رمضان، این ماه شیرین الهی هم آداب دارد و هم ادب و به تبع این ادب و آداب می‌توان آن را کامل‌ترین و از زمره دیرینه‌ترین اشکال آیینی اسلام دانست که همچون گونه‌های مختلف رسوم آیینی حاوی منشی فرهنگی است؛ منشی که به بهترین شکل در ادب و ادبیات رمضانی تجلی یافته است، چرا که شعر صدای غالب رسانه‌ای در فرهنگ پیشینیان ما بوده و شعر رمضان و رمضانیه‌ها محملی گویا برای انتقال این فرهنگ تلقی می‌شده است.
کد خبر: ۵۷۸۴۷۲
آداب و ادب رمضان

با عنایت به اقبال مردمی به اسلام و مکتب اسلام اهل‌بیت علیهم‌السلام و تفکر شیعی از سوی مردم، شاعران نیز از ابتدا به پاسداشت سنن اسلامی پرداختند و ماه صیام و روزه از ابتدای شعر فارسی یعنی از زمان رودکی و فردوسی به شعر فارسی راه یافت:

همان بر دل هر کسی بوده دوست

نماز شب و روزه آیین اوست(فردوسی)

در میان شاعران نخستین دوره شعر فارسی یعنی شاعران مکتب خراسانی توجه به روزه و رمضان کاملا قابل مشاهده است، اما آنچنان که ساحت کلی شعر فارسی این دوران پذیرای گونه‌ای سادگی و بی‌پیرایگی است نقش رمضان در این اشعار نیز نقشی است که کاملا مابه‌ازای بیرونی دارد و صوم در شعر بیانگر احوال روزه و روزه‌داران است و کمتر می‌توان از کارکردهای استعاری برای این مفهوم نشان جست:

از جسم بهترین حرکاتی صلاه‌دان

وز نفس بهترین سکناتی صیام دان(خاقانی)

با این همه اندک‌اندک در دوره‌های بعد نگاه شاعران به رمضان وسعت بیشتری می‌یابد. مولانا که او را ستاینده‌ترین شاعر به رمضان خوانده‌اند وقتی می‌خواهد از حلول ماه رمضان سخن بگوید با وزنی ضربی و طرب‌انگیز سخن آغاز می‌کند که نشان از شور و نشاط درونی او دارد:

‌ماه رمضان آمد، ای یار قمر سیما

بر بند سر سفره، بگشا ره بالا

ای یاوه هر جایی، وقت است که بازآیی

بنگر سوی حلوایی، تاکی طلبی حلوا...

مولانا در اشعار خویش نگاهی متعالی به روزه دارد و از منظری عرفانی به روزه نگاه می‌کند، اما توامان با این نگاه عرفانی نظرگاه ادب دینی را نیز فراموش نمی‌کند وگرچه به شاعرانگی و تشبیه و استعاره می‌پردازد، اما بافت کلام و سخنش بافتی آیینی است:

سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه

مهل ای طفل به سستی طرف چادر روزه

بنگر روی ظریفش بخور آن شیر لطیفش

به همان کوی وطن کن، بنشین بر در روزه

او روزه را چون مادری می‌داند که اطفال را از کرم، سیراب از شیر لطیف معرفت می‌کند.

همین نگاه را به شیوه‌ای دیگر در شعر سایر شاعران مکتب عراقی می‌توان یافت. سعدی در گلستان و بوستان حکمت خویش چنین پند می‌دهد:

خورنده که خیرش برآید زدست

به از صائم الدهر دنیاپرست

مسلم کسی را بود روزه داشت

که درمانده‌ای را دهد نان و چاشت

وگرنه چه حاجت که زحمت بری

زخود بازداری و هم خودخوری

در این میان، حافظ همچون همیشه رندی پیشه می‌کند و در حالی که بنا به شمارش اهل فن مجموع دفعات استفاده او از عبارات روزه و روزه‌دار و رمضان و صیام اندکی بیش از انگشتان دو دست است، اما استفاده‌ای کاملا رندانه و استعاری از این مفهوم متعالی می‌‌کند:

زان باده که در میکده عشق فروشند

ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش...

با این همه از آنجا که آداب رمضان، گستره‌ای وسیع داشته است در حوزه شعر نیز شاهد رویکردهای متنوعی به مفاهیم رمضانی بوده‌ایم.

شاعران ادب فارسی از گوشه‌گوشه گلستان رمضان خوشه‌چینی کرده‌اند و از این‌رو شاهد شعرهایی در باب استهلال، روزه، افطار، سحر، شب قدر، وداع با ماه مبارک و عید سعید فطر بوده‌ایم.

به این گونه شاعران از سطح گذشته و در عمق و ژرفای شعر به مفاهیم دینی پرداخته‌اند تا شعرشان صرفا واگویه رمضان به مثابه یک رویداد تقویمی نباشد.

سعدی در این شعر سراغ مفاهیمی می‌رود که صاحب‌نظران آن را متاثر از وداع حضرت سیدالساجدین امام زین‌العابدین(ع) با رمضان دانسته‌اند:

برگ تحویل می‌کند رمضان

بار تودیع بر دل اخوان

یار نادیده سرزود برفت

دیر ننشست نازنین مهمان

یا این شعر تودیعی از همام تبریزی که در آن به شب قدر اشارت دارد:

عمل ما اگر این است که ما می‌بینیم

نرود ماه مبارک ز بر ما خشنود

از شب قدر ندانیم نشانی جز نام

چشم‌آلوده ما محرم آن حال نبود

رندی برخی شاعران در کنار شادکامی اهل ایمان در ماه ضیافت الهی زمینه‌ساز فضایی بوده که شاعران را به سمت گونه‌ای طنازی کشانده است و آثاری از جنس آری افطار رطب در رمضان مستحب است شاطر عباس صبوحی و اتفاقا رمضان بود نمی‌دانستم اشرف‌مازندرانی را خلق کرده که برای این‌گونه اشعار تاویلاتی نیز ذکر شده است.

در پایان این نوشتار جا دارد اشارتی به شعر امروز کنیم. برخی شاعران امروز از جمله علیرضا قزوه که خود اشعاری در باب رمضان دارد، معتقدند ادبیات روزگار گذشته بیشتر توانسته است موضوعات ارزشی مثل روزه را انتقال دهد، اما ادبیات امروز ما از فضای معنویت و ارزشی دور شده است.

با این همه او خود از جمله شاعرانی است که میان شاعران معاصر به رمضان پرداخته و رمضانیه گفته است.

وی در استقبال از ماه رمضان سروده:

چند وقت است چراغ شب من کم سوست

رمضانی بوزان در دل من، یا دوست

یا چراغ رمضان! در من روشن باش

من کی‌ام غیرچراغی که شرارش اوست

و البته به سنت شعر فارسی شعر وداعی و تودیعی نیز دارد:

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان

پی نبردیم به زیبایی راز رمضان

اما واقعیت این است که شعر معاصر فارسی کمتر شاعر پیگیری پرورش داده که به صورت جدی به رمضان و رمضانیه بپردازد و بتوان در کلیت و کلیات اشعارش رنگ و بوی رمضان و رمضانیه را یافت. هر چند شاعران مختلف شعرهایی را در این فضا تجربه کرده‌اند، اما اولا شاهد جریانی عمومی این حوزه در شعر این روزگار نبوده‌ایم و آثار خلق شده نیز در ادامه جریان عمومی رمضانیه‌ها بوده‌اند و کمتر شاهد شعری متفاوت با رنگ و بوی دغدغه‌های اهالی این روزگار بوده‌ایم. باشد که به قول علیرضا قزوه ادبیات امروز نیز روزه‌دار شود!

هاشم کرونی -‌ شاعر و منتقد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها