گفت و گو با زهرا هادیان، معلم نمونه کشور

معلمی ذوق می‌خواهد و عشق

«معلمی، ذوق و هنر است» این باور قلبی معلمی است که 23 سال از سال‌های زندگی‌اش را در کنار دانش‌آموزانی سپری کرده که به گفته خودش هر کدام از آنها کمتر از فرزندانش برایش عزیز نبوده‌اند. زهرا هادیان، معلم نمونه کشوری معتقد است، معلمی یعنی تجربه لحظه به لحظه تلخی‌ها و شیرینی‌ها. چاپ ده‌ها مقاله علمی، انتخاب به‌عنوان معلم مخترع و مبتکر از سوی وزارت آموزش و پرورش سال 87، دریافت لوح تقدیر از سوی رئیس‌جمهور سال 86، انتخاب به عنوان بانوی موفق ایرانی در همایش ملی فرهنگ فاطمی، ثبت اختراع دستگاه اندازه‌گیری پیش‌لرزه‌های زلزله، دریافت مدال برنز از پنجاه و ششمین مسابقات اختراعات جهان، دریافت مدال برنز از اتحادیه انرژی اروپا سال 2007، کسب رتبه برتر طی چهار سال متوالی از جشنواره الگوهای برتر تدریس معلمان، عضو بنیاد ملی نخبگان ایران و ده‌ها مورد دیگر از افتخارات کسب شده از سوی این بانوی ایرانی است. زهرا هادیان، معلم درس جغرافیا و زمین‌شناسی در دبیرستان دخترانه فتح‌المبین شهرری و مدرس رشته سنگ‌شناسی در دانشگاه فرهنگیان است. او امسال برای پنجمین بار موفق به کسب عنوان معلم نمونه تهران و برای نخستین بار نیز رتبه معلم نمونه در سطح کشوری از سوی وزارت آموزش و پرورش شده است. روز معلم بهانه‌ای شد تا با این معلم نمونه به گفت‌وگو کنیم.
کد خبر: ۵۵۹۰۲۹

خاطره اولین روز تدریس‌تان حتما شنیدنی است. از آن روزها برایمان بگویید.

برای اولین بار که قرار شد کار تدریس را شروع کنم، روز عجیب و به یادماندنی برایم بود. خوب یادم هست اولین روزی که باید سر کلاس درس حاضر می‌شدم خیلی اضطراب داشتم، بیشترین نگرانی من از این بود که نتوانم از عهده اداره کلاس بربیایم، البته این دلشوره هیچ ربطی به معلومات عمومی و آمادگی علمی من نداشت، بلکه احساس می‌کردم شاید نتوانم آن طور که باید از عهده اداره کلاس و ارتباط برقرار کردن با دانش‌آموزانی که ممکن بود حتی از نظر جثه از من درشت‌تر هم باشند، بربیایم. یادم می‌آید اولین روز کارم، نامه ابلاغ را به مدیر مدرسه دادم و به جای این‌که بروم سر کلاس به خانه برگشتم!

پدرم یک کشاورز زحمتکش بود که در تمام دوران زندگی‌ام نقش مهمی در پیشرفت علمی من داشت و نصیحت‌های پدرانه‌اش همیشه چراغ راه زندگی‌ام بود. او آن روز با دیدن من که به جای رفتن به سر کلاس به خانه برگشته بودم، خیلی دلخور شد و کلی نصیحتم کرد، بعد از تمام آن حرف‌ها با خودم گفتم من برای معلمی انتخاب شده‌ام، پس اگر سرنوشت من این انتخاب‌شدن بوده حتما خداوند نیز توانایی این کار را در من دیده است، پس از فردای آن روز با اعتماد به نفس کامل سر کلاس درس حاضر شدم.

شما تاکنون بارها به‌عنوان معلم نمونه انتخاب شده‌اید، برای معلم‌های تازه کار از رمز موفقیت‌تان بگویید.

معتقدم دو عامل در موفقیت معلم نقش کلیدی دارد؛ اول این‌که معلم از نظر علمی بتواند همواره اطلاعات خودش را به روز کند و دوم این‌که معلم باید عاشق دانش‌آموز باشد، اگر معلم بخواهد صرفا به این دلیل که دانش‌آموزی شیطنت می‌کند یا به اندازه دیگر دانش‌آموزان درسخوان نیست، از آن دانش‌آموز بدش بیاید و او را به حال خود رها کند با این انرژی منفی قطعا دیگر نباید انتظار داشت که بتواند کلاس را به‌درستی اداره کند.

چندی پیش در مقاله‌ای با عنوان «آنچه یک معلم تازه کار باید بداند» نوشتم که در آن به مطالعات علمی به همراه تجربه سال‌های تدریس و آنچه در ارتباط با دانش‌آموزان به آن رسیده بودم، اشاره کردم. یکی از این پارامترهای مهم این بود که معلم باید با دانش‌آموز دوست باشد، البته نه به این اندازه که حرمت‌ها شکسته شود و حریم‌ها از بین برود.

یاد ندارم در این 23 سال دانش‌آموزی را با نام فامیل صدا زده باشم، در این سال‌ها شیوه رفتار من با دانش‌آموزان این طور بوده که اگر دلخوری هم بین من و دانش‌آموزی سر کلاس پیش آمده هیچ وقت نگذاشتم این دلخوری و بحث به جلسه دیگر کشیده شود و سعی کرده‌ام در همان جلسه با ترفندی موضوع را حل و فصل کنم.

شما هم از آن دسته معلم‌هایی هستید که معتقدند رابطه معلم و شاگرد نباید از چارچوب درس‌دادن و درس خواندن فراتر برود یا در این سال‌ها تلاش کرده‌اید که برای حل مشکلات شخصی آنها هم قدمی بردارید؟

به‌عنوان یک معلم بشدت معتقدم آموزش باید در کنار پرورش باشد. این که من بروم سر کلاس و بگویم کارم را انجام دادم و تمام شد حالا دانش‌آموز خودش می‌داند درس بخواند یا نه، از رسالت معلمی به دور است.

در این سال‌ها خداوند به من تحمل عجیبی داده که بتوانم شرایط دانش‌آموزانم را درک کنم. بندرت پیش آمده مشکل دانش‌آموزی را که بداخلاقی می‌کند یا درسش را نمی‌خواند به محیط خانواده‌اش کشیده باشم، بلکه همیشه سعی کرده‌ام مشکل را بین خودم و دانش‌آموز حل کنم که دانش‌آموزان هم از این قضیه استقبال کرده‌اند و البته موثر هم واقع شده است.

شما با امتیازی که به عنوان یک معلم نمونه برای خود کسب کرده‌اید، می‌توانید در بهترین مدارس تدریس کنید، پس چرا یک مدرسه دولتی در شهرری را انتخاب کرده‌اید؟ گویا شما شش سال اول آغاز کارتان را در مدارس روستاهای محروم گذرانده‌اید. انگیزه‌تان از این کار چه بود؟

بله، من اولین سال‌های تدریسم را (از سال 72 به مدت شش سال) با خدمت در روستاهای محروم و دورافتاده اصفهان آغاز کردم، البته یادم هست آن زمان هم برای اساس امتیازبندی که آموزش و پرورش منطقه انجام داده بود، امتیاز من به اندازه‌ای بود که بتوانم در یکی از مدارس داخل محدوده شهر اصفهان درس بدهم، اما خودم علاقه‌مند بودم کارم را با خدمت در روستاهای محروم آغاز کنم. فکر می‌کردم در روستاها دانش‌آموزان با استعدادی هستند که حق دارند معلم خوبی داشته باشند تا به آنها در کشف استعدادهایشان کمک کند.

من شش سال در مدارس روستاهایی مانند «چم حیدر باغ بهادران» اصفهان و «کچویه» و «هویه» از توابع قهدریجان تدریس کردم.

آن زمان امکانات خیلی کم بود. منزل ما در اصفهان بود، صبح‌ها باید از ساعت 7 صبح خودمان را به ایستگاه سر جاده می‌رساندیم تا بتوانیم سوار ماشینی شویم که معلم‌ها را از شهر به روستا می‌برد، به دلیل همین مسافت طولانی من و چند معلم دیگر شش روز در هفته را در خانه‌ای که در روستا اجاره کرده بودیم، می‌ماندیم.

در این 23 سالی که از عمر شغلی من می‌گذرد، سابقه تدریس در مدارس روزانه، نمونه و تیزهوشان را داشته‌ام، اما خودم ترجیح داده‌ام همیشه در مدارس دولتی و در مناطقی که نسبت به مدارس مرکزی و شمالی شهر محروم‌تر هستند، کار کنم؛ چون این طور راضی‌تر هستم.

تا حالا پیش آمده دانش‌آموزی را تنبیه هم کرده باشید؟

هرگز به خودم اجازه نداده‌ام رفتاری داشته باشم که موجب خرد شدن شخصیت دانش‌آموزی شود، پیش آمده دانش‌آموزی سر کلاس رفتار ناشایستی از خودش نشان دهد. در وهله اول سعی کردم 30 ثانیه سکوت کنم و به طور مستقیم به رویش نیاورم که متوجه شده‌ام این رفتارش خطاب به من بوده، اما بعد از کلاس با او صحبت و سعی کرده‌ام با لحنی مادرانه اعتماد و محبت او را به خودم جلب کنم.

معتقدم طبق گفته شهید رجایی «معلمی شغل نیست، ذوق و هنر است» این یعنی اگر دانش‌آموزی به اقتضای سنش اشتباهی کرد من نباید عکس‌العملی نشان دهم که او را جری‌تر کند، چون این کار ضعف مرا در جایگاه یک معلم نشان می‌دهد.

خیلی از معلم‌ها می‌گویند دانش‌آموزان امروزی از دانش‌آموزان گذشته خیلی جسورتر شده‌اند؛ بنابراین رفتار با آنها هم متفاوت و پیچیده‌تر شده است. شما چقدر این موضوع را تائید می‌کنید؟

من فکر می‌کنم مشکل اصلی این است که اعتقادات دانش‌آموزان امروز نسبت به دانش‌آموزان دوره‌های قبل ضعیف‌تر شده است. آنها خودشان را با کل دنیا می‌سنجند، فراوان دیده‌ام بچه‌ها فیلم‌های خارجی که در آن برخورد دانش‌آموزان در مدرسه با معلم‌ها را نشان می‌دهد، تحسین می‌کنند.

این واقعیت است که دانش‌آموزان در گذشته حرمت کلاس و معلم را بیشتر حفظ می‌کردند. به نظر می‌رسد حالا کمی مرزها را گم کرده‌اند و حرمت‌ها را زیر پا می‌گذارند.

اهل تبعیض گذاشتن بین دانش‌آموزان هستید؟

هرگز، فکر می‌کنم در این سال‌ها دیگر دانش‌آموزانم می‌دانند که برای من وضع خانوادگی‌شان هیچ وقت ملاک ارزشگذاری بین آنها نبوده است، برای من دانش‌آموز درسخوان یا دانش‌آموز شیطان ملاک تعیین نحوه رفتار با دانش‌آموزانم نبوده است.

طبق یک قرار همیشگی با خودم، در این سال‌ها همیشه دانش‌آموزانی را که ممکن است کمی شیطنت داشته باشند و گیرایی‌شان پایین‌تر باشد، در ردیف جلوی کلاس نشانده‌ام تا هم خودم حواسم به آنها باشد و هم آنها بیشتر در فضای درس قرار بگیرند.

یک خاطره تلخ و شیرین از این 23 سال تدریس برایمان بگویید.

وقتی دانش‌آموزان خودم را می‌بینم که حالا پس از گذشت سال‌ها در رشته‌های مهمی مانند زمین‌شناسی و پزشکی در بهترین دانشگاه‌ها درس می‌خوانند، واقعا خوشحال می‌شوم و افتخار می‌کنم سهم کوچکی در موفقیت آنها داشته‌ام.

از طرفی هر بار دانش‌آموزی را می‌بینم که به نوعی به دلیل مشکلات خانوادگی شرایط مناسب برای درس خواندن را از دست می‌دهد، قلبم واقعا به درد می‌آید.

بهترین هدیه‌ای که روز معلم گرفتید؟

وقتی در دبیرستان روستاهای هویه و باغ بهادران اصفهان درس می‌دادم، روز معلم یکی از دانش‌آموزان یک نقاشی زیبا کشید و گل‌هایی از حیاط مدرسه چیده و آنها را داخل پاکتی که با روبان تزئین کرده بود به من داد. داخل این بسته نامه‌ای گذاشته بود با این مضمون که شرمنده است، پولی برای خرید هدیه نداشته است.

این بهترین هدیه‌ای بود که در این سال‌ها از دانش‌آموزی گرفته‌ام و تا حالا هم آن را نگه داشته‌ام.

این پنجمین بار است که به عنوان معلم نمونه انتخاب می‌شوید. خودتان فکر می‌کنید چقدر شایستگی این انتخاب را داشته‌اید؟

فکر می‌کنم عملکرد هر فردی بهترین دلیل برای دفاع از کارش است؛ من در این 23 سال تدریس هیچ گاه خودم را فقط در جایگاه صرف معلمی که برود سر کلاس و درس بدهد و کاری را از سرش باز کند، ندیدم، بلکه همواره خودم را در کنار دانش‌آموزانم در حال تحقیق و پژوهش دیدم.

البته در این راه نمی‌توانم کمک‌های بی‌دریغ پدر مهربان و همسر دلسوزم را نادیده بگیرم، چون اگر حمایت‌های آنها نبود شاید نمی‌توانستم به این جایگاه برسم.

پوران محمدی / گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها