سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
این ماجرای پرسپولیسی شدن محسن عاشوری، پاسور شاخص فوتبال ایران در دهههای 60 و 70 است.
عاشوری که از 16 سالگی در فوتبال باشگاهی ایران به عنوان چهرهای مطرح و تاثیرگذار در تیم سعدآباد تهران (یکیاز تیمهای برتر آن سالهای فوتبال تهران) و زیر نظر امیر حاجرضایی شناخته شده بود پیش از آن نیز با وجود سنی بسیار کم در تیم باشگاهی بزرگسالان زیر نظر اسماعیل افشاریان کار میکرد و انتقالش به تهران با واکنش فوتبالدوستان نوشهری و حتی تهیه طومار و استشهادیه در مخالفت با این کار همراه شد!
به هر حال، خیلی سریع هافبک خوشفکر پرسپولیس، با نظر مثبت علی پروین، جای خود او را در میانه میدان پرسپولیس گرفت تا به همراه این تیم و همچنین تیم ملی، قهرمانیهای فراوانی را در پرونده خود به ثبت برساند.
خداحافظی این بازیکن هم به مانند ظهورش بسیار زودهنگام بود؛ ابتدا در 21 سالگی و به دنبال کنار گذاشتهشدن مربیاش (پروین) از فوتبال خداحافظی کرد، ولی با بازگرداندن پروین، او نیز به فوتبال برگشت ولی در 31 سالگی برای دومین و آخرین بار با فوتبال خداحافظی کرد در حالی که بسیاری بر این عقیده بودند این بازیکن تا سالها بعد میتوانست به نقش متفاوت و سازنده خود در زمین ادامه دهد و مغز طراح تیم ملی و پرسپولیس در مسیر کسب قهرمانی تلقی شود.
عاشوری بعد از دوران بازی در نقش یک مربی هم عملکرد نسبتا موفقی داشت و بعد از سالها بازیکنسازی در تیمهای پایه پرسپولیس، کارنامه قابل قبولی در تیمهای صنعت، پیکان، پاس و پرسپولیس به عنوان سرمربی و مربی از خود ارائه کرد.آنچه در پی میآید گفتوگوی مفصل ما با این مربی مستعفی پرسپولیس است.
در دورانی که بازی میکردید وقتی محسن عاشوری پا به توپ میشد تماشاگران حاضر در ورزشگاه نیمخیز میشدند تا صحنهای ناب و جذاب از فوتبال را بهتر ببینند. چرا دیگر در فوتبال ما بازیکنانی آنگونه خلاق رشد پیدا نمیکنند؟ البته شاید در این بین علی کریمی یک استثنا باشد.در عین حال اگر قدرت پاسوری را در نظر بگیریم کریم باقری هم گهگاه از آن پاسهای بلند و شاخص 50 یا 60 متری میفرستاد...
البته خیلی از علاقهمندان جدید یا جوان فوتبال علاقهای به مقایسه فوتبال کنونی با گذشته ندارند و الان مد شده است که ترجیح دهند از بازیکنان گذشته حرفی به میان نیاید.
در مجموع، موضوعی که به آن اشاره کردید مختص ایران نیست و امروزه دنیا به خلأ کاهش گسترده بازیکنان خلاق در جهان پی برده و بر این اساس، نگاهی جدی به طرح یوهان کرویف در برپایی مجدد فوتبال اصیل و خیابانی پیدا کرده است تا از دل احیای این نوع فوتبال، دوباره بازیکنان خلاق زیادی کشف و به دنیای این رشته معرفی شوند.
امروزه در تمام دنیا و از جمله کشورمان رویکرد مسابقهای بر فوتبال حاکم شده است به این معنا که در تمرینها منحصرا همانگونه که قرار است یک تیم در مسابقه بعدی خود ظاهر شود کارها مرور و تکرار میشوند؛ یعنی تیمها مثلا توپ را با کارهای ترکیبی به کنارهها منتقل و از آنجا سانتر میکنند.
یکی از دوستانی که به واسطه ارتباطش با کرکیچ، جلساتی از تمرین بارسلونا را از نزدیک به نظاره نشسته بود تعریف میکرد که حتی حرکات پا به توپ و ضربات چیپ مسی (به عنوان نماد خلاقیت در دنیای کنونی فوتبال)، بارها و بارها در تمرینها تکرار میشوند تا به صورت ملکه درآیند و اینطور نیست که مسی بدون هیچ پیشزمینهای و مثل بازیکنانی نظیر پله، فانباستن و مارادونا همیشه در میدان مسابقه، چشمه تازهای در آستین داشته باشد که قبل از آن از هیچ بازیکن دیگری سر نزده باشد.
اگر بخواهم در یک جمله جواب شما را بدهم باید بگویم کلا با تعطیلشدن فوتبال محلات، تولید و عرضه بازیکنان خلاق هم متوقف شد.
در دوره بازی شما شاید حدود 20 هافبک بسیار آماده و بینظیر در فوتبال ایران حاضر بودند که کار را برای حضورتان در ترکیب تیم ملی دشوار میکردند ...!
واقعا در زمان بازی من، آنقدر ترافیک بازیکن خلاق در کشورمان سنگین بود که به من بازیهای ملی چندان زیادی نرسید و وقتی با پیشنهاد مربیان ملی برای بازی در پستهای غیرتخصصی روبهرو شدم در چند نوبت ترجیح دادم از آنها خواهش کنم از دعوتم به تیم ملی صرفنظر کنند چون احساس میکردم به میزان خیلی زیادی از کاراییام در پستهایی مثل هافبک راست و هافبک چپ کاسته میشود.
آن زمان شما تلهپاتی عجیبی با گلزن قهاری مثل فرشاد پیوس داشتید، طوری که بدون دیدن او بخوبی میدانستید پیوس در چه فضایی قرار دارد و او را در بهترین موقعیت گلزنی قرار میدادید! حتی با بازیکنان شاخص دیگری نظیر حمید درخشان مثلثها و مربعهای بسیار هماهنگ و جالبی میساختید که الان نظیر آن نه در پرسپولیس دیده میشود، نه در استقلال و نه حتی در تیم ملی! یعنی در حال حاضر، بازیکنان خیلی احساس تنهایی و ناهماهنگی با یاران خود میکنند. در حقیقت، اگر بازیکنی پاس خوبی میاندازد معمولا میبیند کسی به دنبال آن توپ نرفته است!
مشکلی که به آن اشاره میکنید به دلیل نبود شناخت و کمبود تمرینهای کافی ایجاد میشود. شما به هماهنگی من با فرشاد اشاره کردید ولی من میخواهم به نمونه گویاتری اشاره کنم؛ مثلا وقتی در سمت راست زمین خودمان بازی میکردم بدون آنکه مجتبی محرمی در زاویه دید من باشد بخوبی از موقعیت او آگاه بودم و آنقدر او را در موقعیتهای عالی قرار میدادم که این مدافع چپ ما هم به یکی از بهترین گلزنان ایران تبدیل شده بود!
آن تیم رویایی همیشه چند دقیقهای پس از سوت داور، یکی دو گل از حریف پیش میافتاد!
علی پروین بخوبی میتوانست حس پیروزی را به بازیکنان خود القا کند. او به صورت راهبردی به بازیکنان میگفت: با سوت داور روی تیم حریف بریزید ـ چیزی که امروزه به آن پرسینگ میگویند ـ و مطمئن باشید تماشاگران کمکتان میکنند که تا حریف به خود بیاید چند گل از شما عقب باشد.
چرا الان چنین طرحی اجرا نمیشود؟
الان چنین تمهیدی موفقیتآمیز نیست چون نوع فوتبال، تفاوت زیادی با گذشته کرده است و سهم دوندگی و کار بدنی خیلی زیادتر شده است.اگر به خاطر داشته باشید فوتبال آن زمان خیلی در جاتر بود و فضای زیادی برای استفاده در میدان وجود داشت که امروزه بازیکنان با دوندگی زیاد اصلا چنین فضاهایی را به حریفان خود نمیدهند. بنابراین آن روشهای تمرینی و راهبردهای مسابقهای سالهاست که دیگر نتیجهبخش نیست و نیازهای امروز را برآورده نخواهد کرد. امروزه به موازات کاهش خلاقیتها، آمادگی بدنی رشد زیادی کرده است و به عنوان نمونه، در برخی بازیهای فصل گذشته همین تیم پرسپولیس، بازیکنی حدود 105 کیلومتر در زمین دوید یعنی چیزی نزدیک به باشگاههای دونده ترکیهای که به گفته دنیزلی میانگین حدود 105 تا 110 کیلومتر در زمین میدوند. البته روزی به دنیزلی یادآوری کردم که آرسنال در دیدار فصل پیش خود با منچستر یونایتد 130 کیلومتر دوندگی تیمی داشت که دنیزلی گفت: این اتفاق هر چند سال یکبار میافتد.
اگر آمادگی بدنی بازیکنان اینقدر بالا رفته است پس چرا به این میزان محسوس، صدمهدیدگیهایی مثل پارگی رباط صلیبی افزایش نشان میدهند؟ آیا اینجا تناقضی وجود ندارد؟
آن موقع هم آسیبهای شدیدی به وجود میآمد ولی دانش و امکانات تشخیص پزشکی آنقدر رشد پیدا نکرده بود که بسرعت نوع صدمهدیدگیها تشخیص داده شوند.از سوی دیگر الان فاصله بین بازیها آنقدر کم و تعداد آنها آنقدر زیاد شده است که با وجود تغذیه بهتر و آمادگی بدنی بیشتر باز هم صدمات زیادی را شاهدیم. البته صدماتی مثل آسیب رباط صلیبی تا حدی هم با تقویت عضلات کاهش پیدا میکند که باید در فصل بدنسازی ابتدای فصل، در کنار توجه به افزایش ظرفیتهای هوازی و تنفسی که به بالا رفتن سطح دوندگی میانجامد، توجه ویژهای نیز به آن صورت گیرد.
در مجموع اینکه عدهای میگویند تعداد بازیهای تیمهای ما در مقایسه با بهترین تیمهای اروپایی بالا نیست و میزان فاصله بین آنها کافی است ادعایی غیرکارشناسی به نظر میرسد، چون در کشورهای اروپایی به دلیل فاصلههای بسیار کمتر بین ورزشگاهها، میزان رفتوآمدها خیلی کمتر است ضمن اینکه ترافیک تهران و شهرهای بزرگ ما واقعا مشکل بزرگی است که به معضلی برای مربیان داخلی و خارجی ما تبدیل شده است و میزان زیادی از انرژیها را تلف میکند. البته شرایط و تفاوتهای اجتماعی و فرهنگی دیگر ما هم در این موضوع دخیل است.
زمانی پرسپولیس با تمرین روی تپههای داوودیه یکهتاز فوتبال ایران بود. اما الان و با وجود توسعه امکانات و بهرهمندی از دانش روز، بازیهای پرسپولیس چنگی به دل نمیزند.
با وجود همه انتقادهایی که از ضعف تخصصی رویانیان در فوتبال مطرح میشود اما نباید از حق بگذریم که او امکانات خوبی برای پرسپولیس از جمله برای کارهای تمرینی فراهم کرده است و از این جهت، مشکل ویژهای وجود ندارد.
اصلا پرسپولیس با چه رویکردی تیمش را برای فصل جاری چیده است؟ در شرایطی که این تیم با ترافیک زیاد در خط حمله، کمبود هافبک میانی دارد، در چنین شرایطی حسین بادامکی را هم در این پست از دست داد و تمام فشارها را متوجه علی کریمی کرد و بازیکنی را که به تعبیری شناسنامه پرسپولیس به شمار میآمد با چنان برخوردی روبهرو کرد! شما به عنوان فردی که در فصل قبل مسئولیت فنی داشتهاید و در فصل جاری هم ابتدا بار مسئولیت را بردوش گرفته بودید، در این مورد خاص یعنی نبود تناسب لازم در بین بازیکنان تیم پاسخگو هستید؟
البته اینکه چه اتفاقی افتاده است من در جریان امور کلی و ریز مسائل کلیدی باشگاه نیستم. نقش من به عنوان یک مربی کاملا مشخص بود و انتخاب بازیکنان به عهده سرمربی بوده است. تا جایی که من اطلاع دارم رویانیان تلاش زیادی برای حفظ دنیزلی به خرج داد ولی وقتی موفق به این کار نشد ناچار به جذب بازیکنان در بین نیمفصل شد تا فرصت جذب آنها از دست نرود.
مگر دنیزلی در این زمینه با شما مشورت نکرده بود؟
دنیزلی در ابتدای همکاریمان خواست شرایط تیم را برایش بازگو کنم.من به دلیل آنکه شرایط دارای پیچیدگی ویژهای بود از او خواستم چند روزی تیم و شرایطش را لمس و بررسی کند بعد من به تشریح مسائل و رفع ابهاماتش بپردازم.او حدود شش ماه با من در مورد مسائل پرسپولیس صحبت کرد و در این مدت ماموریت داد تعدادی بازیکن را معرفی کنم.
میانگین سنی بالای تیم و رویکردی که به بازیکنان جوان وجود داشت من را ناگزیر کرد به فدراسیون فوتبال بروم و مستقیما با سرمربی تیم ملی جوانان صحبت کنم.
به هر حال در زمان بازی ما، علی پروین اشراف کاملی به فوتبال ایران و بازیکنان شاخص آن داشت بنابراین بهترین نقل و انتقالات را انجام میداد. بعد از آن هم عابدینی به عنوان یک چهره فوتبالی همین کار را به نحو احسن انجام داد، ولی ورود مدیران غیرفوتبالی به پرسپولیس موجب شد در دورههای بعد تحت مشاورههای افراد دلسوز و خبره یا غیردلسوز و غیرخبره، تیمهایی از پرسپولیس شکل بگیرند که یا توفیقی نداشتهاند یا موفقیتشان با اقتدار نبوده است.
امسال هم طبیعی بود که انتخاب بازیکنان براساس نظر سرمربی صورت گیرد حال آنکه دنیزلی با مشکلاتی روبهرو بود که بالاخره حل نشد و او نتوانست در فوتبالمان بماند. بنابراین رویانیان در عین صبوری ناچار شد خود بازیکن بگیرد.
حالا این نفرات با نظر موافق دنیزلی جذب شدهاند؟
در این مورد خود او باید پاسخگوی شما باشد، البته من بعید میدانم.
ما در جامجم پیش از آمدن دنیزلی و پیش از ورود ژوزه، براساس اینکه بهترین مربی دنیا هم برای موفقیت نیازمند زمان است و چنین زمانی وجود ندارد و در نتیجه به اعتبار این مربیان خدشه وارد میشود، با آمدن مربی خارجی مخالفت کردیم و عقیده داشتیم یک مربی ایرانی که با ترفندهای ویژه فوتبال ایران آشناست و رابطه بهتری با بازیکنان برقرار میکند موفقتر خواهد بود. شما به عنوان یک پیشکسوت چه دیدگاهی در این زمینه دارید؟
عاشوری: نظر مثبت خود را روی علی دایی اعلام کرده بودیم چون او طی یک سال و نیم بهتر از هرکسی روی مسائل و مشکلات پرسپولیس شناخت پیدا کرده بود. دایی اشتباهات ممکن خود را کرده بود و از آنجا که آدم باهوشی است، راهکارهای رفع معایب را هم یافته بود
سال گذشته قبل از اینکه به پرسپولیس بیایم به همراه همدورهایهای خود، نظر مثبت خود را روی علی دایی اعلام کرده بودیم چون او یک سال و نیم در کنار تیم بود و بهتر از هرکسی روی مسائل و مشکلاتش شناخت پیدا کرده بود. دایی اشتباهات ممکن خود را کرده بود و از آنجا که آدم باهوشی است، راهکارهای رفع معایب را هم یافته بود.
در تیمی مثل استقلال یا پرسپولیس، مربی باید بدون تعارف با ضعفهای فنی و حاشیهای مقابله یا آنها را مدیریت کند. دایی کاریزمای خوبی دارد و از لحاظ شخصیتی هم در مرتبهای قرار دارد که بازیکنان کاملا روی او حساب کنند. البته الان از همنسلان من مربیان بسیار خوبی وجود دارند، ولی برای مدیریت فنی پرسپولیس به شخصیتی شبیه پروین یا دایی نیاز است. به هر حال متاسفانه اینطور نشد و در نهایت حمید استیلی انتخاب شد.
من با دیدگاه شما موافقم که حتی فرگوسن هم نمیتواند در چنین شرایطی توقعات ما را برآورده کند، اینکه انتظار داشته باشیم با همین شرایط و امکانات هر ساله قهرمان ایران و آسیا شویم. در حقیقت باید به شکلی معقول، مشکلات را به طور ریشهای حل کنیم تا خود به خود به ریل موفقیت برگردیم.
به قول نامجومطلق، مدت زیادی است که دیگر پدیدهای در فوتبال ما مطرح نمیشود. اگر هم مطرح شود به صورت جرقهای بیش در نوجوانی و جوانی نیست. اینگونه است که خط میانی پرسپولیس اینقدر لنگ میزند. در حالی که یکتیم خوب باید هماهنگ و دارای هارمونی لازم باشد که در این مسیر، هم توجه به میانگین سنی لازم است و هم تعادل و تناسب نفرات در حمله و دفاع. البته اگر تیمهای ما بخواهند جوانگرایی کنند فرهنگ نتیجهگرای حاکم بر این فوتبال، اجازه چنین کاری را نمیدهد.
به نظر میرسید قصد داشتند خیلی از مشکلات را سر شما بشکنند، در حالی که شما تصمیم گرفتید از پرسپولیس کنار بکشید و مدیریت باشگاه هوشمندی حفظ شما را از خود نشان نداد. چه شد که کنار کشیدید؟
اینکه باید باشم یا نه را مسئولان تیم باید پاسخگو باشند. اما تا جایی که به ارتباط من و رویانیان برمیگردد با اعتمادی که او عملا به من نشان داده است بعد از رفتن دنیزلی مامور شدم تیم را جمع کنم. من هم با توجه به کمبود شدید وقت طی یک هفته دو، سه دستیار آوردم و با جدیت کار عقبافتاده را آغاز کردیم....
یکی از آن دو، سه دستیار بدنسازتان بود.او را رویانیان به شما پیشنهاد کرده بود؟
چیذری را به واسطه اینکه بدنساز شخصی مهدویکیا بود، میشناختم. در شرایطی که نباید حتی یک روز وقت را از دست میدادیم پیشنهاد استخدام بدنساز را به رویانیان ارائه کردم، او به من گفت خودت توانایی این کار را داری، من در پاسخ گفتم علاوه بر تجربه عملی واحدهایی را در این زمینه گذراندهام ولی مسلما در حد یک بدنساز حرفهای نیستم ضمن اینکه در آن مقطع وظیفه سرپرستی هم با من بود، بنابراین رویانیان را متقاعد کردم که تیم به دستیارانی از جمله یک بدنساز نیاز دارد. دستیاران بلافاصله آمدند و کار را شروع کردیم، الحق هم بازیکنانی مثل کریمی و مهدویکیا هم با جان و دل فشارهای سخت تمرینهای بدنسازی را تحمل کردند و کار سخت و سنگین بدنسازی پرفشار را باعلاقه و اشتیاق انجام دادند.
ولی بدنسازی کار حساسی است و کار شما با آمدن ژوزه ناتمام ماند...
قبول دارم، بنابراین من ریزکارها را نوشتم و به او تحویل دادم. البته بدنسازی شش هفتهای برنامه خوبی برای تیمهای حرفهای است، ولی برای جوانترها، 8 تا 10 هفته کار لازم است. ما در آن مدت تمام کارهای قدرتی و هوازی را انجام داده بودیم و تنها کمی کارهای سرعتی و چابکی باقی مانده بود که این نقیصه را به صورت مکتوب به ژوزه ارائه کردم.
ولی توجهی به آن نشد.
او بدنساز بنفیکا را آورده بود که پیشینه خوبی داشت. شاید با تکیه بر همین پیشینههاست که آنها فکر میکنند مربیان ما اصول اولیه را هم نمیدانند، ولی تجربه نشان داد که هم زومدیک، هم دنیزلی و هم مانوئل ژوزه در نگرش خود تجدیدنظر نشان دادند و به دانستههای مربیان ایرانی هم اعتقاد پیدا کردند. ژوزه هم بعد از گذشت یک ماه به من شناخت پیدا کرد، ولی از آنجا که کارها بین او و دستیارانش تقسیم شده بود کمی به این موضوع اندیشیدم و از آنجا که فکر کردم اگر خودم هم جای او بودم چنین کاری میکردم به باشگاه اعلام کردم بدون هرگونه دلخوری و ناراحتی، صلاح را در ادامه همکاری نمیبینم و استعفا کردم.
اگر خودم را به جای یک مربی خارجی بگذارم وقتی تیمی را در حین دوره بدنسازی تحویل بگیرم از مربیاش راجع به شرایط فنی ـ بدنی آن تیم سوال میکنم و در عین حال تشخیص میدهم مربی آن در چه سطحی قرار دارد، ولی گویا ژوزه این کار را هم نکرد!
نه، او فیلم بازی دوستانه ما با صبا را دید و گفت تیم بازیکن سرعتی ندارد. به او پاسخ دادم پرسپولیس بازیکن سرعتی در اختیار دارد ولی تیم به دلیل تمام نشدن دوره بدنسازی، کند است. فکر میکنم او به گزارش و جزوهای که در اختیارش گذاشته بودم توجه نکرده بود، چون بیشتر غرق در افکار و نقشههای خود بود. ژوزه از مسائل تاکتیکی پرسید و من به شرایطی که تیم در آن قرار داشت و ضرورت توجه به دوره بدنسازی اشاره کردم.البته دو، سه هفته بعد از آن ، ژوزه با دقت جزوه و گزارش را بررسی کرد و گفت کارتان خیلی خوب بود ولی یک ایراد در آن پیدا کردم و آن، کمبود استراحت بازیکنان ملی، پیش از شروع تمرینهای قدرتی بود. البته ایراد ژوزه کاملا صحیح و کارشناسانه بود چون در دنیا یک بازیکن حرفهای که 11 ماه در سال بدنش تحت فشار قرار دارد باید یک ماه استراحت کند تا 11 ماه فشار بعدی در او تاثیر و بازدهی داشته باشد. البته نبود این دوره لازم برای ملیپوشان در دست ما نیست و مسئولان بالای فوتبال باید پاسخگوی ضعفها و نقایص برنامهریزیهای خود باشند. با وجود این، مشکل امسال پرسپولیس، مشکل بدنی نیست.
نه نیست. مهم این است که تیم همدل باشد.شاید به واسطه اینکه سن ژوزه بالاست و بازیکنان به شما عادت کرده و سازگار شده بودند با او مشکل پیدا کردهاند. میخواهم به گفته خود این مربی رجوع کنم که گفته بود دو هفته فرصت میخواهد، در حالی که پرسپولیس در پایان هفته دهم فعالیت او، بدترین نتیجه تاریخ این باشگاه را به دست آورد.
روح تیمی امروزه از مهمترین موضوعات در فوتبال است.در همه دنیا گفته میشود برای موفقیت یک تیم باید اتحاد و صمیمیت را زیاد کنید تا بازیکنان به مجموعه خود وابسته شوند و آن را بپذیرند. خوشبختانه بعد از 14 ماه این اتفاق راجع به من افتاد و خیلی از بازیکنان با اطمینان با من درددل میکردند. بنابراین به عنوان رابط بازیکنان و کادر فنی به ژوزه از ابهاماتی که بین بچهها در موردش پیش آمده بود، گفتم و از اینکه آنها احساس میکنند بازیکنان ثابت بیشتر مورد توجه او قرار دارند.البته ابتدا او ناراحت شد و گفت در مصر هم ابتدا بازیکنان همین مشکل را با او داشتهاند. گفتم شاید این به ظاهر خشن شما برگردد در حالی که آدمی خوب و منطقی هستید. به هر حال به مرور توانستم ارتباط موثری در جهت انتقال دغدغههای بازیکنان و سرمربی ایجاد کنم طوری که او از من میخواست به اسم کوچک صدایش کنم. به هر حال، یک مربی علاوه بر مسائل فنی و مدیریتی یک مجموعه به دو ابزار بسیار موثر دیگر هم نیاز دارد که یکی نظم و دیگری صداقت است.
همه مربیان فلسفهکاری خاص خود را دارند و هیچ مربی پیدا نمیشود که شبیه مربی دیگری باشد.
حالا در پرسپولیس چه معضلی وجود دارد که این تیم در دقایق پایانی گل میخورد، این مشکل صرفا بدنی نیست چون این گلها در جریان بازی نبود و در ضربات ایستگاهی اتفاق میافتاد، جایی که مسئولیتپذیری و جاگیری نقش اصلی را دارد.
اما در کل پرسپولیس خوب بازی نمیکند.
نه، ژوزه فوتبال اسپانیا را میپسندد و میپذیرد.او اعتقاد به بازیسازی از دفاع به خط میانی و از آنجا به خط حمله دارد و استفاده از همه جای زمین را در دستور کار قرار میدهد. او به فرهنگ پاس، پاس و باز هم پاس معتقد است، در حالی که تیم پرسپولیس چنین امکانی را فعلا ندارد. به عنوان نمونه دفاع و بویژه دفاع میانی ما از بازیکنانی تشکیل شده است که علاقه به پاسهای بلند و بازی مستقیم دارند و اگر بخواهند بازی همیشگی خود را عوض کنند دچار سردرگمی میشوند. همین طور، ارائه چنین سبکی به هافبکهای توپنگهدار احتیاج دارد، در حالی که هافبکهای پرسپولیس اینطور نیستند.
اصل حمایت هم صورت نمیگیرد؟
در فوتبالی که مورد نظر ژوزه است پاس و حمایت، مواد اولیه کار هستند یعنی پشت هر پاس باید حمایت باشد. در چنین فضایی هافبکها برای دریافت و حمایت باید تحرک خیلی زیادی داشته باشند. کریمی که کلا بازیساز نیست، نوری هم که توانش مشخص است و با توجه به شرایط بدنیاش نمیتواند انتظار ژوزه را برآورده کند.او مرتبا میخواهد به سمت جلو حرکت کند و نمیتواند بعد از آن به سرعت برگردد. وقتی نتوانید نخبهترین فورواردها را سرویس دهید نباید انتظار گلزنی از قاضی و انصاریفرد داشته باشید. در این شرایط، همه توقعات از علی کریمی است.مگر او هم چقدر توان دارد؟
در بازی با لبنان، علی کریمی سر محمد نوری فریاد کشید او هم واکنش خوبی نشان نداد...
البته در آن صحنه محمد نوری در حالی که باید دیگر بازیکنان را صاحب موقعیت میکرد این کار را نکرد و به غلط تصمیم گرفت خود به توپ ضربه بزند. علی کریمی هم که بزرگتر تیم است، این اشتباه را به او تذکر داد ولی از آنجا که لحن معمول صحبتکردن کریمی طوری است که خیلیها فکر میکنند او پرخاش میکند، سوءتفاهمی لحظهای ایجاد کرد، در حالی که از رفتار و کارهای کریمی رافتش کاملا مشخص است.
او دلش برای تیم میسوزد.
درست است و من راجع به این موضوع با دنیزلی هم خیلی صحبت کردهام.
اما شرایطی که از پرسپولیس در بازیها دیده میشود، انسان را به این فکر میاندازد که ژوزه به بازیکنان چه تمریناتی را میدهد.
حتما میدیدید بازیکنان دچار دوگانگی شدهاند، چون او به روشی متوسل شده است که باید نفرات متناسب با آن را هم در اختیار داشته باشد. مثلا امروزه اغلب تیمهای دنیا به دلیل بستهشدن عمق دفاع حریفان، از گوشها استفاده میکنند ولی آیا تیمی که بازیکنان متخصص بازی در کنارهها را دراختیار ندارد میتواند به این شیوه متوسل شود؟!
و این در شرایطی است که استفاده از کنارهها از دیرباز یکی از شگردهای همیشگی پرسپولیس در دستیابی به گل بوده است.
بله، در زمان بازی من هم با حضور بازیکنانی نظیر محرمی، کرمانی و بویژه ناصر محمدخانی ـ که واقعا بازیکنی بزرگ و پسر خوبی بود که در زندگی خصوصی دچار بدشانسی شد ـ پرسپولیس بخوبی از کنارهها استفاده میکرد و به گل میرسید. ولی در شرایط فعلی علاوه بر مشکل وجود بازیکنان تخصصی، هنوز بازیکنان با مربی خود به اعتماد و شناخت کافی و اعتماد متقابل از یکدیگر نرسیدهاند.
به نظر میرسد راهی که ژوزه میرود به سقوط و جدایی ختم میشود و واقعیت نشان داده در جمع کردن پرسپولیس مشکل دارد. بعضی وقتها بهترین مربیان دنیا هم در بعضی جاها به گرههای کوری برخورد میکنند که ادامه کار را برایشان غیرممکن میکند.
معتقدم تا پایان نیمفصل باید به او فرصت داد و سپس کارش را منصفانه ارزیابی کرد. چون هزینه بسیار هنگفتی صرف جذب او و گروهش شده که پرسپولیس را متحول و جمع و جور کنند. با بهبود مصدومیتهای هفتههای گذشته بازیکنانی نظیر غلامرضا رضایی، امیرحسین فشنگچی، مهرداد پولادی... و شناخت ژوزه از تیمش و فوتبال ایران، کمی افق کار او روشنتر میشود و شاید تا نیمفصل، تیم جمع و جور شود.
ولی هوادار اعتمادش را از دست داده است و به تیمش دل نمیدهد. این تاثیر بدی در زندگی مردم دارد...
عاشوری: گلمحمدی بازیکن همین تیم بوده است و برای خیلی از بازیکنان فعلیمان الگو یا همبازی محسوب میشود، ولی اگر به یحیی فضای مناسب داده نشود متاسفانه همان اتفاقی برای او تکرار میشود که برای من افتاد و نتیجهاش را همه دیدیم
اتفاقهایی که در سالهای اخیر میافتد در تاریخ این باشگاه بیسابقه است. من مرتبا به بچهها یادآور میشدم که بیخود نیست این تیم این همه هوادار دارد و ما باید از این اعتبار، صیانت کنیم در حالی که گذشته با هر دو برد، یک بازی را میباختیم که اصلا در شان پرسپولیس منطبق با روحیه پرسپولیسیبودن نبود. شاید چندان اهمیتی نداشته باشد که مدیر یک باشگاه فوتبالیست نبوده باشد ولی این خیلی مهم است که مدیر هم به اندازه هواداران، بازیکنان و مربیان، میل به پیروزی داشته باشد.اگر انتظار مدیران به جای قهرمانی، صرف حضور باشد بعد از مدتی چنین سرانجامی نصیب تیم میشود.
بعضی از تصمیمها باید در لحظه گرفته شوند. استیلی در شرایطی که مربی پرسپولیس بود گویا در گرفتن چنین تصمیمهایی دچار مشکل میشد، ولی وقتی همان تیم با همان شرایط به شما سپرده شد تا در دو بازی آن را کوچ کنید، ناکام نماند. این نشان داد شما در لحظه، تصمیمهای بهتری گرفته بودید...
من حمید را از لحاظ فنی قبول دارم.
در شرایطی که ستارههایی مثل کریم انصاریفرد و شهاب گردان آنقدر تضعیف شدهاند که به نیمکت ذخیرهها هدایت میشوند مشخص است که تیم نیازمند یک شوک است.
شما میخواهید اینطور نتیجه بگیرید که ژوزه باید همین الان برود .از شما میپرسم آیا اگر این اقدام هدر رفتن چهار، پنج میلیارد پول باشد این کار صحیح است؟
ولی هوادار بیش از شش میلیارد میارزد.
شاید من هم احساس شما را داشته باشم ولی منطق میگوید باید فرصت بیشتری داد.
آیا رویانیان در کارهایش با شما مشورت میکند؟
نه.
شیرینی چطور؟
نه.
شیرینی هم فوتبالی نیست، ولی خیلی کاری است و واقعا زحمت میکشد. در عین حال باید این نکته را هم همواره مد نظر قرار دهد که به هیچوجه نباید از حسن نظر مسئولان در جهت شخصی استفاده کند و از فکر منافع باشگاه غافل شود.
افشین پیروانی گفته است نفرین پیشکسوتان دامن پرسپولیس را گرفته است!
خوب است نگفته جادو و جمبل پرسپولیس را به این روز انداخته است.
یحیی گلمحمدی با توجه به رفتار متیناش و ماخوذ به حیابودن، تا چه حد میتواند برای پرسپولیس مفید باشد؟
بله، او واقعا فرد باشخصیتی است که امیدوارم حضورش در پرسپولیس مفید و موثر باشد.
موفقیت یحیی مستلزم زمان است و اینکه تواناییهای فنی و ارتباط عاطفی مناسب در برخورد با بازیکنان ارائه کند.او بازیکن همین تیم بوده است و برای خیلی از بازیکنان فعلیمان یا الگو یا همبازی محسوب میشود، ولی اگر به یحیی فضای مناسب داده نشود متاسفانه همان اتفاقی برای او تکرار میشود که برای من افتاد و نتیجهاش را همه دیدیم.
کاش از پیشکسوتهای دیگر پرسپولیس هم در سرپرستی این تیم استفاده میشد.
زمانی از آقای زادمهر ـ که پیشکسوت خوشنامی است ـ در این سمت استفاده شد، ولی سرپرستی کاری صرفا اجرایی است که مثل همه مشاغل دیگر مهارتهای خود را طلب میکند و آقای زادمهر شاید زیاد برای این پست مناسب نبود.فکر میکنم در پرسپولیس هم مثل برخی باشگاههای دیگر لازم باشد افرادی از پست کمک سرپرستی کارشان را آغاز کنند تا به مرور مراحل اولیه این کار را طی کنند.
عاشوری چشمانداز این فصل پرسپولیس را چطور میبیند؟ آیا همچنان در اواخر جدول تلاش خواهد کرد؟
به هیچ وجه.صرف نظر از هرگونه تعصبی میگویم پرسپولیس در حال رفع نقاط ضعفی است که پس از آن، صعود تیم تا ردههای بالا و حضور در جمع 6 تیم بالایی جدول را خواهد دید.
برخی میگفتند در شهرآورد ژوزه تیم را ارنج نکرده است.این درست است؟
نه، اینطور نبود و شما دیدید که پرسپولیس در بازی بعد از شهرآورد هم با همان آرایش وارد شد و به عنوان نمونه مهدویکیا در هافبک دفاعی کار کرد.ژوزه به هیچ وجه به کسی اجازه دخالت در کارش را نمیدهد.
آیا درست است که مهدویکیا در 35 سالگی در هافبک دفاعی بجنگد؟
قبل از مهدویکیا به سامان آقازمانی جوان این فرصت داده شد، ولی متاسفانه او نتوانست از آن فرصت در جهت علاقهمندکردن هواداران به بازی خود بهره ببرد. بنابراین با مصدومیت سوسا و هافبک کرهای، ژوزه بازیکنی جز مهدویکیا را در اختیار نداشت تا کار او را پیش ببرد.
امکان این وجود نداشت که از کریم باقری بهره ببرد؟
باقری یک رهبر واقعی در زمین و چهرهای باشخصیت است، ولی وزن او مقداری زیاد شده است.
پیشنهادی برای همکاری به شما نشده است؟
در ابتدای فصل، پیشنهادهایی دریافت کردم که آنها را با رویانیان طرح کردم ولی او دستور داد که به دلیل نیاز پرسپولیس بمانم و آمادهسازی این تیم را شروع کنم.من همیشه عاشق کار در تیمهای پایه و پرورش بازیکنان خوب بودهام ولی چند سالی که این کار را انجام دادم، متوجه شدم ابتداییترین امکانات هم در اختیار این کار قرار نمیگیرد؛ بنابراین به مربیگری تیمهای بزرگسال آمدم و بعد از صنعت، پیکان و پاس به پرسپولیس آمدم.در حال حاضر هم از یکی از باشگاههای مطرح اماراتی پیشنهادی دارم که در آن تیم به عنوان دستیار برانکو ایوانکوویچ و در کنار مربیانی چون گمالویچ و انور، مشغول به کار شوم.اگر هماهنگیهای لازم در این زمینه کامل شود به امارات خواهم رفت.
حق و حقوق خود را از پرسپولیس دریافت کردهاید؟
بله در این زمینه با پرسپولیس به توافق مشترکی رسیدهایم.
شرایط تیم ملی را چگونه میبینید؟
ما هنوز برای راهیابی به جام جهانی شانس داریم.باخت ما به لبنان تنها یک اتفاق بود مثل باخت کره به لبنان در دور مقدماتی.شاید این اتفاقها تا سالهای طولانی تکرار نشود. منتها مربیان و بازیکنان باید جلوی اشتباه و اتفاق را بگیرند.زمین بسیار بد بازی بیروت، جلوی بازی روان ایران را میگرفت و نبود بازیکنی مثل جباری در زمین خیلی حس میشد.
معتقدم اگر مسئولان به فوتبالمان به شکلی صحیح رسیدگی کنند، مشکلی در رفتن به جام جهانی نداریم و با همین نفرات هم میتوانیم موفق به این کار شویم.زمانی از آسیا و اقیانوسیه فقط یک تیم به جام جهانی صعود میکرد که آن تیم یا ما بودیم یا کره یا کویت.بعدها عربستان و سپس ژاپن هم به این جمع اضافه شدند.در هر صورت سایر کشورها با کار و برنامهریزی پیشرفت کردند ولی ما به حرفزدنهای بیفایده اکتفا کردهایم.باید آنقدر کار کنیم که نبود سه بازیکن آن طور ما را دچار ضرر نکند که اتفاق بازی با لبنان تکرار شود.
ولی فوتبال ما خیلی افت کرده است.
وقتی با بیتوجهی به فوتبال پایه اینقدر بابت بازیکن جوان در مضیقه هستیم، معلوم است افت میکنیم.الان بهعنوان نمونه باید در پرسپولیس برای جوانهایی نظیر افشین اسماعیلزاده در پست دفاع وسط، سعید قدمی در دفاع چپ، سیفالهی و خانزاده در برنامههای آینده جاهایی در نظر بگیریم تا آنها بتدریج با حضور 10 دقیقهای یا یک ربعی خود در کنار بزرگترها، کار را از آنها بگیرند.
حجت اللهاکبرآبادی - مجید عباسقلی - گروه ورزش
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد