در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ماموران در گام بعدی به تحقیق از همسایه شاکی پرداختند. او گفت: وقتی سنگی به شیشه خانهام خورد، کنجکاو شدم و احساس کردم از پشت بام صدای جیغ و فریاد به گوش میرسد. به آنجا که رفتم دو پسر دو و سه ساله همسایهمان را در حالیکه دست و پاهایشان بسته بود، دیدم. بسرعت آنها را باز کردم و در حالیکه نگران شده بودم شروع به جستجو در خانه کردم تا دو خواهر آنها را پیدا کنم، ولی اثری از انها نبود. همچنان مشغول گشتن بودم که چشمم به لکه خون افتاد در حالیکه بشدت ترسیده بودم با همسایهمان تماس گرفتم و از او خواستم بسرعت خودش را به خانه برساند.
کارآگاهان وقتی با معمای مفقود شدن دو خواهر چهارده و پنج ساله مواجه شدند، سعی کردند سرنخهای لازم را به دست بیاورند. آنها مطمئن شدند هیچ غریبهای با توسل به زور وارد خانه نشده است. از سویی خون فقط در یک نقطه ریخته شده بود و جای دیگری لکه و ردی وجود نداشت و همین مساله ماجرا را مرموزتر میکرد. آنها بعید ندانستند این واقعه زیر سر دختر چهارده ساله به نام اعظم باشد، ولی نمیتوانستند با قاطعیت صحبت کنند؛ زیرا احتمال به قتل رسیدن او و خواهرش نیز وجود داشت. این احتمال وقتی بیشتر شد که متخصصان پزشکی قانونی با انجام آزمایشهای تخصصی اعلام کردند خون کشف شده متعلق به انسان است.
پدر و مادر اعظم از سرنوشت دو فرزند خود نگران بودند و پلیس نیز نتوانسته بود سرنخی از واقعه به دست بیاورد. کارآگاهان مدارک و دلایل کافی برای اثبات یا رد سه فرضیه آدمربایی، قتل و فرار از خانه نداشتند تا اینکه سرنخی به دست آمد مبنی بر اینکه اعظم و خواهرش بتازگی در رستورانی دیده شدهاند. ماموران به رستوران موردنظر رفتند و عکس دو خواهر را به کارکنان انجا نشان دادند و مطمئن شدند دو خواهر هنوز زنده هستند و از سویی آدمربایی نیز در کار نیست.
در حالیکه تحقیقات پیشرفت کرده بود، پلیس به تجسسها ادامه داد و بالاخره ردپایی از دو خواهر به دست آورد و فهمید آنها در باغی در حوالی شهر زندگی میکنند. ماموران وقتی به آنجا رفتند اعظم و دختر خردسال را مشاهده کردند.
اعظم وقتی تحت بازجویی قرار گرفت به سرقت طلا و جواهرات و فرار از خانه اعتراف کرد. او درباره انگیزهاش از این کار گفت: پدرم همیشه من را کتک میزد و دیگر نمیتوانستم رفتارهایش را تحمل کنم، برای همین به فکرم رسید از خانه فرار کنم و برای این کار باید نقشهای میکشیدم تا دیگر کسی دنبالم نگردد و همه خیال کنند من و خواهرم مردهایم، برای همین دست و پای دو برادرم را بستم و آنها را به پشتبام بردم. بعد خودزنی کردم و کمی خون در گوشهای از خانه ریختم و آخر سر هم طلا و جواهرات را سرقت کردم و خواهرم را برداشتم و از خانه بیرون آمدم.
اعظم در ادامه اعترافاتش گفت: حدود یک ماهی که از خانه فراری بودیم بصسختی جایی برای خوابیدن پیدا میکردیم و باغی را هم که در آن شناسایی شدیم تازه پیدا کرده بودیم و شبها در آنجا پنهان میشدیم.
این دختر نوجوان اگرچه زندانی نشده اما پروندهای علیه وی تشکیل شده و او باید به خاطر سرقت و فرار از خانه در برابر قاضی پاسخگو باشد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: