همه آنها را می‌شناسند، حالا دیگر بیشتر مسافران دائم مترو می‌دانند هر زن و دختر جوانی که یک ساک بزرگ به دست یا کیف کوچک به کمر داشته باشد، یک فروشگاه جمع و جور سیار است. در بساط آنها همه چیز پیدا می‌شود؛ از شیر مرغ تا جان آدمیزاد! از مواد خوراکی و لوازم آرایشی و بهداشتی گرفته تا انواع پوشاک و لوازم تزئینی و بدلیجات.
کد خبر: ۵۱۴۷۳۷

راهروهای باریک واگن‌های مترو مدت‌هاست تبدیل به بازاری پررونق برای کار و کاسبی دستفروشان مترو شده است؛ معامله‌ای که هم مسافران مترو و هم دستفروشان از آن راضی به نظر می‌رسند.

دستفروشان مترو کم‌کم به جزء‌لاینفکی از زندگی مسافرانی که این وسیله حمل و نقل عمومی را برای رسیدن به مقصد انتخاب کرده‌اند، تبدیل شده است. حالا مدت‌هاست که مسافران مترو و دستفروشان به همزیستی مسالمت‌آمیز در کنار هم عادت کرده‌اند و حتی گاهی به شوخی می‌گویند اگر یک روز قرار باشد دستفروشان مترو اعتصاب کنند، جای خالی‌شان حتما احساس خواهد شد.

از 7ساله تا 70 ساله!

دستفروشی در مترو سن و سال نمی‌شناسد؛ از دخترک هشت ساله‌ای که بعدازظهرها در واگن‌های خط یک مترو فال حافظ و دستمال کاغذی می‌فروشد، دختران جوانی که از صبح زود تا اواخر غروب با ساک‌های نسبتا بزرگ یا کوله‌پشتی‌هایی که همراهشان است لباس زیر، لوازم آرایش و بدلیجات می‌فروشند تا پیرزن محجبه‌ای که کتاب دعا می‌فروشد، یا پیرمرد فرتوتی که به سختی تلاش می‌کند با حرکت در میان جمعیت برای مسواک و خمیردندان‌های در دستش مشتری پیدا کند.

دستفروشان مترو هم به کار و کاسبی مسالمت‌آمیز درکنار هم راضی هستند. قدیمی‌تر‌ها که باسابقه‌تر هم محسوب می‌شوند، هوای کوچک‌تر‌ها و تازه‌واردها را دارند؛ این را می‌شود از سلام و خسته نباشید گرمی که به هم می‌گویند بخوبی فهمید.

هرچند واگن‌های مردانه از حضور دستفروشان نسبت به واگن‌های زنانه خلوت‌تر است اما در میان آنها هم هر از گاهی پیرمرد یا مردان میانسالی که اجناس مورد نیاز مردان را می‌فروشند، دیده می‌شود.

از زن سرپرست خانوار تا دختر دانشجو

روزهای اولی که پای دستفروشان به واگن‌های مترو باز شد، هیچ کس حتی فکرش را هم نمی‌کرد روزی در میان دستفروشان مترو دختران جوان تحصیلکرده را هم ببیند.

اگر تا چند سال پیش دستفروشان مترو بیشتر زنان میانسال با پوششی معمولی بودند، حالا در میان آنها زنان و دخترانی با تحصیلات دیپلم و دانشجو هم دیده می‌شوند که برای تامین معاش یا آن طور که بعضی‌هایشان هنگام
درد دل با مسافران می‌گویند برای تامین مخارج تحصیل‌شان دستفروشی در مترو را انتخاب کرده‌اند.

در این میان زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست بیش از سایرین از این‌که توانسته‌اند کاسبی سالمی برای خودشان دست و پا کنند و لقمه نان حلالی به‌دست بیاورند، راضی به نظر می‌رسند.

بیشتر زنانی که در مترو دستفروشی می‌کنند معتقدند زنانه بودن محیطی که در آن کار می‌کنند از یک‌سو و شلوغی و عمومی بودن فضای ایستگاه‌های مترو باعث شده تا آنها اینجا احساس امنیت کنند.

هرچند تعداد زنان دستفروش در واگن‌های مترو به مراتب بیشتر از مردان دستفروش است اما در یکی دو سال اخیر کم و بیش می‌توان مردان میانسال و مسنی که در قسمت مردانه واگن‌های مترو، جلد مدارک شناسایی یا مسواک و خمیردندان و جوراب می‌فروشند ، هم دید.

شهرستانی، افغانی و...

دستفروشان مترو از هر قشری هستند و با هر زبانی و لهجه‌ای مشتریان اجناس خودشان را پیدا می‌کنند؛ هم تهرانی و هم شهرستانی.

از زن دستفروش میانسال چادری که آنقدر ساده و خجالتی است که به سختی می‌تواند فارسی صحبت کند و با همان کلمات دست و پا شکسته از مسافران می‌خواهد از او دونات و لواشک بخرند، تا پیرمردی که حتی نام مسواک و خمیردندان خارجی را که برای فروش به دستش داده‌اند، نمی‌تواند به درستی بگوید و کلامش باعث خنده مسافران می‌شود.

برخی‌هایشان هم قبل از این‌که لهجه‌شان نشان بدهد اهل کجا هستند، چهره‌شان همه چیز را می‌گوید، مانند آن زن میانسال با پوست روشن و لهجه غلیظ شمالی که در برخی ایستگاه‌های مترو آرد سبوس گندم می‌فروشد.

در کنار زنان میانسال دستفروش مترو با گویش شمالی، کرد، ترک و... که تعدادشان هم کم نیست، برخی‌ها هم لهجه خاصی ندارند. دختران جوانی که در مترو دستفروشی می‌کنند بیشتر از این گروه هستند.

طی چند سال اخیر بازار داغ دستفروشی در مترو پای افغانی‌ها را هم به مترو باز کرده است؛ زنان افغانی یا کولی‌هایی که کودکی را به پشت بسته و در میان ده‌ها زن دستفروش مترو که برخی‌هایشان ادعای داشتن حق آب و گل در اینجا دارند، تلاش می‌کنند برای اجناس شان مشتری پیدا کنند.

یک معامله شیرین

روزهای اولی که پای دستفروشان به ایستگاه‌ها و داخل واگن‌های مترو باز شد، بسیاری از مسافران نسبت به حضور آنها، سر و صدایی که برای فروش اجناس‌شان به راه می‌انداختند و حتی نوع جنس‌هایی که برخی از آنها می‌فروختند اعتراض داشتند و بلافاصله پس از پیاده شدن از مترو نارضایتی خود را از حضور دستفروشان مترو به نگهبانان ایستگاه‌ها یا حتی راهبران قطارها اطلاع می‌دانند.

مامورانی که در ایستگاه‌ها هم هر از گاهی داخل واگن‌ها سرکشی می‌کردند و با دیدن نایلون‌های بزرگ یا ساک‌های رنگارنگ دستفروشان بلافاصله اجناس‌شان را توقیف و دستفروشان را از واگن‌ها پیاده می‌کردند، اما حالا که دوسه سالی از آن روزها گذشته دیگر از آن بگیر و ببندها خبری نیست!

حالا با گذشت چند سال از آن روزها خیلی چیزها تغییر کرده است، دستفروشان مترو براحتی در ایستگاه‌های مترو منتظر رسیدن قطار می‌نشینند و با رسیدن قطار هم داخل واگن‌ها می‌شوند و کارشان را شروع می‌کنند. جالب این‌که وقتی مسافران از آنها می‌پرسند که نگران توقیف اجناستان نیستید، می‌گویند که بیشتر ماموران ایستگاه‌ها چون می‌دانند که آنها از سر نیاز و برای کسب درآمد خانواده مجبور به دستفروشی هستند، چشم‌شان را می‌بندند و فقط به تذکر بسنده می‌کنند.

مسافران مترو هم مسافران معترض چند سال پیش نیستند. وقتی پای صحبت‌شان می‌نشینی از این‌که می‌توانند در مسیر خانه تا محل کار بدون این‌که وقت اضافه‌ای بگذارند، هرچه که نیاز دارند، داخل مترو و با قیمتی مناسب‌تر از بیرون خریداری کنند، راضی هستند.

تقریبا جنسی نیست که دستفروشان آن را برای فروش داخل واگن‌های مترو نیاورده باشند. مسافران مترو هم معتقدند که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در بساط دستفروشان مترو می‌توان پیدا کرد. کار و کاسبی دستفروشان مترو آنقدر گرفته که حالا مسافران دائم مترو خوب می‌دانند اگر دنبال خرید جنس خاصی هستند، فروشنده آن را چه روزهایی و در کدام ایستگاه‌ها می‌توانند پیدا کنند.

خلاصه این‌که به نظر می‌رسد حالا هم مسافران از حضور دستفروشان راضی هستند و هم دستفروشان مترو حاضر نیستند بازار داغ مشتریان خود را به هیچ قیمتی از دست دهند.

در این میان مسئولان مترو نیز صرفا به این‌که فعالیت دستفروشان مترو غیرقانونی است، بسنده کرده‌اند و فقط تماشاگر این بازار اقتصادی کوچک هستند که در آن هم طرف خریدار و هم فروشنده از معامله‌ای که می‌کنند، کاملا راضی به نظر می‌رسند.

فوت و فن‌های جذب مشتری

مشتری جمع کردن فوت و فن خاص خودش را دارد، این یک اصل برای موفقیت در کار و کاسبی است. دستفروشی در مترو هم از این قاعده مستثنی نیست. دختران و زنانی که در واگن‌های مترو دستفروشی می‌کنند بیش از هر چیز با این موضوع کنار آمده‌اند که اگر بخواهند در این کار بمانند باید خجالت را کنار بگذارند. این توصیه دوستانه قدیمی‌تر‌ها به تازه‌واردهاست.

دیگر پوشش معمولی و سر و وضعی که حکایت از نیاز مالی فروشنده داشته باشد چندان کارساز نیست، این شگردها شاید برای متکدیان جواب بدهد اما برای دستفروشی در مترو چندان نسخه مناسبی نیست، چون آنها قرار است دستفروشی کنند، نه تکدیگری!

پوشیدن چادری پاره یا لباس‌های کهنه و رنگ و رو رفته یا همراه آوردن نوزادی شاید سال‌ها پیش برای مجاب کردن مشتریان به خرید اجناس از دستفروشان جواب می‌داد اما حالا دیگر خیلی وقت است که کارایی‌اش را از دست داده است. حالا دستفروشان مترو آموخته‌اند اول باید سر و وضع مناسبی داشته باشند. این اصل بخصوص از سوی زنانی و دخترانی که لوازم آرایش، لباس زیر، شال و روسری و... می‌فروشند کاملا رعایت می‌شود، چراکه آنها می‌دانند آراستگی در جلب مشتری بی‌تاثیر نیست.

نکته مهم دیگری که این معامله را هم برای دستفروشان و هم برای مسافران مترو شیرین کرده است، تفاوت قیمت اجناس این فروشندگان با اجناس مشابهی است که در مغازه‌های سطح شهر فروخته می‌شود؛ موضوعی که مسافران را از خریدشان راضی نگه می‌دارد.

اکرم یکی از دستفروشان قدیمی مترو است که لوازم آرایشی و بهداشتی می‌فروشد، می‌گوید: همه در مترو مرا می‌شناسند، حتی تعداد زیادی مشتری ثابت دارم که می‌دانند چه زمان‌هایی در کدام خط هستم و همان جا سراغم می‌آیند، حتی خیلی‌ها از بیرون مترو می‌آیند و به من سفارش تعداد زیادی از محصولاتم را می‌دهند. همه می‌دانند که می‌توانند مرا در مترو پیدا کنند، زیرا اگر هم ندانند کجا هستم با کمی پرس و جو از فروشنده‌ها پیدایم می‌کنند.

اوایل همراه با فروش کالا شماره تلفنم را هم به کسانی که مایل بودند. می‌دادم تا اگر بازهم درخواست خرید داشتند یا راهنمایی خواستند کمکشان کنم. حالا دیگر برای خودم کارت دارم و آن را به مشتری‌ها می‌دهم.

مردانی که در واگن‌های مردانه دستفروشی می‌کنند از این قاعده مستثنی هستند و فقط به گفتن نام محصول یا این‌که قیمت آن نسبت به سطح شهر ارزان‌تر است، بسنده می‌کنند. شاید هم نوع محصولاتی که می‌فروشند اجازه استفاده از تکنیک‌های خاص زنان دستفروش برای فروش اجناس‌شان را از آنها گرفته است.

دستفروشی؛ ویژگی انحصاری متروهای ایران

کشور ما ویژگی‌های منحصر به فرد بسیاری دارد که البته هر روز هم به تعداد آنها افزوده می‌شود. برخی از این ویژگی‌ها خیلی هم قدمت ندارد، بلکه ارمغان زندگی‌های مدرن شهری است که بعد از ورود به کشور ما با تغییراتی در محتوا و ظاهرشان منحصر به فرد شده است. یکی از این انحصارات ایرانی، پدیده دستفروشی در متروهاست.

هم‌اکنون مترو به عنوان یکی از کارآمدترین وسایل حمل و نقل در جهان مطرح است، حتی راه‌اندازی مترو در برخی کشورهای دنیا نسبت به کشور ما قدمتی بیش از چند دهه دارد، اما نکته جالب توجه این است که نه فقط بررسی‌های ما، بلکه گفته پژوهشگران گویای این است که دستفروشی به این شکل فقط منحصر به متروی کشور ماست.

در بسیاری از کشورهای دنیا، مجتمع‌های تجاری در مجاورت یا داخل ایستگاه‌های مترو ایجاد شده و جایگاه خود را هم در میان مشتریان پیدا کرده‌ است، اما داخل واگن‌های مترو به این شیوه که هم‌اکنون در متروی کشورمان می‌بینیم، ممنوع است و جالب این‌که این قانون کاملا از سوی شهروندان متروسوار رعایت می‌شود.

اما این پایان ماجرا نیست، چراکه مشاهدات و بررسی‌ها نشان می‌دهد پدیده دستفروشی در مترو خوشبختانه هنوز در همه شهرهایی که خطوط متروی آنها راه‌اندازی شده فراگیر نشده است. به طور نمونه در سفری که چندی پیش به مشهد داشتیم فرصتی پیش آمد تا برای رفتن به جایی در داخل شهر، مسیری را با مترو طی کنیم. نکته مهمی که در این میان توجه ما را به خود جلب کرد این بود که با وجود جمعیت قابل توجه مسافران، اما از دستفروشان در واگن‌های مترو خبری نبود. به نظر می‌رسد فعلا متروی تهران در پدیده دستفروشی در مترو رکورددار است.

پوران محمدی / گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها