تخریب رقیب با بولدوزر

اگر جناب سعدی فرمود: «بیار آنچه‌داری زمردی و زور»؛ اولا در قرن هفتم بود که امکانات نرم افزاری نبود؛ در ثانی در مقام مقابله با دو هندوی قطاع الطریق در راه بلخ بود که قصد تخریب و قتال داشتند و اسنادش هم موجود: «به دست یکی چوبی و در بغل آن دیگر کلوخ کوبی!»
کد خبر: ۵۵۵۴۶۸
تخریب رقیب با بولدوزر

اما میدان رقابت‌های انتخاباتی، مجال این معرکه و محل این مصاف‌ها نیست. صاف‌تر از این حرف‌هاست. طرف هرچه زور دارد، نه در بازوهایش، که در منطق و استدلال و برهان و گفت‌وگویش باید بریزد و بیاورد. چنان که در همان قرن هفتم، جناب مولانا بدان اشارت کرد: «دلایل قوی باید و معنوی‌/ ‌نه رگ‌های گردن به حجت قوی.»

در مواقع مناظره و مقابله آرا و اندیشه‌های گوناگون، همین جناب سعدی شیرین زبان، به وضوح اصرار و اقرار دارد که: «کنونت که امکان گفتار هست‌/‌بگو ای برادر [و ایضا ای خواهر] به لطف و خوشی». دعوا که نداریم. آنچه داریم، التماس دعاست، نه التماس دعوا!

باری این روزها که باز تنور انتخابات یازدهمین دورۀ ریاست جمهوری دارد کم کم داغ می‌شود، مجددا بازار طرح و شرح این بحث‌ها گل انداخته و البته لازم هم هست. آدمیزاد شیر خام خورده و فراموشکار است. ممکن است بعضی‌ها از خاطر ببرند که نباید تخریب کرد. تخریب؛ یعنی خراب کردن دیگران، یکی از بدترین بداخلاقی‌های انتخاباتی است. بداخلاقی که فقط خالی‌بندی و فیل هواکردن و زمین را به آسمان دوختن برای کسب رأی بیشتر نیست. دامنه‌اش خیلی گل و گشاد است.

حقیر که فعال سیاسی نیست، اما بسیاری از فعالان سیاسی معتقدند که گاه متأسفانه مرز میان نقد و تخریب روشن نیست و این مرز باید از سوی نامزدها و رسانه‌ها شناسایی و رعایت شود.

نشود، همین می‌شود که الآنه در سطح برخی سایت‌ها و روزنامه‌ها مشاهده می‌شود. طرف به اسم نقد، می‌زند کل ساختمان شخصیت فرد را از بیخ خراب می‌کند. انگار از خراب آباد آمده!

بسته پیشنهادی: یک طنزپرداز که فرق بین «دوغ» و «دوشاب» و «انتقاد» و «انتقام» را بیش از همه باید بفهمد و رعایت کند که طنزش به هجو منتهی نشود؛ بشدت چند ریشتر با هرگونه تخریب مخالف است و پیشنهادهایی هم دارد:

1ـ کارت اخطار: به نامزدها و ستادهای آنها در مدت تبلیغات انتخاباتی، در صورت مشاهده هرگونه تخریب، کارت زرد و قرمز داده شود. اگر بیش از حد شد، از زمین بازی خارج شوند. بهتر است که داخل باشند و خارج بزنند.

2ـ شناسایی تخریب: گروه‌های تخریبچی تشکیل شود. بروند نامزدهایی را که در کار تخریب‌اند؛ شناسایی، کشف و خنثی کنند. از آنها بپرسند که: «آخه برادر من، تخریبچی؟...» در حقیقت، اخلاق را خراب می‌کنی. «چو از قومی یکی بی دانشی کرد‌/‌ نه که را منزلت ماند، نه مه را». باز هم همان جناب سعدی فرمود. ممکن است بداخلاقی یک کاندیدا، امروز علی الظاهر به نفع ما باشد، اما همین بداخلاقی، زمانی دیگر و به شکلی دیگر دامن خود ما را خواهد گرفت. فلذا سرچشمه شاید گرفتن به بیل...!.

3ـ شورای تشخیص: یک شورایی متشکل از خردمندان اهل تمیز که نقد و تخریب را مثل کف دست خود بشناسند، ایجاد شود که موارد نقد و تخریب را اعلام کنند. این نیاز از قرن‌ها پیش احساس می‌شده. شما دیوان حافظ را باز کنید:«نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟.....»

4ـ بدان، خوبان: مردم همه مدرسه رفته‌اند. مثل آن ایام، یک جدولی روی کاغذ درست کنند و بگذارند جیب بغلشان که در این یکی دو ماه تبلیغات همیشه همراهشان باشد. بالای ستون سمت راست جدول نوشته شده باشد «خوبان» و بالای ستون سمت چپ: «بدان». البته منظور، بد و خوب نسبی و انتخاباتی است. هر کاندیدایی که بد اخلاقی و تخریب کرد، اسمش را یواشکی بنویسند در ستون سمت چپ که نخواستیم نامش فاش شود.

رضا رفیع

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها