گزارش پشت صحنه از برنامه 70 ساله «قصه ظهر جمعه» رادیو ایران

قصه‌ تمام‌ نشدنی ظهرهای جمعه

وقتی حرف از «قصه ظهر جمعه» می‌شود، به روزهای کودکی برمی‌گردم؛ روزهایی که دایی کوچکم رادیو را روشن می‌کرد و مردی که نمی‌شناختمش، با صدای زیبا و دلنشین برایمان قصه می‌گفت.
کد خبر: ۵۷۶۹۲۱

دایی عقیده داشت قصه ظهر جمعه را در همه حال می‌شد گوش داد، چه هنگام پایین آمدن از دربند و توچال، چه هنگام مسافرت در ماشین و اتوبوس، اما او ترجیح می‌داد با نوشیدن یک چای در ظهرهای دلگیر جمعه، خاطراتش را رقم بزند.

اگر اغراق نباشد در دهه 60 رادیو نقش بسیار پررنگ‌تری نسبت به تلویزیون داشت. یکی از برنامه‌های بسیار پرطرفدار رادیو در آن سال‌ها، قصه ظهر جمعه بود.

قصه ظهر جمعه برنامه‌ای بود که توسط فضل‌الله مهتدی معروف به (صبحی) از بدو تاسیس رادیو در سال 1319 پایه‌گذاری شد و پس از اخبار سراسری و فقط با یک هفته تاخیر نسبت به آن، قدیمی‌ترین و بادوام‌ترین برنامه رادیو در ایران است که طی سالیان متمادی، راویان متعددی به خود دیده است. حالا این برنامه که در همه این سال‌ها مخاطبان خاص خودش را هم داشته، هفتاد سالگی​اش را پشت سر می‌گذارد.

بیش از نیم قرن مداومت برای ترویج قصه‌گویی، هم ستودنی است و هم بهترین بهانه برای ما که یک روز همراه آن شویم و گزارشی درباره‌اش بنویسیم.

وقتی به استودیوی شماره 15 (محل ضبط برنامه قصه ظهر جمعه) می‌رسم که صدابردار پس از آزمایش نهایی از رضوان موسوی (تهیه‌کننده) می‌خواهد کار را شروع کند. موسیقی نشان (آرم) برنامه، با سوز دلی خاص پخش می‌شود. آرم این برنامه، یکی از خاطره‌انگیزترین آثار موسیقایی برنامه‌های رادیویی برای شنوندگان قدیمی این رسانه است به طوری که برای آنان، حس نوستالژیک و شرطی پیدا کرده است. در جایی از قول محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) که سال‌ها این برنامه را اجرا کرده، چنین نقل شده بود: «در سال 1360 موسیقی آرم برنامه بخشی از موزیک متن فیلم «میشل استروگف» بود. موسیقی بدی هم نبود، اما دو مشکل اساسی داشت؛ یکی این‌که بکر و بدیع نبود، دوم این‌که غربی بود و با برنامه کاملا شرقی و ایرانی مثل قصه ظهر جمعه تناسب نداشت.» محمدحسین کیانپور (مسئول برنامه) در این زمینه می‌گوید: چون در آن زمان ما در همه تعطیلات غیر از جمعه هم برنامه قصه‌گویی داشتیم، رضا رهگذر تصمیم گرفت آرم برنامه را تغییر دهد. وقتی موضوع با مدیر وقت رادیو (مهدی ارگانی) در میان گذاشته شد، با استقبال ایشان روبه‌رو شد. در آن ایام کاست موسیقی جدیدی از حسین علیزاده (نینوا) به بازار آمد که صدا و سیما حق استفاده از آن را در برنامه‌های خود به مبلغ 30 هزار تومان (به ارزش پول آن زمان) خریده بود و قسمتی از آن برای عنوان‌بندی برنامه، صداگذاری و تدوین شد.

موسوی در تکمیل سخنان کیانپور ادامه می‌دهد: متاسفانه در آن زمان چون نیمی از برنامه‌سازان از این موسیقی استفاده کردند، دست‌اندرکاران برنامه ناچار شدند موسیقی برنامه را تغییر دهند. در آن مقطع آقای رهگذر باز هم سفارش کار داد که حاصل آن، همین موسیقی جاافتاده و پذیرفته شده فعلی شد. سازنده این موسیقی علی غلامعلی است.

موسوی در این لحظه سخنش را کوتاه می‌کند و به حسین خدادادبیگی، گوینده و دوبلور رادیو اشاره می‌کند که برنامه را آغاز کند. خدادادبیگی با پختگی خاصی که در صدایش نهفته است، می‌گوید: «به نام خداوند جان و خرد. درود برشما شنوندگان خوب و نازنین. نیمروز جمعه‌تان به خیر و خوشی. امیدوارم خوب و تندرست، آماده شنیدن داستان این هفته باشید و البته بیش از آن، طبق معمول هر هفته نشانی برنامه را بشنوید.» وقتی خدادادبیگی صندوق پستی و شماره تلفن برنامه را می‌خواند، این‌طور مخاطبانش را به همراهی دعوت می‌کند: «خب دوستان، حالا گوش می‌کنیم به داستان این هفته.»

پس از پخش قطعه‌ای موسیقی، خدادادبیگی آرام و دلنشین می‌گوید: «یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. هر کی بنده خداست بگه یا خدا و اما راویان دانا و ناقلان توانا و قصه‌گویان کهن و چابک‌سواران دشت سخن، با همت تمام گردونه کلام را این‌طور به چرخش و گردش درآوردند که سال‌ها پیش...»

حس نوستالژیک غریبی به من دست می‌دهد، دلخوش از این‌که رادیو پس از سال‌ها هنوز هم بخوبی می‌تواند همدم روزهای تعطیلمان باشد.

آنچه مردم خواسته‌اند

رضوان موسوی با 20 سال قدمت برنامه‌سازی برای رادیو، به‌عنوان کسی که 17 سال تهیه برنامه قصه ظهر جمعه را به عهده دارد، می‌گوید: قبل از من مهدی سدیفی و خانم میرکیانی تهیه این برنامه را به عهده داشته‌اند.

موسوی با اشاره به استقبال مردم از قصه ظهر جمعه که ساعت 13 و 30 دقیقه پخش می‌شود، ادامه می‌دهد: چون در برنامه شماره تلفن و نشانی اعلام می‌شود، شنوندگان زیادی با ما در ارتباط هستند. خیلی از آنها مایلند بیشتر داستان‌های خارجی بشنوند. بعضی داستان‌های شاهنامه را دوست دارند و درخواست می‌کنند از این متون بیشتر استفاده شود و گروهی هم از داستان‌های برگرفته از زندگی معاصر مردم استقبال می‌کنند.

وقتی از او می‌پرسم در دل برنامه از چه موسیقی‌هایی استفاده می‌کند، می‌گوید: چون بیشتر قصه‌ها، روایت افسانه‌های کهن ایران است ، بنابراین از موسیقی خیلی خاصی که فضای سال‌های قدیم ایران را تداعی کند، استفاده می‌کنم. در ضمن موسیقی‌ها باید متناسب با فضای نمایشی داستان باشد تا خللی در جنبه روایی آن به وجود نیاید.

بعضی‌ها معتقدند در برنامه قصه ظهر جمعه، از آنجا که به صورت مداوم قصه روایت می‌شود و فاصله‌های موسیقایی برنامه خیلی کم است، شاید بهتر باشد از فضاسازی بیشتر استفاده شود. رضوان موسوی در این خصوص می‌گوید: با توجه به قدمت و جذابیت‌های خاص تک برنامه داستانی شبکه، جای بهتر شدن این برنامه وجود دارد. به طور مثال اگر برآورد بهتری به عوامل تعلق گیرد، دست سردبیر بازتر است و می‌تواند از نویسنده‌هایی با سلایق متفاوت دعوت به همکاری کند و داستان‌ها تنظیم رادیویی بهتر و دقیق‌تری داشته باشد. آن موقع است که می‌توان فضاسازی مناسب و بیشتری به کار برد، صحنه‌ها را کوتاه‌تر و از موسیقی‌های بیشتری استفاده کرد.

تاریخچه قصه ظهر جمعه

در فرصتی که پیش می‌آید، محمد حسین کیانپور که از سال 70 به عنوان نویسنده و سردبیر با این برنامه همکاری کرده است، درباره تاریخچه برنامه چنین می‌گوید: در سال‌های اولیه تولد قصه ظهر جمعه، زنده‌یاد فضل‌الله مهتدی نویسندگی و گویندگی و به طور کلی مسئولیت برنامه را به عهده داشت تا این که به علت ابتلا به بیماری سرطان حنجره فوت کرد و پس از آن افراد مختلفی همچون علی جواهرکلام، ایرج گلسرخی، حمید عاملی و مصطفی موسوی گرمارودی هر یک از چند ماه تا حداکثر پنج سال، گویندگی این برنامه پرشنونده رادیویی را به عهده گرفتند. در ضمن پنج سال هم مریم نشیبا اجرای این برنامه را به عهده داشت. از سال 1360 مسئولیت برنامه به آقای محمدرضا سرشار سپرده شد که در کار ادبیات کودک، فردی متخصص و صاحب‌نظر بود. ایشان مدتی هم نویسنده برنامه بود، هم گوینده و هم مدیر گروه کودک و نوجوان تا این که سال 1361 محمد میرکیانی، سردبیری و نویسندگی برنامه را به عهده گرفت. در آن مقطع، قصه ظهر جمعه از نظر کمیت و کیفیت رشد چشمگیری پیدا کرد، زیرا میرکیانی با وسواس بسیاری قصه‌ها را برمی‌گزید و آماده ضبط می‌کرد. این کار دو سال ادامه یافت تا این که مسئولیت برنامه به من واگذار شد.

کیانپور به یکی از پژوهش‌های صدا و سیما در سال 1363 اشاره می‌کند که براساس آن، قصه ظهر جمعه پس از صبح جمعه با شما، پرشنونده‌ترین برنامه رادیو بوده است. او می‌گوید: در آن زمان رزمندگان دفاع مقدس در جبهه، برخی دولتمردان و نیز رجال دینی شاخص کشور ازجمله شنوندگان این برنامه بودند و قدردانی رهبر معظم انقلاب از محمدرضا سرشار در سال 1368 (به سبب اجرای یک داستان دو زبانه (فارسی ـ ترکی) به نام دوستان) بیانگر این توجه ویژه است.

کیانپور که حدود 20 سال است، مسئولیت برنامه را به عهده دارد، درخصوص نظرات مردم می‌گوید: این که قصه‌های هر جمعه خوب بوده یا نه، چیزی است که شنوندگان این برنامه در تلفن‌ها و نامه‌هایشان به ما گوشزد کرده و می‌کنند. البته تا جایی که از این ارتباطات متوجه شده‌ایم، شنوندگان بزرگوار از بیشتر قصه‌های پخش شده در برنامه ابراز خرسندی کرده‌اند و ما را مورد لطف خود قرار داده‌اند.

به کیانپور می‌گویم: شنیده‌ام بعد از اجرای خانم نشیبا، زمانی که ایشان دوباره گویندگی «شب بخیر کوچولو» را به عهده گرفتند، در جایی گفته بودید گوینده برنامه قصه ظهر جمعه باید مرد باشد. او با صراحت در پاسخ می‌گوید: بله و الان هم همین را می‌گویم، زیرا برخی برنامه‌های رادیویی از نظر کیفی طوری است که بهتر است یک مرد آنها را اجرا کند. البته نه این که بگویم از کار خانم نشیبا (که یکی از بهترین گویندگان رادیو و تلویزیون کشورمان است) خرسند نباشم. اتفاقا ایشان هم خیلی خوب برنامه را اجرا می‌کرد، ولی چون برنامه شب بخیر کوچولو پس از چند سال وقفه دوباره به راه افتاد و از آنجا که ایشان به آن برنامه دلبستگی ویژه‌ای داشت، صلاح دید آنجا انجام وظیفه کند و پس از آن آقای علی عابدی (یکی از گویندگان جوان واحد دوبلاژ و رادیو ایران) کار گویندگی برنامه را به عهده گرفت.

از بازنویسی تا بازآفرینی

کیانپور در ادامه می‌گوید: نویسندگان تجربه‌های زندگی خود و حتی دیگران را که برایشان بازگو می‌شود، می‌توانند به قلم بیاورند و بنویسند، در صورتی که مردم عادی از این هنر و موهبت الهی محرومند. من بخشی از قصه‌ها را از فکر خودم می‌نویسم که به این گونه داستان‌ها در اصطلاح ادبی، واقعی یا رئالیستی می‌گویند. در برنامه قصه ظهر جمعه، داستان‌های بازنویسی شده بیشتر از کتاب‌های کهن فارسی است. کتاب‌هایی همچون شاهنامه فردوسی، بوستان و گلستان سعدی، جوامع الحکایات و لوامع الروایات عوفی، جامع‌التمثیل محمد جبله​رودی و مثنوی معنوی. برخی داستان‌های تذکره‌الاولیا و دیگر کتاب‌های فریدالدین عطار که البته همه داستان‌های کتاب‌های نامبرده قابل استفاده در برنامه نیستند و من باید با خواندن این کتاب‌ها آنها را که مناسب پخش از برنامه قصه ظهر جمعه هستند، گزینش و پس از بازنویسی برای پخش آماده کنم. نکته دیگر درباره داستان‌ها این است که برخی از آنها آن​قدر کوتاه است که باید در زمینه آماده‌سازی آنها کار زیادی صورت گیرد که چنین داستان‌هایی بازآفرینی می‌شوند تا بازنویسی! این نکته را هم بگویم که بخش زیادی از داستان‌ها و بازنویسی شده‌ها در قصه ظهر جمعه در چند جلد کتاب به چاپ رسیده است.

کیانپور از برخورد شایسته رهگذر به عنوان عامل موفقیت خود در نویسندگی یاد می‌کند و می‌گوید: سال 61 زمانی که وارد رادیو شدم، محمدرضا سرشار مدیر گروه کودک و نوجوان رادیو بود و با پیشنهاد مدیر تولید وقت، همکاری خود را با آقای رهگذر شروع کردم. ایشان با روی باز با من برخورد کرد و آنچه در زمینه نوشتن لازم بود در حقم دریغ نکرد. با تشویق‌های ایشان توانستم سال 1367 نخستین داستان واقعی‌ام را بنویسم که این داستان از برنامه قصه ظهر جمعه پخش شد و دو سال بعد در کتابی با عنوان «مجموعه بالای کوه» به چاپ رسید.

لحن متفاوت قصه‌ها

وقتی کیانپور برای دقایقی به گروه، وقت استراحت می‌دهد، از گوینده قصه ظهر جمعه در خصوص همکاری اش با رادیو می‌پرسم. حسین خدادادبیگی که همکاری خود را با رادیو از سال 1360 با برنامه «پیام جبهه» (کاری از دفتر جنگ رادیو) شروع کرده، می‌گوید: با این که با هرمز شجاعی‌مهر، مهران دوستی، محسن رفیعی و راستی همدوره بودم، اما در سال 63 به واحد دوبلاژ رفتم و همزمان کارم را در خبر سیاسی رادیو و تلویزیون نیز ادامه دادم. از سال 67 نیز بیشتر به کار دوبله پرداختم. همزمان با افتتاح رادیو تهران در دهه 70 همکاری‌ام را با این رسانه آغاز کردم و سال 87 به موطن اصلی‌ام یعنی رادیو ایران برگشتم و گوینده برنامه «کوچه رادیو» شدم.

او که اکنون گوینده بیشتر ویژه برنامه‌های حماسی، مذهبی، راه شب‌ها و برنامه سروهای سبز است، ادامه می‌دهد: به عنوان یک صداپیشه علاقه‌مند هستم که کارهای مختلفی انجام دهم. شاید بعضی‌ها علاقه داشته باشند یک کار را انجام بدهند و بخواهند در یک مسیر حرکت کنند. بعضی فقط شعر و قصه‌گویی را در نظر می‌گیرند، ولی من از آنجا که به کار گویندگی علاقه‌مند بودم، همه گزینه‌ها را تست کردم و اگر نگویم سرآمد بودم، در زمینه‌های مختلف ناموفق هم نبوده‌ام.

او که امسال به دعوت محمد میرکیانی به اجرای قصه ظهر جمعه مشغول شده، معتقد است: قصه ظهر جمعه دربرگیرنده قصه‌هایی شیرین برگرفته از فرهنگ اسلامی ـ ایرانی ماست و آن قدر جذابیت دارد که برای طیف وسیعی از مردم، خاطراتی از دوران کودکی و نوجوانی زنده می‌کند. در ضمن نسل جدید هم فرصت دارد با شنیدن این قصه‌ها، بر تجربه‌های شفاهی خود بیفزاید تا زمانی که خود به سن بزرگسالی رسیدند، برای بچه‌ها ونوه‌های خود قصه بگویند.

خدادادبیگی درباره روش قصه‌خوانی خود می‌گوید: هر کس روشی دارد. روش استاد سرشار، قصه‌گویی به سبک کتابت بود. مرحوم حمید عاملی علاوه بر سبک کتابت از محاوره هم استفاده می‌کرد و من با احترام به سبک این عزیزان، از هردو سبک استفاده می‌کنم. البته نوع قصه برایت مشخص می‌کند که قصه را به چه صورت اجرا کنی. به​طور مثال لحن قصه‌گویی « بزک زنگوله پا»، «خاله خرسه» و قصه‌های کودکانه با لحن قصه‌گویی شاهنامه فرق می‌کند، هر چند اصل قصه‌گویی، به همان روش سنتی برمی‌گردد.

همین طور که استودیو را ترک می‌کنم، صدای خدادادبیگی را می‌شنوم که در پایان هر حکایتی که اجرا می‌کند، می‌گوید: «خب دوستان عزیز، قصه امروز ما هم به سر رسید، اما کلاغه به خونش نرسید. تا هفته دیگه و قصه دیگه شما رو به خدای بزرگ می‌سپارم. خدا یار و نگهدارتون.»

زهره زمانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها