در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
او میگوید: در سینما هر سال یک فیلم را روانه اکران کردهام، ولی جنس حرفهایی که در سینما میزنم نسبت به پیامی که در این سریال تلویزیونی نهفته، بسیار متفاوت است. به هر حال برگشت سرمایه در سینما اولویت اصلی است، اما رسانه ملی با انتخاب داستانهای جذاب به جلب رضایت مردم توجه میکند. در این خصوص، پژوهش مبنای اصلی ساخت این سریال تلویزیونی قرار گرفت.
وی ادامه میدهد: از طریق رسانه ملی میتوان در جامعه تحول به وجود آورد و آثار نمایشی دارای زبان و بیانی است که به طور غیرمستقیم مفاهیم و محتوا را انتقال میدهد و به نظرم سریالهای تلویزیونی در این چند سال بخوبی ظاهر شدهاند و حال پس از گذشت 3 دهه از انقلاب اسلامی کارگردانهای ما میدانند چه چیزی بسازند که تاثیر منفی نداشته باشد.
کارگردان مجموعه پنجره عقیده دارد سریالی که در حوزه موضوعات تربیتی حرفی برای گفتن داشته باشد و پیام داستانش نشات گرفته از فرهنگ و ارزشهای اصیل ما باشد موردپسند مردم ایران قرار خواهد گرفت و در این ارتباط به مهمترین ویژگی یک اثر موفق تلویزیونی اشاره میکند: برای ساخت یک سریال موفق باید به لحاظ روانشناسی و جامعهشناختی مبنا را بر پژوهش گذاشت و فیلمنامه را با این نگاه که چه تاثیری در جامعه خواهد داشت، به رشته تحریر درآورد. در سریال پنجره، اصلی ترین دغدغه ما این بود که سوژه انتخابی تا چه میزان مورد نیاز مخاطبان امروز است.
زندگی مهم تر از بازی است
روایت درست داستان باعث میشود تا مخاطب بتواند ادامه آن را حدس بزند. دیالوگهای مجموعه نیز از این قاعده خارج نیستند و کمتر به سمت و سوی نمایش گونه کشیده شدهاند.
صلح میرزایی این ویژگی را از نقاط قوت فیلمنامه پنجره میداند و میگوید: شعله شریعتی هنگام نوشتن فیلمنامه، دیالوگها را در اختیارمان میگذاشت و ما روی آنها کار میکردیم.
ساخت سریال پنجره با حساسیتهای زیادی همراه بود. پیش از ساخت تلاش کردم یک زندگی واقعی را به تصویر بکشم. یعنی داستان و کاراکترها برای مخاطبی که پای این مجموعه مینشیند، قابل لمس باشند. در مراحل فیلمبرداری و تبدیل دیالوگها و ریاکشنهای موجود در فیلمنامه و بروز لحظات احساسی در بازی بازیگران سعی کردیم به یک زندگی سیال و حقیقی نزدیک شویم؛ مثلا ایفاکننده نقش مادر احساس کند واقعا میان خانواده خود زندگی میکند و چرخ یک زندگی را میچرخاند. تلاش میکردم بازیها طبیعی و عادی باشد و بازیگران بیشتر زندگی کنند تا بازی.
تاثیرگذاری در قسمتهای نهایی
کارگردان پنجره، شخصیتپردازیهای این سریال را مبتنی بر پژوهش میداند و میافزاید: شاید بسیاری از خانوادهها با باشگاه دانشپژوهان آشنا نباشند و جایگاه دانشآموزان نخبه را نشناسند. ما با ورود به چنین حوزههایی تلاش کردیم از پرداخت به یک درام خانوادگی پا را فراتر بگذاریم و سوژههای متعددی در قصه جای دهیم. سالها معلم و دبیر تربیتی بودهام و زندگی جوانان را در این سن و سال از نزدیک لمس کردهام. همچنین رمان و داستانهای تربیتی بسیاری در حوزه کودک و نوجوان نوشتهام. در آن آثار هم قصهها روان و ساده بود و نزدیک به زندگی خود نوجوانان. از اینرو سوژههای تربیتی بسیاری برای نگاشتن فیلمنامه پنجره در ذهن داشتم و بر اساس همین طرح اصلی سریال را در ذهن پروراندم و قصد داشتم یک سوژه تربیتی و انسانی ارائه کنم.
حامد صلح میرزایی، دستیار کارگردان است و در رشته تدوین تحصیل کرده است و به دعوت پدرش در کارهایی چون شاخه گلی برای عروس، زندگی شیرین، منطق عفونی، دختری به نام آهو (که بتازگی توسط قدرتالله صلح میرزایی کارگردانی میشود) به عنوان دستیار فعال بوده است.
حامد صلح میرزایی در مجموعه پنجره ایفاگر نقش حمید است. وی در این خصوص میگوید: کاراکتر حمید را به دلیل کوتاهی نقش انتخاب کردم؛ چون باید تمام توجه و تمرکزم را به برنامهریزی این کار معطوف میکردم و علاقهمند بودم نقشی هرچند کوچک و به عنوان یادگار در این مجموعه ایفا کنم. حمید با اینکه در سکانسهای معدودی حضور دارد، اما در روند زندگی افشین تاثیرگذار است.
تلاشی برای انسجام خانواده
عبدالرضا اکبری طی سالهای اخیر در قالب کاراکتر پدرهایی با روحیات گوناگون ظاهر شده است.
در مجموعه پنجره نیز او را در قالب شخصیتی میبینیم که پیش از هر چیز سعی دارد در برقراری تعادل میان کار و خانواده موفق باشد. او ایفاگر نقش مهندس هدایت بوده و میگوید: نویسنده تلاش کرده است پیام داستان را در قالب روایت قصه جای دهد و هر یک از کاراکترها بخصوص مهندس هدایت در این مسیر نقشی پیش برنده دارند.
این شخصیت با وجود گرفتاریهای متعدد، دور و اطراف خود را بشدت شلوغ کرده است و یک حادثه منجر میشود خود و خانوادهاش دچار این مصیبت شوند و در ادامه قصه، شاهد هستیم او آدم صبوری است و با شکیبایی، حوصله، مهربانی و دلسوزی برای انسجام کانون خانواده خود تلاش میکند.
از اکبری میپرسم آیا حضور کارگردانی با سابقه طولانی در ژانر طنز توانسته بازی او در مجموعه پنجره را به المانهای یک داستان خانوادگی نزدیک کند که در جواب میگوید: از همان ابتدا مشخص بود قصه دارای وجهی درام است و با این که میدانستم ایشان بیشتر در حوزه طنز فعالیت داشتهاند و در کارگردانی این ژانر تبحر دارند، اما میدانستم با درامی قوی مواجه هستیم. با این حال در بعضی نقاط داستان میبینیم رگههای طنزی که در آثار سینماییشان نمود دارد، در برخی سکانسهای مجموعه پنجره به چشم میخورد و احساس میشود.
اکبری در توضیح شرایط قصه و ماجراهایی که قرار است برای این خانواده اتفاق افتد، میگوید: یک حادثه ممکن است کانون خانواده را تحت تاثیر قرار دهد، با خطر روبهرو کند، اما این مجموعه در ادامه شاهد اوج و فرودهای بسیاری خواهد بود و خانواده هدایت با مشکلات فراوانی مواجه میشوند که در زندگی طبیعی هر یک از ما نیز اتفاق میافتد.
وی تاکید میکند: این مجموعه سعی دارد مخاطب را متوجه این مساله کند که در سختیها و پیشامدهای ناگوار باید با وساطت بزرگان خانواده، شکیبایی، صبر و حوصله مشکلات را برطرف کرد.
پیمان در حد ایدهآلهایم نبود
ازجمله ویژگیهای مثبت فیلمنامه پنجره، شوخیها و ارتباط نزدیک و صمیمی 2 برادر داستان است که خیلی زود با مرگ پیمان، جای خود را به سکانسهایی سرشار از غم و اندوه میدهد.
محسن افشانی و شهنام شهابی در تقابلی نزدیک، این ارتباط را به نحو احسن به نمایش گذاشتهاند.
شهابی پیش از این و زمانی که سالهای آغازین فعالیت خود را در عرصه بازیگری پشت سر میگذاشت، در فیلم سینمایی «بیتو تنهایم» به عنوان نقش اول، کنار صلح میرزایی و بازیگرانی چون علی قربانزاده، علی طالبلو، زهرا سعیدی و مجید مشیری حضور داشته است. وی از علاقهاش به صلح میرزایی و سبک کارگردانی او میگوید؛ اما از شرایط غیرمنتظره و نامساعد تولید این مجموعه گلهمند است و اظهار میکند: این کار به لحاظ تولیدی، شرایط بسیار بدی برایم پدید آورد و استرس زیادی به کل گروه وارد کرد. آقای صلح میرزایی نیز با دغدغههای زیادی مجموعه را کارگردانی کردند.
وی ادامه میدهد: برای بازی در این پروژه کاراکترهای مختلفی به بنده پیشنهاد شد، اما به دلیل زمان کمی که در اختیار داشتم بازی در نقش پیمان را پذیرفتم. این نقش در حد بازیام نبود و فقط به خاطر آقای صلح میرزایی در این کار بازی کردم. از طرفی قرار بود فیلمبرداری ما خیلی زودتر تمام و کار آماده پخش شود، ولی به دلیل شرایط نامساعد این اتفاق نیفتاد و فشار زیادی را متحمل بازی بنده کرد.
شهابی این نقطه ضعف را متوجه دیالوگهای این مجموعه نیز میداند و میافزاید: با تغییر پیدرپی برخی عوامل پشت صحنه، تمرکز بنده به عنوان بازیگر نیز به هم خورد و چندان نتوانستم برای قالببندی دیالوگها تمرکز کنم و طبیعی است دقت کمی روی متن و تصحیح دیالوگها وجود داشت.
وی با اشاره به این که تا انتهای مجموعه باز هم اسم، رویا و خاطرات پیمان همراه خانواده هست، میگوید: فیلمنامه همزمان با تصویربرداری نوشته میشد و به دلیل ادامهدار بودن این نقش پس از مرگ و نیز خاطرات، خواب و کابوس و فلاشبکهایی که در قصه اتفاق میافتاد، خواهش کردم این نقش به مرور کمرنگتر شود و ضمن احترام و علاقه بسیاری که برای آقای صلح میرزایی قائل هستم، باید بگویم این نقش در حد ایدهآلها و نگرش من نبود.
شیطنتهای یک نابغه!
محسن افشانی در چند درام خانوادگی نقشهای به یاد ماندنی ایفا کرده است. در ادامه این روند، شاهد تفاوتهایی جزئی در قالب نقش پویا در سریال پنجره هستیم. کاراکتری که بیش از هر چیز شیطنتهای یک نوجوان نابغه را به تصویر میکشد.
وی درباره این نقش چنین توضیح میدهد: این پروژه دارای قصهای متفاوت نسبت به کارهای دیگر است و هر کارگردانی نیز به شیوه خود به طرح داستان میپردازد. در این پروژه نیز از نظر نامگذاری کاراکتر، نقشم تا حدودی یادآور پویای ترانه مادری است. قصه پنجره، روایتگر زندگی یک خانواده متمول است که دارای 2 پسر المپیادی هستند و برخلاف داستانهای معمول تلویزیون که چنین شخصیتهایی را با روحیهای آرام، ساکت و سر به زیر نشان میدهند، پویا و پیمان پنجره شر و شور و شیطان هستند.
افشانی ضمن اشاره به این که کارگردان در کار طنز قدرت خود را نشان داده و در این سریال نیز درامی متمایز را به تصویر کشیده است، میگوید: با ایشان درخصوص نقش پویا بسیار صحبت کردیم؛ پس از آن نیز پویا را بارها در ذهن آنالیز کردم و به نتیجهای در شخصیتپردازی او رسیدم که در حال حاضر شاهد آن هستیم.
وی ادامه میدهد: بخش دوم این داستان، ماجراهایی دارد که باید منتظر بود و دید که هر یک از شخصیتها بعد از مرگ پیمان به چه سمت و سویی کشیده میشوند. فکر میکنم ماجراهایی که در ادامه داستان اتفاق میافتد، آنقدر جذابیت دارد که بیننده را پای تلویزیون نگه دارد.
شرایط سخت چهرهپردازی
مهری شیرازی ازجمله طراحان شناخته شده گریم در سینما و تلویزیون معتقد است با ارتقای سطح کیفی آثار تلویزیونی در حوزه گریم دیگر شاهد تفاوتهای هنری و ساختاری میان فیلمهای سینمایی و سریالها نیستیم و اضافه میکند: حساسیت بالای دوربینهای ویدئویی دست کمی از دوربینهای 35 میلیمتری سینما ندارد. از طرفی به دلیل نوع نگاه سینمایی آقای صلح میرزایی دکوپاژها نیز به سمت آثار 35میلیمتری کشیده میشد و همان دقت همیشگی را در این سریال داشتند و گریم بازیگران با همین حساسیت طراحی شد.
در بسیاری از آثار تلویزیونی لحظات حسی و عاطفی سکانسهای مختلف فقط از طریق بیان احساسی دیالوگها و ری اکشن قابل دریافت است.
گاه یک کاراکتر با وجود بیماری، ضعف شدید و حتی خوابیدن در بخشهای ویژه بیمارستانی، کمتر تغییری در گریم چهرهاش به وجود میآید.
شیرازی این مساله را به عنوان نقطه ضعف چنین آثاری میداند و میگوید: بخصوص در سکانسهای عزاداری سعی کردیم با نشان دادن غم و اندوه در چهره بازیگران، کاراکترها را به یک جریان واقعی و ملموس نزدیک کنیم، چون قبلا هم در سینما با این کارگردان همکاری داشتم و با حساسیتها و سلیقه ایشان آشنا بودم.
وی ادامه میدهد: به لحاظ رنگ بندی هیچ نوع غلظتی در گریم این کار احساس نمیشود چون گریم به طور کامل در خدمت فیلمنامه بود و با پیشروی داستان تلاش شد این اتفاق بیشتر نمود یابد.
شیرازی که در حال حاضر به عنوان طراح گریم سریالی به کارگردانی سعیدآقاخانی و تهیه کنندگی مهام و محمدی فعالیت دارد، در پایان تاکید میکند: در این کار به دلیل مشکلات خاص با شرایط سختی رو به رو بودیم و چنین مسائلی قطعا صدماتی به کار وارد میآورد؛ اما خوشبختانه با تلاشهای آقای صلح میرزایی، پنجره موردپسند مردم و مخاطب قرار گرفته و با دیدن نتیجه نهایی خستگی را از تن ما بیرون آورده است.
آزاده خواجه نصیری
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم