رفتن به بازار طلافروشی یکی از سرگرمی‌های زنان قدیم بود و آنها اگر ساعت‌ها وقتشان را هم پشت ویترین این مغازه‌ها می‌گذراندند، خسته نمی‌شدند

نسلی ‌که دیگر طلا دوست ندارد

خیلی از ما به یاد داریم مواقعی که کفگیر پدر خانواده به اصطلاح به ته دیگ می‌خورد و در خرج و مخارج زندگی خصوصا آنهایی که حساب نشده بود، می‌ماند؛ آن زمان بود که چشم امید خانواده به کشوی طلای خانم خانه بود تا با فروختن طلاها، گره از مشکل مالی و گرفتاری پیش آمده برای خانواده باز کند.
کد خبر: ۴۵۹۲۵۳

از قدیم الایام طلا و جواهر علاوه بر این‌که جنبه زینتی و زیبایی برای خانم‌ها داشت، بهترین شیوه پس انداز نیز محسوب می‌شد. به غیر از زنان خانه‌دار، افراد دیگری هم که تمایل به پس‌انداز با یک شیوه راحت و آسوده داشتند و اساسا وقت و توان ریسک دیگر راه‌های پس‌انداز و سرمایه‌گذاری را نداشتند، طلا می‌خریدند تا روز مبادا آن را به فروش برسانند.

تمایل به خرید طلا بین خانم‌ها همیشه بوده است، شهر و روستا هم ندارد. در گذشته اگر خانم، خانه‌دار بود، اغلب هر ماه مقداری از خرج و مخارج خانه را پس‌انداز می‌کرد تا به اندازه پول یک تکه طلا جمع شود. آن زمان بود که طلای خریداری شده رونمایی و پرده از راز پس‌انداز خانم خانه بر‌داشته می‌شد. عکس‌العمل مرد خانه هم هنگام روبه رو شدن با این واقعیت اغلب متفاوت بود. عده‌ای به خانه‌داری و کدبانوگری همسر خود افتخار می‌کردند که اساسا توانسته با ذکاوت از بین آن همه خرج و مخارج، بی‌سر و صدا پس‌اندازی هم بکند.

دسته‌ای دیگر از آقایان هم شاکی می‌شدند که چرا خانم خانه مخفی کاری کرده و از خرج و مخارج خانه زده و پول خرید طلا را برای خودش جمع کرده است. اما در نهایت اکثر مردها از این رفتار خانم‌ها چندان بدشان نمی‌آمد و اگر به ظاهر هم غرولندی می‌کردند تا به اصطلاح کم نیاورند، در دل زبان به تحسین همسرشان می‌گشودند.

در چنین مواقعی اگر خانم‌ها شاغل بودند؛ وضعیت پس‌انداز به مراتب بهتر می‌شد. در آن زمان خانم‌ها علاوه بر این‌که از خرج خانه برای خرید طلا پس‌انداز می‌کردند از درآمد خودشان هم طلا می‌خریدند تا موقع مهمانی‌ها و عروسی‌ها زینت و پزشان باشد و در روز مبادا پشتوانه مالی خوبی که خیال‌شان را از بابت مخارج پیش بینی شده و نشده راحت می‌کرد. البته این موضوع بستگی داشت به این‌که برای هر خانواده‌ای چه زمانی و چه موقعیتی روز مبادا محسوب می‌شد.

روز مبادا برای هر خانواده‌ای درست مثل میزان طلای خانم‌ها به وضعیت مالی خانواده‌ هم بستگی داشت. برای یکی روز مبادا زمان عروسی دختر و پسر و تهیه کمی و کاستی‌های جهیزیه و دیگر مخارج عروسی است، برای خانواده دیگر روز مبادا، زمانی است که پسر خانواده از سربازی برگشته و می‌خواهد کار و کاسبی راه بیندازد و سرمایه اولیه می‌خواهد. برای خانمی هم روزمبادا روزی است که ماشین شوهر راننده‌اش که خرج خانه‌ را می‌دهد، موتور سوزانده یا تصادف کرده و باید هر چه زودتر تعمیر شود و نهایتا برای خانواده دیگر روز مبادا روزی است که باید شهریه دانشگاه فرزندشان را بپردازند. اگر وضعیت مالی خانواده خوب بود، آن وقت طلاها باید خرج خرید خانه نو یا سفرشان به خارج می‌شد. در این مواقع است که همان خانمی که جانش به طلاهایش بسته بود و به قول خودش با هزار مصیبت و سختی ذره ذره پول آن را جور کرده است، داوطلبانه و با رضایت طلاهایش را برای فروش آماده می‌کرد. اغلب هم اعتقادشان بر این است که الان همان روز مباداست و بزودی دوباره جای طلاهای‌شان را پر خواهند کرد.

بازار طلا، مکان مورد علاقه خانم‌ها

بازار طلا یکی از مکان‌های مورد علاقه خانم‌هاست. البته این مساله این روزها کمی کمرنگ شده است. در گذشته اگر سری به این بازارهای طلا می‌زدیم، می‌دیدیم اغلب خریداران این بازارها خانم‌ها بودند که اگر ساعت‌ها وقت‌شان را هم پشت ویترین مغازه‌های طلافروشی می‌گذراندند خسته نمی‌شدند حتی رفتن به بازار طلافروشان یکی از سرگرمی‌های زنان قدیم بود.

خانمی که الان از او سن و سالی گذشته است و مثل دوران جوانی دیگر عشق وعلاقه‌ای به طلا ندارد در مورد علاقه‌اش به طلا می‌گوید: زمانی که جوان بودم بقدری به خرید طلا وجواهر علاقه داشتم که هرگاه از مقابل طلا فروشی رد می‌شدم بی‌اختیار پاهایم سست می‌شد و نمی‌توانستم بدون توقف از مقابل طلا فروشی بگذرم، به همین خاطر از آن زمان طلاهای بسیاری دارم ولی اکنون دخترم که یک نوجوان است هیچ تمایلی به طلا نشان نمی‌دهد و حتی فکر می‌کند با انداختن یک گردنبند طلا به گردنش مورد تمسخر دوستانش قرار می‌گیرد.

بدل جای اصل

نسل جدید دختران و زنان امروزی در مقایسه با گذشته و مادران خود تمایل کمتری به طلا دارند. علت این عدم تمایل، ورود انواع و اقسام بدلیجات تزئینی در شکل‌ها و رنگ‌های متنوع است که با هر لباسی می‌تواند هماهنگ شود و به همین خاطر طلای زرد رنگ سنتی را از چشم آنها انداخته است.

نکته: دختران و زنان امروزی در مقایسه تمایل کمتری به طلا دارند. علت این عدم تمایل ورود انواع و اقسام بدلیجات تزئینی در شکل‌ها و رنگ‌های متنوع است که با هر لباسی می‌تواند هماهنگ شود

دلیل دیگر هم این است که زندگی‌های پر خرج امروزی، در کنار نیازهای متنوع زندگی شهری که البته به روستاها و مناطق حاشیه‌ای هم رسیده، همراه با تب فراگیر مصرف‌گرایی که ویژگی دوران‌گذار جامعه است، پولی را برای پس‌انداز کردن و طلا خریدن برای زنان و خانواده‌ها باقی نگذاشته است. هر چند درآمد خانم‌ها نسبت به گذشته بیشتر شده و اغلب آنها شاغل هستند، ولی آنقدر تجملات و لوازم پرزرق و برق زندگی امروزی زیاد شده که دیگر جایی برای توجه به طلا و جواهر آلات باقی نگذاشته است، در واقع جایگزین‌های زندگی امروزی علاقه و تمایل زنان را به طلا کم کرده است.

با این حال نگاه اندوخته‌گری امروزه نسبت به طلا همچنان وجود دارد و علاقه‌مندان قدیمی طلا این روزها ترجیح می‌دهند به جای جواهرات سکه خریداری و برای روز مبادا ذخیره کنند.

فرشاد مومنی، اقتصاددان در تحلیل تغییر جایگاه نگاه پس‌اندازی مردم در جامعه معتقد است در شرایطی که تورم در جامعه وجود دارد، با یک پدیده و گرایش افراطی به مصرف روبه‌رو هستیم. این در حالی است که این مصرف ضرورتا ربطی به نیازها ندارد. بلکه مبنای اصلی آن ترس از نابودی قدرت خرید پس‌اندازهای افراد است. عده‌ای دیگری از اقتصاددانان نیز پس‌انداز کردن خانم‌های خانه‌دار با طلا و سکه را حبس سرمایه و ثروت ملی در خانه می‌دانند و معتقدند این کار به لحاظ اجتماعی موجب کنار رفتن ثروت ملی می‌شود.

بخشی از این تغییر و تحول به مقتضیات جامعه برمی‌گردد. شیوه‌های نوین پس‌انداز، از خرید و فروش ارز و دلار و... گرفته تا سرمایه‌گذاری در بورس و خرید سهام جای شیوه‌های سنتی پس‌انداز با طلا را گرفته است. نمونه بارز آن صف‌های طولانی خرید ارز دولتی یا سکه است که خانم‌ها بخش زیادی از مشتریان آن را تشکیل می‌دادند.

اقتصاد خانواده دردستان مادر

در همین حال یک کارشناس اقتصادی پس‌انداز کردن بخشی از خرجی خانه توسط زن خانه دار را امری سنتی می‌داند و معتقد است که این امر فقط میان زنان مشرق زمین یا کشورهای مسلمان و خانم‌های ایرانی معمول و رایج است.

دکتر غلامرضا کیامهر می‌گوید: «این مساله مربوط به سنت‌ها و حتی اعتقادات مذهبی است که بر رفتارها اثر می‌گذارد. در حقیقت وقتی به مقوله زندگی و امرار معاش نیز می‌رسیم، این سنت‌ها به شکلی خود را نشان می‌دهد؛ زن ایرانی، هم مادر متفاوتی است و هم همسر متفاوتی. او در اقتصاد خانواده نیز متفاوت است.»

وی در مورد دلیل این تفاوت می‌گوید: «زن خانه دار ایرانی مسوولیت چاردیواری برعهده‌اش است، همیشه به فردا نیز فکر می‌کند و به اعتقاد من در بیشتر خانه‌های حقوق بگیران و دارندگان درآمدهای ثابت، اقتصاد خانه توسط زنان اداره می‌شود.»

به گفته او، خانواده‌هایی که به شکل سنتی زن خانه خانه‌دار است، عموما به 2 مدل از همسران‌شان پول می‌گیرند؛ یا آن‌که مرد، یا نان آور خانواده درآمد کامل خود را سر ماه در اختیار زن می‌گذارد و او در مورد مخارج خانه برنامه‌ریزی کرده و عموما هم در این کار موفق‌تر است و بخوبی می‌تواند به اصطلاح سر برج را به ته برج برساند. براساس مدل دوم هم نان‌آور خانه مبلغی را به عنوان خرجی به صورت روزانه، هفتگی یا ماهانه در اختیار زن قرار می‌دهد، ولی گویی به نظر می‌رسد باید گفت زن ایرانی ثابت کرده اقتصاد خانواده را بهتر از مرد اداره می‌کند.

این کارشناس اقتصادی البته معتقد است: «در شرایط تورمی امروز حتی آن زن آینده‌نگر هم نمی‌تواند مبلغی را به عنوان پس انداز داشته باشد.»

روان‌شناسان هم معتقدند پس‌انداز کردن رفتاری طبیعی میان انسان‌هاست. به اعتقاد گلناز قدرتی، یکی از مواردی که موجب می‌شود انسان‌ها تمایل داشته باشند چیزهایی را بیندوزند، حس عدم امنیت است. در همه ما انسان‌ها نیاز به احساس امنیت وجود دارد و پس‌انداز کردن می‌تواند این نیاز را در ما تامین کند. این موجب می‌شود که انسان احساس کند در صورت رسیدن روز مبادا مشکلی پیدا نمی‌کند. در واقع پس‌انداز در راستای یک نیاز فطری انجام می‌گیرد.

رواج بازار بدلیجات

همان‌طور که گفته شد تمایل به خرید طلا برای نسل امروزی به شدت گذشته نیست. اگر سری به مغازه‌های بدل فروشی پایتخت بزنیم، می‌بینیم بازار آنها گرم‌تر از بازار طلاست، اگر مشتریان بازار طلا را خانم‌های مسن و جا افتاده‌تر تشکیل می‌دهند، مشتریان این مغازها اغلب دختران جوان هستند. آنها مثل مادران خود اعتقادی به خرید و کنار گذاشتن طلا برای روز مبادا ندارند. ترجیح می‌دهند پول‌‌شان را به جای طلا، زیورآلاتی بخرند که هم متنوع‌تر است و هم نگرانی از بابت گم شدن و دزدیده شدن آن ندارند و اساسا در مقایسه با طلا قیمت پایین‌تری دارند. سودجویان اقتصادی و تولیدکنندگان هم از این گرایش و فرصت پیش آمده نهایت استفاده را کرده‌اند. آنها از بعد افزایش قیمت فلزهای گرانی همچون طلا، اقدام به تهیه زیورآلات با استفاده از فلزهای کم بهایی چون مس، استیل، نیکل و استخوان حیواناتی چون شتر، گاو و فیل کردند که نتیجه آن ایجاد بازاری بدلی در کنار بازار زیورآلات اصل و گران قیمت شد.

امروزه بازار بدلیجات همانند بازار فلزات گرانبها از گردش مالی بسیار بالایی برخوردار است. براساس تازه‌ترین آمارهای جهانی در مورد تجارت بدلیجات، کشور چین ـ به عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده بدلیجات ـ سالانه بیش از 5 میلیارد دلار از محل صادرات بدلیجات کسب درآمد می‌کند. کشور امارات متحده عربی نیز که زمانی به مرکز توزیع کالاهای چینی برای کشورهای آفریقایی تبدیل شده بود، در چند سال اخیر زحمت تجار چینی را کمتر کرده و علاوه بر بازارهای آفریقایی، بدلیجات چینی را روانه بازارهای مصرف ایران نیز می‌کند.

مریم بابایی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها