می‌آمدند. زمینه‌های پیدایش موسیقی دستگاهی در اصل به زمان صفویه بر‌می‌گردد.

چرا ما در قزوین مانند دیگر نواحی کشور مثل کردستان، لرستان و... موسیقی مشخص محلی نداریم؟ در واقع می‌توانیم مدعی شویم موسیقی قزوین در موسیقی ملی ما آمیخته شده است.

قزوین در منطقه عراق عجم قرار گرفته بود و عراق عجم همان منطقه مرکزی ایران کنونی است، بنابراین همان نظام کلاسیکی حاکم در قزوین نیز رواج داشت. اهمیت قزوین یا حتی اصفهان یا شیراز از این جهت است که نظام موسیقی ایران را تقویت کرده‌اند.

یعنی نبود موسیقی فولکلور مخصوص برای قزوین باعث شده امروز ما مکتب مشخصی به نام موسیقی قزوین مانند آنچه در اصفهان و... داریم، نداشته باشیم؟

خود کلمه مکتب به نقد و بررسی نیاز دارد و بحث مفصلی می‌طلبد، اما عبدالله خان دوامی از چهار مکتب آوازی نام می‌برد: مکتب اصفهان، قزوین، شیراز و مکتب تهران. بعدا این مکاتب چهارگانه تبدیل می‌شوند به مکاتب سه‌گانه اصفهان و تبریز و تهران. علت خارج شدن قزوین از مکاتب اولیه آن است که اقبال‌السلطان ـ یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های آوازی قزوین ـ به تبریز می‌رود که آن زمان تختگاه محمدعلی میرزای ولیعهد بوده و درنتیجه مکتب قزوین به مکتب تبریز تبدیل می‌شود. در اصل اواخر دوران قاجار و اوایل دوره پهلوی، قزوین تأثیر خود را از دست می‌دهد که این افول را در جای دیگر می‌توان بررسی کرد.

من در این کتاب نخواسته‌ام فقط به مباحث علمی و آکادمیک که در موسیقی قزوین بود، بپردازم. از مسائل مهم حاکمان در دوران قاجار و صفویه این بوده که موسیقی را به عنوان ابزار تفریحی استفاده می‌کردند؛ ولی در سطح جامعه متشرعان همواره یک خط‌کشی با موسیقی داشتند و این خود در اجتماع دوگانگی به وجود آورد و باعث شد موسیقی کلاسیک به دربار محدود شود. لذا مردم عادی از شنیدن موسیقی به دور بودند و به سبب این رویکرد به اصطلاح به موسیقی مطربی روی می‌آوردند، اما با آمدن مشروطه و با تغییرات اجتماعی‌ که به وجود ‌آورد این قواعد از بین رفت و باعث شد که موسیقی کلاسیک نیز میان مردم برود. من در کتاب مباحث آکادمیک را در فصول آخر مطرح کرده‌ام.

موسیقی کشور ما مثل پازلی است که ما بخش‌هایی از آن را نداریم و ارجاع و رجوع به آنها بخش‌هایی از ابهامات تاریخ موسیقی ما را روشن و در نتیجه، چهره درخشان‌تری از موسیقی ملی ما را نمایان می‌کند.

بامداد محمدی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها