روز اولی که آنجا رفتم، بسختی پیدایش کردم، سردری نداشت، شبیه باغی بزرگ بود که دورش را دیواری سنگی کشیده بودند با دو لته در آهنی بسیار بزرگ زنگ زده.
چند بار با مشت به در کوبیدم؛ اما کسی در را باز نکرد، با این حال چون صدای راه رفتنی را از آن طرفش شنیده بودم، آنقدر در زدم که سرانجام مردی دلخور و اخمو از لای در سرک کشید. گفتم میخواهم عکاسی کنم. اول نمیپذیرفت، اما اصرارم را که دید اجازه داد وارد شوم.
در طول مدتی که عکس میانداختم، مرد هم برایم حرف زد و تعریف کرد که مردم امانش را بریدهاند، بس که در زدهاند و التماس کردهاند داخل شوند تا کنار سنگ قبرها، طلسم خاک کنند و وقتی اجازه نمیدهد، غریبهها از دیوارهای سنگی قبرستان بالا میآیند تا طلسمهای نوشته شده، پیازهایی که به آنها قفل وصل کردهاند یا عروسکهای عجیب و غریبی را کنار گورها دفن کنند و چند نفر هم به دستور رمالی، سنگ قبرها را با پتک شکستهاند.
مرد گفت: «ظاهرا رمالی این حوالی قبرستان ما را نشان کرده، اما باورش سخت است که کسانی در این دوره زمانی، فکر کنند قفلزدن به پیاز یا توهین به قبور، گره از کارشان بگشاید!»
غروب که به تاریکی رسید مرد، دو سگ شینلوی سیاه را در باغ رها کرد تا پارس کردنشان به غریبهها بفهماند قبرستان نگهبان دارد. تاریکی باعث شد من هم بساط عکاسیام را جمع کنم و از باغ بیرون بروم و دیگر فرصتی برای پاسخدادن به حرفهای مرد پیدا نکنم، هرچند دلم میخواست برایش توضیح بدهم که به خیالم وجود آدمهای خرافی در هیچ دوره زمانی عجیب نیست؛ چون خرافات وقتی زاییده میشود که ایمان مردم به افسون و رویا از باورشان به حقیقت پیشی بگیرد و احتمال رخ دادن چنین تغییر باوری در هر دوره زمانی ممکن است.
این موضوع را دکتر بهروز مرادی، جامعهشناس و استاد دانشگاه تائید میکند و میگوید: دیدگاه اسطوره گرا و خرافی، مربوط به نگرشهای پیشامدرنی است، اما این نوع نگرش مختص دوره زمانی خاصی نیست و حتی در دوران مدرن یا پسامدرن هم ممکن است، اقشاری وجود داشته باشند که تحلیلشان از رویدادها، عِلّی نباشد؛ یعنی بر اساس رابطه علت و معلولی به پدیدهها نگاه نکنند.
خرافه چه وقت مجال مییابد؟
جامعهشناسها اعتقاد دارند انسانها وقتی که در معرض خطر یا شوربختی قرار میگیرند بیشتر به خرافه متوسل میشوند. برای مثال روزگاری دور، معدنچیهای غربی برای مصون ماندن از خطر ریزش معدن، فسیل جانوری به نام تریلوبیت را به گردن میانداختند یا هنوز هم در برخی شهرستانهای کشور خودمان وقتی کودکی دچار بیماری سختی میشود، پیرهنش را جلوی چشمش میسوزانند تا حالش زودتر خوب شود که یعنی از خطر مرگ نجات پیدا کند یا در کشورهای دیگر وقتی نمکدان از روی میز میافتد حتما آن را دور سرشان میگردانند تا اتفاق بدی نیفتد یا به هیچ قیمتی حاضر نیستند از زیر نردبان رد شوند که مبادا روزشان خراب شود.
یکی از بهترین پژوهشها درباره این که چرا در شرایط بحران و خطر، مردم به خرافات روی میآورند، مطالعه کلاسیکی است که برونیسلاو مالینووسکی سال 1982 میلادی، درباره ساکنان جزایر تروبریاند انجام داده است.
مردم یک جزیره واقع در اقیانوس آرام، وقتی ناچار میشدند برای سفرهای پر خطر با کرجی به رودخانه بروند، مناسکی جادویی را انجام میدادند برای نمونه سرود میخواندند، گیاهانی دود میکردند، صورتشان را رنگآمیزی میکردند یا میرقصیدند، اما همین مردم برای ماهیگیریهای روزانه که رودخانه آرام بود، مناسک خاصی به جا نمیآورند.
دستانداختن به خرافات برای دور ماندن از خطر، فقط مربوط به گذشته نیست و در زمان حال هم خیلیها نادانسته از خرافات پیروی میکنند مثل همانهایی که معتقد به شانس هستند و میگویند اگر فلان لباس را نپوشند یا فلان کفش را پا نکنند، بدشانسی میآورند.
از آنجا که بیثباتی در هر جامعهای باعث میشود اعضای آن احساس خطر کنند، طبیعی است که در شرایط بیثباتی سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی، اقشاری از جامعه که تفکرات علی ندارند، یعنی نمیتوانند ربط منطقی میان پدیدهها را درک کنند، برای فرار از خطر، بیشتر به افسون پناه میبرند. ** خرافه در لباس دین
گاهی وقتها هم خرافه به بدعتی دینی تبدیل میشود؛ قداست دین در جوامع دینی باعث میشود، کسانی که تسلط کمتری بر امور دینی دارند، نتوانند به این خرافات خرده بگیرند، چون بیم دارند که مبادا به بیدینی متهم شوند. در این موارد، بیشتر از هر قشری، علمای دینی میتوانند خرافه را از حقیقت تمییز دهند و از هم جدایشان کنند.
به باور دکتر مرادی، گاهی خرافهپرستی به این علت در جامعه ریشه میدواند که عامه مردم، اطلاعات کمی درباره مسائل دینی دارند و منابع پژوهش آنها در حوزه دین برای به دست آوردن اطلاعات واقعی، کم است و با تفکری اشتباه، اسطوره را هم دین میپندارند و نیروهایی ناشناخته را همرده پروردگار فرض میکنند در حالی که چنین پنداری از نظر دینی، مصداق بارز شرک است.
این استاد دانشگاه توضیح میدهد: دین با عالم غیب ارتباط دارد و خرافهپرستها هم به نیروهای موهوم غیرواقعی غیبی معتقدند و به همین علت گاهی دین و خرافات را با هم میآمیزند. متوسل شدن به خرافات به جای دین، مربوط به زمان حال نیست.
به حافظه تاریخ اگر رجوع کنیم موارد زیادی از باور به افسون را در میان پیروان ادیان میبینیم که در نبود مصلحان اجتماعی واقعی، از خدا بریدهاند و ایمانشان را به خرافه آغشتهاند مثل ماجرای بنیاسرائیل و گوساله سامری شان یا ماجرای مذهبیون متعصب در قرون وسطا که بیگناهان زیادی را با اتهام جادوگری سوزاندند یعنی گروهی از خرافه گراها، شمار زیادی از مردم را با تهمتی واهی و به نام مذهب به قتل رساندند.
حتی همین حالا هم شماری از معتقدها به جادو، افسون و طلسم، از باورهای دینی مردم سوءاستفاده میکنند؛ برای نمونه گرچه وجود جن از دیدگاه دین پذیرفته شده است، اما به طور طبیعی ادعای رمالها درباره اجیر کردن اجنه و کمک خواستن از آنها برای انجام کارهای ناممکن حقیقت ندارد یا چگونه ممکن است آیات الهی تبدیل به طلسمی برای نگونبخت شدن بیگناهی شود در حالی که قرآن سراسر خیر و رحمت است؟
هزاران سال پیش، بشر برای پاسخ گفتن به بسیاری از پرسشهایش که هنوز علم به آنها جوابی نداده بود به نقل داستانهایی متوسل شد که در آنها قدرتهایی اسرارآمیز، سرنوشت آدمها را به دست میگرفتند و زندگی را غیرقابل پیشبینی میکردند؛ قدرت نفوذ این داستانها در باور انسانها به حدی عمیق بود که حتی حقیقت محض در قالب ادیان الهی هم حریف آنها نشد و شماری از مردم گرچه به خدای یگانه ایمان آوردند، اما اعتقاد قلبیشان را به نیروهای ناشناخته و بیمنطق غیبی که در ذهن شان همردیف خداوند بود از دست ندادند و هنوز هم با گذشت هزاران سال، برخی فقط ظاهر اعتقادات خرافیشان را تغییر داده و آنها را به شکل مدرن در آوردهاند و در حقیقت مغزهایی پیشامدرن را پشت نقابهایی مدرن و پسامدرنی محفوظ نگه داشتهاند.
مریم یوشیزاده - گروه جامعه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد