زبانم لال، شاید اگر شاپرک زبان ‌داشت و می‌توانست صحبت کند، حتما به عنوان یک حشره راستگو به شما می‌گفت که از آغاز آفرینش تا همین یکی دو سال پیش اصلا نمی‌دانست معنی نامش چیست، تا آن که بانک مرکزی، آن را تعریف کرد: «شبکه الکترونیک پرداخت کارتی» و در اینجا بود که شاپرک قصه ما دوتا شاخک داشت، مهرورزانه، دو تای دیگر هم به آن اضافه شد و رفت روی شانه رئیس بانک مرکزی نشست و تشکر کرد.
کد خبر: ۵۲۲۶۱۴

و اما تعریف‌های زیادی از شاپرک و تشکیلات آن و این که شاپرک آمده تا از طریق دستگاه‌های کارتخوان خود در فروشگاه‌ها و مغازه‌ها (موسوم بهPOS ) که اخیرا حتی روی برخی گاری‌های باقالی فروشی و لبوفروشی نیز مشاهده شده است؛ از بار و فشار شبکه شتاب و دستگاه‌های خودپرداز متصل به آن (موسوم به ATM) در جهت راحتی بیشتر مردم بکاهد. و اینجا بود که حتی شاپرک‌ها نیز گفتند احسنت!

و اما جونم واسه عزیزای دلم بگه؛ شاپرک قصه ما که حالا از طریق شبکه الکترونیک دولت الکترونیک به همه جا و به‌هر سوراخ و سمبه‌ای وصل شده و حتی سر از روی گاری‌های باقالی فروشی و لبوفروشی سر چهارراه‌ها و دم مدارس دارای بخاری نفتی چکه‌ای هم درآورده بود و شونه‌هاش زیر بار این همه کار ترک خورده؛‌ یه دفعه کم آورد و یه روز به رئیس بانک مرکزیش گفت: «دیگه من نمی‌کشم!»

ـ اتفاقا من هم نمی‌کشم. چیه این سیگار لعنتی!

ـ بابا من اونو نمی‌گم. فشار کار شبکه رو نمی‌کشم.

و اینجا بود که اشکی از گوشه چشم تمامی کارمندان بانک مرکزی در تمامی طبقات آن بیرون چکید و نزدیک بود سیل بشود و برود داخل ایستگاه متروی میرداماد، که باز رئیس مهربان و خوشفکر بانک مرکزی، چرخی زد و فکری کرد یک روز ـ بلانسبت مثل ارشمیدس ـ از اتاقش بیرون دوید و گفت: «یافتم....یافتم....». بعد هم دستی از سر نوازش بر سر شاپرک کشید.

و صبح روز بعد از طریق همه رسانه‌های عمومی به همه جا اعلام کرد که از حالا در جهت کاستن از فشار شبکه شتاب خودپردازها، در ساعات مشخصی از شبانه روز، شبکه شاپرک عمل می‌کند؛ یعنی که وقتی خریداری از فروشگاهی چیزی خرید، مثلا یک گرم گوشت، در دستگاه کارتخوان که کارت کشید، از حساب او کسر می‌شود اما بلافاصله و در همان لحظه به حساب فروشنده واریز نمی‌شود. با اجازه ملت، دولت سه چهار ساعتی امانتداری می‌کند و آن را سفت نزد خود نگه می‌دارد؛ آن‌گاه که شبکه خلوت شد، در ساعت مشخصی آن را به حساب صاحب فروشگاه واریز می‌کند که برود حالش را ببرد.

و به این ترتیب بود که شاپرک قصه ما یک نفس راحتی کشید و رفت باز روی شانه رئیس بانک مرکزی ـ که هنوز به‌رغم مسائل مربوط به ارز و سکه، محکم در جای خودش نشسته بود ـ نشست و مجددا از نامبرده تشکر کرد.

و اما بشنوید از اصناف و کسبه محترم بازار که هنوز «یک هفشده‌« روزی از این طرح گیج‌کننده قشنگ نگذشته بود که شروع کردند به ابراز ناراحتی و اعلام نارضایتی و در ادامه، حرف‌های بدبد به شاپرک بیچاره. و شاپرک قصه ما که دلش ترد بود، دلش شکست. این دفعه اما رفت روی شانه آن مرد خوشه اولی باقالی فروش نشست. حس کرد به او نزدیک‌تر است. باقالی فروش، اشکای شاپرک را پاک کرد و بدون این که بگوید باقالیت به چند؟....شروع کرد با شاپرک، به همنوایی:

شاپرک، خوابه قناری ‌‌/‌‌ چه جوری دووم میاری

گلا پژمرده و زردن ‌‌/‌‌ تو عجب طاقتی داری

و چون دید شاپرک خوش خوشانش شد،جوگیر شد و بازبه همنوایی و همسویی با وی ادامه داد:

واسه زخمات یه دوا نیست ‌‌/‌‌ دلم از دلت جدا نیست

توی این غربت جون گیر ‌‌/‌‌ یه نگاه آشنا نیست

شاپرک قصه ما اون قدر بیچاره زار زد تا دلش وا شد. بعد هم بلافاصله اشتهاش وا شد. یه دونه باقالی زپرتی خرید 50 تومن و برای باقالی فروش کارت کشید،اما دو تایی هرچه منتظر ایستادند، تا دو سه ساعت بعدش هم هیچ اس ام اس خبردهنده‌ای از بانک مرد باقالی فروش برایش نیامد که بفهمد پول باقالی اش چی‌شد؟..... این بود که شاپرک دلسوز ما خودش شخصا رفت بانک مرکزی و باز نشست روی شونه رئیسش و گفت:«ملت خیلی خوب منو می‌فهمند و از شاپرک راضی هستند، اما مشکلاتی هم دارند که تقاضای رسیدگی دارند و سلام رسوندن و گفتند که لطفا اقدامات لازم را مبذول بفرمایید.» رئیس بانک مرکزی که در قضیه آشفته بازار وحشتناک و خفن ارز و دلار و سکه، حتی یک بار هم از کسی عذرخواهی نکرده بود بابت طرح‌هایش؛ این بار در قضیه اشکالات و ایرادات شبکه الکترونیک پرداخت کارتی، به دلیل زبان نرم و صداقت کلام شاپرک، با تمام وجود تحت تأثیر وی قرار گرفت و روز بعد، روزنامه‌های سراسر کشور تیتر زدند که:«عذرخواهی بانک مرکزی برای اختلالات شاپرک.»

شاپرک قصه ما جوگیر شده بود و همچنان که می‌رفت، با خودش می‌خواند:

نمی‌دونم مث بارون ‌‌/‌‌ رو کدوم شونه ببارم؟....

که رئیس بانک مرکزی بالاخره سر از پنجره اتاقش در آورد و گفت:

روی شاخه‌ها، تو غربت ‌‌/‌‌ شاپرک من تو رو دارم.....

و شاپرک رفت و رفت تا دیگر از بیخ به‌دلیل آلودگی هوا دیده نشد. شاید رفته باشد برج میلاد که رفع اشکالات و ایرادات شبکه الکترونیک پرداخت کارتی را از بالا نظارت و مشاهده کند. در حاشیه، اگر کسی هم خدای نکرده، بد و بیراهی چیزی به شاپرک گفت، دامن او را نگیرد.

توضیح: ترانه‌های استفاده شده در متن فوق، از سرکار خانم فریبا وکیلی است که همین‌جا کمال تشکر را از ایشان و شاپرک مورد نظرشان دارم.

رضا رفیع

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها