پرونده ناتمام یک جنایت روی میز قضات دادگاه کیفری

دعوای عروس و مادر شوهر یا مادرکشی؟

هنوز معلوم نیست دعوای عروس و مادر شوهر بود که به قتل مادر شوهری به نام اشرف انجامید یا پسر ناخلف به خاطر پول، مادرش را به قتل رساند. نماینده دادستان تهران همچنان معتقد است فرشته عامل قتل است و ریشه این جنایت را باید اختلاف بین عروس و مادرشوهر دانست. اما فرشته سرسختانه گفته‌هایش در جلسات بازجویی را رد می‌کند و می‌گوید شوهرش عامل این قتل است و ملاحظاتی باعث شد او آن زمان جنایت را به گردن بگیرد.
کد خبر: ۳۱۱۹۵۹

عروس خانواده، قاتل است

نماینده دادستان تهران در تشریح آنچه در این پرونده اتفاق افتاده، می‌گوید: مطابق گزارشی که در پرونده آمده فرشته سال گذشته مادر شوهرش اشرف را به قتل رسانده است. این زن از زمانی که ازدواج کرده بود با مادر شوهرش اختلاف داشت و همین امر هم باعث شد تا آن دو با هم درگیر شوند و مسلما فرشته چون جوان‌تر بود بر او غلبه کرد.

علی عطار می‌گوید: من به عنوان نماینده دادستان و با توجه به تحقیقاتی که انجام گرفته است معتقدم فرشته در این قتل دست داشته است. دلایلی هم وجود دارد که در کیفرخواست ذکر شده است،

از جمله این‌که بعد از قتل با توجه به گفته‌های اطرافیان فرشته، پلیس متوجه شد این زن اختلافات عمیق و ریشه‌داری با مادر شوهرش داشته است و گویا آنها مدت‌ها با هم قهر بوده‌اند. دوم این‌که این زن روز حادثه به خانه مادر شوهرش رفته است و همسایه‌ها هم او را دیده‌اند که از خانه مادر شوهرش بیرون آمده است.

سوم این‌که متهم در مراحل مختلف تحقیقات بدون هیچ تناقض‌گویی اتهام را پذیرفته و جزئیات را هم تعریف کرده است.

فرشته چطور مادر شوهرش را به قتل رسانده است؟ نماینده دادستان به این پرسش این‌طور پاسخ می‌دهد: فرشته بعد از مدت‌ها قهر با مادر شوهرش تصمیم گرفته به خانه او برود و با هم آشتی کنند. اما آنها باز هم بر سر مسائل مختلف با هم درگیر شده و سرانجام فرشته که کنترل خود را از دست داده بود با ضربات چاقو مادر شوهرش را زخمی کرده و بعد از آن هم با سیم او را خفه کرده است.

نماینده دادستان می‌گوید: فرشته بسیار حرفه‌ای در این مورد رفتار کرده بود. او جواهرات مادر شوهرش را به سرقت برده است تا همه چیز را یک سرقت نشان دهد و پلیس را گمراه کند. البته در ابتدا پلیس هم فرضیه سرقت را مطرح کرد اما در بررسی‌ها متوجه شدیم که فرشته با مادر شوهرش اختلاف داشته است.

ظن پلیس تا آنجا پیش رفت که حتی شوهر فرشته هم بازداشت شد اما در نهایت زن جوان اعتراف کرد و پذیرفت که مادر شوهرش را به قتل رسانده است.

فرشته قتل را منکر می‌شود اما نماینده دادستان تهران بشدت بر مواضع خود پافشاری می‌کند و می‌گوید: فرشته در دادگاه مسائلی بجز اعترافات سابقش را مطرح کرده است در حالی که به نظر می‌رسد او تحت تاثیر زندانیان دیگر چنین کاری کرده است. چرا که تا پیش از ورود این زن به زندان و حتی در مرحله آخرین دفاع، او تمام جزئیات را بدون هیچ کم و کاستی بازگو کرده است.

اگر این زن به دروغ به قتل اعتراف کرده باشد قاعدتا نباید در یادش می‌ماند که دفعه قبل چه گفته است حداقل در جزئیات دچار مشکل می‌شد. اما این طور نبود.

به نظر نماینده دادستان تهران، فرشته قطعا قاتل است اما این زن در دادگاه ادعای جدیدی را مطرح می‌کند. ادعایی که قضات را به تامل بیشتری
وا می‌دارد.

او دروغ می‌گوید

حرف‌های فرشته واکنش‌های زیادی در پی داشت. شوهر او معتقد است گفته‌های این زن دروغ است و او برای نجات خود ادعاهایی را کرده است.

او می‌گوید: من ابتدا همسرم را بخشیدم اما او به جای عذرخواهی از من و خانواده‌ام مرا متهم به قتل مادرم می‌کند.

این مرد در مورد این‌که چرا همسرش را بخشیده بود، می‌گوید: من فرشته را دوست داشتم، او اختلافاتی با مادرم داشت. با خود گفتم از خود بیخود شده است و با نقشه قبلی این کار را نکرده است ظاهرا اشتباه کردم من از همان ابتدا هم نباید او را می‌بخشیدم. فرشته از خوشرفتاری من سوءاستفاده کرده است.

ما زندگی خوبی داشتیم و من به حرمت آن‌روزهای خوب او را بخشیدم. حالا هم از سایر اعضای خانواده‌ام می‌خواهم که او را نبخشند. من مادرم را دوست داشتم. هر چند با او دعوا می‌کردم اما او مهم‌ترین زن زندگی ام بود و هرگز نمی‌توانم جای خالی‌اش را پر کنم.

از لابه‌لای پرونده:

هیات قضات ، پرونده را برای بررسی اعترافات جدید متهم به دادسرا بازگرداندند. آنها می‌گویند حرف‌های فرشته قابل تامل است. فرشته در تمام مدتی که از خود دفاع می‌کرد اشک می‌ریخت و خود را قربانی شوهرش معرفی می‌کرد. فرشته اعتراف کرد طلاهای مادر شوهرش را به یک طلافروشی در پایین شهر تهران فروخته و پول حاصل از آن را به شوهرش داده است.

علیرضا رحیمی‌نژاد

من بی گناهم

فرشته هنگام دفاع از خود جزئیات جدیدی را مطرح کرد و به نظر می‌رسد توانسته است تا حدودی نظر قضات را هم جلب کند. چه مدتی است که ازدواج کرده‌ای؟

چند سالی می‌شود. ما از همان ابتدا مشکلات زیادی داشتیم.

رابطه‌ات با خانواده شوهرت چطور بود؟

با شوهرم اختلاف داشتم اما آنقدر او را دوست داشتم که براحتی با هم زندگی می‌کردیم و اختلافات نمی‌توانست در عشق ما تاثیری داشته باشد. بیشتر مشکل من با خانواده شوهرم بود. من و مادر شوهرم با هم خیلی دعوا می‌کردیم.

پس این‌که با مادر شوهرت مشکل داشتی درست است؟

ما با هم اختلاف داشتیم و من منکر این مساله نمی‌شوم. اما تاکید می‌کنم که من او را به قتل نرساندم.

اما تو به قتل اعتراف کردی؟

بله درست است من این کار را کردم چون نمی‌خواستم شوهرم در زندان باشد. او به من گفته بود اگر جرمش را به گردن بگیرم رضایت خواهران و برادرانش را می‌گیرد و من را از زندان آزاد می‌کند. او به خاطر اختلافاتی که با خانواده‌اش داشت به من می‌گفت اگر او متهم این پرونده معرفی شود خانواده‌اش رضایت نمی‌دهند و او اعدام می‌شود. من هم حرفش را باور کردم و چون دوستش داشتم تصمیم گرفتم کمکش کنم و آن اعترافات دروغ را مطرح کردم.

 اگر شوهرت قتل را گردن می‌گرفت با توجه به این‌که اولیای دم از خواهران و برادرانش بودند احتمال این‌که رضایت بدهند بسیار زیاد بود اما تو نسبت به اولیای دم غریبه محسوب می‌شوی ضمن این‌که خانواده شوهرت با تو اختلافات زیادی دارند.

من در آن زمان به این فکر می‌کردم که شوهرم را از مخمصه‌ای که در آن گرفتار شده است نجات دهم. من هم مثل شوهرم فکر می‌کردم. اگر خانواده‌اش متوجه می‌شدند که چه اتفاقی افتاده است و او به قتل مادرش اعتراف می‌کرد همه چیز خراب می‌شد. آنها هیچ وقت رضایت نمی‌دادند.

اما حالا آنها اعلام کرده‌اند که برای تو هم تقاضای قصاص دارند؟

بله می‌دانم آنها خواهان قصاص قاتل مادرشان هستند. برایشان فرقی نمی‌کند من باشم یا کس دیگری.

شوهرت بعد از اعترافات تو گفته است که می‌بخشد و هیچ چیز نمی‌خواهد اما در جلسه محاکمه گفت که خواهان قصاص توست. چرا این کار را کرد؟

چون قبل از محاکمه به او گفتم که می‌خواهم واقعیات را بگویم ، او هم گفت: که اگر اعتراف کنم حتما برای من تقاضای قصاص خواهد کرد. شوهرم می‌دانست من این کار را می‌کنم.

چرا تصمیم گرفتی علیه شوهرت اعتراف کنی؟

برای این‌که او به من گفته بود تا قبل از جلسه محاکمه خانواده‌اش را راضی می‌کند تا نسبت به من اعلام رضایت کنند اما بعد از مدتی حتی حاضر نشد تلفن‌های من را جواب دهد و من هم تصمیم گرفتم که واقعیت را بگویم.

توضیح بده ماجرا چطور اتفاق افتاد؟

من با مادر شوهرم قهر بودم. شوهرم به من گفت که باید با مادرش آشتی کنم چون می‌خواست از او مبلغی پول قرض بگیرد. من نمی‌خواستم این کار را بکنم اما اصرارهای شوهرم باعث شد تا بپذیرم. بعد از این‌که به خانه مادر شوهرم رفتیم و من با او آشتی کردم شوهرم به او گفت که پول لازم دارد. مادر شوهرم با این موضوع که شوهرم سر کار نمی‌رود و ولخرج است مشکل داشت به همین خاطر هم قبول نکرد پول را به او بدهد. شوهرم با مادرش درگیر شد، درگیری لفظی آنها به زد و خورد انجامید. مادر شوهرم داشت مربا درست می‌کرد شوهرم ابتدا با چاقو ضربه‌ای از پشت به کتف او زد و زمانی که مادر شوهرم به پشت افتاد ضربه‌ای هم به سینه او زد بعد هم با چیزی شبیه طناب او را خفه کرد.

شوهرت چاقو ‌را از کجا آورده بود؟

او همیشه چاقویی همراهش داشت و آن را از جیبش بیرون کشید.

 چرا دخالت نکردی؟ می‌توانستی جلوی شوهرت را بگیری که مادرش را نکشد.

من خودم از دیدن این صحنه شوکه شده بودم به همین خاطر هم فریاد زدم. اگر می‌خواستم جلوی شوهرم را بگیرم حتما او من را هم می‌زد.

بعد از قتل چه اتفاقی افتاد؟

با شوهرم بیرون رفتیم. او سعی کرد من را آرام کند. بعد هم طلاهای مادرش را که برداشته بود به من داد. من هم آنها را به مبلغ 450 هزار تومان فروختم و پولش را به شوهرم دادم.

چطور شد که بازداشت شدی؟

شب که شد دوست شوهرم با او تماس گرفت و خواست که سریع خودش را به خانه مادرش برساند. او هم قمه‌ای را برداشت و به سمت خانه مادرش به راه افتاد.

چرا شوهرت با قمه به آنجا رفت؟

می‌ترسید مادرش زنده مانده باشد و موضوع را به پسر بزرگش گفته باشد. به همین خاطر هم این کار را کرد. او می‌خواست در صورتی که با برادرش درگیر شد او را هم بزند. اما وقتی ما به آنجا رسیدیم متوجه شدیم که مادر شوهرم مرده است. بعد هم که پلیس به ما ظنین شد و ما را دستگیر کرد.

فکر می‌کنی آخر ماجرا به کجا ختم شود؟

نمی‌دانم اما معتقدم خداوند در راه بیان حقیقت من را کمک می‌کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها