در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در ابتدای این مستند، تصاویری از لحظات بعد از شهادت دکتر مسعود علیمحمدی استاد فیزیک دانشگاه تهران نشان داده میشود که صبحگاه بیستودوم دی 1388 در حوالی قیطریه مورد حمله تروریستی قرار گرفت. همچنین اظهاراتی از شاهدان ماجرا پخش میشود از جمله همسر شهید که میگوید: «تا در را بست و رفت صدای انفجار را شنیدم». چندی بعد یکی از عاملان این جنایت با فعالیت مستمر نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشورمان دستگیرشد و پس از اعتراف به اعدام محکوم میشود. البته وی قبل از اعدام با همسر شهید علیمحمدی رودررو قرار میگیرد و همسر شهید نیز تاکید میکند مطمئن است که برای انجام این اقدام تروریستی، آمریکا پشت اسرائیل بوده است.
در بخشی دیگر از «کلوپ ترور» با تاکید بر اینکه گرچه عملیات تروریستی انجام شده توسط رژیم اسرائیل صورت گرفته اما اتاق فرمان اصلی در آمریکا بوده است. بخشی از اظهارات «آرییه داد» عضو کنیست رژیم صهیونیستی پخش میشود که تاکید دارد: تلآویو با واشنگتن بر سر ترور دانشمندان هستهای ایران به توافق رسیده است.
سپس تصاویری نشان داده میشود که گفته شد ایران بنابر آنها توانسته به سرنخهایی دست یابد؛ سرنخهایی مبنی بر لو رفتن گروهکی که با اغفال دختران و پسران جوان، نقشه عملیاتهای تروریستی خود را در تهران پیگیری میکردند.
بهزاد عبدلی، فیروزه یگانه با اسم مستعار ساناز، مریم زرگر و رامتین مهدوی موشایی از جمله افرادی هستند که در این مستند به بیان نحوه آشنایی خود با این گروهک پرداختند. فیروزه یگانه در پارک با مریم زرگر آشنا شده و مریم زرگر هم میگوید از طریق چت با فردی به نام پارسا آشنا شده که در سال 88 برای یاد گرفتن آموزشهایی به اسرائیل فرستاده میشود. تارا باقری، نشمین زارع با اسم مستعار شادی، محسن صدقی آذر با اسم مستعار سعید و مازیار ابراهیمی با نامهای مستعار سامان و امیرعباس از دیگر جوانهایی هستند که اکثرا در سال 89 با این تیم تروریستی آشنا و جذب آن میشوند.
در ادامه این مستند گفته میشود در تحقیقات به عمل آمده، متاسفانه مستنداتی از اقلیم مجاور مبتنی بر اختیار قرار دادن امکاناتی برای آموزش و همچنین همکاری یکی از کشورهای همسایه با در اختیار قراردادن خاک خود جهت اعزام این افراد به اسرائیل برای آموزش دورههای اطلاعاتی، نظامی، موتورسواری و... به دست آمده است.
آنها با بیان اینکه از ترکیه به قبرس رفته و از آنجا نیزبه پادگانی در حومه تل آویو منتقل میشوند،میگویند: «در آن پادگان آموزش کار با مواد منفجره و تسلیحات را فراگرفتیم». پس از پایان آموزش و دوره نظامی در آن پادگان، ضمن ارائه پول به نفرات حاضر قول حمایت کامل از آنان داده میشود. علاوه بر آن به زنان این گروه آموزش داده میشود با اغواگری به مردان مورد نظر نزدیک شده تا بعدا بتوانند از آنان در ازای عدم افشاگری، اطلاعات مورد نظر را بگیرند.
سرانجام به اولین عملیات یعنی روز ترور شهید علیمحمدی نزدیک شده و دو نفر که بالاترین امتیاز را در دوره آموزشی داشتهاند مسئول چسباندن بمب به خودروی این استاد میشوند و بقیه در ستاد پشتیبانی به فعالیت تروریستی میپردازند.
سازماندهی این شبکه تروریستی به دلیل اینکه اعضای شبکه به صورت سلولی فعالیت کرده و از فعالیت همکار خود خبرنداشتهاند، پیچیده بود. با این حال پس از انجام اولین عملیات،تروریستها در خانه تیمی پونک گرد هم آمده و برنامه دومین ترور یعنی ترور شهید مجید شهریاری استاد فیزیک شهید بهشتی را مرور میکنند.
به گفته یکی از تروریستها در سال 89 توسط ایمیل به آنها اعلام میشود که برنامه و مسئولیت هر یک چیست. ساناز با بیان اینکه صورتم گریم خاصی داشت تا چهرهام شناسایی نشود، به تشریح چگونگی انجام این عملیات میپردازد و مردی دیگر هم توضیح میدهد که چگونه خود را به شهید شهریاری نزدیک کرده و بمب را به ماشین وی میچسبانند. پس از این عملیات،تروریستها نیز مبلغی پول از طریق واسطهای دریافت میکنند. هدف بعدی، شهید داریوش رضایی بود و دوباره گروه را در تهران با ایمیلی دور هم جمع میکنند. روش ترور این بار متفاوت است و اسلحه کمری یکی از راکبین موتور، شهید رضایی را در مقابل چشم همسر و فرزند خردسالش هدف میگیرد و به شهادت میرساند.
چهارمین هدف این گروه تروریستی، شهید مصطفی احمدیروشن بود اما برنامهریزی برای این عملیات در خانه تیمی همیشگی صورت نمیگیرد و افراد مورد اشاره که ترورهای قبلی را انجام داده بودند فقط وظیفه شناسایی و جمعآوری اطلاعات را بهعهده داشته و خلاصه آنکه سرشاخههای عملیات در مکانی دیگر به برنامهریزی پرداختند.
شش روز قبل از عملیات فردی به این تیم پیوسته و توضیحاتی را به آنان میدهد تا اینکه سالروز ترور شهید علیمحمدی را برای ترور شهید احمدی روشن انتخاب میکنند. این معاون اقتصادی سایت نطنز در خیابان گلنبی حوالی پلسید خندان به شهادت میرسد و یکی از اعضای تیم توضیح میدهد که چگونه با ماشینش جلوی خودروی احمدیروشن میپیچد تا راننده وی مجبور شود سرعتش را کم کند و دراین فاصله موتورسوارها خود را به خودروی علیمحمدی رسانده و او را همراه دوستش که رانندگی میکرد به شهادت میرسانند. دوربینهای آن خیابان که تصاویری از تردد این افراد را ضبط کرده، اولین سرنخها را برای شناسایی عوامل ترورها و اعضای این تیم به دست ماموران امنیتی ایران میدهد.
دکتر فریدون عباسی نیز هدف دیگر این تیم بود که البته تروریستها موفق به شهادت وی نشده و رئیس سازمان انرژی اتمی جان سالم به در میبرد. پیچیدگی عملیاتها، اسامی مستعار متعدد و رمزآلود و پشتیبانیهای همه جانبه مثلث سیاه ترور یعنی اسرائیل،آمریکا و انگلیس نمیتواند تروریستها را از کمین چشمان بیدار دستگاه امنیتی و اطلاعاتی کشور مصونبدارد و به همین خاطر است که سرانجام تمامی عوامل این ترورها دستگیر شده و باعث خوشحالی همه مردم ایران و جاری شدن اشک شوق از چشم مادری میشود که حتی حاضر نشد در مراسم خاکسپاری فرزندش اشکی بریزد، مبادا که دشمن را شاد کرده باشد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر