دیدن نام صدیق تعریف و عنوان اثر و همچنین شاید موتیفهایی از روانشاد مشکاتیان روی طرح جلد این اثر مرا به تهیه این آلبوم ترغیب کرد؛ صدیق تعریفی که پیش از این با آلبومهای «به یاد طاهرزاده» و «ماه بانو» و ... خاطرهای شیرین و موسیقایی را در ذهنم نگاشته بود.
شاهکار تکرار نشدنی صدیق تعریف را باید آلبوم «به یاد طاهرزاده» (چاوش 10) دانست که با همکاری استاد محمدرضا لطفی در اوایل دهه 60 ارائه شده بود، حال این اثر با حال و هوای گرامیداشت و یادبود آن هم به یاد عارف قزوینی خود جای تامل دارد. تعریف این بار با همکاری نوازندگانی جوان و با یک آرایش جدید به اجرای پنج تصنیف کمتر شنیده و اجرا شده از عارف قزوینی و یک تصنیف از علیاکبر شیدا به همراه قطعاتی آوازی پرداخته است.
نگاه به بزرگان موسیقی و ارائه چنین آثاری در این زمانِ کجسلیقگی شنوایی مردم، باید به فال نیک گرفته شود و نگاهی خاص به ابوالقاسم عارف قزوینی را ستود که میتوان وی را اولین تصنیف ساز با ساختاری غیر تکراری و متفاوت و شاید پدر تصنیفسازی نوین دانست. تصنیفها تا پیش از عارف عموما آهنگی کوتاه بودند که همواره با شعر و مضامین خاصی همچون غم و هجران توام بود که بیشتر در خدمت دربار و اندرونیها قرار داشت که عارف آن را از مجالس شادی اشراف بیرون برده و به ره دیگری سوق داد که روحی حماسی و میهنی به آن میبخشید. عارف قزوینی در سالهای پیش از مشروطه با ذوق هنری بسیاری که داشت مورد توجه شاهزادگان قاجار قرار گرفته بود، ولی طبیعت آزادیخواه عارف این وابستگی را نمیپذیرفت و وی را به دور از دربار میکشاند و با شروع زمزمههای آزادیخواهان و مشروطهطلبان برای محدود کردن قدرت استبدادی که فریاد عدالتخواهی سر داده بودند، عارف نیز که خود از نزدیک روحیه عشرتجو، فاسد و فریبکار طبقه اشراف را لمس کرده بود به صف مخالفان حکومت پیوست و هنرش را یکسره در خدمت آزادیخواهی و خواستههای برحق مردم نهاد. هنر بزرگ عارف، ساختن تصنیف با نگرشی نوین بود؛ تصنیفی که شعر و آهنگساز و خوانندهاش خود اوست. صدیق تعریف نیز در بخشی از معرفی کار چنین اذعان داشته است: عارف غالبا تصانیف خود را با حس عاشقانه زمینی و شخصی آغاز میکند؛ به گونهای که شنونده بلافاصله در کوتاهترین زمان، خود را در کانون احساسی ترانه میبیند و عارف درست در همین لحظه او را با خود به وادی دغدغه سیاسی ـ اجتماعی میکشاند؛ «بهار دلکش»، «از کفم رها»، «بلبل شوریده» و سایر قطعات همگی از آن جملهاند.
هر یک از تصانیف عارف، شان نزول خاص خود را داشته و به مناسبتی ویژه خلق شدهاند؛ «از خون جوانان وطن» را در رثای شکست تراژیک مشروطه میسراید و «گریه کن» را در سوگ کلنل محمدتقیخان پسیان ساخته است.
اینک همه این تصانیف در آلبومی با صدای صدیق تعریف باید معرفینامهای هر چند کوچک از چنین بزرگ مردی را شامل باشد. صدیق تعریف در این مجال شاید کم، ولی پر بار به خواندن آواز میپردازد که این آوازها در فواصل بین دو تصنیف جای دارد و با حال و هوای تصنیف خوانده شده همخوانی دارند. که این مهم را باید کمکی به حال منزوی آواز در آثار منتشر شده جدید دانست، ساز و آواز جوهره موسیقی ایران است و به شنونده اجازه تامل و تفکر را میدهد که این از مباحث معرفتی موسیقی ماست.
امتیاز صدیق تعریف در مقام خواننده، خلاقیت و تکیه بر برخی کلمات است که این کار در زبانشناسی موسیقی قدما طبیعی است و در دل راحت مینشیند که گوشهای امروزی کمتر به این نوع موسیقی عادت دارند. همچنین تعریف در خواندن این تصانیف احساس خود را رها میکند و با لطافت خاص خود آزادانه از حنجره اش کمک میگیرد که این شیوه شخصی خود اوست.
این مجموعه، تصانیف؛ بلبل شوریده، دیدم صنمی، مارش خون، تا رُخت و تُرک چشم با شعر و آهنگ عارف قزوینی و همچنین تصنیف «الاساقیا» با شعر و آهنگ علیاکبر شیدا؛ همراه با هفت آواز تازه از اشعار حافظ و ابتهاج اثر صدیق تعریف را شامل میشود که آوازهای آن در مایههای ماهور، بیات اصفهان و ابوعطا است.
این کار را نباید تنها خوانش چند تصنیف عارف دانست، بلکه چکیدهای است از تلاشهای صدیق تعریف به تنظیم پویان بیگلر برای معرفی یکی از مفاخر موسیقی این مرز و بوم که هیچ راه و هدفی را جز سرافرازی ایران و فرهنگی ایرانی در چشم نداشت.
جام جم
حمید فرید
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد