سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در بررسی زمینه و زمانه ظهور منجی به گفتگو با محمدحسین رجبی (دوانی) دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی و عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین(ع) پرداختیم که تاکنون مقالات و کتب مختلفی از وی منتشر شده است.
«تاریخ تحلیلی دوران امامت امیرالمؤمنین(ع)، «کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی» و «پشتیبانی نظامی در سپاههای صدر اسلام و سیر تحول و تطور آن» ازجمله کتابهای منتشر شده اوست.
اگر بخواهیم از لحاظ تاریخی، اعتقاد به منجی را در اندیشه بشر و ادیان مختلف بررسی کنیم، به چه شواهدی دست پیدا میکنیم؟بشر تشنه و فطرتا در جستجوی عدالت است و این مساله که جهان آفرینش باید برکات و نعماتش را برای همه مردم داشته باشد و همه به طور یکسان از آن برخوردار باشند عقیدهای است که در تمام جریانات فکری و اعتقادی جاری و ساری بوده، متاسفانه چون همیشه در طول تاریخ اقلیتی بر اکثریت غلبه پیدا کرده بودند و مواهب الهی را قبضه میکردند و قبضه کردن آنها به معنای ایجاد و اعمال ظلم و ستم بر اکثریت بشری بوده، لذا از دیرباز مردم در انتظار یک منجی بودند، یعنی همه مردم به این نتیجه رسیده بودند که همیشه نمیتواند به قول مثل معروف، در روی یک پاشنه بچرخد بلکه باید این وضعیت به هم بخورد و یک منجی که همه بشریت را از قید و بند ظلم و ستم نجات دهد و عدالت را پیاده کند وجود داشته باشد.
در ادیان مختلف هم این نمود دارد مثلا در آیین یهود، یهودیان انتظار مسیح موعود را میکشیدند، منتها وقتی حضرت ظهور کرد، مدعی شدند این مسیح دروغین است و مسیح واقعی هنوز ظهور نکرده است. او موعودی است که جهان را نجات میدهد و عدل را حاکم میکند. مسیحیان هم در انتظار بازگشت حضرت مسیح(ع) هستند و معتقدند او بر میگردد و جهان را نجات میدهد، هر چند در آیین حضرت مسیح(ع) مژده و بشارت ظهور پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) داده شده بود، اما با تحریفاتی که صورت گرفت این بخش از اناجیل و تعالیم حضرت عیسی(ع) حذف شد. در دین زرتشت میبینیم که پیروان آن در پی نجاتبخش جهان هستند که او را موعودی میدانند که جهان را نجات خواهد داد و عدل و داد را بر بشریت عرضه و حاکم میکند. اسلام هم با اعتقاد به مهدویت جمع تمام آن انتظارات را برآورده میکند.
نگاه اهل تسنن به این موضوع چگونه است ؟
در عالم تسنن به تواتر رسیده است که اهل تسنن به فرمایش پیامبر(ص) معتقد هستند که مهدی در آخرالزمان قیام خواهد کرد و جهان را نجات خواهد داد، حتی اگر یک روز از عمر زمین باقی مانده باشد که خداوند آن روز را به قدری طولانی میکند تا مهدی موعود(عج) ظهور و جهان را پر از عدل و داد کند، ولی تفاوت اعتقاد اکثریت اهل تسنن با شیعه در این است که آنها معتقدند مهدی از اولاد امام حسین(ع) است و در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد و دنیا را نجات خواهد داد، اما شیعه معتقد است حضرت مهدی(عج) فرزند امام حسن عسگری(ع) است که در5 سالگی در پی شهادت پدر به غیبت صغری رفت و بعد از چند سال غیبت کبرای آن حضرت آغاز شد که تاکنون ادامه دارد. جالب است بدانیم برخی از اهل تسنن همانند شیعه اعتقاد دارند مهدی موعود(عج) فرزند امام حسن عسگری(ع) است که در این ارتباط مرحوم پدرم استاد علی دوانی در کتاب «دانشمندان عامه و مهدی موعود(عج)» 123نفر از دانشمندان اهل تسنن را که معتقدند مهدی موعود(عج) فرزند امام حسن عسگری(ع) بوده است را با ذکر اسناد مربوط معرفی کرد که این هم در نوع خود بحث جالب توجهی است.
حتی کسانی که اعتقادات الهی هم ندارند در پی عدل هستند و میخواهند عدالت یکسان بر عالم بشریت حاکم شود، حتی در نظامهای مارکسیستی که معتقد بودند انسان به کمون اولیه برمیگردد و همه در آن کمون یکسان هستند و از مواهب طبیعت یکسان برخوردار خواهند بود. در واقع همین اعتقاد به عدالت و منجی است که به انحراف کشیده شده است و در قالب الحاد و جامعه اولیه کمونیستی خودش را جلوهگر کرد، بنابراین نجاتبخش جهان نه امری اعتقادی مربوط به ادیان الهی و مکتبهای فکری، بلکه امری فطری است که بشریت درپی آن است و با عقل سلیم به این نتیجه میرسد که جهان نمیتواند به حال خود رها شده باشد و تا ابد اقلیتی با ظلم و جور بخواهند بر اکثریت حاکمیت پیدا کرده، حق و حقوق آنها را پایمال کنند.
با اینکه بشر برای زندگی سعادتمندانه در دنیا و آخرت به امام نیازمند است، پس چرا امام زمان(عج) در غیبت به سر میبرند؟
اول اینکه حکمت اصلی این امر را خداوند میداند، اما از روایات و شواهد و دلایل عقلی چنین بر میآید که علت غیبت امام این مواردی که عرض میکنم قطعا هست و شاید موارد دیگری هم وجود داشته باشد که اهل تحقیق راجع به آن بحث کنند. آنچه از روایات استنباط کردم و دلایل عقلی هم آنرا تایید میکند، این است که امام که باید حکومت واحد جهانی را پدید بیاورند، اگر جهان و موقعیت زندگی آن حضرت این آمادگی را داشت قطعا ایشان غایب نمیشدند، چون در جهان آمادگی لازم وجود نداشت و بشریت به طور کامل این ظرفیت را نداشت که آخرین حجت حق برای نجات آنها در عرصه حاضر باشد، غایب شد تا زمانی که زمینه لازم فراهم شود و ایشان ظهور کنند. اگر امروز که هنوز زمینه کافی فراهم نشده ظاهر شوند از روایات بر میآید که امام کشته میشوند و کشته شدن امام نقض غرض است، چرا که ایشان باید زنده بمانند و جهان را نجات دهند. وقتی زمینه فراهم نباشد ظهور ایشان باعث کشتهشدن وجود مقدس خواهد شد و این نقض غرض است. دلیل بعدی اینکه حضرت چون میخواهد همه قدرتهای قدر و ظالم را براندازد، اگر بخواهد حضور داشته باشد و زنده بماند باید بیعت قدرتهای ظالم را بر گردن داشته باشد که این با فلسفه نقشی که به عهده خواهند داشت که نجات جهان است منافات خواهد داشت، یعنی کسی که میخواهد حق را حاکم کند نباید بیعت ظلمه و قدرتهای فاقد مشروعیت بر گردن او باشد، لذا ایشان از این باب غایب میشوند که بیعتی بر گردنش نباشد که وقتی ظهور میکنند بتوانند تمام این قدرتهای فاسد را در هم بکوبند. دلیل سوم که میتوان اقامه کرد این است که از روایات استنباط میشود، چون حکومت آن حضرت بینظیر است و بشر تشنه عدل و دادی است که ایشان حاکم میکند، خداوند به هر طیف و گروه و با هر نوع اعتقاد و مکتبی فرصت میدهد که حکومت کنند و خودشان را نشان دهند تا وقتی که آن حضرت ظهور میکند و حکومت حقه خود را عرضه میدارند این گروه ادعا نکنند که اگر ما هم فرصت داشتیم میتوانستیم همچون ایشان حکومتی عادلانه و گسترده را پدید آوریم.
شرایط و زمانه ظهور آن حضرت چگونه است؟
زمان ظهور حضرت حجت(عج) را فقط ذات اقدس الهی میداند و لا غیر، حتی از ظواهر روایات بر میآید که خود امام عصر(عج) زمان ظهور را نمیدانند.
در روایات داریم هر کس که زمانی را برای ظهور تعیین کند، دروغگوست. این امر فقط از اختیارات ذات اقدس الهی است، اما روایات فراوانی وجود دارد که بیانکننده نشانههای ظهور و در حقیقت رسیدن به آخرالزمان است که از آنها بر میآید برخی نشانههای ظهور اتفاق افتاده و برخی هم در حال اتفاق افتادن است و برخی هم هنوز محقق نشده، البته نمیدانیم که آخرالزمان چه محدودهای دارد و این هم از مواردی است که در علم الهی مستتر است، اما آنچه مسلم است این که آخرالزمان فرارسیده است. در روایات نشانههایی داریم که اتفاق افتاده و برخی هم امروزه در جریان است، مثل ظلم و ستمی که قدرتهای کافر و جبار بر مستضعفان روا میدارند و در روایات آمده است وقتی که مردم از همه قدرتها و اشخاص نیرومند و حکومتها و به اصطلاح امروز سازمانها و مجامع بینالمللی ناخرسند شوند و قطع امید کنند و رو به خدا بیاورند که فقط تو به داد ما برس! در آن موقعیت ظهور قطعی خواهد بود، یعنی در حقیقت عرضه وجود مقدس امام زمان(عج) در گروی تقاضای اکثریت قاطع بشریت است.
وقتی که امروز میبینیم بر اثر مظالم جهانی با وقاهت تمام مردم مسلمان و مظلوم غزه محاصره میشوند و این گونه به آنها ظلم و ستم روا داشته میشود، اما مجامع جهانی دولت آنها را دولتی تروریستی میداند و جنایتکاران اسرائیلی را دولت مشروع و بر حق و وقتی که قانون و قطعنامهای هم میخواهد علیه آنها صادر شود با دخالت جنایتکاران غربی، آمریکا، انگلیس و فرانسه جلوی صدور قطعنامه گرفته میشود، اینها همه نشانههایی است از حاکمیت ظلم بزرگ جهانی بر بشریت که نشانههایی از ورود به آخرالزمان و انشاءالله ظهور امام زمان(عج) خواهد بود، اما اینکه در حقیقت ظهور آن حضرت در چه موقعی است، تصور میکنم تا به اندازه کافی یار به معنای واقعی پیدا نکنند ظهور محقق نخواهد شد و به تعبیر دیگر تا زمانی که شمار یاران واقعی امام به حد مناسب و مطلوب برسد انشاء الله آن حضرت ظهور میکنند.
سید حسین امامی
جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد