گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

روز خشم ملی علیه فتنه

«سبز مثل مبارک»،«رژه مورچه ها»،«روز خشم ملی علیه فتنه»،«اصلاحات زنده است»،«نامحرمان انقلاب در سنگر مقابله با نظام»،«بی توجهی و تخریب پل باستانی شوشتر»،«آینده تحولات درمصر»،«تمام فرصت‌ها غنیمت است‌»و...که برخی از آنها در زیر می‌اید.
کد خبر: ۳۸۶۰۲۵

جام جم:سبز مثل مبارک

سبز مثل مبارک»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن می‌خوانید؛پس از فتنه سال 88، درخواست محاکمه فوری سران فتنه در بخشی از اقشار جامعه شکل گرفت اما این اتفاق تا امروز رخ نداده است.

به نظر نویسنده، مصلحتی که می‌تواند از اجرای قانون مهم‌تر باشد و دلیل تأخیر در محاکمه سران فتنه را باید در همین نکته جستجو کرد این است که شرایط باید به‌گونه‌ای شود که آحاد جامعه و خصوصا خواص این افراد را درست بشناسند و خودشان آنها را مجازات کنند. به عبارت دیگر سران فتنه قبل از محاکمه و مجازات توسط دستگاه قضایی باید در وجدان عمومی جامعه محاکمه و مجازات شوند. فرصت داده شده به این افراد می‌توانست نتیجه‌ای غیر از این هم داشته باشد و با بازگشت به دامن نظام نه آن‌که خیانتشان را جبران بلکه حداقل از تشدید آن جلوگیری کنند اما تداوم مسیر فتنه این گزینه را منتفی ساخته و مسیر بصیرت را هموارتر کرده است و روز به روز شاهد نزدیک شدن به نقطه هدف هستیم. حرکت دیروز نمایندگان مردم و موج روزافزون درخواست محاکمه سران فتنه از سوی مردم دلیل این مدعاست.

آخرین پرده تداوم راه گمراهی را در وقایع روز بیست و پنجم شاهد بودیم. عده‌ای به مراتب کمتر از کسانی که در جریان فتنه سال 88 و همزمان با روز قدس مطابق میل سران استکبار و خصوصاً رژیم صهیونیستی شعار نه غزه نه لبنان سر دادند باز هم مطابق میل همان‌ها به بهانه حمایت از مردم مصر! ایجاد اخلال کردند.

در پایان این نوشتار سران فتنه و فریب‌خوردگان همراه آنها این پرسش را پاسخ دهند که وجه اشتراک آنها با حسنی مبارک نامبارک چیست؟ راستی چرا دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی و دیگر همپیمانان آنها 30 سال خلاف میل مردم شجاع و آزادیخواه مصر از مبارک حمایت کردند و همان‌ها امروز از جریان سبز در ایران حمایت می‌کنند.

چرا دشمنان ملت مصر، امروز همچنان در برابر خواست مردم مصر و تونس مقاومت می‌کنند و تلاش دارند کودتای نرمشان در مصر را محقق سازند و همان‌ها در برابر نظام مردمی ایران و اکثریت قریب به اتفاق ملت بزرگ ایران ایستاده‌اند و می‌کوشند جریان اندک همپیمان خود را در کودتای نرم حمایت کنند؟ پاسخ این پرسش‌ها دشوار نیست، در مصر مبارک تحقق بخش منویات غرب و رژیم صهیونیستی بود و در ایران جریان موسوم به سبز. در مصر، مبارک مطابق میل غرب و رژیم صهیونیستی عمل می‌کرد و در مقابل خواست اکثریت جامعه خود می‌ایستاد و در ایران جریان سبز نیز مطابق میل غرب، رژیم صهیونیستی، بازماندگان رژیم منحوس پهلوی، منافقین و... عمل می‌کند و در مقابل خواست اکثریت ایستاده است. بیخود نبود که مبارک نامبارک در سال گذشته از فتنه سبز حمایت کرد. این است که باید بگوییم سبز مثل مبارک!

کیهان:رژه مورچه ها

«رژه مورچه ها»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم مهدی محمدی است که در آن می‌خوانید؛پدیده شناسی دقیق اتفاقات 25 بهمن 1389 مستلزم اتخاذ منظری راهبردی است. مهم ترین ویژگی این منظر باید آن باشد که تلاش کند مجموعه متغیرهای داخلی و خارجی سازنده این حادثه را ترکیب کرده و آن را از دریچه تحولات کلان استراتژیک منطقه تحلیل کند. بویژه مهم است که بتوانیم از منظر طرف خارجی به موضوع نگاه کنیم و ببینیم آنها در پی چه بودند و آنچه را که رخ داد چگونه تحلیل کردند.

اول- نخستین نکته این است که دقت کنیم در 25 بهمن در واقع چیزی که بتوان نام آن را یک رخداد با اهمیت گذاشت اساسا رخ نداده است. چند ساعت، در چند خیابان همیشه شلوغ تهران، چند صد نفر به اوباش گری پرداختند و بعد بلافاصله، بعد از اینکه نیروهای انتظامی و مهم تر از آنها مردم را در مقابل خود دیدند، از صحنه غیب شدند. همین. در یک شهر 10 میلیون نفری، در شهری که میرحسین موسوی چیزی قریب به دو میلیون رأی داشته است و در یک کشور 70 میلیونی، بعد از هفته ها تبلیغات بی امان، گسیل انواع و اقسام گروه های تروریستی از گوشه و کنار به تهران و به کار گرفتن همه انواع شیوه های عملیات روانی و دروغ گویی، سرجمع، چند صد نفر اوباش گرد هم آمدند. آیا این پدیده ای است که لازم باشد به لحاظ امنیت ملی و استراتژیک آن را جدی بگیریم؟ قطعا چنین نیست. در این شهر بزرگ، حتما این تعداد اراذل پیدا می شود و برای تشخیص اینکه اینها «مردم» نیستند فقط دو چشم لازم است که البته در مواردی یا نیست یا اگر باشد گشوده نمی شود. این نکته ای است که غربی ها هم دریافته اند. از هیلاری کلینتون، باراک اوباما و شیمون پرز که خاورمیانه را بر سر خود ویران شده می بینند و طبعا حال و روز درست و حسابی ندارند اگر بگذریم، حتی یک تحلیلگر نام و نشان دار غربی نگفته است که آنچه روز 25 بهمن در تهران رخ داد ارزش جدی گرفته شدن دارد. این گام اول است. یک گام بسیار مهم که تاکید می کند آنچه روز 25 بهمن در تهران گذشت در قیاس با امواج عظیمی که در حال درنوردیدن منافع حیاتی آمریکا در خاورمیانه است، به راستی هیچ نیست و همه امید آمریکایی ها هم این است که با توسل به ماشین پروپاگاندا این «هیچ» را امری درخور اعتنا جلوه بدهند و خلأ واقعیت را با رسانه پر کنند. در این دام نباید افتاد.

دوم- آمریکا در پی چیست؟ در این تردیدی نیست که برنامه ریزی و اجرای حادثه 25 بهمن با آمریکا و اسراییل بوده است. اینجا جای بحث تفصیلی در این باره نیست اما اجمالا این مقدار را باید گفت که آمریکایی ها با واسطه MI6 موسوی و کروبی را به انتشار بیانیه تجمع در این روز ترغیب کردند (مستندات شفاف آن موجود است)،شبکه های نفاق را برای خونین کردن تجمع به تهران فرستادند (دستگیری ها این موضوع را ثابت کرده است)و تمامی شبکه های ماهواره ای، اینترنتی و پیامکی در اختیار خود را برای ایجاد آشوب در این روز با همه ظرفیت فعال کردند (مستندات این موضوع آشکار است). اگر اینطور باشد -که قطعا هست- سوال این است که هدف چه بوده است؟ این سوال 4 پاسخ مهم دارد. اول اینکه مهم ترین هدف آمریکایی ها - که کدهای فراوانی برای اثبات آن وجود دارد- انتقال بحران از منطقه به داخل ایران و سبک کردن بار خود است. آمریکایی ها تصور می کنند برای کنترل تحولات منطقه باید ایران را به خود مشغول کنند. دوم اینکه طرف های غربی تصور می کنند اگر داخل ایران بحرانی شود، تحرکات انقلابی در منطقه که همه از الگوی استوار ایران تاثیر پذیرفته رو به خاموشی خواهد رفت. سوم، تحلیل آمریکایی ها این است که اگر داخل ایران بحرانی شود اعتماد به نفس ایران کم می شود و نمی تواند از تحولات منطقه برای خود در آینده فرصت سازی و ظرفیت سازی کند و نهایتا چهارمین هدف این است که آمریکایی ها فکر می کنند آشوب آفرینی داخل ایران باعث می شود به لحاظ تبلیغاتی از انفعال 3 هفته گذشته خارج شوند و بتوانند ادعا کنند تحولات منطقه از ایران تاثیر نپذیرفته و ضد آمریکایی نیست.

سوم- آیا 25 بهمن آمریکا را به این هدف خود رساند؟ در وهله اول ثابت شد که آشوبگران در خیابان تهران «مردم» نیستند بلکه جمعی اوباش و ترویستند که فقط می توانند ظاهر و غایب شوند و بیشتر از شیشه شکستن کاری از آنها برنمی آید. علنا نه، اما در خفا حتما هستند کسانی در سیا و موساد، که بنشینند و با خود فکر کنند روی کدام دیوار در حال یادگاری نوشتن هستند و با وجود خیزش عظیمی شبیه آنچه در 22 بهمن رخ داد توقع ایجاد حرکت سیاسی از جانب فتنه سبز مثل آن است که از اموات توقع شرکت در مسابقه بیس بال و بعد هم برنده شدن داشته باشند! نکته بعدی این است که آمریکایی ها ظاهرا حواسشان نیست که با کشاندن موسوی و کروبی به ورطه اقدام تروریستی تنها کاری که کرده اند تبدیل کردن آنها به یک مسعود رجوی دیگر بوده که این بار نه در مخفی گاه های پاریس و لندن، بلکه وسط تهران و در دسترس مردمند و طبعا در زمانی کوتاه هم توجیه و هم اراده کافی و فراگیر برای برخورد با آنها بوجود خواهد آمد. مبارزه سیاسی یک چیز است، محاربه و تروریسم و آدم کشی چیز دیگر. اولی را تحمل می کنند اما دومی را به قبرستان مسلمین هم راه نخواهند داد. مسئله بعدی بسیج خواص بعضا ساکت علیه سران فتنه است که حقیقتا باید آن را دستاورد سیاسی مهمی به حساب آورد که اگرچه دیرهنگام است اما در هر حال همین جای خوشوقتی دارد و یکی از هدف گذاری های مهم نظام در عملیات بصیرت افزایی بوده که اکنون به لطف بی خردی آمریکایی ها محقق شده است. حالا مقایسه کنید: مقداری ناآرامی ایجاد شده و خسارتی مختصر به شهر خورده اما در مقابل مطالبه برخورد بسیار سنگین با سران فتنه در میان توده مردم فراگیر شده و خواص ساکت به مردم پیوسته اند. چه کسی برنده است؟

چهارم- در اینجا فرصتی برای فهرست کردن شکست های آمریکا نیست. آمریکایی ها مدت ها تصور می کردند اگر مسئله ایران را حل کنند مسئله خاورمیانه را حل کرده اند. حالا کم کم در حال متوجه شدن این نکته هستند که قدرت نرم ایران در منطقه مدت هاست پایه دژهای به ظاهر مستحکم آنها را ویران کرده اما آنها زمانی متوجه این موضوع شده اندکه بنای آن دژها یکی پس از دیگری در حال فرو ریختن است و فرصتی برای مرمت نیست. برای متوقف کردن ایران مدتهاست دیر شده است. آمریکایی ها در منطقه مردم را رها کردند و دیکتاتورها را چسبیدند اما نظام ایران هرگز حاضر نشد میان خواست مردم خود و خرده فرمایشات آمریکا دومی را انتخاب کند. آمریکا می خواهد قدرت نرم ایران در قاهره، منامه، امان و ریاض را با عملیات نیمه سخت در تهران مهار کند یا پاسخ بدهد اما این هدف گذاری مسخره تر از آن است که دست یافتنی باشد. آمریکایی ها اکنون در میانه پارادوکسی عمیق گرفتار شده اند. در اظهارات دیروز اوباما که مثلا برای قوت قلب بخشیدن به موسوی و کروبی و اوباش حامی آنها بیان شده بود هیچ اشاره ای به یمن، بحرین، عربستان، کویت و اردن نشد در حالی که سیل خروشان مردم در آن کشورها که همگی متحدان استراتژیک آمریکا محسوب می شوند هفته هاست در خیابان جاری است و برخلاف اوباش حامی موسوی و کروبی در تهران که همه هنرشان حمله به نوجوانان بی دفاع است، دستاوردهای سیاسی مهمی همچون ساقط کردن چند دولت داشته است. آمریکایی ها چند صد نفر ازاذل را در تهران مردم می دانند اما میلیون ها مرد و زن معترض در کشورهای زیر بلیط خود را نایده می گیرند و همین اعتبار اخلاقی لازم برای تولید قدرت نرم در منطقه را از آنها گرفته است.

پنجم- پاسخ انقلاب را با هرج و مرج نمی توان داد. در هیچ کجای تاریخ اوباش حریف مردم نشده اند. حقیقتی را که پیش چشم همه است تحریف می توان کرد -آن هم برای زمانی کوتاه- اما تغییر نمی توان داد. انقلاب ضد آمریکایی خاورمیانه با رژه مورچگان درتهران متوقف نخواهد شد و بلکه برعکس جان خواهد گرفت چرا که همه ملت های خاورمیانه اکنون می بینند ایران به مثابه یگانه الگوی انتفاضه آنها کشوری بانشاط و استوار و برخوردار از حمایت بی دریغ مردم است که روزانه چند بار پیچیده ترین توطئه های کینه توزترین دشمنان خود را با موفقیت خنثی می کند و خم به ابرو نمی آورد. ضربه ای که آمریکا در منطقه خورده بسیار سنگین است اما ضربه ای که تلاش می کند به ایران وارد کند از حد بازیچه ای کودکانه فراتر نمی رود. پروژه تهران که شکست خورد، آمریکایی ها باید منتظر پاسخ آن در پایتخت های دیکتاتوری های منطقه باشند.

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته

«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛هفته جاری با سالروز شهادت یازدهمین امام و هدایتگر جامعه بشری حضرت عسگری علیه السلام همراه بود. هر چند شهادت آن امام جوان توسط خلفای عباسی، واقعه‌ای جانگداز است ولی آغاز امامت فرزند برومند ایشان که جهان در انتظار تحقق عدالت جانبخشش ثانیه شماری می‌کند، جانها را به تکاپو و حرکت وا می‌دارد و چشم انداز آینده‌ای روشن و بدور از ظلم و بی عدالتی را به روی بشریت می‌گشاید. همچنین در طلیعه هفته آینده به خاطر نزول بزرگترین هدیه الهی و فضل بی انتهای سبحانی به ابنای بشریت یعنی میلاد خجسته فخر کائنات، اشرف موجودات و عصاره خلقت حضرت محمد مصطفی(ص) و صادق آل محمد(ص) از جلوه و عظمت خاصی برخوردار است.

در سومین روز از هفته جاری،‌ تهران و بعضی شهرها شاهد تجمعاتی بودند که شعارهای مطرح شده در آنها و درگیری‌هائی که رخ داد، بهیچوجه به صلاح کشور و نظام جمهوری اسلامی نبود. سوءاستفاده‌ای که دشمنان اسلام و دشمنان ملت‌های مسلمان از این واقعه کردند نشان می‌دهد که همه باید از وقوع این قبیل حوادث جلوگیری نمایند و زمینه‌های آنرا از میان ببرند. بوق‌های تبلیغاتی آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی و ایادی دست آموز آنها تلاش کردند با پوشش دادن تفصیلی اخبار 25 بهمن ایران، قیام‌های مردمی در مصر، الجزایر، یمن، اردن و سایر کشورهای عربی را تحت‌الشعاع قرار دهند و کاری کنند که مردم آن کشورها از ادامه قیام منصرف شوند غافل از آنکه با این ترفندها نمی‌توانند جلوی خیزش‌های مردمی را بگیرند و در ایران نیز پیوند مردم با نظام جمهوری اسلامی چنان محکم است که با این قبیل حوادث خدشه‌ای به این نظام که خود مردم مؤسس آن بوده و آنرا حفاظت می‌کنند وارد نخواهد شد.

سفر رئیس‌جمهور ترکیه به تهران در رأس یک هیات بلندپایه سیاسی و اقتصادی از رویدادهای هفته در عرصه داخلی بود. در این سفر که با ملاقاتها و توافقات گسترده‌ای در جهت توسعه روابط عمیق و پایدار دو کشور مسلمان همراه بود، طرفین از افزایش مبادلات اقتصادی تا مرز 30 میلیارد دلار و بکارگیری واحد پولی دو کشور یعنی "ریال" و "لیر" در مبادلات تجاری خبر دادند. آقای "عبدالله گل" رئیس‌جمهور ترکیه همچنین با رهبر معظم انقلاب دیدار کرد. در این ملاقات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، جمهوری اسلامی ایران و ترکیه را دو کشور اسلامی، دوست و برادر خوانده و تأکید کردند: روابط کنونی ایران و ترکیه در ابعاد سیاسی و اقتصادی، و در مقایسه با سالیان متمادی گذشته، کم نظیر است و باید از این فرصت تاریخی برای به فعلیت رساندن همه ظرفیت‌های فراوان دو کشور استفاده شود. ایشان با اشاره به هدف گذاری دو کشور برای سه برابر کردن حجم مبادلات افزودند: ما معتقدیم کشورهای نزدیک به یکدیگر می‌توانند همکاریهای سیاسی و اقتصادی خود را به صورت یک واحد ادامه دهند تا تأثیرگذاری آن بسیار بالا باشد.

رهبر معظم انقلاب جایگاه فعلی ترکیه در دنیای اسلام را بسیار متفاوت از سالهای قبل ارزیابی و خاطرنشان کردند: استقلال در مقابل غرب، فاصله گذاری با رژیم صهیونیستی و حمایت از مردم فلسطین، از جمله مسائل مهمی هستند که موجب نزدیک شدن ترکیه به امت اسلامی شده است. ایشان تأکید کردند: این سیاست، سیاست صحیحی است و ترکیه هرچه به دنیای بزرگ اسلام نزدیک‌تر شود، به نفع خود و همچنین به نفع دنیای اسلام است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به نزدیکی دیدگاههای ایران و ترکیه در مسائل منطقه‌ای بویژه مسائل افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین افزودند: تحولات اخیر مصر نیز قضایای بسیار مهمی است که می‌توان در جهت خیر مردم مصر و منطقه فعالیت کرد،‌ ولی امریکاییها به دنبال مصادره حرکت عظیم مردم مصر هستند و جمهوری اسلامی ایران با دخالت طرفهای خارجی در مصر مخالف، و معتقد است مردم باید تصمیم گیری اصلی باشند.

ایشان مهمترین موضوع در دنیای اسلام را حفظ و تقویت وحدت امت اسلامی و پرهیز از افتادن در دام بیگانگان بمنظور ایجاد اختلاف و تفرقه دانستند و تأکید کردند: اگر دنیای اسلام تواناییها و ظرفیتهای بالای خود را بشناسد، شرایط بسیار متفاوت خواهد شد و دنیای اسلام می‌تواند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در تحولات بین‌المللی نقش ایفا کند.

از مناسبت‌های تاریخ انقلاب در این هفته باید به قیام مردم تبریز به مناسبت چهلم شهدای قم در 29 سال 1356 اشاره کرد که باعث تداوم نهضت اسلامی ملت ایران و پیروزی آن شد. در آستانه چنین روزی هزاران نفر از مردم آذربایجان، دیروز با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. در این حضور پرشور، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تجلیل از ایمان، اخلاص و پایمردی مثال زدنی مردم آذربایجان در طول تاریخ بویژه در مقاطع مختلف انقلاب اسلامی ایران فرمودند: مهمترین ویژگی حرکت مردم تبریز در 29 بهمن سال 56، الگو شدن آن برای حرکتهای بعدی ملت ایران بود و اگر این قیام روی نمی‌داد، قیام 19دی مردم قم به فراموشی سپرده و روند حرکت ملت ایران در مسیر نهضت اسلامی متوقف می‌شد. ایشان همچنین مهمترین ویژگی انقلاب را نیز الگو شدن آن برای ملتها دانسته و خاطرنشان کردند: علت اصلی فشارهای گوناگون به جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تاکنون، جلوگیری از الگو شدن حرکت عظیم ملت ایران بوده است.

در این هفته همچنین خاطره توطئه غرب علیه اسلام که بیست و سه سال پیش در قالب انتشار کتابی تحت عنوان "آیات شیطانی" به قلم مزدوری مسلمان نما به نام "سلمان رشدی" برای مقابله با مقدسات مسلمانان و به سخره گرفتن اعتقادات بیش از 5/1 میلیارد نفر از جمعیت جهان کلید خورده بود، در اذهان زنده شد؛ توطئه‌ای شیطانی که با حکم رحمانی امام خمینی به سنگ خورد و این مزدور و حامیانش را مأیوس کرد. امام خمینی که بخوبی متوجه ابعاد وسیع این فتنه و شبکه وسیع حامیان پشت پرده آن شده بودند، در تاریخ 25 بهمن 1367 با صدور حکم الهی و تاریخی، مجازات شرعی نویسنده و ناشران این کتاب را بیان کرده و سد استواری در برابر سیل مخربی که دشمنان اسلام درصدد راه انداختن آن بودند ایجاد کردند. ایشان در آن حکم کوتاه با بیان عمق این فتنه، از مسلمانان غیور خواستند تا در هر نقطه از جهان که سلمان رشدی مرتد را یافتند سریعاً اعدام کنند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نمایند. صدور این حکم در سال 1367 باعث شد که از همان تاریخ، جنازه متحرکی به نام سلمان رشدی روی دست آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی باقی بماند و ضمن اختفای او، سالانه میلیونها دلار برای محافظت این جرثومه فساد هزینه کنند. این حکم تاریخی که سایه آن تا آخرین لحظات حیات ننگین سلمان رشدی مرتد بر او سنگینی می‌کند و زندگی را بر او سیاه کرده، به فرموده رهبر معظم انقلاب همچون تیری است که از چله کمان رها شده و تا رسیدن به هدف هیچکس توان سد کردن راه این تیر را ندارد.

این هفته، نیز همچون چند هفته گذشته صحنه بین‌المللی شاهد حوادث و رخدادهای مهم و تازه‌ای بود. در مصر، کناره گیری حسنی مبارک دیکتاتوری که 32 سال بر مقدرات مصری‌ها چنگ انداخته بود، حادثه‌ای بسیار مهم بود که می‌توان آنرا به عنوان نقطه عطفی در تحولات سیاسی معاصر منطقه به حساب آورد. سقوط مبارک را نباید سقوط یک شخص یا یک رژیم تلقی کرد بلکه این رخداد مفهوم گسترده‌ای دارد و قطعاً پیامد آن نیز مدتها منطقه و حتی جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

سقوط مبارک، منطقه را وارد مرحله و شکل تازه‌ای از تحولات سیاسی کرده است و می‌بایست انتظار تحولات دامنه‌دارترو غیرقابل پیش بینی را داشت که بدون شک این حوادث، سیر تحولات را به نفع ملتهای منطقه و به ضرر قدرت‌های مداخله گر بین‌المللی به خصوص آمریکا به پیش خواهد برد. ملت مصر که از مدتها قبل، از رژیم دیکتاتوری مبارک به ستوه آمده بود با روحیه گرفتن از قیام مردم تونس، به صورت میلیونی به خیابانها ریخت و در مدت کمتر از 20 روز توانست بساط بیش از سه دهه حکومت غیرمردمی و ظالمانه مبارک را برچیند و ضمن اینکه آزادی و دمکراسی را برای خود به ارمغان آورد، منشأ انقلاب‌های رهایی بخش نیز در منطقه گردد.

هم اکنون در بسیاری از کشورهای عرب منطقه از الجزایر و سودان گرفته تا بحرین، یمن، اردن، لیبی و عربستان مردم متاثر از قیام ملت‌های تونس و مصر به حرکت و جنب و جوش آمده و بر علیه حکومت‌های خودکامه حاکم بر کشورهای خود، شورش کرده‌اند. بسیاری از حاکمان کشورهای منطقه که به دلیل شباهت حکومت هایشان به مبارک شدیداً به وحشت افتاده اند، تلاش می‌کنند با تهدید و تطمیع ملت‌های خود، راه سرایت قیام مصر و تونس را سد نمایند. در یمن، علی عبدالله صالح دیکتاتوری که همچون مبارک بیش از سه دهه است در این کشور بر اریکه قدرت تکیه زده، با وحشت زدگی به تکاپو افتاده است تا از تکرار حوادث مصر در این کشور جلوگیری کند. علی عبدالله صالح در این راستا، چندی قبل اعلام کرد که نه خود و نه پسرش در انتخابات آتی حضور نخواهند داشت. در اردن، عبدالله دوم، در پی اوجگیری اعتراضات، دولت را منحل کرده و دولت جدیدی بر سر کار آورد که با ادامه تظاهرات به نظر می‌رسد در قانع کردن مردم توفیقی نداشته است. در بحرین، طی چند روز گذشته مردم به خیابانها ریخته و حقوق زایل شده خود و آزادی‌های سیاسی را مطالبه می‌کنند.

حکومت بحرین در انحصار اقلیت سنی است و این اقلیت سالهاست بر این کشور حکم می‌راند بدون اینکه حقوق اکثریت شیعه را تضمین نماید. حکومت بحرین نیز همچون دیگر همتایان عربش در اقدامی برای ساکت کردن مردم اعلام کرد به هر خانواده بحرینی 3 هزار دلار پاداش می‌دهد. مشابه این اقدام نیز چندی قبل از سوی حکومت کویت صورت گرفت. برخی دیگر از کشورهای منطقه از جمله عربستان‌،‌ اردن، سوریه و لیبی نیز طی هفته‌های اخیر اقدام به افزایش حقوق کارمندان خود کرده‌اند بر این امید که قیام‌های عمومی در کشورهایشان رخ ندهد.
واقعیت امر این است که منطقه درحال یک تحول و دگردیسی است که به طور کلی ماهیت و ساختار خاورمیانه را متاثر خواهد ساخت و در ساختار آینده این منطقه، این خواست و اراده ملت هاست که حرف نهایی را خواهد زد؛ امری که قطعاً موافق نظر و خواست ابرقدرتهای سلطه طلب و همچنین رژیم صهیونیستی نمی‌باشد. از اینرو طبیعی است که این دولتها برای حفظ منافع نامشروع خود به دست و پا بیفتند. برای نمونه در مصر، آمریکائیها تلاش می‌کنند اکنون که متحد وفادار و دیرینه خود، مبارک را از دست داده‌اند، با حمایت‌های آشکار و پنهان از ارتش، همچنان ابتکار عمل را در این کشور دردست داشته باشند. اعلام پایبندی شورای نظامی حاکم بر مصر بر پیمان‌های بین‌المللی، که رژیم مبارک امضا کرده بود، به خصوص پیمان کمپ دیوید، نشاندهنده اعمال نفوذ آمریکا در این شوراست و با خواست و اراده ملت مسلمان مصر مغایرت دارد. در همین راستا، مردم مصر اعلام کرده‌اند روز جمعه (فردا) برای پیگیری خواست‌های خود بار دیگر تظاهرات میلیونی به راه خواهند انداخت.

این هفته، در رخدادی دیگر، نتایج همه پرسی جنوب سودان رسماً اعلام شد که برطبق آن حدود 99درصد از افراد شرکت کننده در همه پرسی به جدایی این منطقه رای داده‌اند. همچنین قرار است اوایل هفته آینده عملیات علامت گذاری در مرز جنوب سودان که اکنون به منطقه‌ای مستقل تبدیل شده است، با شمال سودان انجام شود.

جدایی جنوب سودان از پیکره سودان اتفاق مهمی بود که متاسفانه در سایه تحولات اخیر منطقه در غفلت قرار گرفت و آنطور که باید به آن توجه نشد. تجزیه جنوب سودان نتیجه توطئه‌ای غربی - صهیونیستی بود که از یک دهه قبل بر روی آن کار شده بود و غربیها توانستند با اعمال فشار طاقت فرسا به حکومت عمرالبشیر، دو ماه قبل آنرا اجرایی کنند. دولت عمر البشیر، با پذیرش این طرح دیکته شده و خفت بار، پرونده عملکرد دو دهه خود را سیاه نمود. طبق اذعان مقامات سودانی تجزیه سودان به جنوب این کشور محدود نخواهد ماند و غربی‌ها خواب‌های خطرناکتری برای این کشور دیده‌اند به گونه‌ای که این کشور حتی ممکن است به چهار تیکه تقسیم شود.

دولتهای مسلمان و مراکز اسلامی می‌بایست به این توطئه توجه و حساسیت نشان دهند و از کنار آن به سادگی عبور ننمائید چرا که در آنصورت بایست منتظر اجرای این سناریوی خطرناک در سایر کشورهای اسلامی نیز بود.

رسالت:روز خشم ملی علیه فتنه

«روز خشم ملی علیه فتنه»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می‌خوانید؛روز گذشته مراسم تشییع شهید "صانع ژاله " که در فتنه اسرائیلی 25 بهمن به ضرب گلوله منافقین شهید شد به نحو با شکوهی در دانشکده هنر دانشگاه تهران و خیابان های اطراف برگزار شد. انبوهی از دانشجویان و اقشار مختلف مردم با حضور در این مراسم شعارهای صریحی علیه سران فتنه دادند. جمعیت گسترده در خیابان های اطراف دانشگاه تهران با شعارهایی نظیر "مرگ بر موسوی "، "مرگ بر کروبی "، "مرگ بر خاتمی " و...خشم مقدس خود را از خیانتکاران و مهره‌های اسرائیل و آمریکا به نمایش گذاشتند.‏

تحلیل گفتمان شعارهایی که دیروز در تشییع پیکر پاک شهید ژاله سر داده شد حکایت از تجانس گفتمانی این شعارها با مطالبات فوری مردم در نهم دی 1388 دارد. یعنی همانند حوادث تلخ عاشورای 88 که باعث خروشیدن غیرقابل مهار مردم شد، خدمت آشکار و صریح سران فتنه به اسرائیل و آمریکا و خیانت روشن آنها به آرمانهای امام(ره) و انقلاب اسلامی  باعث شده مطالبه اصلی و خواست عمومی مجموعه نیروهای معتقد به انقلاب محاکمه فوری و مجازات سران فتنه و کسانی باشد که با آنها همکاری دارند.

عدم تعقیب حقوقی فتنه گران برای مردمی که خون پاک فرزندانشان را روی سنگفرشهای خیابان و زیر چکمه خیانت اذناب اسرائیلی و آمریکایی می بینند قابل توجیه نیست و نوعی پیله موهوم مصونیت را به دور سران فتنه می پیچاند.‏
اما امروز که نظام به هر دلیلی در محاکمه و مجازات فتنه گران تعلل می کند وظیفه مردمی که در خط ولایت هستند، چیست؟ تاوان این جسارت ها و خیانت ها را چه کسی باید پرداخت کند؟ وقتی سنگ ها را بسته اند و ... را باز کرده اند چگونه می توان مقابل این بی حرمتی ها ایستاد؟

مجموعه نیروهای معتقد به انقلاب از ابتدای فتنه همواره بر این باور بوده اند که چشم فتنه را باید کور کرد و آن را باید از ریشه خشکاند. موسوی و کروبی دو مهره سیاسی سوخته و بی ارزش اند که فعلا محملی برای آتش بیاری ضد انقلاب شده اند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب:" کسانی را که مردم به آنها سران فتنه می گویند، در واقع بازیچه طراحان اصلی بودند."

در جریان اغتشاش اسرائیلی 25 بهمن از این واقعیت مورد تاکید معظم له پرده برداشته شد. تنها یک خائن، وطن فروش و عامل بیگانه می توانست چنین اقدام خائنانه و فریبکارانه ای در مقطعی حساس انجام دهد که چشم جهان اسلام به ایران دوخته شده است.

طراحی اصلی ضد انقلاب در فتنه 88 که پیش از انتخابات شروع شد، این بود که جمهوری اسلامی و حقیقت شعار دین از جامعه ایران برچیده شود و قاعده حکومت و دولت را به شکل مطلوب خود تشکیل دهند.

اما سناریوی دوم پیش روی صحنه گردانان اصلی در صورت شکست گزینه اول این بود که کشور را به آشوب بکشانند و با تقلید کاریکاتوری و مغلوط از انقلاب اسلامی به اهداف خود برسند. که البته در هر دو سناریو به واسطه عنایت حضرت حجت بن الحسن (عج)، رهبری داهیانه حضرت آیت الله خامنه ای و بصیرت عمومی ملت شکست خوردند.

25 بهمن احیاء و ترمیم این پروژه کاریکاتوری به بهانه حمایت از مردم مصر اما در ابعاد محدود منطقه ای بود.

آمریکایی ها در 25 بهمن دست به یک ریسک سیاسی مخاطره انگیز زدند و از بقایای رو به زوال جریان سبز در ایران برای پاسخگویی به مبدا تحولات خاورمیانه در کانون آن استفاده کردند. غافل از اینکه عدم استقبال از این تحرک مذبوحانه آخرین میخ ها را بر تابوت جریان فتنه در ایران خواهد زد.‏

امروز جریان فتنه در زندان نفرت عمومی دست و پا می زند. امروز روز خشم ملی علیه فتنه است. تا زمانی که بارقه های این خشم مقدس چشمان دشمنان ملت را می آزارد مطمئنا هیچ فتنه و فتنه گری نمی تواند انقلاب را به چالش بکشاند. امروز شعار مرگ بر فتنه گر یک شعار ملی است.‏

تقویت جنبش های اجتماعی علیه فتنه، دشمن و صحنه گردانان اصلی را به محاق می برد. این جنبش های اجتماعی می توانند موجب تقویت گفتمان انقلاب اسلامی و پیشبرد اهداف کلان نظام در عرصه های مختلف گردند. بخش مهمی از انسجام و همکاری ملی در خصوص اجرای طرح بزرگ هدفمندی یارانه ها متاثر از احساس مسئولیت و خطر در مقابل فتنه ای بود که سال گذشته شکل گرفت.

امروز که دستگاه قضائی تعلل می کند مردم  می توانند خلاقانه و همراه با بصیرت بیشترین فرصت ها را از این فتنه کور به دست آورند. موفقیت مردمی در این امتحان بزرگ و پیچیده زمینه ساز پررنگ ترشدن خط دین و انقلاب در کشور و اقتدار و عزت روزافزون نظام اسلامی در فضای داخلی، منطقه ای و بین المللی است همان اتفاقی که امروز به در کشور جریان دارد.‏

مردم سالاری:اصلا حات زنده است

«اصلا حات زنده است»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم حمید رضا شکوهی است که در آن می‌خوانید؛اگر چه اغلب دولتمردان به نفی احزاب می پردازند و اعتقاد دارند که نیازی به وجود احزاب در کشور نیست و حتی عدم پیوستگی خود را با احزاب، یک افتخار می دانند و اگرچه احزاب اصلاح طلب هم در سکوت به سر می برند و بعضا ناگزیر، نظاره گر رویدادها وتحولا ت سیاسی کشور هستند، اما حزب مردم سالا ری، همچون سال های گذشته کنگره سالا نه خود را امروز برگزار می کند تا چراغ اصلا حات، علیرغم میل برخی مخالفان، همچنان روشن بماند  و آنهابدانند که اصلا حات هنوز زنده است.

شرایط سیاسی کشور به گونه ای است که برخی مخالفان اصلا حات تصور می کنند جایی برای حضور و فعالیت احزاب در جامعه  نیست و آن اصولگرایانی هم که به فعالیت احزاب اعتقاد دارند، فکر می کنند  که دوره اصلا حات تمام شده و دیگر نوبت آن است که گروه های اصولگرا با هم رقابت کنند تا فصل تازه ای از رقابت های سیاسی و انتخاباتی آغاز شود.

اما برگزاری نهمین کنگره حزب مردم سالا ری در چنین شرایط پیچیده ای نشان دهنده آن است که علیرغم برخی محدودیت های احزاب اصلا ح طلب، هنوز مجالی برای فعالیت سیاسی اصلا ح طلبان وجود دارد; مجالی که در قالب کنگره حزب مردم سالا ری و با شعار «صیانت از قانون اساسی با اصلا حات مردمی» فراهم شده است.

زمانی که اصلا ح طلبان در قدرت حضور داشتند و حتی زمانی که از عرصه قدرت کنار رفتند، همواره بر اصلا حات برخاسته از متن توده های مردم و به دور از قهرمان پروری و چهره سازی تاکیدداشتند چرا که اعتقاد بر این است، اصلا حات - در معنای عام- زمانی به نتیجه می رسد که برخاسته از توده مردم باشد و همه ارکان و قوای کشور همانگونه که حضرت امام خمینی (ره) فرموده اند که میزان، رای ملت است، از رای عموم مردم  شکل گرفته باشد. صیانت از قانون اساسی به عنوان میثاق ملی نیز صرفا با حمایت عامه مردم و اجرای بدون کم و کاست اصول قانون اساسی و بدون برداشت گزینشی از این اصول امکانپذیر خواهد بود.

کنگره حزب مردم سالاری امروز برگزار می شود تا نه تنها چراغ اصلاحات را روشن نگه دارد و نشان دهد  اصلاحات زنده است، بلکه آغازی برای حرکت جدید اصلاح طلبان در جهت جلوگیری از سو» استفاده قدرت های بیگانه از وضعیت اصلا حات ودست اندازی آنان به منافع ملی، و همچنین پژواکی از مطالبات اصلاح طلبانه مردمی در چارچوب قانون اساسی باشد.

تهران امروز:نامحرمان انقلاب در سنگر مقابله با نظام

«نامحرمان انقلاب در سنگر مقابله با نظام»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی تهران امروز به قلم دکترمحمدباقر قالیباف است که در آن می‌خوانید؛ملت عزیز ایران در بیست و دوم بهمن ماه امسال نشان داد که ریشه‌های عمیق «معنویت و ارزشها» که در بهمن 57،احیا شده بود،همچون گذشته در پرتو «کلمه توحید و توحید کلمه» زنده و پیشروانه است و رمز و حکمت ویژه آن در آمیختگی «پایایی عقلانی» و «پویایی اسلامی» می‌باشد و تنها این رمز ویژه است که می‌تواند جمهوریت توام با اسلامیت را حفظ و صیانت نماید؛ از این‌رو،بار دیگر با حضور پرشکوه خود در یوم الله بیست و دوم بهمن، جلال و جمال آرمان‌های انقلاب اسلامی که منبعث از سنت نبوی،حکومت علوی،حماسه حسینی،فقه جعفری و انتظار مهدوی است را فریاد کرده و مطالبه گر شدند و غبار غم و یأس را بر چهره دشمنان افشاندند.

اما آنچه در 25 بهمن، توسط عوامل و سربازان تحجر و نفاق اتفاق افتاد بیانگر و گواه این حقیقت بود که در صحنه‌ کنونی انقلاب همچون تاریخ اسلام، صف‌آرایی حق و باطل این بار میان جاهلان و مدعیان منفعت طلب با مخلصان عاشورایی است که می‌طلبد داعیه داران انقلابی زیستن و انقلابی بودن با الهام از عبرت‌های عاشورا،در این رویارویی، نگذارند چنین تحرکات کور و منفعلانه‌ای، کوچک‌ترین خدشه‌ای به ساحت نظام ولایت فقیه به‌عنوان مادر ارزشهای انقلاب و میراث جاویدان امام عزیزمان وارد آید؛این بزرگ‌ترین بایسته امروز زیست مومنانه و شعورگرای همگان می‌باشد.

فتنه‌جویی روز دوشنبه این هفته که مصادف بود با صدور فتوای امام عزیزمان درخصوص سلمان رشدی، با هدف انحراف افکار جهانی از تغییر و تحول از کشورهای عربی و همچنین کم‌رنگ ساختن حضور درخشان ملت ایران در بیست و دوم بهمن، اتفاق افتاد و اثبات کرد که مسببان این اتفاقات و علی الخصوص سران فتنه نه بلوغ سیاسی دارند نه دین دارند و نه عقل؛ و از منظر ملت شریف ایران، گناه عملکرد آنان مشابه و مترادف کسانی است که هم اکنون ما آنها را به نام منافقین می‌شناسیم. فتنه‌گران که دیری است نان انقلاب را خورده و فربه شده‌اند، اکنون بسان نامحرمان انقلاب، در برابر اسلام و خون‌های شهدا و رهبری معظم در دو جبهه تحجر و انفعال صف‌آرایی کردند؛باید بدانند که مجاهدان عرصه دفاع مقدس و سربازان ولایت فقیه آموخته‌اند که عرصه کنونی انقلاب،عرصه تحقق گفتمان کل یوم عاشورا است و با تعبد و تعقل سیاسی ذیل التزام عملی شعورگرا به ولایت فقیه، اجازه نخواهند داد که آنان و ابواب جمعی‌شان، ارزش‌های انقلاب اسلامی را به مسلخ بد اخلاقی‌های سیاسی و منیت‌گرایی حماقت‌زده خویش بکشانند؛ حسن ختام را به دعای روح بخش مولای متقیان(ع) آذین می‌بندم که فرمود: «خدایا مرا جزو کسانی قرار ده که جان خود را به تو می‌فروشند...خدایا پس عاقبت و نهایت کار مرا شهادت در راه خود قرار ده و عمر مرا در این راه به پایان ببر و با کشته شدنم در راه تو رضایت خود را شامل حالم کن و گناهانم را ببخش و مرا جزو کسانی قرار بده که در راه تو و در زیر پرچم هدایت تو و برای نصرت دین تو به دست بدترین بندگان نافرمانت کشته می‌شوند و مرا جزو کسانی قرار ده که نزد تو زنده‌اند و نزد تو روزی می‌خورند.»

آفرینش:بی توجهی و تخریب پل باستانی شوشتر

«بی توجهی و تخریب پل باستانی شوشتر»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می‌خوانید؛ بخشی ازمیراث جهانی «پل گرگر» شوشتر فرو ریخت .این خبری بودکه در روزهای گذشته باردیگر بسیاری از کارشناسان و دوستداران میراث فرهنگی کشور را آزرد بویژه اینکه این اثر جزو میراث جهانی نیز به شمار می رفت و به همراه سازه‌های آبی شوشتر 26 ژوئن 2009 (5 تیرماه 1388) در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده بود . دراین حال اینک که بخشی از پل تاریخی فرو ریخته است مسئولان، ستاد بحران با هدف جلوگیری از تخریب کامل پل گرگر تشکیل داده اند.

در واقع وضعیت پل گرگر شوشتر از سال 84 بحرانی شده بود وسه سال است که دوستداران میراث فرهنگی و کارشناسان به سازمان میراث در این زمینه و تخریب این اثر باستانی در شوشتر هشدار می‌دهند و به نگاه بسیاری از کارشناسان کشوری و بومی از حدود دو سال است که علائم فروریختن پل گرگر در شهرستان شوشتر مشخص شده است و با وجود اینکه از راه‌های مختلفی توسط کارشناسان و ودوستداران میراث فرهنگی کشور و حتی برخی مسئولان موضوع پیگیری می شد اما متأسفانه آنچه که در عمل به اجرا در آمد عدم توجه جدی ولازم و انجام برخی کارهای حداقلی در این زمینه بود . در این راستا با عدم توجه لازم به این مساله و حتی عبور خودروهای سنگین از پل اینک هر چند مسئولان، بارش‌های شدید باران را علل تخریب پل می دانند اما درواقع عوامل و علل مهم دیگری در این بین نهفته است عللی که بیش از هر چیزی در بی توجهی به میراث تاریخی کشور است.

در این میان به راستی چه کسی مسئول این نابسامانی ها ست و چه کسی پاسخگو خواهد بود و آیا تداوم تخریب کامل این پل جهانی پیامد های کشوری و جهانی خوبی برای کشور به همراه دارد ؟آنچه مشخص است حکایت تخریب پل گرگر به عنوان نمونه ای از خروار کم توجهی به میراث تاریخی کشور به شمار میرود، میراثی که نه تنها مایه افتخار ایرانیان به شمار میرفته و میرود بلکه جهانیان نیز به آن احترام می گذارند.

در این حال اینکه در سایه بی تو جهی ما این آثار با تخریب ها و فرسایش های عمده و گاه نابودی کامل مواجه است امری که باید به آن نگاهی دیگر داشت .در این میان به راستی و در مورد پل گرگر چرا در سالهای گذشته و با وجود تاکید چند باره بسیاری از کارشناسان توجهی جدی به خطر فرو پاشی آن نشد و اینک که بخشی از پل فرو ریخته است آه از نهاد بسیاری بلند شده و به راستی علاج فاجعه قبل از وقوع نیست؟ اینک که در واقع بخشی از این بنای تاریخی کشور فرو ریخته است امید میرود این امر دستمایه ای باشد برای توجه جدی تر به آثاری از این گونه و در معرض تخریب.

در این حال اگر به واقع ما خواستار تداوم این گونه از آثار در کشور می باشیم و همچنین خواستار توجه جهانی به این آثار در کشور مان باید نگاه خود را به حفظ این آثار تغییر دهیم ،در این میان نیز باید گفت که در واقع گذشته از تاثیرات انعکاس منفی تخریب هایی همانند پل گرگر در یونسکو و ... آیا این گونه نگاه حداقلی به حفاظت از میرات فرهنگی و تاریخی کشور عملا مواجه کردن آنها با تخریب های عمده بیشتر نیست؟

آرمان:آینده تحولات درمصر

«آینده تحولات درمصر»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آرمان به قلم محمدعلی سبحانی است که در آن می‌خوانید؛در تونس و مصر، علاوه بر نظام سیاسی خودکامه، سیستم اقتصادی بورژوازی کمپرادور است که فسادزا است. بدین معنا که شرکت‌هایی در خارج از کشور، با بخش‌هایی مروبط به راس نظام این کشورها، رابطه برقرار کرده‌اند که در نتیجه یک سیستم خودکامه که قوانین را رعایت نمی‌کنند، گمرک را پرداخت نمی‌کنند و امتیازات خاصی را در اختیار دارند، ایجاد شده و این حق ویژه ایجاد رانت و در نهایت فساد می‌کند.

بر این اساس، مردم این کشورها به دنبال سیستم‌های عرفی هستند که براساس واقعیت‌های موجود سیستم را به گونه‌ای «اصلاح» کنند که وضع زندگی‌شان را بهبود ببخشند و نیازشان را تامین کند. لذا ”عرفی گرایی“ ویژگی‌ اصلی این جنبش هاست. بسیاری کشورهای دیگر هم این وضعیت را دارند، اما دست به اصلاحات اقتصادی زده‌اند، مانند کویت که پول نفت و جمعیت پایین توزیع درآمد نفت بین مردم باعث شده است، این اتفاقات نیفتد و حتی مقرر شد 1000 دینار (معادل 3000 دلار) پول نفت به مردم داده شود و بحرین هم از این مدل پیروی کرد. لذا در این گروه از کشورها با وضع موجود کنار می‌ایند و اعتراضات حال گسترده به خود نمی‌گیرد. مصری‌ها خواهان این هستند که زندگی اسلامی داشته باشند. اما اتفاقات اخیر ریشه در واقعیات دیگری دارد و عامل اصلی حرکات نارضایتی مردم از وضع موجود ناراضی هستند که در بخش اقتصاد این امر بیشتر بروز کرده است.

در تونس یک نفر خود را آتش زد و جنبش آغاز شد، در مصر هم 6 نفر این کار را کردند که مردم حرکت را آغاز کردند. لذا عوامل خارجی اگر چه تا حدی موثر است اما در حدی نیست که بتواند این حرکات را شکل دهد. در کشورهای عربی نکته دیگری که وجود دارد، سوءاستفاده از حضور اسرائیل برای سرکوب مردم و عدم حرکت در راستای توسعه است. آنها بر این اساس و به بهانه خطر اسرائیل برای خود این حق را قائل شدند که جلوی حاکمیت ملت بر سرنوشت خود را بگیرند و راه‌های سالم توسعه را ببندند.

حال بایددید چه ترکیبی بر این اساس آینده مصر را رقم خواهد زد. اما آنچه مسلم است اینکه مصری‌ها بدنبال کرامت و انسانیت هستند و کرامت آنها اینگونه محقق خواهد. بنابراین با توجه به شعارهای جنبش مصری‌ها اهداف و آینده مصر رقم خواهد خورد. البته صحیح است که آغاز کننده این حرکت اخیر، جنبش اینترنتی جوانان 6 آوریل است اما هیچ کس باور نمی‌ کرد تا این حد گسترش یابد و جرقه یک حادثه مهم را سبب شود. هر حکومتی که در مصر بیاید، مقداری روابط با ایران در آن بهبود می‌یابد.

یعنی اینگونه نخواهد بود که برای تغییرات، وضعیت دشوارتری داشته باشیم. زیرا مشکلاتی که با مصر در گذشته داشتیم، تا حدود زیادی رفع شده است و فقط سدهای روانی وجود داشت و احتمال می‌دهم در دولت بعدی آن سد هم بشکند و فکر نمی‌کنم مشکلی باشد. بنابراین فکر می‌کنم اگر مشکل جدیدی پیش نیاید ،رابطه با دولت آینده مصر خیلی سریع‌تر از آنچه فکر کنیم برقرار شود.    

جهان صنعت:تمام فرصت‌ها غنیمت است‌

«تمام فرصت‌ها غنیمت است‌»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جهان صنعت به قلم روژیا یکتا است که در آن می‌خوانید؛ آقای رییس‌جمهورکه سه‌شنبه شب دوباره به تلویزیون آمد که در خصوص قانون هدفمند کردن یارانه‌ها و کارهایی که در این رابطه تا به امروز انجام شده  سخن بگوید ، این بار در لابه لای سخنانش نکات جدیدی مطرح شد.

آن هم درست هنگامی که  سوالی در رابطه با مسایل روز  پرسیده شد او در پاسخ به این سوال، گله‌هایی از مجلس مطرح کرد که نکته اصلی این بحث است.از آنجا که این روزها شاهد هستیم تعدادی از اصولگرایان مجلس انتقادات تندی علیه بعضی از اعضای دولت بر زبان می‌آورند و حتی قوه‌قضاییه هم در این رابطه اظهار‌نظراتی کرده است ظاهرا آقای  احمدی‌نژاد مصاحبه تلویزیونی سه‌شنبه شب خود را فرصتی دانست که بگوید  این موضوعات کاملا نادرست است و اعضای مورد اعتراض مجلس از افراد برتر کابینه هستند.

 وقتی حمید بهبهانی، وزیر راه‌وترابری بدون دفاع استیضاح شد، عده‌ای گفتند که رییس‌جمهور هم به این کار تمایل داشت  در حالی که  باید گفت این مصاحبه‌نشان داد  که رییس دولت هیچ فرصتی را از دست نمی‌دهد تا از کابینه خود دفاع کند.

در واقع او تنها جایی کنار می‌کشد که می‌داند قادر نیست به نتیجه مورد نظر برسد  همان‌طور که این اتفاق درباره علی کردان، وزیر سابق کشور هم افتاد.
حال سوال اینجاست  آیا بهتر نبود آقای رییس‌‌جمهور در شب مصاحبه به جای طرح گله از نمایندگان و به چالش کشاندن سخنان آنان‌ اجازه دهد قانون بگوید این ادعاها درست‌ است یا غلط.

دنیای اقتصاد:تاملی بر اشتغال ملی

«تاملی بر اشتغال ملی»عنوان سرمقاله‌‌ی روزنامه‌ی دنیا‌ی اقتصاد به قلم محمود اسلامیان است که در آن می‌خوانید؛توجه خاص مسوولان طی ماه‌های اخیر بر موضوع اشتغال می‌تواند محور مهمی برای سیاست‌گذاری‌های کلان و خرد در جهت توسعه اقتصادی و حل مشکل بیکاری باشد.

در طرح مشکلات همگان اتفاق نظر دارند؛ حتی در بیان اهداف نیز اشتراک وجود دارد، آنچه باعث عدم دسترسی کامل به اهداف می‌شود اتخاذ روش‌هایی است که می‌تواند مورد سوال قرار گیرد. دستیابی به یک اقتصاد باثبات و پویا و توسعه اشتغال کشور نیازمند اقدامات ساختاری زیر است.

1- بهبود فضای کسب و کار: خداوند متعال در قرآن مجید زیرساخت توسعه و رفاه را داشتن نعمت آرامش و امنیت در جامعه بیان می‌فرماید. آرامش و امنیت در فضای کسب و کار نیازمند تدوین قوانین لازمه در این جهت است؛ به این مفهوم که سرمایه و سرمایه‌گذار از هر جهت و در برخورد با هر موضوعی تکلیف خویش را بداند و به اصطلاح با قوانین قابل پیش‌بینی طرف باشد. حرمت و کرامت کارآفرین باید در قالب مقررات و قوانین تعریف شود و احدی خارج از قانون حق تعرض نداشته باشد. خوشبختانه قانون بهبود فضای کسب‌وکار در مجلس محترم و در شور اول به تصویب رسیده است. این قانون زیرساخت توسعه اقتصادی کشور می‌تواند باشد. امید است با اخذ نظرات تشکل‌های اقتصادی و نخبگان کشور، قانون مذکور متناسب با توسعه کشور تدوین و تصویب گردد. هدف بایستی مشخص شدن همه ابهامات و بها دادن به انسان‌هایی باشد که هدفشان خدمت عاشقانه به میهن اسلامی است. آنگاه که حفظ حرمت کارآفرینان هم به لحاظ قانونی و هم به لحاظ عرفی و اخلاقی مورد توجه قرار گرفت، تردید نداشته باشیم سیل سرمایه‌گذاری به کشور از داخل و خارج رونق می‌ِیابد و می‌تواند کشور را از نظر اقتصادی همچون سیاسی در منطقه در مقام شامخ خود قرار دهد.

2- تولید محوری: هر جامعه‌ای باید اهداف خود را توضیح دهد. آنگاه که توسط نهادهای قانونی اهداف روشن گردید، باید همه برنامه‌ریزی‌ها بر مبنای اهداف ذکر شده جهت‌گیری یابد. سند چشم‌انداز و قانون برنامه چهارم و پنجم اهداف کمی و کیفی را معین نموده است. اگر فاصله‌ای با اهداف ذکر شده در پاره‌ای موارد به چشم می‌خورد، باید دلایل انحراف را بررسی و چاره‌اندیشی نمود. رسیدن به جایگاه اول اقتصادی منطقه جز با تولید محوری راهی ندارد. تولید به مفهوم هر کاری است که می‌تواند در رشد اقتصادی، توسعه کشور و اشتغال موثر باشد.
پرچم تولید باید در دستان دولت و خصوصا ریاست محترم جمهوری قرار گیرد؛ زیرا نیازمند تعاملات بین بخشی است.

هماهنگی بین نهادهای مالی، صنعتی و... نیاز به همت بالایی دارد. در اجرای طرح تحول اقتصادی آنگاه که مسوول اول اجرایی کشور میدان‌دار شد، مشکلات به حداقل خود رسید؛ این نمونه می‌تواند در توسعه اشتغال کشور نیز کارگشا باشد.
3. نهادهای مالی: بخش عمده‌ای از شیب اقتصادی یک کشور مرهون هزینه‌های مالی واحدهای سرمایه‌گذار است.

 در کشور چین که رشد اقتصادی دو رقمی را برای سال‌ها تجربه نموده است، هزینه‌های سرمایه‌گذاری در قالب تورم و به تبع آن نرخ‌های بهره صفر تا پنج درصد مورد توجه قرار می‌گیرد. وظیفه نهادهای مالی کشور، جمع‌آوری سرمایه‌های خرد و قرار دادن آن در مسیر توسعه اقتصادی کشور به منظور افزایش رفاه و توسعه اشتغال است. با توجه به پرداخت وام‌های سرمایه‌گذاری و سرمایه‌ در گردش با نرخ بهره 18 تا 30 درصد کشور، باید فعالیتی را پیدا کرد که حداقل 25 تا 40 درصد در سال سود داشته باشد تا بتواند چنین بهره‌ای بازپرداخت شود. با توجه به عرف دنیا شرایط نسبتا رکودی چنین امری غیرمحتمل است.

علت معوقات بانکی کشور و عدم رغبت سرمایه‌گذاران در استفاده از وام‌های بانکی به همین دلایل بسیار ساده و روشن است.مضاف بر این، با توجه به اجرای طرح تحول و آزادسازی انرژی برای واحدهای تولیدی، استفاده این واحدها از وام‌هایی که 400 تا 500 درصد گران‌تر از وام‌های متعارف در منطقه خلیج فارس و جهانی است، قدرت رقابتی واحدهای صنعتی را کاهش می‌دهد.

بنابراین اگر هدف، توسعه اشتغال و رفع بیکاری است، باید تعادلی بین تورم و به تبع آن بهره‌های بانکی در داخل و خارج ایجاد نمود. بر همین اساس، با توجه به اولویت مساله اشتغال برای مقامات ارشد کشور، چنانچه جهت‌گیری سایر نهادهای پشتیبان همچون نظامات مالی، حقوقی نیز در مسیر تولید و اشتغال قرار گیرد، می‌توان امیدوار بود که رشد اقتصادی و صنعتی کشور باعث سرافرازی ایران و ایرانیان گردد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها