
بهطور کلی جایگاه روسیه در سیاست خارجی کشورمان چگونه تعریف میشود و اصولا چه عواملی حد و مرز روابط ایران با روسیه را تعیین میکند؟
جمهوری اسلامی ایران نگاه ویژهای نسبت به همسایگان خودش دارد و اگرچه روسیه با ایران مرزخاکی ندارد اما از طریق دریای خزر ما با روسیه همسایه هستیم. روسیه کشور پهناور و مقتدری است و یکی از پنج عضو اصلی شورای امنیت سازمان ملل محسوب میشود و از حیث رویکردهای سیاسی ـ امنیتی، مشترکات زیادی با ایران دارد. به همین دلیل از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران ما در حوزه همکاریهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی و حوزههایی که دیدگاههای مشترک داریم، هیچ محدودیتی را قائل نیستیم و از هر گونه توسعه تعاملاتی در این حوزهها استقبال میکنیم.
درخصوص حد و مرزی که روابط روسیه و ایران را تعیین میکند، بیشتر توضیح دهید؟
شاید این موضوع برایتان تعجب آور باشد ولی در شرایط فعلی میتوان به جرات گفت که تقریبا هیچ کشوری نیست که اینقدر منافع و تهدیدات مشترک با ایران داشته باشد. شما نگاه کنید همان حساسیتهایی را که روسها نسبت به حضور نیروهای خارجی در افغانستان دارند و مشتاقاند که آمریکاییها از این کشور خارج شوند، ما نیز داریم. خطر افراطگرایی، القاعده، طالبانیزم و مواد مخدر به همان اندازه که ایران را تهدید میکند آنها را نیز تهدید میکند. در منطقه آسیای میانه ایران بشدت مخالف پایگاههای خارجی و حضور غیر سازنده و دخالتهای بیگانگان است و همین رویکرد را روسها هم دارند. در خرز هم ما و هم روسیه مخالف حضور بیگانگان خارج از منطقه و عبور لولههای نفت و گاز در بستر دریا هستیم که میتواند محیط زیست ویژه این منطقه را تخریب کند. همچنین هر دو کشور نگران امنیت قفقاز و تلاش آمریکا و اسرائیل برای نفوذ و برهم زدن آرامش این منطقه هستیم و در عراق حضور نظامی و تروریستی بیگانگان را محکوم میکنیم و خواستار خروج هر چه سریعتر این نیروهای بیگانه از عراق هستیم. شاید بزرگترین قرابت را با روسیه در موضوع سوریه داشته باشیم. شاهد بودیم که در لیبی چگونه غربیها به بهانه جلوگیری از سرکوب مردم و اعتراض به اینکه 5000 نفر توسط رژیم قذافی کشته شدهاند این کشور را بمباران کردند و در این بمباران بیش از 40 هزار نفر را کشتند و رژیم را عوض کردند و به دلیل عملکرد آنها لیبی دچار بیثباتی و مشکلات جدی داخلی شد. حالا غربیها میخواهند همین دخالتها را در سوریه داشته باشند. مواضع ما و روسها حمایت از مردم سوریه است و تاکید داریم که مردم و دولت این کشور باید مذاکره کرده و آینده خودشان را رقم بزنند و معتقدیم که دخالتهای بیگانه برای تغییر رژیم، اوضاع منطقه را به هم میزند. در سازمان ملل همیشه کانادا و غربیها قطعنامه حقوق بشر را به عنوان یک اهرم فشار علیه ایران مطرح میکنند و دردهسال گذشته همیشه این کشورها با دوستان منطقهای خود و فشار بر سایر کشورها علیه ایران رای گرفتهاند اما در این ده سال روسیه در کنار ما بوده و استفاده ابزاری از سازمان ملل و سایر سازمانهای بینالمللی را برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی محکوم کرده است. روسها معتقد نیستند اجازه داده شود که سازمان ملل به عنوان یک ابزار در دست غرب باشد. لذا به لحاظ منطقی میبینیم که شباهتها و مشترکات خیلی زیادی بین ایران و روسیه وجود دارد و من فکر میکنم که ما فعلا نباید بهدنبال عوامل محدودکننده میان دو کشور باشیم. لازم است تا ظرفیتهای همکاری را که بین دو کشور وجود دارد و هنوز استفاده نشده و به حد مطلوب نرسیده، شناسایی کنیم. یعنی فعلا نگران این نکته نیستیم که روابط باید در برخی از نقاط محدود شود بلکه باید بررسی کنیم و ببینیم که چرا با وجود این همه همفکری و مشترکات در منافع و همسانیها در تهدیدات، روابط ما آنطور که باید و شاید توسعه پیدا نکرده و از این همه ظرفیت گسترده نتوانستهایم بهره بگیریم.
تا چه اندازه بازگشت پوتین به صحنه سیاسی در سیاستهای روسیه در قبال ایران موثر است؟
در روسیه دو گروه فکری سیاسی وجود دارد. یک گروه آتلانتیستها هستند که کاملا غربگرا بوده و چیزی حدود 8 تا 10 درصد جامعه را تشکیل میدهند. در دوران مدودف بخش زیادی از مدیران سطح بالای روسیه از این گروه بودند که کاملا اعتقاد داشتند باید جهت همکاریها و همه تلاشها به سمت غرب باشد، با آنها اعتمادسازی کرده و بیهیچ قید و شرطی همکاری کنند، توجهی به دیگران نداشته باشند و بخصوص از کسانی که غرب آنها را دشمن میداند، دوری کنند. گروه فکری دوم اوراسیاییها هستند که خود آنها به دو گروه تقسیم میشوند. یک گروه اوراسیاییهای معتدل هستند و معتقدند که درست است که غرب نمیتواند با آنها همپیمان باشد و حتی بهدنبال تجزیه مجدد روسیه است اما توسعه اقتصادی منوط به همکاری با غرب است و فضای اقتصاد جهانی بهگونهای است که با تضاد و درگیری با غرب نمیتوان به توسعه اقتصادی رسید. این گروه این چنین نتیجهگیری میکند که با رعایت احتیاطهای لازم باید با غرب همکاری کنند. گروه دوم جریان اوراسیایی که شاید 20تا 30 درصد اوراسیاییها را تشکیل بدهند، آنهایی هستند که اعتقاد دارند غرب دشمن آنهاست و حتی در زمینه همکاریهای اقتصادی هم بهدنبال توسعه سلطه و گسترش عوامل نفوذی خود در روسیه است، اگرچه در یک مقطع کوتاهی باعث خیرات و پیشرفتهای اقتصادی در یک زمینههایی است اما در میان مدت ساختارهایی که غربیها ایجاد میکنند همه بر علیه منافع ملی روسیه کار خواهد کرد و در نقاط حساس تاریخ، صدمه اساسی به این کشور خواهد زد.
در دوران مدودف بیشتر مدیران از تیپ آتلانتیستها بودند و در دوران پوتین ترکیبی از اوراسیاییهای معتدل و تندرو در حکومت هستند و تفکر این عده بر این است که باید نگاه جدی به شرق داشته باشند و یکی از کشورهای مهم تعیینکننده در شرق بخصوص شرق نزدیک ایران است. به عقیده این عده، مسکو باید رایزنی بیشتری با تهران داشته باشد و عواطف و احساسات ایرانیان را تحریک نکند و بتواند با منطق ایرانی وارد مشارکت و همکاری با تهران شود.
بنابراین پیشبینی من این است که در طول شش سال و حتی 12سال آینده که پوتین در دولت خواهد بود رابطه منطقیتری بین ایران و روسیه شکل میگیرد.
روسیه همواره دیدگاه مثبتی به برنامههای هستهای ایران داشته است، با این حال در بحث مذاکرات هستهای دیده شده که این کشور گاه مواضع خود را به ایران نزدیک میسازد و گاه همسویی با غرب دارد. به نظر شما این روش روسیه تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، آیا ممکن است وزن گرایش دوم یعنی همسویی با غرب در آینده قوت بگیرد؟
من فکر میکنم که تا به حال این رفتار روسیه بخوبی در ایران تحلیل و ارزیابی نشده است و در نتیجه ما یک نوع تناقضی را احساس میکنیم ولی واقعیت و ریشه رفتار این کشور براساس این اندیشه استوار است که روسیه به عنوان یکی از پنج قدرت هستهای مثل ابرقدرتهای دیگر هیچ علاقهای ندارد که کشور دیگری به کلوپ هستهای دنیا بپیوندد. در واقع این اراده استراتژیک هستهای وجود دارد که اجازه اضافه شدن یک بازیگر دیگر را به کلوپ هستهای ندهند. به همین دلیل هم شاهد بودیم که تا مدتها حتی هند هم زیر بار فشار چین، روسیه و کشورهای غربی بود و هندیها با تحریم مواجه بودند تا مهار شوند و به حوزههای نظامی هستهای ورود نکنند. از این منظر روسیه همجهت و هم هدف با دیگر کشورهای غربی است. اما نکتهای که وجود دارد این است که باوجود اینکه غرب میداند جمهوری اسلامی ایران بهدنبال جنبههای انسانی و کاربردهای اقتصادی و غیر نظامی انرژی هستهای است با فضا سازی و فریبکاری سعی میکند ایران را متهم به فعالیت در حوزه نظامی کند و با اعمال فشار تلاش میکند یا نظام را ساقط کند یا آن را مجبور به تسلیم در برابر خواستههای نامشروع خود نماید. در ابتدای امر روسها به این موضوع توجه نداشتند ولی به مرور زمان و بخصوص بعد از تحریمهای فرا قطعنامهای پس از قطعنامه 1929 متوجه شدند که اینها تحریمهایی نیست که هدف از آن مهار جمهوری اسلامی باشد بلکه این اقدامات با هدف تخریب اقتصادی ایران صورت میگیرد. در نتیجه آنها اقدامات طرف غربی را محکوم کردند و حتی تحریمها را غیرقانونی خواندند و از آن به بعد تلاش کردند اجازه ندهند این تحریمها صدمه جدی به ایران بزند. پس رای دادنهای آنها به قطعنامه در جهت این است که اجازه ندهند یک بازیگر جدی دیگر وارد صحنه شود اما وقتی که میبینند اقدامات غرب در جهت مهار هستهای نیست و اهدافی سیاسی دارد و سرنگونی نظام ایران را دنبال میکند جلوی غرب میایستند. گاهی تصویب قطعنامه را به تعویق میاندازند و گاهی اوقات، شدت و آثار منفی یک قطعنامه را کاهش میدهند تا بهزعم خودشان قطعنامه علیه ایران یک قطعنامه مهارکننده و نه ساقطکننده باشد.
یعنی روسیه با پیوستن ایران به کلوپ هستهای مخالف است؟
به نظر من،هم روسها و هم چهار عضو دیگر شورای امنیت تمایل ندارند که توان غنیسازی در هیچ کشوری به وجود بیاید زیرا که کشوری که از این توانمندی برخوردار باشد بهطور طبیعی اگر مثل رژیم اسرائیل فاقد اصول و استانداردهای انسانی باشد تا آخر کار پیش میرود تا بتواند همسایگانش را تهدید کند. در نتیجه این پنج کشور با اینکه توان غنیسازی در جایی دیگر به وجود بیاید، مخالفند چرا که احتمال میدهند ممکن است به سمت نظامی هدایت شود. حتی اگر یادتان باشد روسها یک موقعی پیشنهاد کردند به جای اینکه ایران غنیسازی کند در مرکز بینالمللی غنیسازی در روسیه مشارکت کند تا به این ترتیب از هدف غنیسازی جدا شود. بنابر این تصورم این است که اگر چه طبق کنوانسیون منع گسترش سلاحهای هستهای(NPT)غنیسازی حق مسلم ماست اما اراده روسها و دیگر اعضا این است که ایران به این توانایی دست پیدا نکند. البته چنین موضوعی در مواضع رسمی روسیه منعکس نشده است و آنها در مواضع رسمی خود بارها تاکید کردند که ایران حق هر نوع فعالیت هستهای را مشروط بر اینکه نظارتهای بینالمللی و قانونی ناظر بر آن باشد، دارد. حتی پوتین هم به این موضوع اشاره کرد و عملا این موضع به معنای آن است که ایران میتواند غنیسازی اورانیوم را داشته باشد ولی تحلیل شخصی من این است که این تمایل به شکل قلبی وجود ندارد.
در حالی که به باوربرخی از افراد قطعنامه اخیر شورای حکام درباره ایران راه را برای صدور قطعنامهای دیگر در شورای امنیت هموار میکند، روسیه به این قطعنامه رای مثبت داد. به نظر شما دلیل این امر چه بود؟
سجادی: روسیه به عنوان یکی از پنج قدرت هستهای مثل ابرقدرتهای دیگر هیچ علاقهای ندارد که ایران به کلوپ هستهای دنیا بپیوندد
به نظرم روسها با یک مشکلی مواجه هستند و آن این است که غربیها هیچ حریم و قانونی را در ضربه زدن به ایران قائل نیستند. لذا روسها میگویند که ما اگر بخشی از مطالبات غرب را مورد توجه قرار ندهیم و فقط موضع مقابله و مقاومت در برابر آنها اتخاذ کنیم، غربیها میروند و اقدامات خود را در بیرون شورای امنیت تشدید میکنند؛ کما اینکه در حمله به عراق و تحریمهای فراقطعنامهای علیه ما این کار را انجام دادند. بنابراین هدف روسها این است که جبهه غربی را در چارچوب شورای امنیت حفظ کنند و بتوانند قدرت آن را مهار کرده و در عین حال امیدوار باشند که موضوع در چارچوب مذاکرات و شورای امنیت سازمان ملل حل شود.
توجه داشته باشید گاهی اوقات در ایران یک تصور غلطی وجود دارد و آن این است که ما روسیه را همان شوروی سابق درنظر میگیریم که با غرب در قدرت برابری میکرد و یک کشور ایدئولوژیک بود که در مقابل غرب قرار داشت. اما امروز روسیه خودش را این گونه تعریف نمیکند و درصدد درگیری و مقابله با غرب نیست بلکه درصدد حل مشکلات با محوریت مذاکره است. روسیه قطعا از اینکه غرب بخواهد حرکتهای افراطگرایانه و تندی را خارج از چارچوب شورای امنیت سازمان ملل انجام دهد، استقبال نمیکند، کما اینکه در سوریه نیز با اینکه قاطعانه دو قطعنامه را وتو کرد، اما تلاش میکند تا در چارچوبهای سازمان ملل و شورای امنیت و قبول نیروی ویژه دبیر کل سازمان ملل مساله را حل کند. روسیه میتواند در سواحل سوریه کشتی نظامی مستقر کند و نیروهای مسلح خود را آماده و یک درگیری و جنگ به راه بیندازد، اما سیاست مسکو سیاست درگیری رودررو و شروع جنگ سرد دیگری نیست.
نظرتان درباره پرونده اس300 چیست؟ آیا عدم فروش اس 300 به ایران یک توافق با آمریکا بود؟
پیرامون این موضوع میشود صحبتهای زیادی کرد، اما رسانههای جهانی به شکلی فعالیت میکنند که از این موضوع یک بحران مساله ساز در روابط ایران و روسیه بسازند. من معتقدم که ما از این منظر هم میتوانیم نگاه کنیم در شرایطی که غرب حتی از دادن دارو به بیماران سرطانی و خاص ما امتناع میکند، مانع ورود قطعات یدکی هواپیمای مسافر بری به ایران میشود کشوری مثل روسیه میخواست سلاح بسیار پیشرفتهای به ما بدهد. این امر جای توجه دارد و نشان میدهد روابط ما با روسیه آنقدر جدی و عمیق است که تا قبل از شرایط فعلی و تحریمها، مسکو آمادگی فروش این سلاح را داشته است. روسها مدتها بهدنبال فروش این موشکها به ما بودند و این ما بودیم که ابراز علاقهای برای خرید آن نمیکردیم. بعد از تشدید قطعنامهها علیه کشورمان، چهار جریان آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و برخی از سران عرب شروع به تهدید و فشار علیه روسیه کردند و این کشور را در شرایط بسیار بدی قرار دادند. روسیه برای یک سود 100 میلیون دلاری مجبور بود که خیلی از منافع خودش را در تعامل با این چهار جریان از دست بدهد و عدهای در این کشور بودند که دولت را در این رابطه تحت فشار گذاشتند تا مشی خودش را عوض کند. این موضوع حادی نیست و آنقدری که به آن پرداخته شده است اهمیت ندارد و بالاخره رهبران دو کشور با درایتی که دارند میتوانند آن را حل کنند.
همانطور که گفتم لازم است تا درظرفیتهای عظیم کاری که ما با روسیه داریم بیشتر به جنبههای ایجابی و مثبت قضیه بپردازیم.
من مایلم به یک نکته تاکید کنم که متاسفانه در ایران مورد غفلت واقع شده است و به آن توجهی نمیشود. نگاه ما به روسیه عمدتا از منظر رسانههای غربی است و نگاه روسیه به ایران هم عمدتا از همین منظر است. به همین دلیل شناخت عمیق و آگاهی نسبت به فرصتهای استثنایی همکاری وجود ندارد. از زمان قاجار تلاش غرب بر این بوده است که اجازه ندهد اتحاد بین ایران و روسیه شکل بگیرد. امروز وقتی با خیلی از اقشار جامعه در ایران صحبت میکنیم به بازخوردهای منفی راجع به روسیه برخورد میکنیم، در حالی که غرب دو ویژگی دارد که روسها اصلا ندارند. آن دو ویژگی آن است که اولا غربیها بعد از فتح اندلس به صورت مبنایی و استراتژیک متوجه شدند که اسلام میتواند به یک خطر برای آنها تبدیل شود، به همین منظور جنگهای صلیبی را راه انداختند و تمام تلاش خودشان را در مخالفت با اسلام کردند که این تلاش تا به امروز هم ادامه دارد. این در صورتی است که اسلام جزئی از فرهنگ، تمدن، ادبیات و تاریخ روسهاست. سابقه اسلام در روسیه به هزار سال میرسد و شعرا، دانشمندان و نظامیان مسلمان بخشی از تاریخ روسیه را تشکیل میدهند. این نکته بسیار مهمی است که روسیه به هیچ وجه با اسلام و مسلمانان مشکل ندارد. نکته دوم این است که غرب به صورت زیر بنایی نسبت به انقلاب اسلامی موضع دارد، چرا که احساس میکند انقلاب اسلامی باعث بیداری ملتهای اسلامی خواهد شد و اجازه تجاوز و سلطه را از غرب خواهد گرفت. غرب باوجود اینکه سالهای بعد از انقلاب تظاهر به دوستی میکرد الان نقاب از چهره برداشته و شما رفتار انگلیس، آلمان، فرانسه و کانادا را میبینید که چه وقیحانه و جسورانه و بیدلیل همه جا علیه ما رفتار میکنند و اتهامات ناروا به ما میزنند. در صورتی که بازهم در این زمینه روسیه مشکلی با انقلاب اسلامی ندارد و خوشحال است که یک خطر جدی به نام رژیم شاهنشاهی و ژاندارم آمریکا در منطقه کنار رفته و در نتیجه کشوری مستقل آمده که مواضع خاص خودش را دارد و اجازه نمیدهد آمریکاییها دخالتهای ناروا در منطقه داشته باشند.
آن حساسیتی که ما نسبت به روسیه در رسانهها میبینیم نسبت به غرب احساس نمیکنیم. هر بار این سوال را مطرح میکنند که آیا روسیه شریک قابل اعتمادی است؟ وقتی دلیل این سوال را میپرسم میگویند به طور مثال توجه کنید روسیه چقدر ساخت نیروگاه بوشهر را طول داد. در پاسخ به این گروه میگویم چطور شما آلمانی را که اول انقلاب و بدون هیچ دلیلی پنج میلیارد مارک سرمایهگذاری ما را رها کرد و رفت و تعهد خود را انجام نداد شریک قابل اعتمادی میدانید اما به روسیه که باوجود چهار قطعنامه شورای امنیت، نیروگاه را تمام کرده بیاعتمادید؟
بسیاری نیز طولانی شدن ساخت نیروگاه را بازی سیاسی روسیه میدانند؛ اما در پاسخ به این گروه باید گفت که مقصر اصلی در تاخیر ساخت نیروگاه غرب است و غرب با تحریمهایی که علیه ایران اعمال کرد و لابیها و فشارهایی که در این باره انجام داد 80 درصد در این ماجرا نقش داشت. فقط فشاری که آمریکا به اکراین آورد تا شهر خارکف این کشور توربین نیروگاه را نسازد یک سال و نیم پروژه را به عقب انداخت و روسها مجبور شدند تابه سنپترزبورگ بروند و فعالیت دیگری را برای تولید توربین بهراه بیندازند. در مقطعی که نیروگاه دوباره فعال میشد و روسها تعهد داشتند که سیستمهای کنترل و خنککنندههای آن را که بخشهای حساسی بود از غرب تهیه کنند همه شرکتهای غربی از تعهدات خودشان سرباززدند و در سه سال گذشته همه تاخیرات در این زمینه، ناشی از عمل نکردن این کشورها به تعهداتشان بود. به نظر من روسیه، اقیانوسی از ظرفیتها و فرصتهاست که برای ما ناشناخته مانده است و غرب عمد و استراتژی دارد که نه تنها این شناسایی به وجود نیاید، بلکه همواره سوءتفاهمی بین ما و روسها دامن زده شود و ما به سراغ همکاری با آنها نرویم.
با وجود این صحبتها گفته میشد که عدم فروش اس300 یک نوع توافق با آمریکا بود که روسیه در آن منافع خود را جستجو میکرد.
هم میشود این تحلیل را کرد و هم نمیشود. بله ما در داخل روسیه کسانی را داریم که به ما گفتند مسکو در فضای اعتمادسازی که با غرب داشت این توافق را کرده بود که حمله به ایران نشود و روسیه هم اس 300 را به ایران ندهد. یکسری از اتاقهای فکر و مسئولان این موضوع را گفتهاند، ولی این مواضع رسمی و اعلام شده از سوی مسئولان روسی نبوده، اما این تصور وجود دارد که در قبال تعهد غرب مبنی بر عدم حمله به ایران این قضیه مطرح شده است.
در بحث فروش موشک و دریافت غرامت، روسیه اعلام کرده که اگر ایران از شکایت حقوقی خودش در این باره صرف نظر نکند آنها هم حمایت خودشان را از برنامههای هستهای ایران متوقف میکنند. به نظر شما این نوعی گروکشی نیست؟
من نشنیدم که این موضوع را یک مقام رسمی اعلام کند. در صداهایی که معمولا از روسیه به سمت ما میآید خیلی باید دقت کنیم. باید ببینیم که این صداها صداهای حاکمیت است یا صداهای دشمنان ما و روسیه. شما میدانید موسسه آمریکایی کارنگی در مسکو دفتر بسیار بزرگی دارد و معمولا حرفهایی را که کارشناسان این موسسه میزنند اینگونه در ایران تعبیر میشود که متفکران روسی گفتند، در صورتی که یک جریان آمریکایی که هم دشمن ما و هم دشمن روسیه است این مطالب را عنوان کرده است.
این مطلب به نقل از روزنامه کامرسانت بود؟
کامرسانت در روسیه یک روزنامه غربگراست و کارشناسی که در آنجا این حرف را زده دیدگاه غربی دارد. من نشنیدم که یک مقام روسی چنین حرفی را زده باشد. واقعا بزرگترین مشکل ما در ارتباط با روسیه فرضها و اطلاعات غلطی است که جریانات غربگرا در دو کشور ایجاد میکنند. باید احتیاط کنیم که فضای افکار عمومی را براساس آن دادهها جهت ندهیم و بر واقعیتها و منافع ملی تاکید کنیم.
این که گفته شده در صورت سقوط دولت بشار اسد روسیه مجددا سیستم ضدهوایی اس 300 را در اختیار ایران قرار خواهد داد تا چه اندازه صحت دارد؟
سجادی: عده ای در داخل روسیه به ما گفتند مسکو برای جلب اعتماد غرب موافقت کرد در قبال جلوگیری از حمله به ایران ، اس 300 را به تهران ندهد
من چنین حرفی را از مقامات رسمی نشنیدهام. یکی از شگردهای غرب در ایران برای ایجاد سوءتفاهم با روسیه یا تحریک افکار عمومی ایران علیه روسیه همین است که یک اخبار غیرواقعی گفته میشود و توقعاتی را ایجاد میکند. پس از آن وقتی که این توقعات محقق نمیشود سوء تفاهم ایجاد میشود. مثلا در زمان افتتاح فاز 500 مگاواتی نیروگاه بوشهر گفته شد که آقای پوتین میآید، نه ما چنین توقعی داشتیم و نه طرف روس این موضوع را گفته بود اما بعدا برخی رسانهها انتقاد کردند که چرا پوتین به ایران نیامد؟! یا در اجلاس غیرمتعهدها رئیسجمهور ما به خاطر روابط خوب دو کشور و براساس ادب ایرانی، از آقای پوتین برای حضور در اجلاس دعوت کرده بود اما چنین فرضی و قراری نبود. به یکباره در برخی رسانهها شایع شد که پوتین به تهران میآید و بعد این سوال ایجاد شد که چرا پوتین به تهران نیامد. اما پوتین پیام اختصاصی برای این اجلاس فرستاد این درحالی بود که اصلا روسیه عضو غیرمتعهدها نیست و آقای پوتین هم به رسم ادب روسی، برای اولینبار در تاریخ غیرمتعهدها، به اجلاس پیام داد. برخی رسانهها شایع میکنند که روسها اس300 را میدهند بعد میگویند نه نمیدهند همین امر باعث میشود که این تفکر به وجود بیاید که روسها دارند با ما بازی میکنند. شما از آن منظر نگاه کنید که روسیه اس300 را نداد و هیچکس هم نتوانست علیه جمهوری اسلامی قدمی بردارد. غرب میداند که جمهوری اسلامی ایران چه با اس300 و چه بدون آن توان دفاع از خودش را دارد و نکته مهم این است. این هم پیامی به غرب است و هم پیامی به روسیه. مگر در جنگ با عراق در دفاع از جمهوری اسلامی با دست خالی نجنگیدیم و حتی به ما سیم خار دار هم نمیدادند. به نظرم بهتر است اجازه دهیم مسئولان ذیربط آنطور که صلاح میدانند و منافع ملی ایجاب میکند بدون هیاهو و القائات غربیها این مساله را به نحو مقتضی حل و فصل کنند.
پیام پوتین به اجلاس عدم تعهد حاوی چه نکاتی بود؟
مهمترین نکته این پیام این بود که ایشان گفته بود روسیه از این حرکت کشورهای غیرمتعهد استقبال میکند و جهان دیگر نمیتواند تک قطبی باشد. کاملا مشخص بود که این پیام، موضعی در مقابل سلطهطلبی و یکجانبهگرایی ناتو و غرب است. پوتین وجود ساختار قوی مثل اجلاس غیرمتعهدها را گام بلندی در جهت رفع یکجانبهگرایی مطرح کرد و برای همکاری روسیه، با این جنبش اعلام علاقهمندی و آمادگی کرده بود.
شما به موضوع نیروگاه بوشهر اشاره کردید دلیل تاخیرساخت این نیروگاه تنها تحریم بود؟ آیا دلیل دیگری نداشت؟
دلایل متعددی داشت از جمله اینکه ما تاکید داشتیم که در همان سایت آلمانها این نیروگاه ساخته شود تا به آلمانها بفهمانیم که اگر آنها این کار را نکردند، ما از عهده آن بر میآییم. همچنین بهدلیل تغییر تکنولوژی آلمانی به روسی، فناوری اختصاصی روسها و سازههای متفاوتی که روسها داشتند نیازبه تعویض طراحیها بود که در همان اوایل کار به یک سالونیم تاخیر برخوردیم. اگر روسها پروژه خودشان را در سایت دیگری شروع کرده بودند قطعا ما یکسال و نیم جلو بودیم. در مساله پرداختها هم ما مشکل داشتیم و بنا به دلایلی پرداختها دیر انجام میشد. البته روسها هم به دلیل اینکه بعد از فروپاشی شوروی هماهنگیهای لازم را بین ساختارهای اجراییشان نداشتند در کارتاخیر میکردند. نمیخواهم بگوییم که هیچ تاخیری از جانب روسها نبوده ولی اگر بخواهیم نمره بدهیم ما میتوانیم بگوییم 10 درصد عامل تاخیرها در ساخت نیروگاه از جانب ما بوده، 10 درصد از جانب روسها و 80 درصد به دلیل کارشکنیهای غربیها صورت گرفته است.
آیا ایران مجددا از توان روسیه برای ساخت نیروگاههای جدید استفاده میکند؟
تجربه بوشهر، تجربه خوبی بود. ما تازه روش کار کردن با سیستمهای مهندسی، زبان علمی و استانداردهای صنعتی روسیه را یاد گرفتهایم و فکر میکنم سازمان انرژی اتمی از این همکاری استقبال میکند. همکاری میان دو کشور همکاری بسیارمثبتی بود.
منافع روسیه در قبال برنامه هستهای ایران چیست؟ آیاایران هستهای منفعتی برای روسیه دارد؟
طبعا هر کشوری که همسایگانش، همسایگان مترقی، پیشرفته و ثروتمندی باشند از قبال این همسایه سود خواهد برد. اگر روسیه بخواهد در میان کشورهای منطقه نیروگاه بسازد بجای آوردن مهندسان گران قیمت، که از راه دور به منطقه میآیند یا حتی خود مهندسان روسی که با شرایط آب و هوایی مناطق گرم ناسازگارند ترجیح میدهد از مهندسان ایرانی استفاده کند. قطعا برای روسیه یک همسایه پیشرفته خیلی بهتراز یک همسایه عقب مانده است.
در صورت عملی شدن تهدیدها درخصوص حمله به ایران، روسیه چه واکنشی از خود نشان خواهد داد؟ آیا بیطرف میماند یا از ایران حمایت میکند؟
طبیعتا منافع روسیه در این قرار دارد که از ایران حمایت کند. یک ایران ناامن، مرزهای جنوبی روسیه را ناامن میکند و زمینه تجزیه قفقاز و جدا شدن آن از روسیه را فراهم میآورد. یک ایران مستقل و غیروابسته به غرب تضمین امنیت روسیه است. من فکر میکنم که منطق سیاسی حکم میکند که درصورت حمله به ایران، آنها چنین مسالهای را محکوم کنند و از ایران جانبداری نمایند.
گسترش تحریمها علیه ایران تا چه اندازه بر روابط واشنگتن و مسکو موثر بوده است؟
در حال حاضر آمریکاییها از رفتار روسها در قبال ایران راضی نیستند. روسها تحریمهای فراقطعنامهای را محکوم کردند و در مقابل، آمریکاییها چند شرکت روسی را به دلیل همکاری با ایران در لیست تحریمها قرار دادند. توسعه و گسترش تحریمها اثر منفی بر روابط این دو قدرت میگذارد چنانچه لاوروف وزیر خارجه روسیه، آمریکا را تهدید کرد که اگر شرکتهای روسی را تحریم کند روسیه هم مقابله به مثل خواهد کرد. همواره موضوع ایران یکی از دیالوگها و صحبتهای تند آمریکا و روسیه است. در حالی که آمریکاییها میخواهند یک فضای تهاجمی و خشن نسبت به ایران ترتیب بدهند روسها چنین رفتارهایی را رد میکنند. گسترش تحریمها اثر منفی بر روابط آن دو کشور میگذارد.
جایگاه روسیه را در حل بحران سوریه چطور ارزیابی میکنید؟ آیا ممکن است پوتین نهایتا با غرب بر سر سوریه معامله کند؟
تا به حال مواضع روسیه درخصوص سوریه عالی بوده است. مسکو دوبار در مقابل اقدامات غیرقانونی و نامشروع غربیها ایستاده و قطعنامه علیه سوریه را وتو کرده است. برای سومین بار هم غربیها به سمت قطعنامه دیگری رفتند که روسها و چینیها در قبال آن خیلی قوی برخورد کردند. روسها تلاش کردند تا بین معارضان داخلی و انقلابیون واقعی و دولت سوریه تعامل و مذاکره برقرار کنند و نقش سازندهای در جهت رفع سوءتفاهمها داشته باشند. در ماجرای لیبی روسها متوجه شدند که غربیها واقعا دروغگو و غیرقابل اعتماد هستند. در این ماجرا غربیها از رای ممتنع روسها برای ایجاد منطقه NO-fly zone (پرواز ممنوع) استفاده کردند و برخلاف نظر روسها به لیبی حمله کردند. تحلیل من این است که حالا روسها تحت هیچ شرایطی در موضوع سوریه کوتاه نخواهند آمد. آنها معتقدند که یک بار و برای همیشه باید به غرب آموخت که زمان اینگونه دخالتهای آنها به پایان رسیده است. به نظر من، روسیه تا پایان این ماجرا قاطعانه بر موضع خود ایستادگی میکند.
بحث تعیین جایگاه رژیم حقوقی دریای خزر در چه وضع قرار دارد؟ آیا ایران همچنان بر سهم 20 درصدی خود اصرار دارد؟ روسیه تا چه اندازه با نظرات ایران درباره تعیین رژیم حقوقی دریای خزر موافق است؟
یکی از حوزههای جالب دیگری که غرب موذیانه سعی کرده تا با استفاده از آن در ایران به سوء تفاهمات دامن بزند موضوع خزر است. گفته میشود که چرا روسیه حق ایران را نمیدهد در حالی که روسیه در قضیه خزر و دادن ما سهمی ندارد. حوزه منفعتی روسها سمت شمال خزراست و در آنجا با قزاقستان به تفاهم رسیدند. روسها پذیرفتهاند که سهمشان 19 درصد بیشتر نیست. در مساله خزر طرف ما جمهوری آذربایجان و ترکمنستان است. ایران اعتقاد دارد که سهم ما 20 درصد است و تلاش میکنیم تا با روشهای حقوقی و ارزیابیهای جغرافیایی، این موضوع را ثابت کنیم. متاسفانه خزر بهدلیل محصور بودن، دارای شرایط خاص جغرافیایی است. یک کلیشه مشخص و توافق شده بینالمللی وجود ندارد که بتوانیم با سهولت به یک تصمیم قطعی برسیم. مشابه موضوع خزر در پروتکلهای بینالمللی وجود نداشته و این موضوع، نمونه جدیدی است بنابراین حل آن اینقدر طول کشیده است. بر مبنای مقدار مرز آبی ما در فاصله آستارا ـ حسینقلی خان، ادعا میشد که 11 درصد حق ایران است ولی ما قاطعانه اصرار بر سهم 20 درصدی داریم و در حال مذاکره و اقامه دلایل در این رابطه هستیم.
کتایون مافی / گروه سیاسی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد
ناصر ابراهیمی در گفت و گو با جام جم آنلاین؛
گفتوگو با محمد خیراندیش در حاشیه اختتامیه جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰
رئیس مرکز ارتباطات و رسانه آستان قدس رضوی از تولید یک برنامه نخبگانی میگوید