در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«آنقدر شغل عوض کردهام که گاهی اوقات خودم هم یادم نمیآید چند ماه قبل در کجا مشغول به کار بودهام. اینکه نمیتوانم شغل ثابتی داشته باشم دلیل بر بد بودن من نیست. علت این است که هر جایی کار میکنم صاحبکارانی دارم که فکر میکنند کارمندانشان بردههای آنها هستند که در قبال پول ناچیزی که دریافت میکنند باید به هر شکلی و به هر صورتی که آنان میخواهند رفتار کنند. من زیر بار این حرف زور نمیروم و حاضر نیستم به خاطر اینکه کارمند کسی هستم همه حرفهایش را گوش کنم و آنطور که او میخواهد رفتار کنم. در مغازه سلمانی هم که کار میکردم اوضاع به همین شکل بود. صاحبکاری داشتم که اصرار داشت من همان شکلی که او میگوید رفتار کنم و حتی حرف زدنم با مشتریان را هم کنترل میکرد.
من این را قبول نداشتم و مدام با هم درگیری داشتیم. روزی که موهای یکی از مشتریان را آنطور که خودش میخواست اصلاح کردم میدانستم که به خاطر این کار سرزنش خواهم شد. آنچه نمیدانستم این بود که کار به جاهای باریک بکشد و زودتر از آنچه تصورمیکردم بازداشت شوم. شاید بهتر بود آنطور که صاحب آرایشگاه میگفت رفتار میکردم تا اکنون به این دردسر نمیافتادم.» مایکل کمپل، جوان 35 سالهای است که به اتهام کوتاه کردن موی یکی از مشتریان به شکلی غیرمعمول راهی دادگاه شده است. او متهم است موهای جورج ریکت 20 ساله که عقبماندگی ذهنی دارد را به شکلی غیرعادی کوتاه کرده و کلماتی را که «احمق» خوانده میشود همراه شکلکهای کارتونی روی سرش تراشیده تا سبب خنده و تفریح دیگران شود. این اتفاق عجیب که خیلی زود پس از اطلاع والدین جورج از ماجرا به پلیس کشیده شد سبب شده این آرایشگر که خودش را خلاق میداند بازداشت شود تا در مورد رفتار نامناسبش با جوانی که توانایی دفاع از خود را نداشته و اسباب خنده او و دیگران بوده، پاسخگو باشد؛ پروندهای که میتواند ماهها بازداشت و جریمه نقدی را برای این آرایشگر به همراه داشته باشد.
کار تفریح میخواهد
از زمانی که از دبیرستان فارغالتحصیل شدم مشغول به کار هستم. انواع و اقسام شغلها را امتحان کردهام و هرچند ماه یک بار در کاری مشغول بودهام. حرفههای زیادی را امتحان کردهام و به جرات میتوانم بگویم که در بسیاری از آنها موفق بودهام. از تراشکاری تا تعمیر خودرو و کیکپزی و حتی آرایشگری را انجام دادهام و موفق بودهام. علت این که نتوانستم در هیچ یک از شغلهایم ثابت باشم رفتاری است که صاحبکارها با من دارند و فکر میکنند که کارمندانشان باید آنطور که آنها میخواهند زندگی کنند. آنچه من معتقدم این است که هر انسانی باید در حیطه کاریاش علاوه بر فعالیت، کمی تفریح هم داشته باشد تا بتواند روزها را بهتر سپری کند و شاد باشد. اینکه به شکلی خشک و عصبی مشغول به کار باشی میتواند خستهکننده باشد و خیلی زود هر آدمی را از شغلش زده و دلسرد کند.
من در تمام کارهایی که در این چند سال تجربه کردهام همواره تفریح را هم داشتهام و سعی کردم به شکلی باشم که کار برایم خستهکننده نباشد، اما در مقابل صاحبکارانم مدام به من تهمت لاابالیگری و بیهدفی زدهاند و مرا بیرون کردهاند.
اینکه جوانی بخواهد کمیخلاقیت داشته باشد و به کارهایش چاشنی تفریح بدهد جرم نیست و من این را قبول نمیکنم. در کار شیرینیپزی و کیکپزی که سالها قبل به آن مشغول بودم کیکهایی با شکلهای بسیار خندهدار را طراحی میکردم که میدانستم طرفداران زیادی دارد، ولی سبب عصبانیت صاحبکارانم میشد و مرا اخراج میکردند. در همه موارد اوضاع به همین شکل بود و اکنون هم به خاطر طرحی که روی موی سر یکی از مشتریانم اجرا کردهام به دردسر بزرگی افتادهام. پلیس مدعی است من سبب مسخره شدن پسری عقبمانده ذهنی شدهام بدون آنکه مشتری بداند طرحی خندهدار روی سرش بوده و سبب تفریح من و دیگران شده است؛ اتهامی که قبول ندارم، چون میتوانم ثابت کنم که این پسر خودش از من خواست تا چنین تغییری را روی موهایش اجرا کنم و این کاری نبود که سر خود انجام گرفته باشد.
شکایت از شاگرد سلمانی
خانواده جورج ریکت وقتی فرزندشان که عقبماندگی ذهنی مادرزادی دارد به خانه بازگشت با نگاه به او شوکه شدند. این پسر قرار بود همراه چند نفر از دوستانش از سوی مرکز نگهداری از افراد عقبمانده به گردش داخل شهر برود و تفریح کند، اما زمانی که بازگشته بود، شکلی بسیار غیرعادی پیدا کرده بود. جورج که خودش متوجه نبود شکل تراشیده شده روی موهایش کلمات «احمق» را به همراه شکلکهای خندهداری نشان میدهند، از مدل جدید سرش ابراز خوشحالی میکرد و از هیچ چیز خبر نداشت. والدین او که از تماس با مسوولان مرکز به نتیجهای نرسیدند با سعی زیاد توانستند محلی که پسرشان بیاجازه موهایش را کوتاه کرده بود پیدا کنند و از صاحب این محل به پلیس شکایت ببرند.
طبق آنچه توسط والدین جورج در پرونده مطرح شد، شاگرد سلمانی یک آرایشگاه مردانه، با سوءاستفاده از شرایط ذهنی پسرشان سبب خنده و تفریح خود و دیگران شده و رفتاری بسیار ناشایست انجام داده بود. شاگرد سلمانی که مایکل کمپل معرفی شد با اعتراف به کوتاه کردن موهای این پسر ادعا کرد، جورج خودش درخواست چنین طرحی داشته و به اراده او این کار صورت گرفته است. با کشمکش فراوان روی موضوعی که اعتراض دهها خانواده دیگر با فرزندان عقبمانده ذهنی را در پی داشت سرانجام شاگرد سلمانی محاکمه شد و مورد مواخذه قرار گرفت. او که تنها چند ماه قبل کارش را به عنوان آرایشگر آغاز کرده به زودی حکم نهاییاش را در مورد کار عجیب و ناشایستی که انجام داده دریافت خواهد کرد.
من رفتار بدی نکردم
«وقتی گروهی از جوانانی که به نظر میرسید دچار مشکل ذهنی باشند به مغازه سلمانی ما آمدند بسیار خوشحال شدم، چون از نظر من این افراد تنها مردمی هستند که تمام آنچه در قلب و مغزشان میگذرد را به زبان میآورند و دروغ در کارشان نیست. یکی از آنها که به نظر میرسید از دیگران بزرگتر باشد از من خواست تا موهایش را کوتاه کنم. من که بدون گرفتن اجرت اجازه کار کردن نداشتم و صاحبکارم خارج از آرایشگاه به سر میبرد، وقتی دیدم او با خودش مقداری پول به همراه دارد با کوتاه کردن مویش موافقت کردم. او گفت که میخواهد زیبا شود و طرحی خندهدار را روی سرش اجرا کند. جورج مدام تکرار میکرد میخواهم بخندم و من که از روح لطیف و شاد بودنش لذت میبردم تصمیم گرفتم هر چه میگوید، برایش اجرا کنم.
میدانستم که همراه افراد ناتوان به مرکز شهر آمده و اگر مشکلی پیش بیاید خیلی زود میتواند مرا پیدا کند. وقتی شکلکهایی را پشت سرش تراشیدم با استفاده ازآینه به خودش نشان دادم و از آن ابراز رضایت کرد. او حتی به من گفت که من دوست او هستم و حتما باز هم به من سر خواهد زد. من نمیدانستم کاری که سبب خوشحالی او شده دردسر زیادی برای من و صاحبکارم به وجود میآورد و تا این حد گرفتارمان میکند.
من رفتار بدی انجام ندادم. تنها کاری که کردم گوش دادن به حرف کسی بود که میخواست موهایش طرحی متفاوت داشته باشد تا توجه بیشتری به او شود. اصلا قصد مسخره کردن یا نوشتن الفاظ زشت را روی سر او نداشتم و نمیخواستم خانوادهاش را تا این حد ناراحت و عصبی کنم. اکنون حاضرم هر اتهامی که به من زده شده به گردن بگیرم و تاوانش را بپردازم؛ اما این را هم در دادگاه عنوان کردم که کمی انعطافپذیر بودن و آسان گرفتن زندگی در هر حرفهای هم کار بدی نیست و میتواند سبب شادی خود و دیگران شود.
من میتوانستم در پاسخ جورج رفتاری خشک و خشن از خودم نشان بدهم و خواستهاش را اجرا نکنم؛ اما کاری که کردم سبب خوشحالیاش شد و من برای همیشه در ذهن او باقی خواهم ماند و این تمام آن چیزی است که به آن اهمیت میدهم. امیدوارم والدین جورج مرا به خاطر چیزی که آنها مدعی هستند مسخره کردن پسرشان بوده ببخشند و حاضر شوند قبول کنند آنچه در آرایشگاه ما پیش آمد تنها برای دلخوشی پسر خود آنها بوده است و نه چیز دیگری.»
مترجم: المیرا صدیقی
منبع: کورت نیوز
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد