در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
نوع دیگری از مسابقهها، آنهایی هستند که مبنایشان بر هوش و سرعت عمل افراد شرکتکننده استوار است و برای مثال در آنها حل یک مساله عددی یا رقمی از شرکتکننده خواسته میشود که نمونههای این دست از مسابقهها هم بیشتر در آنهایی که شکل تلفنی دارند و شرکتکننده خارج از استودیو و از راه دور مخاطب سوالهاست، اجرا میشود.
دسته دیگری از مسابقهها جنبه عملی، اجرایی و ماجراجویانه دارند که برنده شدن شرکتکنندگان در آنها وابسته به تواناییهای فیزیکی و عملی خاص است (مثل برنامه «قویترین مردان» یا مسابقههایی که در آنها شرکتکنندگان باید از موانع و مسیرهایی مثل تونل و دریاچه و... عبور کنند و تواناییهای فیزیکیشان را در انجام مراحل مختلف مسابقه محک بزنند.)
مسابقههایی هم هستند که درباره یک مهارت و توانایی خاص و ویژه طراحی میشوند و شرکتکنندگان در آن عموما صاحب تخصص و توانایی مشترکی هستند، مثل مسابقه ادبی مشاعره با اجرای دکتر اسماعیل آذر که حدود 10 سال پیش در گروه کودک و نوجوان شبکه دو ساخته شد و تا همین امروز هم شاهد پخش آن در شبکه آموزش هستیم.
مسابقههای دیگری هم هستند که بر ثبت واکنش شرکتکنندگان در شرایطی مستندوار و بظاهر طبیعی تکیه دارند که از این دست مسابقهها نمونه قابل ذکری را در تلویزیون ایران سراغ نداریم. بدیهی است دستهبندی مسابقههای مختلف منحصر به چند نمونه ذکر شده نیست و نمونههای دیگری هم وجود دارند که میتوانند ترکیبی از قالبهای ذکر شده باشند یا به طور کلی قالب و روشهای جدیدی را در پیش بگیرند.
اما واقعیت این است که در مسابقههای تلویزیونی، آنچه در درجه دوم اهمیت قرار دارد یا اصلا اهمیت ندارد، تواناییها و استعدادهای شرکتکنندگان و احیانا تلاش برای بالا بردن سطح دانش و معلومات آنهاست.
در بیشتر مسابقههای تلویزیونی، سوالاتی که مطرح میشوند و البته مخاطبان پای گیرندهها را هم درگیر خود میکنند، از جنسی هستند که آگاهی از پاسخ آنها، به روشنی نه به درد دنیای فرد میخورند و نه به کار آخرتش میآیند.
وقتی مجری مسابقه از شرکتکننده میپرسد مثلا نام معروفترین اثر باستانی شهر کاشمر کدام است، اوحدی مراغهای در قرن چندم هجری میزیسته یا نام فلان قبیله ابتدایی در استرالیا چیست، بیش از آن که دغدغه سنجش سواد و آگاهی مخاطب یا افزودن چیزی به سطح آگاهی و معلومات او را داشته باشد، تنها و تنها در حال ایجاد نوعی تعلیق و انتظار لحظهای برای جذاب شدن برنامه و مسابقه است.
در واقع بسیاری از سوالات اینگونه برنامهها هیچ ارزشی ندارند و در خارج از دنیای این مسابقهها کسی به آن اهمیتی نمیدهد، آیا شما از نام اثر باستانی شهر کاشمر یا سال تولد اوحدی مراغهای خبر دارید یا نه.
حقیقت این است که این مسابقهها نوعی توهم لحظهای و زودگذر سواد و دانایی را در مخاطبشان برمیانگیزند و با فرصت دادن به آنها برای پاسخ دادن به سوالاتی از این دست، نوعی حس زودگذر و باطل پیروزی و آگاهی را در او به وجود میآورند که به هر حال یکی از اهداف برنامههایی از این دست است.
اما آنچه اصل است، چیزی نیست جز ارائه یک برنامه و شوی تلویزیونی و مهم نه سوالها و جوابها و سطح سواد و آگاهی شرکتکنندگان و مخاطبان، که هر چه جذابتر شدن آن برنامه و شوست.
این برنامهها به دلیل همین جذابیتها و نوع پرداخت و اجرایشان است که جزو محبوبترین برنامههای تلویزیونی در همه دنیا هستند و حتی موارد بسیاری از اعتیاد به اینگونه مسابقهها در کشورهایی که به شکل حرفهای به ساخت و نمایش آنها میپردازند، گزارش شده است.
به هر حال این شکل از برنامهسازی بسیار مورد توجه و علاقه تهیهکنندگان تلویزیونی است. نه فقط به دلیل مسائل اقتصادی و سود سرشاری که عاید سازندهاش میکند، بلکه به این دلیل که مخاطب عمومی تلویزیون اساسا با چنین برنامههایی سهلتر و راحتتر ارتباط برقرار میکند.
نخست این که چنین برنامههایی ساختار روایی و دراماتیک ندارند و در هر قسمت از آنها شرکتکنندگان جدیدی حضور دارند و به پیگیری همه قسمتهای یک مسابقه نیاز نیست.
بگذریم از اینکه خود قسمتها هم معمولا انسجامی ندارند و بیننده اگر مثلا فلان مرحله و بخش از مسابقه را هم از دست داده باشد، میتواند به تماشای مراحل دیگر بنشیند.
دلیل مهمتر استقبال از مسابقهها هم برمیگردد به همان نکتهای که قبلا به آن اشاره شد؛ بیننده تلویزیونی یک مسابقه، احساس همذاتپنداری با شرکتکننده در آن برنامه میکند و با تصور و تجسم این که اگر به جای فلان شرکتکننده بود، چه میکرد و چه پاسخی به فلان سوال میداد، ناخودآگاه به یکی دیگر از شرکتکنندگان مسابقه تبدیل میشود.
به هر حال کشیده شدن دامنه یک مسابقه تلویزیونی به درون خانه و تبدیل شدن همه اعضای یک خانواده به مخاطبان آن سوال و رقابت بین این اعضا، تصویر آشنایی است که شاید همه ما زمانی تجربهاش کرده باشیم. هرچند همه اینها در نهایت به میزان جذابیت یک مسابقه و شکل اجرای آن و شیوه ساخت و پرداخت آن بستگی دارد. چیزی که در حال حاضر حلقه مفقوده برنامهسازی تلویزیونی ما در این حوزه است.
واقعیت این است که هیچ مخاطب تلویزیونی صرفا برای افزایش سطح سواد و دانش و آگاهیاش پای تلویزیون نمینشیند.
وظیفه اصلی تلویزیون در وهله نخست ایجاد سرگرمی است و انتظار هر مخاطبی از آن، اهمیت دادن تلویزیون به اوقات فراغت بینندهای است که ترجیح داده ساعات بیکاریش را پای آن بنشیند.
یکی از موارد عمدهای که مسابقههای تلویزیونی ما را با محدودیتی مواجه میکند که گاه در تناقض با ذات آن است، مساله جایزهها و شکل و مقدار آنهاست.
در غیاب چنین امکانی، آنچه باقی میماند تلاش برای جذاب کردن مسابقه و دادن رنگ و لعابی به آن است که در این زمینه هم متاسفانه تلاشهای چندانی در تلویزیون دیده نمیشود و از میان این همه مسابقه ریز و درشتی که هر روز از شبکههای مختلف تلویزیون در حال پخش است، کمتر موردی است که رغبتی برای تماشا و پیگیری در مخاطب ایجاد کند.
واقعیت این است که در بسیاری از مسابقههای تلویزیونی، حداکثر تلاش و زحمت سازندگان در رونویسی کردن یک مشت سوال باری به هر جهت از کتابهای اطلاعات عمومی خلاصه شده و بار اصلی مسابقه به دوش مجری و برگزارکننده آن است.
موردی که نمونه معروف و موفقاش همان برنامه مسابقه هفته بود که تنها به دلیل حضور مرحوم نوذری و شکل خاص اجرای او، محبوب و خاطرهانگیز شد.
اما به نظر میرسد این جنبه از قضیه کمتر مورد توجه سازندگان مسابقهها و سرگرمی تلویزیون قرار گرفته و طرح همان سوالهای نه چندان مفید و بیخاصیت هدف اصلی آنها شده است.
این باری به هر جهت بودن و سردرگمی تا حدی است که خیلی وقتها، همان سوالها هم بهانهای هستند تا فقط برنامه به هر شکل ممکن برگزار شود.
برای مخاطبان این برنامهها، تصویر مجری که به اشکال مختلف، مستقیم و غیرمستقیم، جواب سوال را در دهان شرکتکننده میگذارد تا مبلغ ناچیزی را که اسپانسر در اختیار برنامه گذاشته به او تحویل بدهد و قال قضیه را بکند، تصویر آشنایی است.
به هر حال با همین امکانات و در همین تلویزیون مسابقههایی توانستهاند در مقطعی معروف و محبوب شوند و تا حدی به استانداردهای چنین برنامههایی دست یابند.
برنامههایی مثل «مسابقه بزرگ»، «راز سیب»، «تلاش» و حتی مسابقههای بظاهر کم خرج، اما موفقی مثل «مسابقه محله» و «هشیار و بیدار» در مقاطعی از تاریخ تلویزیون، نشان میدهد با اندکی حوصله و ذوق و خلاقیت میتوان از دل همین محدودیتها و نقصانها، فرصتها و لحظههای جذابی بیرون کشید و از یکنواختی و رخوتی که امروز دامنگیر بیشتر مسابقهها و برنامههای تلویزیون شده فاصله گرفت.
شرکتکنندههای میلیونر
در اشکال حرفهای و کلان قضیه در دنیا هستند شرکتکنندگانی که با شرکت در یک مسابقه تلویزیونی، یکشبه ره صد ساله رفتهاند و ناگهان میلیونر شدهاند.
در 11 نوامبر سال 2009، سوال آخر مسابقه معروف «چه کسی میخواهد میلیونر شود؟» چنین بود: تعداد تقریبی کل انسانهایی که تاکنون روی کره زمین زندگی کردهاند چند نفر بوده؟ الف: 50 میلیارد ب: صد میلیارد ج: یک تریلیون د: پنج تریلیون. کافهداری به نام سام موری از فیلادلفیا گزینه «ب» را انتخاب میکند.
مجری میگوید درست است و سام میلیونر میشود. به دلیل حضور اسپانسرهای قدرتمند و نگاه سرمایهسالار به چنین برنامههایی، جنس و نوع مسابقههای تلویزیونی دنیا با آنچه در تلویزیون ایران دیده میشود، گاه بسیار متفاوت است و البته به تبع چنان جایزهها و رقمهایی، شکلگیری و حضور فساد و تبانی هم بیشتر.
اواخر دهه 50 در آمریکا وقتی مشخص شد بعضی مسابقههای تلویزیونی سوالات را در اختیار شرکتکنندگان میگذاشتهاند، افتضاحی بار آمد که حتی پای کمیسیون ویژه نمایندگان مجلس را هم به ماجرا باز کرد. بالاخره هر جا که پای پول، آن هم با رقمهایی چنین نجومی و بالا در میان باشد، پای شیطان و فساد و تبانی هم در میان است.
نمونه معروف سینماییاش را هم که خیلیها دیدهاند: میلیونر زاغهنشین (دنی بویل) که به فراگیر شدن یک مسابقه بین اهالی یک شهر میپردازد و البته به تلاش شانه خالی کردن برگزارکنندگان مسابقه از دادن جایزه. به هر حال این جذابیت عمده و حیاتی برای یک مسابقه تلویزیونی در کشور ما تقریبا منتفی است که بخشی از دلایل آن حاصل عرف و شرع جامعه ماست.
به هر حال هستند کسانی که معتقدند چنین جایزههایی افراد را به تنبلی تشویق میکنند و بدآموزی دارند. بگذریم از این که اسپانسرها و سفارشدهندگان آگهی هم که قاعدتا تامینکننده منابع مالی چنین مسابقههایی هستند، به دلیل هزینههای پخش آگهی در تلویزیون، آنقدرها راغب به رفتن به سمت تقبل هزینههای چنین جایزههایی نیستند و ترجیح میدهند در همین حدی که امروز در شبکههای مختلف میبینیم در خدمت بینندگان عزیز باشند!(جام جم - ضمیمه قاب کوچک)
مسعود ثابتی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم