
در نوع دوم، اما فیلمهایی اصیل ساخته میشدند که دفاع مقدس را با تکیه بر آبشخورهای دینی و ملی که ریشههای اینجایی داشتند، به نظاره مینشستند. در این فیلمها، مانند آثار حاتمیکیا، حضور فیزیکی دشمن، حتی حذف میشد چون آنچه برای فیلمساز اهمیت داشت، جنبههای متافیزیکی دفاع مقدس بود که از ورای جنبههای فیزیکیاش رخ مینمود. پس از دوران دفاع مقدس، زیرگونهای دیگر بر این گونه افزوده شد که آثار و عوارض جنگ را در جامعه پس از جنگ مورد بررسی قرار میداد. در اینجا هم حاتمیکیا با فیلم ماندگارش «آژانس شیشهای» پیشگام بود. به این ترتیب دیدگاههای تراژیک هم وارد این گونه سینمایی در ایران شدند. البته در این دوران، امکانات بیشتری که در اختیار سینمای دفاع مقدس قرار گرفت، موقعیتی را هم پیش آورد که به جنبههای فیزیکی جنگ بهای بیشتری داده شود و این باعث واقعی تر شدن فضاهای ساخته شده در فیلمهای جنگی میشد.
سوپرپروداکشنی چون «دوئل» (احمدرضا درویش) و فیلم «روز سوم» (محمدحسین لطیفی) حاصل چنین رویکردی بود. در همین دوران بود که بعضی فیلم سازان متبحر عرصه سینمای دفاع مقدس به این نتیجه رسیدند که میتوانند جنبههای ماورایی جنگ 8 ساله را در ساختارهایی متفاوت و تجربهگرایانه به منصه ظهور برسانند. در اینجا مرحوم رسول ملاقلیپور پیشگام بود که با در پیش گرفتن نوعی سبک بیانی رئالیسم جادوییوار، دو فیلم «سفر به چزابه» و «نجات یافتگان» را ساخت و فصلی جدید را در سینمای دفاع مقدس ایران گشود و راهی را آغاز کرد که تا امروز ادامه یافته است. از نمونههای اخیرچنین رویکردی، میتوان به فیلم «دموکراسی توی روز روشن» (علی عطشانی) در جشنواره 28 فجر اشاره کرد.
اما دو فیلم «اخراجیها»ی مسعود دهنمکی، با وجود تمام ضعفهای مفرط ساختاری و محتواییشان، فصل تازه دیگری را در سینمای دفاع مقدس رقم زدند. در این دو فیلم، پای جوانان یاغی و لمپن و مخل آرامش اجتماع به جبهه باز میشد اما فضای معنوی جبهه باعث میشد که این جوانان دچار دگردیسیهایی در نوع نظر و عمل خود شوند و از دام لاقیدی نجات یابند و به درد دردمندی دچار شوند. به این ترتیب نشان داده شد که فرهنگ جبهههای جنگ و دفاع مقدس تنها برون و قال را نمینگرد، بلکه بر درون و حال نیز آگاه است.
فیلم «به کبودی یاس»، ترکیبهایی از بعضی از چنین گرایشهای تاریخی در سینمای دفاع مقدس ایجاد کرده یا درواقع، تلاش کرده که ایجاد کند. این فیلم از سویی وابسته به انگارههای دینی و ملی است و نگاهی حماسی نسبت به دفاع مقدس دارد. از سوی دیگر شخصیتهای اصلیاش همان لمپنها و مخلان نظم اجتماع هستند که با قرار گرفتن در فضای جبهههای جنگ، متنبه میشوند. همچنین تلاش کرده تا در وجه ساختاری، با ایجاد تغییراتی در نقطه دید روایت دست به تجربهگراییهایی بزند، که در سینمای دفاع مقدس، شاید تاکنون تجربه نشده باشد یا اگر شده، حاصلی قابل اعتنا در پی نداشته است. برای نقد مناسب تر اثر از زوایایی که، با پیش زمینههای تاریخی فوق، عنوان کردم بهتر است نقد را در ادامه به دو بخش تقسیم کنم:
1- نقد رویکردهای مضمونی و موضوعی
داستان فیلم، از اینجا شروع میشود که یک زندانی مجرم به نام ستار عفو میگیرد و از زندان آزاد میشود، در حالی که هیچ دلیل منطقی برای عفو خود نمیبیند. او بتدریج متوجه میشود که پسرش، اسحاق به جبهه رفته و شهید شده است. سپس به دنبال کسی میگردد که پسرش را تشویق کرده تا در جبهه حضور یابد تا انتقام خون پسرش را از او بگیرد. بدین ترتیب با یک فرمانده جنگ به نام حاج عبدالحسین آشنا میشود و او را مسوول اصلی مرگ فرزندش مییابد و تصمیم به انتقام از او میگیرد، اما در آشناییهای بیشتر، سادهزیستی عبدالحسین در زندگی و پاکی و سادگی و اخلاص و ایمانش را که میبیند در تصمیم خود تردید میکند. بعد به جبهه میرود تا از نزدیک عبدالحسین را زیر نظر داشته باشد، شاید که بر تردیدهایش فایق آید. اما در جبهه، در برخورد با دلاوریها و جانفشانیهای عبدالحسین و سپس شهادت وی، کاملا دیدگاهش نسبت به جنگ و آدمهای جنگ عوض میشود و دچار دگردیسی درونی میشود.
در فلاشبک هم دیدهایم که چگونه پسر ستار، اسحاق نیز در برخوردهایش با حاج عبدالحسین دچار دگردیسی درونی مشابهی شده است. افرادی مزاحم دخترعمو/ نامزد اسحاق میشوند و اسحاق هم که در شرور بودن، تالی پدرش است، با این مزاحمها برخورد فیزیکی میکند. در این میان عبدالحسین و دوستان وی به کمک اسحاق میشتابند و بعد، عبدالحسین در گفتگوهایش با اسحاق، عمل ناموسپرستانه اسحاق را به نوعی تعمیم میدهد و به کنش خود و همرزمانش برای دفاع از ناموس میهن تشبیه میکند. از این زاویه، رویکرد فیلم به موضوعش شبیه رویکرد فیلمهای «اخراجیها» است. در مورد ستار، اما بیشتر انگیزههای اخلاقی و انسانی باعث تغییر درونی میشود. البته رفتارهای اخلاقی - انسانی عبدالحسین ریشههای دینی دارند، اما نه این ریشههای دینی چندان برجستگی پیدا کرده و نه توجه ستار را به این ریشهها میبینیم. حال، باید دید که این فرآیندهای تغییر در اثر تأثیرپذیری، چقدر واقعی و باورپذیر از آب درآمده است.
به نظر نگارنده فیلم از این لحاظ چندان موفق نیست. چون بر پیش آگاهیهای تماشاگر نسبت به این مقولات، با استفاده از الگوهای موضوعی فیلمهای قبلی متکی است و به خودش این زحمت را نمیدهد که بیش از این در جهت باورپذیری جهان داستانی که مختص خودش است عمل کند.
2 - نقد رویکردهای ساختاری
گفتیم که فیلم، از لحاظ ساختار داستانی تغییر زاویه دید روایی را در دستور کار خود قرار داده است. اما این جنبه «دستوری» تنها تا میانههای فیلم رعایت میشود. این تغییر در زاویه دید در تعریف دو داستان موازی با هم صورت گرفته است. اول، داستان ستار و اسحاق و شهید شدن اسحاق و تصمیم ستار بر انتقام از او. دوم، داستان متزلزل شدن فردی به نام یحیی برای حضور دوباره در میدان جنگ. در اینجا نقاط ضعف زیادی رخ مینماید که تأثیرهای این تجربهگرایی ویژه را کمرنگ میکند. مثلا در داستان دوم اصلا از شخصیت یحیی و دلایل متزلزل شدنش چیز زیادی دانسته نمیشود. و اصلا دلیل استفاده از این داستان دوم دانسته نمیشود شاید فرض بر این باشد که قرار است شخصیتمحوری حاج عبدالحسین در دو موقعیت مختلف قرار گیرد تا باتاثیرگذاریهایی که بر آدمها در این دو موقعیت دارد، شخصیتش بهتر پرداخته شود. اما پرداخت نامناسب و ناقص این داستان چنین کارکردی را از آن سلب میکند و باعث میشود که حتی قابل حذف از بدنه فیلم باشد. نقطه ضعف دیگر این است که اساسا استفاده از تغییر در زاویه دید، در «به کبودی یاس»، کارکردهای زیباییشناسانه این شیوه روایی را پیدا نمیکند. تغییر زاویه دید روایی معمولا به این خاطر انجام میگیرد که یک یا چند اتفاق از زوایای دید شخصیتهای مختلفی دیده شود و در نتیجه زوایای دید متفاوتی نسبت به یک موضوع ارائه شود. بنابراین در چنین رویکردهایی نوعی داوری اخلاقی مطرح میشود و اینکه واقعیت چون منشوری است که از هر زاویهای به آن نگریسته شود، شکل متفاوتی به خود خواهد گرفت. اما «به کبودی یاس» چندان بر مبنای چنین رویکردی به موضوع خود حرکت نمیکند، بلکه به نظر میرسد که این ساختار روایی را بیشتر به عنوان نوعی دکور و تزیین استفاده کرده تا به ساختار داستانیاش تنوع بدهد و از این طریق جذابیت ایجاد کند.
به هرحال، همین قدر که اردکانی با «به کبودی یاس» نشان میدهد که به رویکردهای جسورانه و تجربهگرایانه در سینمای دفاع مقدس تمایل دارد قابل تحسین است و میتواند ما را به این امیدوار کند که با آثار بعدیاش، شاهد شکوفایی فیلم سازی خلاق در عرصه سینمای دفاع مقدس باشیم.
محمد هاشمی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
بهمناسبت نوزدهمین سالگرد تاسیس رادیو گفتوگو با مهدی شهابتالی، مدیر این شبکه گفتوگو کردیم
در گفتوگوی اختصاصی خبرنگار روزنامه «جامجم» در بیروت با حسن عزالدین، عضو بلندپایه حزبالله و نماینده پارلمان لبنان مطرح شد