بحران سیاسی یمن با توافق سران رژیم و مخالفان به پایان رسید؛ مخالفانی که موج و هیجان انقلاب‌های عربی آنها را به خیابان کشانده بود. هیچ تغییر بنیادینی اتفاق نیفتاد. هنگامی که طرفین از بیرون راندن یکدیگر از صحنه ناامید شدند، بر سر نقشه راهی توافق کردند که مورد حمایت شدید عربستان سعودی و آمریکا بود.
کد خبر: ۵۴۴۲۲۸
انقلاب یمن چگونه دزدیده شد؟

به دلیل آن که این نقشه راه بین دو گروه درگیر در داخل خود رژیم شکل گرفت، اکثر یمنی‌ها نگران این هستند که رژیمی بدتر از گذشته، اما با همان شکل و شمایل سابق روی کار آمده باشد.

علی عبدالله صالح، رئیس‌جمهور سابق یمن پس از انتخابات ماه فوریه 2012 قدرت را به تنها نامزد موجود که معاون قدیمی‌اش بود، واگذار کرد.

دولت در حال حاضر بین حزب صالح و سه حزب اصلی مخالف آن که شامل اسلامگراها و سوسیالیست‌هاست تقسیم شده است.

صالح که به باور حامیانش هنوز رهبر نمادین کشور به حساب می‌آید، رهبری حزب متبوع خود را بر عهده دارد؛ حزبی که در پارلمان کنونی بیشترین کرسی‌ها را در اختیار دارد.

حال سوال اینجاست که چرا انقلاب مردمی یمن این گونه به خطا رفت؟ چرا این خیزش مردمی به تغییری اساسی و مهم منتهی نشد؟

جواب ساده‌اش این است که یک گروه از رژیم صالح با کشاندن جوانان تحریک شده از انقلاب‌های مردمی به خیابان‌های یمن، این انقلاب را ربودند.

رهبری این گروه بر عهده ژنرال علی محسن بود که قدرتمند‌ترین فرد نظامی این کشور به حساب می‌آید.

او همچنین پسر عموی عبدالله صالح و معتمدترین فرد به او طی 33 سال حکومتش بر یمن بوده است. این رژیم براساس شبکه‌های حامی این دو نفر شکل گرفته بود.

تنها تفاوت عمده و مشخص میان این دو این بود که عبدالله صالح سکولار بود و محسن اسلامگرا. هنگامی که محسن الاحمر در ماه مارس سال 2011 از رژیم صالح جدا شد، ارتش، رهبران قبایل و رهبران مذهبی مخصوص به خود را داشت.

این موضوع برای صالح نیز دقیقا صدق می‌کرد و پسران و برادرزاده‌هایش ارتش او را تحت کنترل خود داشتند.

احزاب سیاسی یمن در این درگیری چندان نقش مهمی نداشتند. آنها در واقع نیروهای زیردستی بودند که تحت تاثیر این دو نفر و رقبای نظامی، قومی و مذهبی‌شان قرار داشتند.

تنها عامل دلهره‌آور، عجیب و تازه برای محسن و صالح مردم جوانی بودند که به اراده خود و به صورت غیرقابل پیش‌بینی به خیابان‌ها آمده بودند؛ جوانانی که در ابتدای این خیزش هیچ راهنمایی را از هیچ حزب یا گروهی سیاسی دریافت نمی‌کردند.

جدایی محسن از شریک قدیمی‌اش، نشان‌دهنده توطئه میان این دو برای فریب این انقلابیون جوان و بی‌‌تجربه بود.

در حال حاضر برخی از افراد نزدیک به این دو می‌گویند که آنها با توطئه علیه مردم سعی کردند از خود در مقابل تظاهرکنندگان حمایت کنند.

این دو آن زمان و هم‌اکنون به گونه‌ای عمل می‌کنند که گویی دشمن قسم خورده یکدیگر هستند، اما در حقیقت آنها هنوز دوست، شریک و یار یکدیگر به حساب می‌آیند.

نزدیکان محسن و صالح داستان‌های فراوانی در مورد توافقات و توطئه‌های پنهانی این دو نفر دارند.

به عنوان مثال آنها از نشست‌های مخفیانه‌ای سخن می‌گویند که در یکی از قصرهای مجلل در روستای سنهان در 30 کیلومتری شرق پایتخت برگزار می‌شد.

فرزندان این دو نیز در این قصرها همراه محافظانشان با یکدیگر دیدار داشته و هیچ زد و خوردی نداشته‌اند. اگرچه طی دو سال بیش از صدها نفر از مقامات امنیتی و نظامی یمن ترور شده‌اند، اما تا به امروز هیچ یک از اعضای این دو خانواده در این ترورها جان خود را از دست نداده‌ است.

دومین توضیح در واقع آرزوهای سیاسی و مذهبی فردی هفتاد ساله همچون ژنرال محسن است که اخیرا اعلام کرده مرد نخست و نه مرد دوم رژیم صالح است بنابراین، او در میان جوانان انقلابی فرصتی طلایی به دست آورد تا از رژیم صالح جدا شده و همراه شرکایش قدرت را به دست بگیرد.

این شرکای رهبران اعضای حزب اصلاح وابسته به اخوان‌المسلمین یمن بودند که بزرگ‌ترین حزب اسلامگرای این کشور به حساب می‌آید.

اگرچه دلایل متعددی برای شکست انقلاب جوانان یمنی وجود دارد، اما بسیاری از مردم این کشور ژنرال محسن و شرکای مذهبی و قومی‌اش را به خاطر ربودن این انقلاب مورد سرزنش و انتقاد قرار می‌دهند.

یکی از فعالان یمنی به نام علی عزی امین در این زمینه می‌گوید: «اگر علی محسن به جوانان تظاهرکننده نپیوسته بود، انقلاب موفق می‌شد و به تمام اهدافش می‌رسید».

با این حال، برخی تحلیلگران دلایل دیگری برای شکست این انقلاب عنوان می‌کنند.

علی ابو لجوم، از فعالان سیاسی یمن در این زمینه اظهار می‌‌کند: نفوذ رهبران قبایل، علاقه وافر مردم این کشور به جویدن ماده مخدر «خط» و ضعف احزاب مخالف که در واقع نمونه‌های مشابه اما کوچک‌تر خود رژیم بودند، ازجمله دلایلی است که باعث شد این انقلاب به شکست بینجامد.

یونس شجاع‌الدین، یکی دیگر از فعالان این کشور به نقش رهبران مذهبی، قومی و نظامی در این شکست اذعان دارد، اما عاملی منطقه‌ای را نیز به این موضوع اضافه می‌کند.

او می‌گوید عربستان سعودی دوست ندارد انقلاب یمن به سرانجام برسد چراکه ممکن است همین اتفاق در عربستان نیز بیفتد. بنابراین آنها به همین دلیل، از رهبران قومی و نظامی و علمای مذهبی در یمن حمایت کردند. در واقع ائتلاف همین رهبران باعث شد تا رژیمی بدتر از گذشته سر کار آید.

نجیب غلاب، تحلیلگر مسائل سیاسی و نویسنده سه کتاب در مورد بحران سیاسی یمن می‌گوید که علی محسن نیروهای سنتی و محافظه‌کار درون رژیم را رهبری می‌کند و هنگامی که صالح به حمایت از نیروهای سکولار و لیبرال پرداخت، محسن و همراهانش بسیار عصبانی شده و از او جدا شدند.

غلاب این گونه نتیجه‌گیری می‌کند که انقلاب جوانان هدیه‌ای آسمانی برای علی محسن و رهبران قومی و مذهبی بود تا بتوانند صالح را کنار بزنند و این اتفاق نیز افتاد. این رهبران به خوبی می‌دانستند چگونه رژیمی همچون گذشته، اما بدون وجود علی عبدالله صالح به وجود آورند.

منبع: الاهرام انگلیسی
مترجم: علیرضا ثمودی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها