سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
داریوش ارجمند در این سریال نقش یک درجه دار بازنشسته ارتش به نام ابراهیم احصایی را بازی میکند که اطراف تهران مشغول کشاورزی است. علیرضا جلالیتبار، نقش فرامرز پسر او را دارد و پروانه معصومی مادر اوست. سعید پورصمیمی (مش قربان)، کامران تفتی (امیرعلی)، الهام حمیدی (ماهرخ، همسر فرامرز)، لادن طباطبایی (هانیه، خواهر امیرعلی)، لیلا بلوکات (ستاره)، کاوه آشنا، حمیدرضا محمدی و محمود عزیزی (پدر ماهرخ) دیگر بازیگران اصلی سریال هستند.
رویکرد و هدف قصه در این سریال، بازنگری در خود از طریق یک امر حادث است. در این گونه فیلمها یکی از دو مسیر زیر دنبال میشود؛ یا کاراکتر به دنبال تغییر در خود نسبت به گذشته است و با موانعی روبهرو میشود که این مسیر را سخت میکند یا به دنبال حفرهای در گذشته و هویت خود است. سریالها و فیلمهای زیادی در ایران با این مضامین بهوسیله فیلمسازان ایرانی ساخته شده است که نمونه موفق تلویزیونی آن را میتوان تولدی دیگر دانست.
البته نمونههای خارجی بسیار زیاد و قابل اهمیتی همچون «روز موش خرما»، «مِمِنتو» و سه گانه «بُرن» را میتوان مثال زد که با ساختارهای متفاوتی به این مضمون پرداختهاند. به عنوان مثال روز موش خرما اثری فانتزی است و ممنتو ساختاری رئال دارد. راز پنهان نیز ساختاری رئال دارد، ولی همه عناصر آن از این ساختار پیروی نمیکند و در خود تناقضی دارد که برای بیننده آزاردهنده میشود.
برای توضیح بیشتر این مطلب بهتر است ابتدا سراغ فیلمنامه اثر برویم. در این سریال از دیالوگ به معنای دوگویی یا همان گفت و شنود کمتر استفاده شده و کاراکترها بیشتر مونولوگ میگویند به معنی تکگویی. مونولوگ در ذات از رئالیسم پیروی نمیکند، چرا که هیچ انسانی با خود حرف نمیزند مگر در حالتهایی که متاثر از نوعی روانپریشی باشد مثل جنون. در واقع یا منطقی برای مونولوگ کردن تعریف میشود تا آن را رئال جلوه دهد همچون تنها بودن کاراکتر، شاعر پیشگی، جنون، شیزوفرنی یا از همان ابتدا چنین تعریف میشود که اثر در کل از ساختار رئال پیروی نمیکند.
در مجموعه راز پنهان با داستانی رئال مواجهیم که روابط علی و معلولی تعریف مشخصی دارند، ولی شخصیتها بیشتر از مونولوگ برای گفتن شرح حال خود استفاده میکنند. گذشته شخصیت ها، خواستهها و دغدغههای آنها نمایش داده نمیشود بلکه توسط آنها گفته میشود، بدون این که منطقی برای تکگویی چیده شده باشد و همین مسأله ساختار سریال را متزلزل میکند. زبان دیالوگهای اثر هم زبانی معمول و رایج نیست و به دلیل شاعرانگی،تکلف بسیار و فاخر بودنشان فضای رئال را تداعی نمیکنند. شاید در تعریف جامع و کلیتر بتوان مطالب بالا را چنین جمعآوری کرد که در سریال فلورا سام ما با دیالوگهایی روبه روییم که به صورت مونولوگهای طولانی نگاشته شده و فضایی رئال، اما متصنع و ساختگی را پدید آورده است. حتی زبان تصویری اثر هم بر این امر صحه میگذارد.
شخصیتهای سریال اگرچه با هم گفتوگو میکنند، اما در قابهای تک نفره دیده میشوند و نگاه آنها به دوربین یا نقطه دیگری غیر از شخص شنونده است و همین مسأله علت اصلی ریتم کند و کسلکننده سریال است. چنین به نظر میرسد که فلورا سام با استفاده از تک گویی، زبان شاعرانه و قابهای تک نفره، از طریق برانگیختن احساس همدردی و عواطف بیننده قصد دارد تاثیرگذار واقع شود و مخاطب را متحول کند، اما دریغ و درد که تحول نه از طریق متاثر کردن که از طریق ایجاد چالش، تفکر و تعمق میسر است و بس. دیالوگ جدل و چالش ایجاد میکند، کنش و واکنش میآفریند و به دنبال خود، مخاطب را به اندیشیدن، تجدید نظر کردن و تصمیم گرفتن ترغیب میکند.
در سریال راز پنهان، نورپردازی تاریک است. نه به این معنا که نور کمی به کاراکترها داده میشود، بلکه از نورهای رنگی و تیره استفاده شده و فضای تیره و تاریکی ایجاد کرده است. این نورپردازی به کندی ریتم اثر دامن زده است. حتی در نورپردازی هم بر وضعیت نادیده شخصیتها تاکید شده که این اغراق هدفی جز تاثیرگذاری را دنبال نمیکند؛ در حالی که یک فیلمنامه خوب و خوش ساخت به دور از هر اصرار و اغراقی میتواند مخاطب را با خود همراه و او را جذب کند. کافی است بیننده احساس کند با فیلمنامه و بازی باورپذیری در هر گونه ژانری مواجه است.
رها کیان
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد