در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
شما در سنگال به دنیا آمدید، اما در 4 سالگی به فرانسه مهاجرت کردید و در آنجا بزرگ شدید. آیا از ابتدا به فوتبال علاقه داشتید یا اینکه این علاقه به مرور در فرانسه ایجاد شد؟
پدرم دیپلمات بود و همیشه دوست داشت من تحصیلات دانشگاهی داشته باشم و حداکثر تلاشش را انجام داد تا من از ورزش و فوتبال فاصله بگیرم! اما من در مدرسه فوتبال را کشف کردم و آلوده شدم. البته این آلودگی برای من خوب بود، ولی پدرم اصلا راضی نبود.
زمانی که مدرسه میرفتید الگوهای شما کدام بازیکنان بودند؟
دیگو مارادونا و برند شوستر. البته مایکل جوردن و مجیک جانسون را هم دوست داشتم چون گاهی بسکتبال بازی میکردم.
با توجه به سلیقه پدرتان باید راه دشواری را برای فوتبالیست شدن طی کرده باشید!
پدرم همیشه میگفت: «واقعا میخواهی فوتبالیست شوی؟ فکر میکنی از فوتبال به کجا میرسی؟ هیچی در فوتبال نیست! بهتر است به فکر یک شغل درست و حسابی باشی تا در زمین دنبال توپ بدوی!» من هنوز از اینکه او به دیدن تمریناتم نمیآمد تاسف میخورم و شاید به این دلیل باشد که هیچ وقت دوست نداشتم مربی باشم.
قبل از اینکه به مارسی بروید و مشهور شوید 6 سال در نانت بازی کردید. چرا این قدر طول کشید تا به شهرت برسید؟
چون در آن زمان بازیکنان به قراردادشان احترام زیادی میگذاشتند. قانون بوسمن هنوز تصویب نشده بود و تغییر تیم به سادگی حالا نبود. نانت هم دوست داشت بهترین بازیکنانش را تا جایی که ممکن است نگه دارد و تنها مشکلات مالی بود که به من اجازه داد از آنها جدا شوم و در واقع آنها مجبور شدند مرا بفروشند. از سوی دیگر من در آن سالها زیر نام بازیکنان دیگری بودم که در تیم ملی بازی میکردند. بازیکنانی چون فرانک سیلوستره، باسیل بولی و کاسونی و من هنوز بازیام را به مسوولان باشگاههایی چون مارسی، بوردو و پاریسن ژرمن اثبات نکرده بودم.
در مارسی شما برای اولین بار قهرمان لیگ شدید. با فشار روانی این قهرمانی چطور کنار آمدید؟
من تقریبا با موناکو تمام کرده بودم، چون فکر میکردم باشگاه باثباتتری است. خانوادهام هم طرفدار موناکو بودند. ولی ناگهان سر از مارسی درآوردم. به نظرم باید تحت فشار قرار میگرفتم تا میتوانستم ارزشهایم را بروز بدهم. با حضور در مارسی رویای من به حقیقت پیوست. پس از آن اتفاقات جادویی یکی پس از دیگری رخ داد و من هنوز هم نمیتوانم آنها را برای خودم توجیه کنم!
وقتی فهمیدید مارسی در زمان حضور شما تبانی میکرده چه احساسی پیدا کردید؟
عنوانی که در سال 1993 بردیم واقعی بود. من نمیتوانم بین عناوین قهرمانی که به دست آوردم تفاوتی قائل شوم، اما پیروزی سال 1993 جادویی بود و برای اولین بار یک باشگاه فرانسوی قهرمان اروپا میشد. ولی در مارسی افراد زیادی اطراف تیم قرار دارند و میشد انتظار داشت این عده دست به کارهایی بزنند که برای تیم ضرر زیادی داشته باشد.
وقتی به میلان رفتید بازیکنانی چون فانباستن، ریکارد و بارهسی در رختکن بودند. نگاه این بازیکنان به شما چگونه بود؟
فکر میکنم آنها با خودشان میگفتند این دیگر اینجا چکار میکند؟! البته خود من هم هفتههای اول همین فکر را میکردم چون انتقال من از مارسی به میلان ناگهانی و بسرعت بود. میلانیها به دنبال الن بوکسیچ بودند اما بازی مرا پسندیدند و عوض بوکسیچ من به میلان رفتم. از شانس من بوبان در بازی اول مصدوم شد تا خیلی زود نوبت به بازی من برسد. کاپلو حتی اسم مرا نشنیده بود و بارهسی نمیتوانست اسمم را درست تلفظ کند. با تمام اینها شرایط برای من مهیا شد و حضور ژان پیر پاپن هم به نفع من تمام شد.
قهرمانی با میلان را مقابل بارسا که در آن فینال تاریخی شانس بیشتری برایش قائل بودند، چطور با قهرمانی اروپایی مارسی مقایسه میکنید؟
از مدتها قبل مشخص بود کسی برای میلان شانسی قائل نیست، ولی ما برنامه خوبی برای آن بازی داشتیم. حتی هواداران دوآتشه میلان هم اعتقادی به برد ما نداشتند با وجود این ما از تواناییهایمان برای پیروزی مقابل تیمی چون بارسا مطلع بودیم. بارسا آن روز مثل بارسلونای این روزها خیلی خلاق و خطرناک بود و تصور قهرمانی آنها خیلی ساده بود. حتی خود کرایف هم قهرمانی را از آن بارسا میدانست و گفته بود در بازی فینال میلان له خواهد شد. کاپلو از این اظهارات خیلی ناراحت شده بود و باشگاه ناراحتی او را به ما منتقل کرده بود و همه ما برای شکست دادن بارسا همفکر شده بودیم. ما میخواستیم نشان دهیم خلاقیت تنها منتهی به حضور بازیکنانی چون روماریو وکومان نیست. آن روز ما ساویسویچ فوقالعاده را داشتیم و توانستیم شکستشان دهیم.
شما در میلان عنوان صخره را داشتید. این نام را از کجا انتخاب کردید؟
انتخاب این نام کار من نبود، بلکه شرکت آدیداس ـ که اسپانسر میلان بود ـ این عنوان را برای من انتخاب کرد. من به همراه الساندرو دل پیرو، فرناندو هیرو و پل گاسکویین در تبلیغی بودیم که در این تبلیغ من به خاطر کنترل توپ روی سینهام عنوان صخره را گرفتم.
با توجه به چند سالی که تحت مربیگری کاپلو بازی کردید رمز موفقیت او را در چه میدانید؟
من در تمام زندگیام احترام خاصی برای او قائل بودم. وقتی او کنار زمین تمرین تیم را تماشا میکرد میتوانستید سنگینی نگاهش را روی پاهایتان حس کنید. بهترین دوره بازیام در میلان بود و اعتماد به نفسی که با مربیگری او داشتم، سبب شد تا بهترین بازیام را ارائه دهم. من به نظارت کامل او نیاز داشتم. او همیشه از شما انتظار پیشرفت داشت و جلسات مرور بازیهای حریف را ترتیب میداد و در کنار آن بازیهای خودمان را مرور میکردیم و در آن جلسات اشتباهات هر نفر گوشزد میشد.
چرا پس از میلان به چلسی رفتید؟
سال 1996 من حتی پیشقرارداد هم با منچستر یونایتد امضا کرده و با الکس فرگوسن صحبت کردم. قانون بوسمن تازه تصویب شده بود و من برای مذاکره با هر تیمی آزاد بودم و شاید اگر با آنها بودم چند قهرمانی دیگر به دست میآوردم، ولی در عین حال به تیمی نیاز داشتم که هنوز بتوانم بازی کنم و در کنار آن مدرسه فرانسوی خوبی برای فرزندانم در آن شهر باشد. این بود که لندن را انتخاب کردم.
ورلد ساکر / امیررضا نوریزاده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد