محمدحسین نعمتی نفر دوم بخش شعر نو در چهارمین جشنواره شعر فجر شد. او متولد سال 1360 در ارسنجان است و سال‌هاست در تهران زندگی می‌کند. نعمتی کارشناس ‌ارشد فیزیک دریاست و علاوه بر شاعری، عکاسی هم می‌کند. هم غزل می‌سراید و هم نیمایی و سپید می‌گوید. در جشنواره‌هایی از قبیل شب‌های شهریور و جشنواره شعر جوان حوزه هنری، رتبه‌ها و جوایزی هم کسب کرده است.
کد خبر: ۳۱۵۳۸۵

کوتاهی از من بود/ کوتاهی از من بود/ اگر دوربینی داشتم همراه تفنگم/ چه شعرها که نمی‌گفتند/ شاعران آزادی درباره‌ات/ نه‌تنها برای تو/ اگر برای هریک از برادرانت/ بیتی سروده بودند/ حالا ده شاهنامه داشتیم/ که جای داستان‌های «تن‌تن»/ می‌خواندند مادران/ بر بالین کودکان‌شان/ صدهاهزار مثل تو مردند/ بی‌آن‌که دوربینی خاکسترشان را قاب بگیرد/ پزشکی از آن‌طرف مرزها/ بر بالین‌شان بنشیند/ ماهواره‌ای دور زمین بگردد/ و حنجره بریده‌شان را فریاد بزند/ بی‌آن‌که بیتی سروده شود/ یا ساخته شود سطری/ آری/ کوتاهی از من بود/ که آن شب/ به چشم‌های تو زل زدم/ پا روی پیکرت گذاشتم/ و از سیم‌های خاردار رد شدم

امید مردانی بروجنی نفر سوم بخش شعر نو در جشنواره شعر فجر بود. او متولد سال 1360 است و دیپلم حسابداری دارد. نقطه اشتراک شعرهای امید مردانی بروجنی به نوعی درد مشترک است. این درد مشترک در قطعات سروده‌ او به خوبی نمود پیدا کرده و رگه‌هایی از مسائل اجتماعی را هم در برمی‌گیرد. طبیعت و انسان در بیشتر شعرهای مردانی بروجنی حرف اول را می‌زند.

هیچ فرقی نیست/ بین کوچه و خیابان/ هیچ مرزی نیست/ دیوار که نباشد!/ خانه که... / شنیده می‌شوی/ پیداست/ فریادی که در سکوت سنگ‌ها می‌غرد/ از تاول‌های قلب تو برخاسته/ مگر نه این‌که سنگ/ نیمه‌ای از استواری کوه است؟!/ صبور باش عبدالرحمان/ شاخه‌های زیتون/ به آسمان نزدیک‌اند/ باران که ببارد/ هیچ آتشی روشن نمی‌ماند/ و جهان/ دوباره با تو/ کوچه‌های سرزمین‌ات را/ قدم می‌زند/ هیچ مرزی نیست/ دیواری که نباشد.../ بفرما عبدالرحمان/ مادرم سفره را پهن کرده/ می بینی/ آسمان این روزها بدجور/ هوای باریدن دارد/ گفته بودم/ باران که بزند/ هیچ آتشی... / همه می‌دانند/ تو/ سال‌هاست در خاطره درختان زیتون/ جریان داری/ همه می‌بینند/ دست‌های تو آشیانه امن سنگ‌هایی است/ که پرنده می‌شوند/ نفسی تازه کن/ مادرم سفره را پهن کرده/ طعم نان داغ یادت هست؟!/ قدری بنشین باران بند بیاید.

برگزیدگان کودک و نوجوان

کبری بابایی در بخش شعر کودک و نوجوان جشنواره نفر اول شد. کبری بابایی متولد سال 1361 در تهران است و اولین مجموعه شعر خود را در سال 86 با عنوان «ستاره‌ات گم شد» منتشر کرده است. «من آدم‌آهنی شدم»، «دل کوچک مترسک» و «یک علامت سوال» از مجموعه شعرهای دیگر او هستند. او حدود 40 صفحه از سروده‌هایش را که برخی از آنها پیشتر در مجموعه شعر «یک علامت سوال» منتشر شده بودند برای شرکت در جشنواره ارسال کرد. این شعرها در قالب نیمایی سروده شده بودند.

شعرهای او به‌طور کلی به مضمون‌هایی که با زندگی نوجوانان، افکار، دغدغه‌ها و احساسات آنها ارتباط دارد پرداخته است.

حامد محققی که نفر دوم بخش شعر کودک و نوجوان شد منتخبی از آثار یک‌سال گذشته‌اش در قالب چارپاره و تعدادی نیمایی را برای گروه سنی خردسال در جشنواره چهارم به رقابت گذاشت.

او در این شعرها بیشتر به سوژه‌هایی که خردسالان با آن در ارتباط هستند پرداخته‌است. زبان این شعرها توانسته به زبان خردسالان نزدیک شود. ویژگی دیگر این شعرها پرش ذهنی آنهاست. هر اندازه پرش ذهنی شاعر بیشتر باشد در گذر از دوران بزرگسالی و بازگشت به دوران کودکی موفق‌تر خواهد بود. یک شعر او را بخوانیم:

روی یک درخت/ یک کبوتر سفید/ برگ کوچکی ز شاخه/ چید/ آن کبوتر سفید/ بال زد/ پرید/ توی آسمان آبی قشنگ/ ناگهان صدای جنگ/ روی بال او نشست/ بال کوچکش/ شکست/ ناگهان صدای جنگ/ توی خانه‌ای وزید/ رنگ و روی مادری پرید/ اشک دختری/ روی برگ دفترش/ چکید/ دخترک از آن به بعد/ مثل آن کبوتر سفید شد/ نام کوچه‌شان/ کوچه شهید شد

غلامرضا بکتاش از ملایر هم در بخش شعر کودک و نوجوان نفر سوم شد. او حدود 25 قطعه از سروده‌هایش در قالب «چارپاره» را که مناسب گروه سنی «ب» و «ج» سروده شده‌ بودند، برای رقابت در این دوره از جشنواره شرکت داد.

موضوع‌هایی چون خانواده، احترام به والدین، نگاه کودکان به هنر، زندگی و طبیعت، در این شعرها مورد توجه قرار گرفته‌اند.

مادر من یک بلوز داشت / آن را هم شکافت/ او برای خواهرم/ چیزهایی تازه بافت/ چشم می‌دوزم هنوز/ من به دست مادرم/ کوک دارد می‌زند/ بر لباس خواهرم/ این برای یاسمن/ آن برای یاسمن/ او توجه داشت کاش/ یک سر سوزن به من

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها