از روزی که فرمان سوادآموزی در کشور صادر شد تا امروز 35 میلیون نفر به کلاسهای نهضت رفتهاند؛ اما از این تعداد فقط دو میلیون نفر موفق به گرفتن مدرک معادل پنجم ابتدایی شده اند و بقیه افراد در مراتب پایینتر متوقف شدهاند.
این در حالی است که آمار دقیقی هم در دست نیست که نشان دهد از این تعداد که راهی نهضت شدهاند چه تعدادشان به مرور زمان، درسها را فراموش کردهاند و بازگشت به بیسوادی داشتهاند.
علی باقرزاده، رییس سازمان نهضت سوادآموزی که دیروز در جمع خبرنگاران حاضر شده بود نیز از این بابت نگران است و میگوید همه دلواپسیاش از بابت بیسوادان مدرک به دستی است که شاید تا حالا دوباره به میدان بیسوادی پاگذاشته باشند.
او رییس سازمانی است که همه او و دستگاه تحت فرمانش را مسوول تداوم بیسوادی در کشور میدانند در حالی که باقرزاده برخلاف رسم معاونان وزیر، هم خودش از منتقدان سرسخت ریشه کن نشدن بیسوادی در کشور است و هم برای بقای بیسوادی در ایران دلائل محکمه پسند دارد.
او دیروز آمارهای دردناکی ارائه داد؛ اینکه 62 درصد از جمعیت 9 میلیون و 719 هزار نفری بیسوادان، افراد بالای 50 سالند، اینکه 38 درصد جمعیت بیسواد بالای ده سال و کمتر از 50 سال، شش تا چهل و نه سالهاند، اینکه سه میلیون و 456 هزار بیسواد کشور بین 30 تا 49 سال دارند و اینکه 12درصد از افراد شش تا بیست و نه ساله سواد ندارند.
بیسواد تولید نمیشود
اما بدترین آمار باقرزاده مربوط به بیسوادی در کودکان، نوجوانان و جوانان است. نتایج سرشماری سال 90 که از امروز تا سرشماری سال 95 به آن استناد خواهد شد، نشان میدهد که 5 درصد افرادی که شش تا 19 سال دارند، جزو بیسوادان شمرده شدهاند و 2 درصد از کودکان شش تا 9 سال که هنوز به مدرسه نرفتهاند بخشی از آمار سه میلیون و 456 هزار نفری بیسوادان ایران را تشکیل میدهند.
اگر این درصدها به رقم حساب شود، مشخص میشود که 172 هزار و 800 نفر در کشور در گروه سنی شش تا 19 سال قرار دارند؛ اما همچنان بیسواد مانده اند در حالی که این رقم در گروه سنی شش تا 9 سال نیز 69 هزار و 120 نفر است.
وقتی صحبت از کودکان، نوجوانان و جوانان در میان است این رقمها بسیار بزرگ است؛ اما علی باقرزاده میگوید در علم آمار این عددها به چشم نمیآید.
رییس سازمان نهضت سوادآموزی و معاون وزیر آموزش و پرورش البته موضعی منفعل در قبال بیسوادی کودکان ندارد، چون حرفش این است که بیشتر این بچهها اگر معلول یا تبعه بیگانه نباشند، متعلق به خانوادههای آسیب دیده اند که پدر و مادر راه ورودشان به مدرسه را بستهاند.
او میگوید در کشورهای دیگر وقتی شهروندان میبینند کودکی از تحصیل بازمانده و خانواده سدراه او شدهاند، بارها با دستگاه قضایی تماس میگیرند و تا سرو سامان گرفتن اوضاع دست از پیگیری برنمیدارند؛ اما در ایران هیچکس نسبت به بیسوادی کودکان حساسیت ندارد. اما با این حال او آمار کودکانی را که از تحصیل بازماندهاند، آمار معنا داری نمیداند و در پاسخ به سوال جامجم که خواستار رفع این تناقضات بود، قاطعانه تاکید کرد که مدتهاست در کشور، بیسواد تولید نمیشود.
اسم، پول، نیرو
بیسوادی در هر کشوری در فقر فرهنگی و اقتصادی ریشه دارد مثل آن گروه از خانوادههای ایرانی که اعتیاد و نگاه کاسبکارانهشان به کودکان مانعی بزرگ برای باسواد شدن بچههاست، اما علی باقرزاده این عامل را علتی در کنار سایر علل میداند که وقتی مثل امروز دست به دست هم میدهند بیسوادی در جمعیت مولد و اثرگذار کشور را به سه میلیون و 456 هزار نفر میرساند.
به گفته او از روزی که موضوع ریشه کنی بیسوادی در کشور مطرح شد، سوادآموزی امری ساده تلقی شد برای همین دیگر کسی به فکر جذب افراد متخصص و ماهر در چرخه سوادآموزی نبود در حالی که تثبیت سوادآموزی نیاز به آموزشیاران با تجربه و کاردان دارد.
این در حالی است که در تمام این سالها دانشگاهیان نیز خودشان را از حوزه سوادآموزی جدا دانستند و به سهم خود برای ریشهکنی بیسوادی آستین بالا نزدند؛ همینطور سایر دستگاههای مسوول که خودشان را کنار کشیدند و نهضت سوادآموزی را تنها گذاشتند.
البته به زعم باقرزاده، بزرگترین علت ریشه کن نشدن بیسوادی در 33 سال گذشته این بوده که هیچگاه اسامی و نشانی افراد بیسواد در اختیار نهضت قرار نگرفته تا آنجا که کارشناسان این سازمان مجبور شدهاند برای پیدا کردن افراد باسواد، در تک تک خانه را بزنند، بیسوادان را شناسایی کنند و با هزار ترفند آنها را به کلاسهای نهضت بیاورند.
حالا هم پروژه ریشهکنی بیسوادی همین مشکل را دارد. آمارهایی که موجود است فقط میگوید که مثلا در شهر تهران صد هزار بیسواد زندگی میکند که چون اسم و نشانی از آنها در دست نیست پیدا کردنشان مثل یافتن سوزن در انبار کاه است.
البته مشکل فقط نبود نام و نشانی نیست، بلکه آنطور که علی باقرزاده میگوید با سواد کردن همه سه میلیون و 456 هزار بیسواد کشور به 1750 میلیارد تومان پول نیاز دارد که به خاطر اولویت نداشتن سوادآموزی و همچنین تنگناهای مالی دولت فقط بودجه سوادآموزی سال 91، 50 میلیارد تومانش تخصیص نیافته است.
برای همین است که او ریشهکنی بیسوادی در کشور را ـ که تا پایان برنامه پنجم توسعه (پایان سال 94) وقت دارد ـ منوط به دانستن اسامی بیسوادان، تخصیص اعتبار و داشتن نیروهای متخصص و مسلط به سوادآموزی میداند؛ هر چند به گفته وی تا وقتی جامعه درک نکند که یک فرد بیسواد هم آسیبدیده است، هم آسیبپذیر و هم آسیبرسان که بیسوادیاش چهرهای زشت به اجتماع میدهد، صفر کردن جمعیت بیسوادان شبیه یک رویای دور از دسترس است.
مریم خباز - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد