چه کسی میگوید مرگ و زندگی با هم در یک تن جمع نمیشوند؟ چهبسا مردههایی که زندهاند و چه بسیار زندههایی که سالهاست مردهاند و فقط نفس میکشند.
او هم یکی از آن مردههای زنده است که گرچه ظاهرا زیر سنگی از مرمر خفته است، گرچه دیگر ریههایش از هوا پر و خالی نمیشود، اما زنده است و از روزی که به خیال خیلیها مرگ او را در آغوش کشیده، زندهتر شده است؛ دوم دی امسال را میگویم که او و بقیه آتشنشانها، به بزرگراه آزادگان اعزام شدند تا قربانیان تصادف چند خودرو را از میان آهنپارهها بیرون بکشند و جواد در حال نجات آنها، با خودرویی سنگین تصادف کرد و در بیمارستان دچار مرگ مغزی شد و خانوادهاش، اعضای بدنش را نیز اهدا کردند تا حتی سفرش از دنیای فانی ما آدمها نیز، خاص و متفاوت باشد.
جواد حالا زیر خاک است، اما لابد دلش برای همسرش که فقط یک سال از زندگی مشترکشان گذشته بود و طفلک بیست روزهاش تنگ میشود، برای خانهاش، برای پدر و مادرش، برای بستگانش و برای رفقای آتشنشانش که همهشان میدانند شاید روزی صفحه آخر پرونده کاریشان، مثل جواد شهادت باشد.
مرگ برای جواد اما تلخ نیست و شاید حالا حتی دردش از روزهایی که در دنیای ما میزیست هم کمتر شده است، آخر میدانید گردن و پای چپ او در دی سال گذشته در عملیات اطفای حریق بشدت آسیب دیده بود و گاهی دردش بر میگشت و دلش را ریشمیکرد.
همیشه گفتهاند شهدا زندهاند، پس جواد محمدی هم زنده است و اصلا چه کسی میتواند زندهتر از او باشد؛ زندهتر از شیرمردی 29 ساله که پر از آرزوهای زیر خاک برده است و با این حال، زیر آن سنگ مرمرین با فکر کردن به کسانی که جانشان را نجات داده است، از شوق لبریز میشود و آرام میگیرد.
مریم یوشیزاده - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگوی اختصاصی روزنامه «جامجم» با عضو شورای سیاسی جنبش امل و نماینده پارلمان لبنان عنوان شد
بهروز افخمی در گفتوگو با «جامجم» از انگیزههای خود برای ساخت 90 دقیقه پایانی زندگی طیب گفت