هزار بار مرور کرده بود ، سخت ترین صحنه زندگی اش را ، همیشه مثل هم بود ، طناب دار و مرگ سرد اما حتی در بهترین رویاهایش هم صحنه آخر را ندیده بود، صحنه ای که پسر مقتول طناب را از گردنش در می آورد و صدای صلوات فضا را پر می کرد.او یک ماه برای زندگی فرصت دوباره پیدا کرده است.
کد خبر: ۴۹۵۶۱

شب 24 دیماه 76 ، در حالی که همه مردم از برف و سرما به خانه هایشان پناه برده بودند، کارگری که دیروقت به خانه اش در خیابان شریعتی کرج بر می گشت ، چشمش به یک بسته افتاد که روی تپه ای از برف در انتهای کوچه 12 قرار داده شده بود و اطراف آن غرق خون بود. مرد هراسان با کلانتری رسالت تماس گرفت و جریان یافتن گونی خون آلود را به آنها اطلاع داد. خیلی زود ماموران کلانتری رسالت و کارآگاهان جنایی کرج در محل حاضر شدند و با بازشدن در کیسه گونی ، ماموران با جسد مرد 50 ساله ای روبه رو شدند که ساعاتی قبل بر اثر اصابت جسمی سخت به سرش به قتل رسیده بود. مرد هیچ مدرک شناسایی با خود نداشت و تنها یک سفته و تعدادی کوپن در جیبهایش پیدا شد. لحظاتی بعد با پرس وجو از اهالی محل که برای اطلاع از موضوع جمع شده بودند ، مشخص شد جسد متعلق به مردی به نام منوچهر - ت است که در خیابان اسلام آباد نفت فروشی داشته است . در حالی که ماموران در اطراف جسد به دنبال یافتن سرنخی از قاتل بودند ، یکی از ماموران ردی از خون را دید که تا جلوی خانه حسینعلی - م از اهالی کوچه ادامه داشت . حتی دستگیره در هم خونی بود. با این سرنخ ، ماموران خیلی زود با گرفتن نیابت قضایی وارد خانه شدند و به بازرسی پرداختند. آثاری از خون روی در حیاط ، دستگیره های درهای داخلی و دیوار و چارچوب حمام وجود داشت ، پلاستیک سیاهی نیز در داخل حمام یافت شد که یک دست لباس و شلوار خونی در آن دیده می شد. با پیداشدن این سرنخ ها ، ماموران حسینعلی و همسرش را به اتهام قتل منوچهر به دایره ویژه قتل کرج منتقل کردند. ماموران پس از دستگیری حسینعلی و همسرش به بازجویی از آنها پرداختند ، اما هر دو خیلی خونسرد قتل منوچهر را انکار و ادعا می کردند که از صبح در میهمانی بوده اند و کسی در خانه آنها نبوده است اما سرانجام با توجه به شواهد موجود همسر حسینعلی در بازجویی های فنی و پلیسی لب به اعتراف گشود و در حالی که بشدت متاثر شده بود، به ماموران گفت : حسینعلی را از چند سال قبل می شناختیم ، او نفت فروش محله بود و کپسول های گاز پیک نیک را پر می کرد ، آدم دست به خیری بود و به آنهایی که احتیاج داشتند ، پول قرض می داد. مبلغی هم به شوهرم قرض داده بود و با آن که آن را به وی برنگردانده بودیم ، همسرم باز هم می خواست از او قرض کند. روز حادثه او کپسول گاز پیک نیکی را که پر کرده بود به در خانه امان آورد و با همسرم مشغول گفتگو شد ، من هم برای خرید از خانه بیرون رفتم اما وقتی برگشتم دیدم که همسرم نگران و مضطرب است و لباسهایش هم غرق خون است . وقتی از او علت را پرسیدم ، مرا تهدید کرد که اگر سر و صدا کنم ، مرا خواهد کشت و در حالی که پشیمان شده بود ، گفت که از منوچهر پول خواسته و او هم به خاطر قرض قبلی به او پولی نداده و آن وقت او با چراغ خوراک پزی ضربه ای به وی زده که باعث مرگش شده است . با اعترافات این زن ، ماموران بار دیگر ، حسینعلی را به بازجویی فراخواندند و این بار او با دیدن شواهد ، قتل منوچهر را به گردن گرفت . حسینعلی در اعترافات خود گفت : از مدتی قبل از منوچهر پولی قرض گرفته بودم اما توان پرداخت آن را نداشتم . روز حادثه وقتی به خانه مان آمد از او باز هم پول خواستم اما او گفت : اول قرضت را بده و من که نیاز شدیدی به پول داشتم ، تصمیم گرفتم تا او را بکشم و پولهایش را بردارم ، به همین منظور با چراغ خوراک پزی ضربه ای به او زدم و پس از آن که مرد، پولهایش را که 75 هزار تومان بود ، برداشتم تا با آن کرایه خانه ام را بپردازم و مقداری از آن را هم به همسرم بدهم . پس از قتل ، جسد را در کیسه گونی بسته بندی کردم و آن را داخل کوچه گذاشتم اما آثار خون بر روی زمین مرا لو داد. با اعترافات این مرد ، جواد خانی ، قاضی شعبه 16 دادگاه عمومی کرج ، حسینعلی را به جرم قتل عمد به اعدام و همسرش را به دلیل پنهان کردن ادله جرم به یک سال حبس محکوم کرد. سحرگاه دیروز در حالی که حسینعلی همه چیز را تمام شده می دید ، با ترس ولرز به چوبه دار نزدیک شد ، چشمهایش را بست اما صدای صلوات و خوشحالی خانواده اش یکباره او را به خود آورد. انگار همه چیز عوض شد ، پسر نوجوان مقتول در حالی که متاثر شده بود ، به سمت او دوید و طناب را از گردنش باز کرد. با این گذشت پسر مقتول ، یک ماه به قاتل فرصت داده شد تا رضایت خانواده مقتول را جلب کند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها