امید سهرابی: 18 شخصیت را از سریال «مهرآباد» حذف کردم

نویسنده سریال «شمس‌العماره» که این روزها مشغول نگارش سریال «اکباتان» برای شبکه خانگی است، با نگاهی متفاوت در عرصه فیلمنامه‌نویسی به دنبال تثبیت یک سبک نگارش نو در راستای قواعد و قوانین ادبیات کلاسیک است.
کد خبر: ۵۶۶۰۸۱
امید سهرابی: 18 شخصیت را از سریال «مهرآباد» حذف کردم

امید سهرابی نویسنده مجموعه «آخرین گناه» و «مهرآباد» معتقد است سریال «مهرآباد» پس از گذشت هفت- هشت قسمت ابتدایی و معرفی کاراکترهایش جان تازه خواهد گرفت و راه خواهد افتاد.

 

مشغول نگارش فیلمنامه «اکباتان» هستید؟

 

- بله سریال اکباتان را برای رسانه‌های خانگی می‌نویسم. کار به سفارش آقای تقی‌پور نگارش می‌شود، یک سریال پر هیجان دراماتیک که از چند فصل تشکیل شده است.

 

 چه کسی قرار است آن را بسازد؟

 

- هنوز معلوم نیست. گزینه‌های زیادی هستند و شاید هر فصل را یکی بسازد، شاید هر قسمت را یکی کار کند و شاید همه را یکی کارگردانی کند.

 در چه مرحله‌ای هستید؟

 

- قصه‌ها طراحی شده مشغول نگارش هستیم

 

 چندی پیش صحبت از نگارش یکی- دو فیلم سینمایی هم می‌کردید.

 

- ان‌شاءا... امسال دو فیلم سینمایی خواهیم داشت، یکی تمام شده و دیگری هم در حال نگارش است. البته یکی- دو پیشنهاد خوب سینمایی هم داشته‌‌ایم که هنوز هیچ چیز قطعی نیست.

 برویم سراغ سریال «مهرآباد» با نام قبلی «تهران نو»، تغییر نام به مجموعه چه دلیل بود؟

 

- نام جدید در دقیقه 90 انتخاب شد. نام اول سریال «تهران نو» بود که به دلایلی تغییر کرد، اما اینکه چرا «مهرآباد» شد در قسمت پایانی مشخص می‌شود.

 

 البته «مهرآباد» و «تهران نو» خیلی با هم فاصله دارند؟

 

در «تهران نو» (جدید) می‌تواند مهر مهربانی هم باشد.

 

 پس چرا این «تهران نو» (جدید) تغییر کرد؟

 

- نمی‌خواستیم حساسیت ایجاد شود.

 

 طرح و خط اولیه قصه از کجا آمد؟

 

- طراحی این کار به شیوه‌ای خاص بود. ابتدا چیزی حدود 30 شخصیت طراحی کردیم؛ شخصیت‌هایی که هر کدام یک داستان داشتند.

 در واقع خط اولیه قصه هنوز معین و مشخص نشده بود؟

 

- خیر، من اصلاً هیچ گاه با این شیوه کار نمی‌کنم. مثلاً مشخص بود که آدمی می‌خواهد کلیه‌اش را بفروشد پول وکیل بدهد برود خارج، یا می‌دانستیم یک کسی هست که خودش را جلوی ماشین‌ها می‌اندازد، پول تلکه می‌کند تا بتواند قسط مهریه زنش را بدهد، با همین یکی- دو خط قصه ما چیزی حدود 30 شخصیت درآوردیم. پس از نگارش ترجیح دادیم چیزی حدود 17- 18 شخصیت را حذف کنیم و بگذاریم برای قصه‌های دیگر. اینجا با یک اتفاق (تصادف کیا) آدم‌های قصه به هم وصل می‌شوند. چیزی حدود دو ماه شخصیت‌پردازی این کار انجام شد و حدود یک ماه و یک ماه و نیم تست دیالوگ‌ها و لحن کاراکترها درآمد و چیزی حدود 6 تا 7 ماه هم فیلمنامه طول کشید کل کار را ما در یک سال در واقع انجام دادیم.

 سریال «مهرآباد» دارای چند قصه جدی است (مهریه، فروش کلیه و(… که قرار است در موقعیت‌های کمدی روایت شود آیا این سبک نگارش (حاوی موقعیت‌ها) در خود فیلمنامه شکل گرفت یا در اجرا به آن رسیدید؟

 

- بعد از در آمدن دو خطی اصلی قصه، موقعیت‌هایی شکل گرفت که به خودی خود کمدی بود، ولی اصراری نبود که ما بخواهیم با همان فرمول کمدی رایج کار را پیش ببریم. به همین دلیل باید بگویم این قصه، یک قصه کاملاً دراماتیک است که دست بر قضا شرایط کمیکی نیز در آن به وجود می‌آید. به هر حال آدمی که می‌خواهد کلیه‌اش را بفروشد و برود خارج اما با یک تصادف الان روی تخت بیمارستان افتاده یا وکیلی که خودش به یک نفر زده و در رفته ولی می‌آید، وکالت او را بر عهده می‌گیرد و موقعیت کمدی است. در صحبتی که من با تهیه‌کننده و کارگردان داشتم به این رسیدیم که هیچ تلاشی برای کمیک شدن کار نکنیم و به هر آنچه در فیلمنامه و موقعیت‌های خود کار وجود دارد، اکتفا کنیم. در واقع همه تلاش ما این بود که همه چیز واقعی باشد. اگر مخاطب خندید که خندید و اگر نخندید ایرادی ندارد چون ما درام داریم و قصه‌ای تعریف می‌کنیم. برای مجموعه هیچ تفاوتی نمی‌کرد که تماشاگر با دیدن اتفاقات بخندد یا خیر، ما می‌توانستیم با همین موقعیت‌ها کلی از مخاطب خنده بگیریم، ولی مجبور به این می‌شدیم که پا روی خواسته خودمان بگذاریم و به ادا و اصول روی بیاوریم که اصلاً هیچ یک از اعضاء گروه حاضر به چنین کاری نبودند. حالا جلوتر که برویم متوجه خواهید شد همه چیز این سریال از دل خود متن می‌آید و البته موقعیت‌ها به شدت خنده‌دار خواهد شد، با این تفاوت که اینجا تعریف خنده به شدت فرق خواهند کرد. ما می‌توانستیم از بیرون چیزهایی اضافه کنیم اما به واقعی بودن کاراکترها و موقعیت‌ها فکر کردیم.

 

 در انتخاب تیم بازیگری چقدر نویسندگان پروژه دخیل بودند؟ قطع بهیقین می‌شد با انتخاب یک جنس دیگر از بازیگران، مسیری دیگر برای این سریال متصور شد، کافی بود تنها یکی از بازیگران طناز این مملکت ایفاگر یکی از نقش‌ها باشد و...

 

- بله موافق هستم. تهیه‌کننده این کار به مقوله بازی به شدت از همان اول حساس بود. به همین دلیل من و آقای طلاچیان یک لیستی از بازیگران مناسب برای این نقش‌ها درآوردیم و برای هر نقش سه کاندیدا مشخص کردیم و بر مبنای تیپ، لحن، قیافه و حتی موسیقی که گوش می‌دهند سعی کردیم این انتخاب متناسب باشد. شرط اولی که گذاشتیم این بود که از بازیگران رایج کمدی در تلویزیون و سینما استفاده نشود و بازیگران منتخب هیچکدام تجربه این جنس کار را نداشته باشند و در واقع این دست نقش‌ها در کارنامه‌شان وجود نداشته باشد

 

 در واقع می‌خواستید بازیگران خودشان را به فیلمنامه بسپارند.

 

- بله دقیقاً... حتی خانم شقایق دهقان که کمدین‌ترین بازیگر سریال ما هستند، متفاوت‌ترین نقش دوران بازیگری‌شان را در این سریال ایفا می‌کنند. در حقیقت تمام بازیگران این سریال آدم‌های جدی بودند که در کارنامه‌شان هم پر از نقش جدی بود، شما بهروز شعیبی را در فیلمی چون «طلا و مس» دیده بودید یا بقیه بازیگران. جالب است بدانید برای خود بازیگران هم تعجب‌آور بود که چرا آنها را برای هر یک از این نقش‌ها انتخاب کرده‌ایم. ما یک ماه و نیم دورخوانی داشتیم.

 به سبک تئاتر...

 

- بله، آنجا بچه‌ها به شدت با شخصیت‌ها و لحن و بیان آنها آشنا شدند. خدا رو شکر 95 درصد بازیگران پیشنهادی ما انتخاب شدند و این جای خوشحالی داشت.

 

 قبول کن این سبک انتخاب برای قصه‌‌ای با این مختصات یک جورهایی ریسک محسوب می‌شود؟

 

- کاملاً می‌دانستیم که این انتخاب می‌تواند یک ریسک باشد، اما چون هدف‌مان کمدی رایج تلویزیون نبود، یعنی آن چیزی که مرسوم است برای من قابل احترام و به نظرم در جای خودش لازم است، دوست داشتیم بگوییم می‌شود با شیوه‌ای دیگر نیز سریال ساخت.

 

 در سریال «مهرآباد» از هرگونه شوخی‌نویسی (تا اینجای کار) پرهیزشده. به نظرت نیاز نبود برای تعدیل کردن فضا کمی به این سمت بروی و جدا از موقعیت‌ها...

 

- فکر می‌کنم به اندازه کافی در دل متن شوخی وجود دارد و حالا جلوتر که برویم خواهید دید که بیشتر هم خواهد شد.

 

 یک طنز محسوس و بامزه در شخصیت خود تو مستتر است که به نظرم دراین نوع کار به شدت می‌توانست کمک حال باشد. (مثل سکانس اول که کیا مقدم را در فرودگاه می‌بینیم و به او می‌گویند شما ممنوع‌الخروج هستیدو... )

 

- باز هم هست عجله نکن!

 

 مثلاً شوخی‌های بهروز شعیبی در یکی - دو سکانس مثل روشن کردن لامپ و... نمی‌تواند خیلی جذابیت داشته باشد و حتی می‌تواند لطمه زننده نیز باشد؟

 

- ببین ما خیلی مراقب بودیم که شوخی‌ها به درام لطمه نزند و عین زندگی باشد. یک جمله مل بروکس دارد. به او می‌گویند تعریف شما از کمدی و تراژدی چیست؟ او می‌گوید تعریف من از تراژدی این است که «من دستم را با چاقو بریده‌ام» و کمدی اینکه «تو می‌افتی در چاه فاضلاب و می‌میری» من واقعاً این تعریف کمدی را دوست دارم و معتقدم کمدی به مراتب از تراژدی هولناک‌تر است. ما به فیلمنامه و زندگی حاکم در کار بسنده کردیم مثلاً زندگی عادل با بازی هومن سیدی در این قصه خودش شوخی است (درگیری بر سر بچه‌دار شدن و...) یک اتفاق هولناک که مدام تکرار می‌شودو...

 به نظرم استفاده تلفیقی از کلام و موقعیت که تو از این فرمول درسریال «شمس‌العماره» هم استفاده کرده بودی خیلی در نگارش یک اثر موفق طنز تلویزیونی می‌تواند جواب دهد؟

 

- ببین «شمس‌العماره» چون تو یک موقعیت داری،ادبیات است. من آنجا به سمت سینما نمی‌توانستم بروم چون ابزارش را نداشتم پس به سمت ادبیات رفتم و وقتیکه به سمت ادبیات می‌روی کلام است که مقدم می‌شود.

 آنجا هم موقعیت‌های خوبی گاه ایجاد می‌شد؟

 

- بله ولی موقعیت‌ها آنجا به شدت محدود بودند. من احساس می‌کنم نباید پیش‌ پیش قضاوت کرد من اینجا هم کم به سمت کلام نرفته‌ام، مثلاً شخصیت نعیم (مهران احمدی) دائم شوخی کلامی دارد، یا کیا مقدم (علی سرابی) . از اینجا به بعد شوخی‌ها مفصل‌تر خواهد شد، به هر حال من مجبور بودم تا الان 12 شخصیت را معرفی کنم.

 چقدر فرید سجادی‌حسینی را در اولین قدم‌هایش در کارگردانی یک سریال تلویزیونی موفق دیدی؟

- از آنجا که این کار یک جورهایی سینمایی نوشته شده بود نیازمند یک نگاه سینمایی در هر قسمت بود، از سوی دیگر سبک و شیوه نگارش این سریال طوری بود که کارگردانش باید صاحب یک نگاه به رئالیست باشد، آقای سجادی این نگاه مناسب به رئالیست را دارند. اینکه ایشان در مقام کارگردان و ما در مقام نویسنده چقدر در کارمان موفق بودیم را باید مخاطب و البته کارشناسان قضاوت کنند

 

منبع: بانی‌فیلم/ مجتبی احمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها