در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
پرخاشگر
کمتر کسی فکر میکرد که پسربچه تخس فرانسوی که بر سر یک توپ، حاضر بود با 10 نفر بجنگد، روزی بدل به یکی از مشهورترین افراد زمان خود شود. اریک دانیل کانتونا 24 ماه می 1966 در مارسی به دنیا آمد. خانواده وی که اصلیتی کاتالان داشتند، در دهه 50 میلادی با حضور در یک سایت موشکی مربوط به آلمانها که در جریان اشغال فرانسه در جنگ جهانی دوم تاسیس شده بود، در 11 کیلومتری مارسی برای خود زندگی تشکیل داده و به نوعی آن مکان را برای خویش ضبط کرده بودند. پدربزرگ مادری او در جریان جنگهای داخلی اسپانیا توانسته بود جان خویش را از دست یاران ژنرال فرانکو رهانیده و راهی فرانسه شود. زندگی در چنین فضایی نمیتوانست «عرق ملی» فرانسوی را در اریک کوچک بیدار نموده و او هرگز ـ به غیر از زبان ـ خود را فرانسوی صرف ندانست.
پس از مدتها فوتبال خیابانی و رسیدن به سن رشد، همراه با دوستانش راه باشگاه محلی کالولاس را پیش گرفته و در 14 سالگی به عضویت تیم درآمد. آنجا باشگاهی بود که بازیکنانی نظیر ژان تیگانا را پرورش داده و مکان مناسبی برای رشد نوجوانان آن منطقه محسوب میشد. البته او که مدتها با پدر تمرین کرده بود، عملا دروازهبانی را بهتر از بازی با پا میدانست، ولی ایستادن در چارچوب دروازه نمیتوانست پاسخی برای روح سرکش وی باشد و عملا خیلی زود در میانه میدان پا به توپ شد. او در کالولاس بیش از 200 بازی انجام داد و بهترین تجربیات نوجوانی خویش را در آنجا کسب کرد. بازیهای در خور توجه وی سبب شد تا استعدادیابهای او سر به فکر جذب وی افتاده و اریک 15 ساله در سال 1981 نخستین قرارداد حرفهای خود را امضا و به عضویت جوانان او سر درآمد. 2 سال بازی در این رده کافی بود تا مسوولان تیم اصلی به فکر استفاده از وی افتاده و او در 17 سالگی نخستین بازی خود را برای بزرگسالان اوسر در سال 1982 انجام داد. یک سال بعد، او برای گذراندن خدمت سربازی مجبور به انتقال قرضی به باشگاه مارتیگ شد و 2سال را در دسته دوم با این تیم گذراند. هرچند که در برگشت به اوسر، او همچنان بهترین بود. حاصل 3 سال بازی این «مهاجم ـ بازیساز» برای سفیدها، انجام 82 بازی و زدن 23 گل بود. همه از بازی او رضایت داشتند، ولی آنچه باعث شد بین او و باشگاه مشکلاتی ایجاد شود، مشکلات انضباطی وی بود. او با همه سر ناسازگاری داشت و وقتی سال 1987 با مشت به صورت برونو مارتینی، همتیمی خود کوبید، عملا در لیست سیاه مدیران قرار گرفت. وقتی یک سال بعد در بازی با نانت با یک تکل وحشتناک از پشت روی میشل زاخاریان بازیکن حریف از بازی اخراج و از طرف کمیته انضباطی به 3 جلسه محرومیت محکوم شد، خود باشگاه اوسر نیز او را از 2 بازی محروم کرده و با بداخلاقیهای بیشتر او، اریک 22 ساله را در لیست فروش گذاشت و او با یک قرارداد 3ساله راهی المپیک مارسی شد؛ جایی که کارهای بدتری را مردم فرانسه از وی شاهد بودند. در ژانویه 1988، وقتی در بازی دوستانه با تورپیدومسکو، مربی وی را تعویض کرد با شوتکردن توپ به میان جمعیت و سپس درآوردن و لگد کردن پیراهن باشگاه، ناراحتی خود را نشان داد. حرکتی که با اخراج یکماهه وی از تمرینات، از جانب مسوولان المپیک مارسی پاسخ داده شد. ولی او که دستبردار نبود، مدتی بعد با توهین به سرمربی تیم ملی در یک برنامه تلویزیونی یک سال از تیم ملی کنار گذاشته شد.
با بالا گرفتن مشکلات وی در مارسی، مدیران تیم با انتقال 6 ماهه او به بوردو و پس از آن هم با فرستادنش (البته باز به صورت قرضی) به مون پلیه به مدت یک سال موافقت نمودند؛ اما جوان سرکش در مونپلیه هم آرام نداشت و با کوبیدن کفشهای خود به صورت ژان کلود لمول سرمربی تیم، ایجاد دردسر کرد. 6 بازیکن قدیمی تیم خواستار اخراج وی از باشگاه شدند که البته با دخالت 2 بازیکن شاخص مونپلیه یعنی لوران بلان (سرمربی کنونی تیم ملی فرانسه) و کارلوس والدراما (فوق ستاره کلمبیایی) اخراج بدل به ممنوعیت ورود به تمرینات به مدت 10 روز شد. اتفاقی که باعث شد وی همراه با مونپلیه فاتح جام حذفی فرانسه شود.
با اتمام قرارداد قرضی با مونپلیه و همزمان با حضور فرانتس بکنباوئر به عنوان سرمربی روی نیمکت المپیک مارسی، کانتونا به تیم برگشت و زیر نظر قیصر، فوتبالی عالی را به نمایش گذاشت. ولی با عدم کسب نتایج مطلوب از سوی بکنباوئر، با تصمیم «برنار تاپی» مدیر جنجالی آن وقت مارسی، وی از کار برکنار و ریموند گوتال جانشین وی شد. هرچند مارسی آن سال توانست فاتح لیگ فرانسه شود ولی ناسازگاری کانتونا با مدیر و سرمربی جدید تیم باعث انتقال (اینبار قطعی) وی به باشگاه «نیم» شد. ولی او در آنجا هم آرام نبود و با وجود انجام تنها 16 بازی، در یکی از آنها در اعتراض به تصمیم داور مسابقه، توپ را به طرف او پرتاب کرد که باعث احضارش به کمیته انضباطی شد. در آن کمیته پس از شنیدن صحبتهای وی، رای به یک ماه محرومیت او داده شد که در آن لحظه اریک 26 ساله کنترل خود را از دست داده و با احمق و کر خواندن تکتک اعضای حاضر در اتاق، محرومیت خود را به 2 ماه افزایش داد. او هم با بیرون آمدن از اتاق و مصاحبه با خبرنگاران، بازنشستگی خود از فوتبال را اعلام کرد. میشل پلاتینی که در آن زمان سرمربی تیم ملی بود وی را به سراغ ژرار هولیه فرستاد و هولیه وی را راهنمایی کرد که برای ادامه فوتبال، راهی لیگ برتر انگلیس شود.
اوجگیری
پلاتینی که علاقه زیادی به کانتونا داشت، از نفوذ خود استفاده کرده و دست به کار فرستادن او به انگلیس شد. او در نخستین گام در تماس با گرام سونس سرمربی وقت لیورپول، وی را به قرمزهای آنفیلد پیشنهاد کرد که البته محترمانه از جانب مربی باتجربه رد شد. وقتی شفیلدونزدی هم از پذیرفتن وی عذر خواست، سرانجام شرایط حضور وی در لیگ جزیره با موافقت باشگاه لیدزیونایتد فراهم و وی با مبلغ 900 هزار پوند راهی لیدز شد.
نکته: شاید هیچ حرکتی به اندازه دیدگاههای سیاسی کانتونا جالب توجه و عجیب نباشد. او در مراحل گوناگون اعتراضهای خود را نسبت به تبعیضهای مالی و سیاسی در سطح جهانی ابراز داشته است
او با اینکه تنها 28 بازی برای سفیدهای یورکشایر انجام داد ولی دو هتتریک در جام خیریه برابر لیورپول و در لیگ برابر تاتنهام از وی بازیکنی محبوب نزد هواداران ساخت. اما جدای از هواداران لیدز، چشمهای یک نفر دیگر هم کارهای او را تعقیب میکرد. الکس فرگوسن که متخصص کشف استعداد است، با پیشنهاد رقمی مناسب به لیدز، با 2/1 میلیون پوند در سال 1992، اریک کانتونا را به خانه شیاطین سرخ برد. نخستین حضور کانتونا با لباس منچستر یونایتد در دیداری دوستانه با بنفیکا در پرتغال رقم خورد که به مناسبت 50 سالگی اوزه بیو برگزار میشد. او خیلی زود در ترکیب تیم جا افتاده و مصدومیت تعدادی از مهاجمان هم به این امر بیشتر دامن زد. فرگوسن تلاش زیادی کرد تا با نفوذ در وی، جلوی «آنارشیسم» درونی او را گرفته و خشونت ذاتیاش را به زمین فوتبال منتقل کند. آنها در نخستین فصل حضور وی توانستند پس از 25 سال مجددا فاتح لیگ برتر جزیره شوند. هرچند که او در آن فصل و در دیداری که با لیدز در الانرود داشتند در درگیری با یک هوادار حریف، مبلغ هزار پوند جریمه شد.
در فصل بعد وی برای نخستین بار با لباس شماره 7 وارد زمین شد. شمارهای که به افتخار وی هرگز بر تن کس دیگری نخواهیم دید. دومین قهرمانی پیاپی در لیگ برتر همراه با قهرمانی در FAcup که در فینال با 2 پنالتی وی برابر چلسی رقم خورد، فصلی فوقالعاده را رقم زد. اما فصل 95ـ1994 را باید نقطه عطفی در کارنامه حاشیههای وی قلمداد کرد؛ جایی که وی در بازی با کریستال پالاس در لیگ، پس از زدن تکل به ریچارد شاور بازیکن حریف از بازی اخراج شد و در راه تونل رختکن با توهینهای یک هوادار حریف روبهرو شد. او هم با زدن یک ضربه کونگفو(!) این هوادار را نقش بر زمین کرد. جنجال آغاز شد و همگان به محکومیت حرکت وی پرداختند. به علت انجام این حرکت در بیرون از زمین مسابقه، پلیس وارد ماجرا شده و او را دستگیر کرد و قاضی حکم به 2 هفته بازداشت وی داد. ولی با دخالت مسوولان یونایتد، جریمه وی به 120 ساعت کار اجتماعی تبدیل شد. اتحادیه فوتبال انگلیس هم با جریمهای 20 هزار پوندی، وی را به مدت 4 ماه از حضور در فوتبال این کشور محروم کرد. جریمهای که بعدا به 8 ماه افزایش یافته و 10 هزار پوند دیگر به آن اضافه گشت. یونایتد هم به اندازه حقوق 2 هفته او را جریمه کرد و البته در نبود وی، قهرمانی لیگ را به بلکبرن واگذار نمود. کانتونا که تحمل این شرایط را نداشت تصمیم به جدایی از فوتبال انگلیس گرفته و در آن زمان اینتر به جذب وی علاقه نشان داد، ولی با مذاکره با فرگوسن، کانتونا متقاعد به ماندن در انگلیس شد. بعدها وی از آن لگد تاریخی به عنوان یکی از بهترین اعمال زندگیاش یاد کرده و گفت که زدن آن «هولیگان» چیزی بود که بسیاری در ذهن پرورش میدادند، ولی من آن را عملی نمودم! دو قهرمانی دیگر همراه با یونایتد پایان دوران قهرمانی وی بود و او در سال 1997 و در حالی که 31 سال داشت، از فوتبال اعلام بازنشستگی کرد. حاصل 5 سال فعالیت «مرد یقه ایستاده» یونایتد 144 بازی و 64 گل بود. او 4 لیگ، 2 جام حذفی و 3 جام خیریه را طی این مدت با یونایتد فتح و بدل به اسطوره جاودانه هواداران باشگاه برای همیشه شد.
او که در دوران بازیگریاش به علت محرومیتهای پیدرپی، عملا نتوانسته بود استعداد خود را در تیم ملی به نمایش بگذارد، 2 سال قبل از آن، عملا فوتبال ملی را تنها با 45 بازی (20 گل) کنار گذارده و به نوعی در یک خودتبعیدی به سر میبرد.
بازنشستگی
او جوانتر از آن بود که ادای پیرمردهای بازنشسته را درآورد و پرجنبوجوشتر از آن بود که آرام به گوشهای بخزد. او که سابقه خوبی از بازی در فیلمهای تبلیغاتی داشت، خیلی زود جذب هنر شده و توانست برای خود در این باب هم نامی دست و پا کند. او که سابقه چند نقش کوتاه را در گذشته داشت، با بازی در نقش سفیر فرانسه در فیلم الیزابت عملا نشان داد که برای دومینبار در مسیر درستی گام برمیدارد. ساخت 2فیلم تبلیغاتی برای شرکت نایک قبل از جامجهانی 2002 که یکی با نام فوتبال زیرزمینی با حضور بهترین ستارگان آن زمان فوتبال دنیا و البته بازی خود وی و دیگری با عنوان بازی بین ستارگان تیم ملی برزیل و تیم ملی پرتغال انجام شد، جزو بهترین کارها در این زمینه بود که تحت نظر وی انجام و در زمان خود بشدت موفق بود. اوج کار هنری وی را میتوان بازی در فیلم در جستجوی اریک ساخته فیلمساز صاحبسبک، کنلوچ دانست که در جشنواره کن 2009 با نظر مساعد منتقدان روبهرو شد. او همچنین با بازی و هدایت تیم ملی فوتبال ساحلی فرانسه از سال 2005 تا 2011، توانست یک مقام سوم و یک مقام چهارم دنیا را همراه با آن به دست آورد. او از ژانویه 2011 به عنوان مدیر باشگاه کاسموس نیویورک (باشگاهی که در دهه 70 با جذب امثال پله و بکنباوئر معروف شد) معرفی و به کار مشغول گشت.
اما شاید هیچ حرکتی به اندازه دیدگاههای سیاسی وی جالب توجه و عجیب نباشد. او در مراحل گوناگون اعتراضهای خود را نسبت به تبعیضهای مالی و سیاسی در سطح جهانی ابراز داشته و از گفتن آنچه میپندارد، ابایی ندارد. او در بحرانهای مالی ایجادشده در سال 2010 اعتراضهای خود را همراه با مردم نشان داده و بانکها را به انحصارطلبی متهم کرد. باید دید که آیا او توان بر هم زدن توازن در انتخابات پیشرو را داشته و میتواند به قول خودش، سارکوزی را از کاخ الیزه بیرون کند. البته در این راه، او نیاز به امضای 500 نفر از اعضای یک حزب را دارد. جالب اینکه از مهمترین قولهای وی، بهبود وضع مسکن در آینده نزدیک است.
علی پازکیان / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: