نصرتخان که سلامت خود را به دست آورده، امکان رفتن از بیمارستان را به علت ناتوانی در پرداخت هزینه بیمارستان ندارد. در این سریال کارکرد اصلی بیمارستان از مداوا به درآمدزایی تغییر کرده است. در دنیای امروز، سلامت نیز مانند بقیه چیزها حالت کالایی پیدا کرده است. همان طور که همه آدمها نمیتوانند خانه بخرند، نمیتوانند ماشین مدل بالا داشته باشند یا لباس خاصی را تهیه کنند، همانگونه نیز همه نمیتوانند به یک میزان از سلامت برخوردار باشند.
در سریال خروس، هنگامی که حال نصرتخان بد میشود و قلب او مشکل پیدا میکند، داماد او فقط به فکر نجات دادن پدر همسرش از این وضع است. نصرتخان را سوار ماشین میکند و او را به قصد نجات دادن به نزدیکترین بیمارستان میرساند.
هنگامی که نصرتخان به بیمارستان میرسد، پزشکان تشخیص میدهند که وضع قلب او وخیم است و باید سریع عمل شود، اما چون پول همراه داماد او نبود، یکی از پزشکان ضمانت مالی میکند و میگوید اگر منتظر شوند تا همراه مریض برود و پول تهیه کند و برگردد، ممکن است مریض بمیرد. به این صورت داماد نصرتخان به همراه پزشک ضامن، نصرتخان را از مرگ حتمی نجات میدهند، اما او را درگیر یک بدهی هنگفت به بیمارستان میکنند. بیماری او را رها میکند، اما بدهی به بیمارستان گریبانگیرش میشود.
او بیش از یک ماه در بیمارستان میماند، چون نمیتواند هزینه درمان را پرداخت کند. حال شرایطی را در نظر بگیرید که داماد نصرتخان او را به نزدیکترین بیمارستان میبرد، هزینه عمل همراه آنان نبود و پزشک نیز ضمانت مالی نمیکرد؛ در این شرایط چه اتفاقی رخ میدهد؟ حال نصرتخان وخیم است، وقت رساندن او با توجه به ترافیک تهران به بیمارستان دولتی نیست در نتیجه به احتمال زیاد نصرتخان میمیرد. در اینجا، فاصله بین مرگ و زندگی برای یک فرد، نبود امکانات و تخصص پزشکی نیست، بلکه در صورتی که فرد در این شرایط پول داشته باشد، میتواند زنده بماند و در صورتی که پول کافی نداشته باشد و پزشکی او را ضمانت مالی نکند، به احتمال زیاد بیماری او را از پا در خواهد آورد.
در واقع میتوان گفت نهاد پزشکی و درمان، مانند نهادهای دیگر، در دنیای امروز در خدمت سرمایهداری قرار گرفته است و اصطلاح «کالایی شدن سلامت» برای آن استفاده میشود. همانطور که شما برای داشتن امکاناتی نظیر مسکن، ماشین، پوشاک و... نیازمند خرج کردن پول هستید و هر چقدر که پول بیشتری بدهید از امکانات بیشتری برخوردار خواهید شد، در مورد سلامت هم همین شرایط صدق میکند. هر چقدر پول بیشتری داشته باشید از سلامت بهتر و بیشتری نیز برخوردار خواهید شد.
کالایی شدن سلامت، نوعی قشربندی در سلامت نیز ایجاد میکند. همانطور که از نظر وضع مالی میتوان جامعه را به سه طبقه بالا، متوسط و پایین تقسیمبندی کرد، در مورد سلامت نیز میتوان جامعه را به این گونه تقسیمبندی کرد: سلامت پایین، سلامت متوسط و سلامت بالا. در واقع قشربندی سلامت در نتیجه قشربندی اقتصادی ایجاد میشود.
در سریال خروس، حال پدر مهتاب خانم (همسایه نصرتخان) نیز بد میشود. او از حال میرود. مهتاب، پسر نصرتخان را صدا میکند تا او را به بیمارستان ببرند، وی آنها را سوار ون میکند. مهتاب میگوید پدرش را به همان بیمارستان نزدیک ببرند، پسر نصرتخان مضطرب میشود و میگوید این بیمارستان نزدیک ما خصوصی است! مهتاب که نگران حال پدرش است، میگوید: «این چه حرفیه اصلا اشکالی نداره. مهم اینه که حال پدر خوب بشه.» پسر نصرتخان، چند بار به پدر مهتاب میگوید وقتی که حالش خوب شد، با او دعوا نکند که چرا او را بیمارستان خصوصی برده است....
خروس این سریال، شاید بخواند و مسئولان را از خواب غفلت بیدار کند. در شرایط تحریم داروها که قیمت آن چند برابر شده و حتی برخی از آنها کمیاب و نایاب شده است؛ فقط برخی از بیماران خاص یعنی آنان که سرمایه اقتصادی بالایی دارند، میتوانند به درمان دسترسی داشته باشند. آنها علاوه بر رنج بیماری، باید رنج ناتوانی در دسترسی به درمان را نیز تحمل کنند.
خروس، از شدت تراژدی و غم به کمدی نزدیک شده است. نصرتخان در بیمارستان گرفتار شده و ما خندهمان میگیرد، اما تراژدی جایی شروع میشود که برخی از افراد حتی نمیتوانند به بیمارستان وارد شوند چون آنها فقط بیماری دارند و جیبهایشان نیز مانند خودشان نحیف و لاغر شده است. در شرایط فعلی ما نیازمند سریالهای بیشتری نظیر خروس هستیم؛ سریالهایی که از سلامت افراد دفاع کند و آن را برای همه بخواهد.
زینب محمودآبادی / جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد