نشست‌های ادبی مختلفی در شهر برگزار می‌شود، اما نشست‌هایی که به دور از نگاه خاص به یک جریان یا یک کتاب خاص، کلیت موضوع ادبیات را زیر نظر بگیرد و درباره آن بحث کند خیلی کم اتفاق می‌افتد. «چهارسوی شعر» یکی از آن نشست‌های گاه و بیگاه درباره موضوع ادبیات (و شعر) است که دفتر شعر جوان به صورت ماهانه برگزار می‌کند. در آخرین نشست از این سلسله برنامه شمس لنگرودی به «پرسش‌های شعر امروز» پاسخ داد.
کد خبر: ۳۳۸۵۸۶

در یکی از روزهایی که خیلی از مردم در خانه‌هایشان دیدار‌های جام جهانی فوتبال را تماشا می‌کردند در گوشه‌ای از شهر، نشستی برگزار شد تا جمعی از مردمان همین شهر به «پرسش‌های شعر امروز ایران» فکر کنند.

در ابتدای این نشست که به صورت پرسش و پاسخ برگزار شد، شمس لنگرودی در پاسخ به این سوال که «چرا باید شعر خواند؟» به شکل‌گیری 3 جریان در تاریخ بشر اشاره کرد که فیلسوفان، سیاستمداران و هنرمندان نمایندگان آنها هستند.

وی گفت: برخلاف 2 دسته نخست که هر کدام با هدفی در پی سازماندهی به آگاهی‌های خود بودند، دسته سوم هنرمندان هر چه بیشتر در جهان دقت می‌کردند، بیشتر حیران می‌شدند، آنها با ناخودآگاهشان زندگی می‌کردند چراکه بخشی از خواسته‌های انسان‌ها که به آن نمی‌رسند به شکل رویا یا هنر تجلی می‌کند.

شمس لنگرودی با تاکید بر این که در شعر برخلاف سیاست و فلسفه، معنای دقیق و قطعی وجود ندارد به این سخن آندره ژید اشاره کرد که: «شعر را جنون دیکته می‌کند و عقل می‌نویسد».

دهه‌بندی شعر بی‌معناست

بخشی از این نشست پرسش و پاسخ به موضوع دهه‌بندی‌های رایج در نقد شعر ایران گذشت که مولف «تاریخ تحلیلی شعر نو» آغاز این رویکرد را از نقدهای محمد حقوقی با هدف تاریخ‌بندی دوره‌های شعر شاعران دانست.

وی سپس ضمن تاکید بر این نکته که «دهه‌بندی شعر بی‌معناست» گفت: شعر دهه 70 خانه‌تکانی شعر ایران بود، اما به این معنی نیست که شعر دهه 70 عالی است، چراکه کار آنها مانند شعر نسل بیت در آمریکا بود که از سال 1352 شروع شد و در اواسط دهه 60 توانست شعر آمریکا را متحول کند.

وی سپس به بازخوانی تاثیرات شعر دهه 70 در فضای ادبی ایران پرداخت و گفت: شعر دهه 70، رویگردانی درست نسبت به زیباشناسی شعر ایران و فخامت و سمبولیسم غیرضروری شعر و عصیانی علیه فرسایش شعر بود و من از ضربه‌هایی که آنها به زیباشناسی رایج شعر زدند تاثیرگرفتم و ادامه این تاثیر در شعر شاعرانی که امروز شعر می‌گویند دیده می‌شود.

به گفته وی در در دهه‌های گذشته مخاطب فقط شعر شاملو را دوست داشت، اما ضربه‌هایی که به زیبایی‌شناسی شعر زده شد باعث شد که هم دیدگاه شاعران و هم دیدگاه مخاطبان عوض شود و امروز شاعرانی که شعر را برای مخاطب می‌گویند از این تغییر نگرش استفاده کنند و شعرشان مورد توجه واقع شود.

شمس لنگرودی به دسته‌بندی گرایش‌های ادبی پس از مدرنیته پرداخت و گفت: در شعر مدرن، شاهد دو شاخه هستیم، یکی شاخه‌ای که شعر را برای مخاطبانی می‌خواهند که مساله آنها شعر است، این گونه شاعران که برای مخاطب خاص شعر می‌گویند دارای مکانیسمی دقیق و عالی هستند و شعر آنها را تنها نخبگان می‌خوانند. شعر مالارمه، بودلر، رمبو و پاز در ادبیات جهان و نیما در شعر فارسی از این دسته‌اند.

وی گروه دوم را گروهی دانست که علاوه بر ارزش‌های هنری به مخاطبانی از بدنه جامعه توجه دارند و شعر هوگو، ناظم حکمت، برشت، نرودا و لورکا نمونه‌ای از این نگرش است.

نیما در میان مردم عادی مخاطبی ندارد

وی گفت: هنرمندان نخبه‌گرا در درجه اول شاعرساز و هنرمندساز هستند، نیما استاد شاعران پس از خود است و شاملو، سپهری و فروغ هر کدام از تئوری‌های او استفاده می‌کنند تا شعری بگویند که در بدنه جامعه نفوذ کند، شعر خود نیما اگرچه ناظر بر مردم و بدنه آنهاست در میان مردم عادی مخاطبی ندارد ولی تاثیرگذاری او بر شاعران دیگر راه شعر را باز می‌کند.

شاعر مجموعه «لب‌خوانی‌های قزل‌آلای من» افزود: پل والری 17 سال برای کتاب «پارک جوان و گورستان دریایی» وقت صرف کرد و تاکنون هزاران مقاله برای تشریح مکانیسم‌های اشعار این کتاب نوشته شده و هر کسی در این باره می‌نویسد در تازه‌ای به روی آن می‌گشاید. منتقدان بسیاری درباره «اولیس» جیمس جویس مطلب نوشته‌اند، اما دستنوشته‌ای از جویس پیدا شده است که نوشته؛ من در این کتاب آنقدر دقایق مختلف گذاشته‌ام که تا قرن‌ها می‌توانم همه را تحت تاثیر قرار دهم.

تاکنون هیچ کسی نتوانسته است مانند جویس نقشه جغرافیایی و وضعیت فرهنگی یک شهر را در یک اثر به ظاهر آشفته بیان کند وگرنه منتقد بزرگی مانند الیوت در برابر آن سر تعظیم فرو نمی‌آورد.

به گفته وی در هر شعر خوبی باید مکانیسمی باشد که خود شعر خودش را نجات بدهد مانند شعر سعدی که خیلی‌ها خواسته‌اند شعر ساده بگویند، اما قرن‌ها گذشته است و کسی سعدی نشده است.

شعر روز به روز بهتر می‌شود

آسیب‌های دو جریان شعری از دیگر بخش‌های صحبت شمس لنگرودی بود. وی در این باره گفت: ابتذال شعر نخبه‌گرا این است که به هذیان‌گویی دچار شود و شعری هم که برای بدنه جامعه گفته می‌شود ممکن است به ورطه نثرنویسی و بیان حرف‌های معمولی و روزنامه‌ای دچار شود. در شعر دهه 40 هم موج نو و جریان شعر سیاسی دو سوی شعر بودند، اما جریان اصلی که تلفیقی از هر دو جریان و به جوهر زندگی مردم نزدیک بود ماندگار شد.

وی در تشریح این دو جریان شعری گفت: در شعر موج‌نو شعر‌های مبتذل وجود داشت و آثار درخشانی هم بود، در شعر سیاسی هم شعرهای خوبی داشتیم، اما شعرهای مزخرف هم کم نبود. در دهه 50 جنگ‌های شعر سیاسی به صورت مخفیانه منتشر می‌شد که در آنها علیه شعر فروغ مطالب زیادی بود و می‌گفتند زندگی در شعر او نیست، اما بعدها معلوم شد که مردم شعر او را حفظ کردند همان گونه که با وجود حملات تند علیه رئالیسم کافکا، امروز اصطلاح زندگی کافکایی نشان می‌دهد او نویسنده‌ای بوده که به جوهر زندگی انسان مدرن رسیده بود.

وی اضافه کرد: اگر ما متوجه این دو ابتذال باشیم به رستگاری می‌رسیم. در دهه 40 شعر به زندگی نزدیک شده بود و وقتی شعر به این مرحله برسد مخاطبان زنده را جذب می‌کند. سال‌ها قبل اگر کتابی به دست من می‌رسید غمم می‌گرفت، اما امروزه کتاب‌هایی که به دستم می‌رسد با علاقه می‌خوانم چون شعر روز به روز بهتر می‌شود و علاقه مخاطب هم به شعر افزایش یافته است. شعر امروز تجربه همه شعرهایی است که تاکنون گفته شده است و از عناصر شعری دقیق و ارتباط حسی مخاطب بهره‌مند است و به همین دلیل می‌شود گفت شعر امروز دارد شعر می‌شود.

ظرایف هولناک شعر حافظ

شاعر مجموعه «ملاح خیابان‌ها» در ادامه در پاسخ به پرسشی درباره «ساده‌نویسی» شاعران امروز گفت: البته ساده‌نویسی اصطلاح درستی نیست و این نوع شعرها ساده نیستند بلکه ساده‌نما هستند. آنهایی که این گونه شعر‌ها را ساده‌لوحانه می‌بینند متوجه عمق آن نمی‌شوند.

وی با انتقاد از نسبت دادن اتهام عوام زده بودن به این گونه شعرها گفت: مردم ما قرن‌هاست شب یلدا هندوانه می‌خورند و شعر حافظ می‌خوانند، اما آیا واقعا شعر حافظ عوامانه است؟ شعری که ظرایف دقیق و ظرایف هولناکی دارد که انسان را در برابر خود شگفت‌زده می‌کند. شعر سعدی هم در ظاهر ساده است و خیلی‌ها خواستند استاد سخن شوند، اما در استخر خالی پریدند و کله‌شان به سنگ خورد.

آرش شفاعی / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها