از 90 هزار تومان در روز تا بهشت‌زهرا

کاسبی به قیمت جان

چند روز قبل با دیدن ترافیک خیابان میرداماد تهران و حساب سرانگشتی فهمیدم که با این حجم عظیم ترافیک، حداقل یک ساعت دیگر به میدان انقلاب می‌رسم. جالب بود در همین لحظه یک موتورسوار جوان، مسافرش را پیاده کرد و وقتی چشمم به موتوری افتاد، چیزی شبیه یک وسوسه ذهنی به سراغم آمد و با خودم فکر کردم که خیلی زودتر از زمانی که پیش‌بینی کرده بودم می‌توانم به مقصد برسم.
کد خبر: ۵۴۷۷۶۸
موتورسواری به شرط زود رسیدن

کرایه را 8000 تومان تعیین کرد، اما با کمی چانه‌زدن به 5000 تومان راضی شد و قول داد در کمتر از 20 دقیقه به میدان انقلاب برسیم.

هر چه با خودم فکر کردم نفهمیدم چطور می‌خواهد تا 20 دقیقه دیگر از این سر شهر به آن سر شهر برسد، اما با سرعت سرسام آوری که داشت مثل ماهی در بین ماشین‌ها لیز می‌خورد و تقریبا هیچ ماشینی به گرد پای سرعتش نمی‌رسید.

بدتر از همه آن‌که تقریبا هیچ قوانین راهنمایی و رانندگی هم باقی نماند که آن را نشکند و بدون توجه به اطرافش، فقط گاز می‌داد.

وقتی در میان همهمه بزرگراه، سر صحبت را بازکردیم، می‌گفت که پیک موتوری یک شرکت پخش دارو در تهران است و 500 هزار تومان حقوق می‌گیرد، اما زندگی مستاجری و پدر خانواده بودن باعث شده که از ساعت پنج عصر به بعد هم با موتورش مسافرکشی کند و معادل حقوق همان شرکت هم از مسافرکشی در بیاورد.

تا گرم صحبت بودیم، دیدم به قولش عمل کرده و زیر 20 دقیقه به میدان انقلاب رسیده‌ایم. پیاده که شدم، حس کردم چند کیلو از وزنم کم شده است.

حالا هنوز هم وقتی به خاطره جنون‌آمیز آن روز فکر می‌کنم می‌بینم که خیلی راحت امکان داشت در آن سرعت بالا، بدون کلاه ایمنی و بدون رعایت قوانین رانندگی، هر دوی ما از دایره زندگی محو شویم و زیر 20 دقیقه به جمع درگذشتگان ملحق شویم.

امین جلالوند - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها